در حال بارگذاری ...
در نشست «سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر» مطرح شد

تئاتر مستند روایت‌های رسمی را به پرسش می‌گیرد

ششمین نشست از دور اول نشست‌های تخصصی دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی‌های با موضوع «چیستی و ماهیت تئاتر مستند در جامعه امروز» سه‌شنبه ۱۷ دی‌ماه در سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر، در این نشست که از سری نشست‌های «سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر» و با کارشناسی سید جواد روشن برگزار شد، رضا سرور، محمد منعم و لیلی عاج درباره‌ موضوعاتی ازجمله تعریف و ویژگی‌های تئاتر مستند، تکنیک‌های نگارش و اجرای تئاتر مستند، رابطه‌ی تئاتر مستند با جامعه و نمایش‌های اجتماعی به تبادل نظر پرداختند.

رضا سرور منتقد تئاتر در ابتدای این نشست در سخنانی گفت: سخنم را ابتدا با یک تمایزگذاری بین درام مستند و درام تاریخی شروع می کنم؛ چرا که با در نظر گرفتن اینکه هر دو این گونه های تئاتری درونمایه تاریخ را دارند، خلط مبحثی به وجود می آید. شاید نشود از لحاظ تکنیک به این موضوع پرداخت، اما از طریق رویکردشان به تاریخ شاید بتوان معیار درست تری را پیدا کنیم. در مورد تفاوت درام مستند و درام تاریخی باید این نکته را بگویم که عمده ترین تفاوت این دو گونه نمایشی در رویکردشان به تاریخ این است که درام تاریخی به نحوی وقایع تاریخی را روی صحنه بازنمایی می کند که گویی یگانه شکل رخدادها وحوادث تاریخی آن است که نشان می دهد و آن چیزی است که اتفاق افتاده است. به عبارتی از همان آغاز شکل گیری درام تاریخی حوادث به نحوی نشان داده می شود که وقتی شما این نمایش ها را می بینید، حوادث در درجه اول گریزناپذیر و در درجه دوم پیش بینی پذیر هستند. برای مثال وقتی شما ریچارد سوم را می بینید متوجه می شوید بر اساس خطای تراژیکی که قهرمان داستان انجام می دهد گردونه تاریخ به حرکت در می آید و او قدرت را به دست می آورد و بعد از اینکه به اوج قدرت می رسد در مرحله ای دیگر به قعر تاریخ سقوط می کند. همینجا اشاره کنم تفاوتی که بین درام تاریخی و تراژدی وجود دارد این است که در تراژدی ها وقتی جهان نمایش رو به پایان است، ما علاقه ای به جهان پسانمایش نداریم، در حالی که در درام های تاریخی این شخصیت ها نیستند که اهمیت دارند؛ بلکه خود تاریخ و جریان تاریخی مهم است.

او در ادامه سخنانش افزود: وقتی در اوایل دهه 1920 میلادی یعنی با شروع دوره ای که «اروین پیسکاتور» و مشخصاً با نمایشنامه « به رغم همه چیز» که اولین درام مستند به لحاظ اجرایی محسوب می شود، به دنیای نمایش ورود می کند، می بینیم که تحت تاثیر تعالیم مارکسیستی می خواهد وقایع را به نحوی کنار هم چینش کند که از طریق یک روند دیالکتیکی بتواند سنتز دیگرگونه ای را به عنوان آلترناتیو امر محتوم تاریخی معرفی کند؛ و نشان دهد که رخدادها به گونه ای دیگر هم می توانند اتفاق بیفتند. این امر بعدها سنتی برای برشت می شود. به این ترتیب پیسکاتور در دهه 1920 اولین پایه های اجرایی درام تاریخی را پی ریزی می کند. این دوره، دوره ای متن محور نیست بلکه کارگردانی محور است و اینکه چگونه از مدیا در تئاتر استفاده کنیم. این تجربیات با شروع جنگ جهانی دوم به سرعت گسسته می شود، اما سنت آن ادامه پیدا می کند و برای نمونه شما در نمایشنامه «زندگی گالیله» می بینید که برشت چگونه از این سنت آلترناتیوی استفاده می کند.

 

قرابت نمایش‌های اجتماعی و تئاتر مستند

لیلی عاج نویسنده و کارگردان تئاتر در ادامه این نشست در سخنانی گفت: واقعیت این است که نمایش های اجتماعی هم به نوعی در سرفصل نمایش مستند قابل بررسی است. تئاتر مستند قرار است درباره یک فاجعه و رخدادی تلخ حرف بزند و به نظر می رسد نمایشنامه نویس یا کسی که قرار است بار تئاتر مستند را بر دوش بکشد در پی عدالتخواهی به چنین بیانی دست می زند و می خواهد از حقیقتی پرده بردارد یا اینکه احساس نیاز می کند که با اهدافی خاص واقعیتی را دوباره یادآوری کند. به نظر می رسد بزرگترین چالش برای کسی که می خواهد نمایشی را بر اساس داده های مستند تولید کند، این است که قرار است قصه و پی رنگ به شدت تقلیل پیدا کند؛ چرا که قصه و پی رنگی که ساخته و پرداخته نمایشنامه نویس باشد ابتدا به ساکن اساساً وجود ندارد و اینکه قرار است در تئاتر مستند نقش درام نویس کنار گذاشته شود. در یک تجربه شخصی و برای نمونه در مورد نمایشی درباره کارخانه قند ورامین من به این فکر می کردم که کارخانه ای تعطیل شده و جماعتی از کارگران از کار بیکار شده اند که تبعات اجتماعی تلخی به دنبال خواهد داشت. اینجاست که شما به عنوان نمایشنامه نویس از خود می پرسید جای من کجاست؟ و اینکه صرف بازنمایی داده هایی که در بررسی موضوع به دست آمده برای مخاطب جذابیت خواهد داشت؟ و همینطور سوال های دیگر. به نظر بسیار عبث به نظر می رسد که من نمایشی مستند کار کنم و یک سری عکس و متن و سند را به مخاطب ارائه کنم؛ چرا که همیشه با این پرسش همراه هستیم که ایا نمایش موفقی خواهیم داشت. قرار گرفتن در عصر هجوم اطلاعات با این چالش روبه رو هستیم که داده های تئاتر مستند را هم در متن و هم در اجرا چگونه باید ارائه دهیم. نکته مهم دیگر این است که همیشه نمایش های اجتماعی، همینطور نمایش های مستند مخاطب را به سمت سانتی مانتالیسم احساسی دردناک می برند. انگار به نظر می رسد نویسنده برای اینکه نشان دهد کار شاقی انجام داده، دردناک ترین لحظات را چیدمان می کند و به زعم من در این ارتباط این پرسش مطرح می شود که آیا این میزان از بازنمایی و نمایش درد می تواند اثربخشی مطلوبی داشته باشد؟

 

کارکردهای تئاتر مستند چیست؟

محمد منعم دیگر سخنران این نشست در ادامه در اشاره کارکردهای تئاتر مستند بیان کرد: «کارول مارتین» در مقاله «مجموعه ای از اسناد» 6 کارکرد برای تئاتر مستند برشمرده و با نگاهی به این کارکردها مروری بر تئاترهای مستند مهمی خواهم داشت که در دهه 1390  در کشور ما اجرا شده اند؛ خواه پدیدآورندگان این آثار خود چنین عنوانی را برای آثارشان مطرح کرده باشند یا نه. اولین کارکردی که در این مقاله به آن اشاره می شود بازاجرای دادگاه ها به منظور نقد عدالت است. دومین کارکرد نیز در این مقاله خلق ما به ازای تاریخی است؛ یعنی نقد پنهان کاری و نقد آنچه در تاریخ و روایت کلان به دروغ گفته شده است. سومین این کارکردها بازسازی یک رویداد است که بیشتر شکل اجرایی دارد و بیش از آنکه مبتنی بر متن و تکست باشد، بر اجرا متکی است و سعی دارد زاویه جدیدی برای رویدادی که همواره از طریق رسانه ها انکاس پیدا کرده، باز کند. درآمیختن خودزندگینامه با تاریخ کارکرد چهارم تئاتر مستند است که مسائلی شخصی تر را شامل می شود که در عین حال با مسائل اجتماعی پیوند می یابد. نقد عملکرد نمایش های داستانگو و تئاتر مستند دیگر کارکردی است که در این مقاله معرفی می شود. در هر حال شاهد خواهیم بود که تئاتر مستند همچون دیگر قالب های هنری مرتبا به کهنگی می گراید و هنرمندان مدام فرم های جدیدی برای آن می سازند. شرح جزئی از فرهنگ شفاهی تئاتر و تئاتری بودن زندگی روزمره نیز آخرین کارکردی است که در این مقاله مطرح می شود.

 




نظرات کاربران