در حال بارگذاری ...

نگاهی به اختتامیه هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی

آنچه دیدیم، ظرفیت و پتانسیل موجود در این طیف هوشمند نبود. بازتابی پررنگ‌تر لازم است و جوانان باید، روح دردمند جامعه را، بیشتر و بهتر درک کنند و به تصویر بکشند.

زهرا شایان‌فر‌ ـ شراره پورخراسانی:
جا نیست!
خبرنگارم!
جا نیست!
از کاندید شده‌ها هستم!
جا نیست!
آخ دستم!
و این جمله آخر، فریادی است از سوی یکی از مسئولان سالن. کسانی که همیشه با جانفشانی، جوابگوی اشتباهات دیگران هستند.
تنها جمله‌ای که شنیده می‌شود، همین است: جا نیست! جا نیست! جا نیست! و این جمله زمانی گفته می‌شود که پشت در سالن، نزدیک به سیصد نفر باقی مانده‌اند.
نمی‌دانم مسئولان چه تدبیری اندیشیده‌اند؟! جای تعجب است! البته نه، در این جامعه، که آپارتمان‌ نشینی، مورد توجه فراوانی قرار گرفته است و قبور هم، چند طبقه شده‌اند، حتماً قرار بر این شده، که تماشاچیان عزیز نیز، در ازدحام تالار اصلی خیلی مهربان از صندلی‌ها به طور مشترک استفاده کنند.
به هر حال جا شدیم، البته در بالکن سالن اصلی تئاترشهر و پس از مبارزاتی تن به تن، توانستیم بر روی صندلی بنشینیم و نفس راحتی بکشیم ولی این راحتی چندان طولانی نشد. انگار گشته بودند و شیطان‌ترین دانشجویان را در بالکن گرد آورده بودند، که از لابه‌لای صدای سوتها، فریادها و قهقه‌هایشان، صدای مجری به گوشمان رسید.
نواهای روح‌بخش!
نواهایی که به فضا، حالتی حماسی، عرفانی و انسانی بخشیده بودند، کلامی نبودند جزء سرود جمهوری اسلامی ایران، قرائت سوره‌ای از قرآن کریم و متنی که با صدای گیرای پیام دهکردی دکلمه شد.
ورود دکتر ظریفیان!
ظریفیان، معاونت دانشجویی وزارت علوم و تحقیقات گفت:«توسعه علمی، شرط بقای هر جامعه‌ای است و اگر جامعه امروز در تلاش برای رسیدن به توسعه علمی است، بدون هنرورزی امکانش نیست.»
وی در ادامه مطلب فوق ابراز داشت:«جشنواره دانشگاهی، پنجره‌ای گشوده است و دانشجویان در کنار این پنجره قرار گرفته‌اند، پس با آفتاب رابطه دارند و لازم است از نور و گرمای آن بهره برند و حرفهایی نو را، در ذهنها و برابر دیدگان به تصویر کشند.»
البته باید از جناب دکتر می‌پرسیدیم، این پنجره را رو به کدام چشم‌انداز گشوده‌اند؟! و نور و گرمای کدام آفتاب بر آنان می‌تابد؟
دکتر حبیبی، غایب!
مجری جشنواره که بسیار سعی داشت، نمک برنامه را زیاد کند و فضا را از خشکی در آورد، از دکتر حبیبی، ریاست محترم دانشگاه علامه طباطبایی، که میزبان این جشنواره بود، دعوت کرد تا دقایقی را، بر روی صحنه برود. بعد از دقایقی متوجه شدیم، دکتر حبیبی، غایب! معاون محترم او نیز، غایب! مجری در انتها گفت:«اگر دانشجویی از این دانشگاه نیز، حضور دارد، بر روی صحنه بیاید، آن هم غنیمت است.» اما غافل از اینکه دانشجو نیز، غایب است!
گویی بار این میهمان عجیب بر میزبان گران آمده بود که وداع را تاب نیاورد.
پیمان گلی چه می‌گوید؟
پیمان گلی، دبیر هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی گفت:«از کلیه عزیزانی که ما در این حرکت بزرگ حمایت کردند متشکرم. من اصل را بر محبت می‌دانم و محبت را بزرگترین سرمایه.»
وی به آینده این جشنواره، که ریشه‌هایش را در همه جا دوانده، بسیار امیدوار است.
هادی حسنعلی!
حسنعلی، دبیر مجمع کانونهای تئاتر دانشگاهی ایران گفت:«مشکلات جوانان حل نمی‌شود، بلکه هر سال تکرار می‌شود.»
او از مشکلات گفت، خصوصاً در بخش بین‌المللی و اسکان این عزیزان و از طرفی تعطیل شدن بخش بین‌الملل. او از سالن‌های کوچک گفت، از آثار برگزیده در جشنواره هفتم که به اجرای عمومی نرسیدند.
وی از دبیر جشنواره هشتم، پیمان گلی، از حسینی، ناظر جشنواره و از سیدمحمد طباطبایی، مشاور جشنواره، با تقدیم لوح سپاس قدردانی کرد.
حسنعلی، دبیر جشنواره سال بعد را، که همانا نهمین سال برگزاری آن خواهد بود، معرفی کرد، که کسی نبود جز ایرج محمدی که از دانشجویان سینما تئاتر است، آن هم در مقطع کارشناسی ارشد.
و سرانجام با تشکر از تمام کسانی که چراغ کم‌ سوی تئاتر را در دانشگاه‌ها روشن نگاه داشته‌اند سخنانش را به پایان رساند.
ما هم می‌اندیشیدیم، ماهیت رودخانه را، قطرات آب نمی‌سازند، گرچه همان قطرات، جریان را بوجود آورده‌اند. در عین حال ماهیت رودخانه، ناخودآگاه تاثیر جریان است.!
لرستانی: آگاهی عمیق از دردهای جامعه لازمه تئاتر خیابانی است.
لرستانی، از اساتید دانشگاه و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و داور بخش خیابانی هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی گفت:«ایستایی در ذات هنر، نمی‌گنجد و تئاتر خیابانی در اشاعه ذاتی واقعی هنر، تاثیر بسزایی دارد.»
وی، از خیابان گفت، از گروههای خیابانی که دور از سالن‌های نمور و تاریک، زیر باران به اجرا می‌پردازند. او، لازمه تحمل این سختی‌ها را، توانایی بالا و داشتن شخصیت قوی و اثر گذار دانست و این تئاتر را، تئاتری شور برانگیز نامید که جسارت، در‌ آن حرف اول را می‌زند.
لرستانی در پایان متذکر شد:«آنچه دیدیم، ظرفیت و پتانسیل موجود در این طیف هوشمند نبود. بازتابی پررنگ‌تر لازم است و جوانان باید، روح دردمند جامعه را، بیشتر و بهتر درک کنند و به تصویر بکشند.»
شرف تئاتر بیان معضلات اجتماعی است
قطب‌الدین صادقی، نویسنده و کارگردان تئاتر و از اساتید دانشگاه و داور هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران گفت:«در تئاتر دانشجویی، علاقه کافی نیست، بلکه استعداد و از آن مهمتر، دانش نظری و آموزش پیگیر و جدی، در زمینه فرهنگی لازم است.»
وی خاطرنشان کرد که نمایشنامه‌های ایرانی و تالیفات دانشجویی باید مورد حمایت و توجه بیشتری قرار گیرند. روی آوردن به متون خارجی، خصوصاً متون ابزورد، بدون آشنایی و آگاهی لازم، نگران کننده است.
بازخوانی و برداشت نو، به معنای در هم شکستن و نابودی آثار بزرگ نیست، بلکه بازآفرینی آثار باید قوی باشند، چون جوهره هنر، ارتباط و تاثیر است. دل مشغولی‌های هنر نمایشی، بررسی مشکلات فردی و جمعی است. بحران‌های فردی مهمند، اما پرداخت به معضلات جمعی از اهمیتی بالاتر برخوردار است.
صادقی بحران اصلی موجود در هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی را این گونه بیان کرد:«بحران‌های تنی و عاطفی و روابط فیزیکی و لجام گسیختگی فردی، اینها تنها موارد مورد توجه دانشجویان بودند. این افراد گامی دورتر را ندیدند و نمی‌توانند در جامعه ملتهب امروز، به ذات تئاتر بپردازند.»
وی وظایف مهم قشر دانشجو را اینگونه عنوان کرد:«وظیفه مهم دانشجویان، زیستن در مکان و زمان خود و دیدن و شناخت بحران‌ها و کمک به نسل جوان و مردمان، برای عبور از بحران‌هاست.»
از بیانیه هیئت داوران چنین نتیجه گرفتیم که یا دانشجویان از درک ذات تئاتر ناتوانند و یا به زمان و مکانی که در آن قرار دارند، تعلق ندارند و این هر دو با آنچه بر صحنه‌های این جشنواره دیده بودیم در هم آمیخت، گوشهایمان نیز صدای هو کشیدن دانشجویان را می‌شنید و گاه سکوتهای جمعی اعتراض آمیز طولانی، حجم گوشهای تیز شده را بزرگتر جلوه می‌داد.
حضور مهری‌ مهرنیا برای اعطاء جایزه بازیگری بر صحنه، تصویری فراموش نشدنی بود. سه نسل تئاتر ایران، در کنار هم، بر صحنه قرار گرفته بودند. گرچه تضادهایشان آشکار است اما در وجه پرداخت به تئاتر اشتراکی عمیق با هم دارند.
مهر‌نیا به سختی دست‌هایش را به صحنه می‌رساند تا بوسه‌ای‌ بر آن بزند. و از سوی دیگر جوانان پرشور دانشجو، برگزیدگان، بر صحنه می‌شتابند میان دویدن و پریدن، کف زدنها و سوت‌ها، شتابشان برای تصاحب جایگاه پیشینیان آشکار است.
گزیده اجرا
اختتامیه هشتمین جشنواره تئاتر دانشگاهی، گذشته از ازدحام دانشجویان و در نظر گرفتن ظرفیت سالن اصلی تئاترشهر، شامل بخش‌های متنوعی بود. چند فیلم کوتاه، از بهترین‌ بخش‌های این اختتامیه بودند. شایان ذکر است گروهی از جوانان به همراهی مجری برنامه قطعات پانتومیم شکل را به اجرا در می‌آوردند و بدین وسیله فاصله سخنرانی‌ها را پر می‌کردند.
از نظر اجرایی این قطعات که می‌بایست شور، حرکت و انرژی به فضای اختتامیه تزریق کنند، کند، تکراری و بدون خلاقیت صحنه‌ای به پایان رسید. و اگر صحنه نمایش”چشم‌اندازی از پل” فضا را پر نکرده بود تنوع مکان و حرکت به گروه نمی‌داد.
خوابیدن تماشاگر چون بازیگران این قطعات امری اجتناب ناپذیر بود. گزیده اجراهای منتخب اختتامیه نیز فاقد آن جنبه برجسته اجرایی بودند که لازمه حضور در این مراسم باشد.
آنچه به نظر می‌رسد، انتخاب نادرست قطعات نمایشی و در نظر نگرفتن وسعت صحنه اصلی تئاترشهر، عامل اصلی در ایجاد این گسیختگی و عدم رضایت حاضرین در آن مراسم شده بود.
به هر روی این جشنواره با همه فراز و نشیب‌هایش به پایان رسید، اما آنچه در ذهن باقی مانده است، نگرانی عمیق برای نسلی است که به واقع متعلق به زمان و مکان خود نیست.