در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «ستاره‌شناس» حاضر در فجر 38

من تاثیرپذیر هستم، پس تغییر می‌کنم

ایران تئاتر: نمایش «ستاره‌شناس» به کارگردانی اصغر نوری روز سوم و چهارم(۱۲ و ۱۳ بهمن) سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ساعت ۱۷:۳۰ و ۱۹:۳۰ در بخش غیر رقابتی در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می رود. به همین بهانه نقد این نمایش را بازنشر می کنیم.

کسب تجربه و یا پیدا کردن موقعیت برای باز شناختن انسان از خود جزو مواردی است که گاهی می‌تواند در صدد طغیان بر آید و در زمانی برای آرامش بخشیدن به جهان هستی با محرک‌های آن روبرو شد. حال در این میان لزوم کشف و شهود انسان در برابر خود از دیگر مسائلی است که به شکل لایه‌ای باید به آن پرداخت تا آگاه شد ضرورت ورود کردن به دنیای درون انسان چه مزایا یا معایبی دارد. 

اتفاق‌ها و رخدادهای جهان اکنون در هر زمینه و موضوعی نسبت به جهان مدرنیته و ساختار تاثیرگذارش صورت می‌گیرد که به طبع انسان‌ها در هر جغرافیایی از آن تا اندازه زیادی تبعیت می‌کنند. حال دلیل این تبعیت گاهی در ازای کسب آرامش تعریف می‌شود، گاهی برای رها شدن از تنهایی است و در زمانی جهت برقراری ارتباط با انسان‌هایی استکه آنها را نمی‌شناسد و... البته این تشخیص و انتخاب معیارهای گوناگون به تنهایی پیش نمی‌آید، بلکه هم راستای تاکید و ممانعت‌های باور درون رخ می‌دهد. لذا اهمیت ارتباط برقرار کردن انسان با جهان پیرامون جزو مواردی است که دائم یا در حال تغییر و رشد بوده و یا در اثر شرایطی جهان را خلاف باورهای درونی رقم می‌زند تا همیشه ساختاری دراماتیک وجود داشته باشد. شاید بتوان گفت شخص انسان فارغ از داشته‌های درونی و ذاتی در خود داده‌هایی از جهان پیرامونش چون فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع را جذب می‌کند که سرآمد آنها به باورهای روانشناسانه و فلسفی او منتهی می‌شود که سایر باورهایش را رشد می‌دهد. بنابراین هر انسان و جوامع بشری از ساختاری بسیار پیچیده و هزارتو تشکیل شده‌اند که هر کدام آنها لایه‌ای از جهان لامنتهی خلقت هستند که باید با فرمول و قاعده خودشان کشف و شناخته شوند. حال در این میان ارتباط بین انسان‌ها یکی دیگر از موضوع‌های مهم است که سبب می‌شود هر اتفاق یا هدف دلیل موجه‌ای برای خودش داشته باشد و هر انسان بعنوان محرک با شرایط و لازمه خاصی مسبب رفتاری معرفی شود.

نمایش «ستاره شناس» برای شکل دادن اتفاق‌ها و رخدادهای خود تلاش کرده است تا با استفاده از جزئیات و تحلیل روابط مسیر خود را برای معرفی شاخص‌های مدنظر در جهان متن مشخص نماید. حال این رویکرد در راستای شناساندن جهان درونی و پیرامون هر شخصیت رخ می‌دهد تا هر چیزی در این جهان بنابر دلیل و استدلالی معین شکل بگیرد. لذا این طراحی می‌تواند یکی از داده‌های جهان متن باشد که شخصیت‌ها را ترغیب می‌کند بیشتر از آنچه در ذهن و درون خود دارند به جهان پیرامون بازتاب بدهند تا عملکرد هر کدام از آنها بعنوان شناسنامه‌ای از زندگی گذشته و حال این افراد به مخاطب منتقل شود. در واقع شخصیت‌های اثر سعی دارند با رفتارهایی که از خود نشان می‌دهند در ابتدا طغیان‌های درونی را آشکار ساخته و سپس در ازای ارتباط گرفتن با سایر انسان‌ها آن موارد را تا اندازه‌ای حل و یا فراموش کنند. لذا این کشمکش درونی که ظاهری بیرونی دارد تماما تحت تاثیر ارتباط است که مولفه‌های روانشناختی دارند. بنابراین از نگاهی می‌توان این موضوع را به شخصیت و رخدادهای جهان درون و پیرامونشان ارتباط داد و از سوی دیگر تاثیرات جهان پیرامون را به باور و درون شخصیت منتهی ساخت. حال با در اختیار داشتن این فرمول باید گفت که شخصیت‌های نمایش هم می‌توانند در جستجوی تغییر خود باشند و هم قادر خواهند بود که مسیر جدیدی را در زندگی پیش بگیرند تا گذشته و تنهایی خود را جبران کنند. البته موقعیت مکانی در این اثر که به شکل مطب دکتر یا محل کار شخصیت مرد این نمایش در آمده خود تا اندازه‌ای گویای این برداشت در ذهن مخاطب خواهد شد که دو شخصیت زن نمایش به این باور رسیده‌اند تا به هر نوعی دست به دگرگونی بزنند. حال در راستای این موضوع دیالوگ‌های آنها به این تصمیم جهت می‌دهند که در مدت زمان حضورشان در آن مطب با مولفه‌های روایت به گذشته خود سفر کرده و رویدادهایی که تجربه کرده‌اند را در مقام راوی برای مخاطب و  یکدیگر شرح بدهند.

جهان متن این نمایش بر اساس ارتباط بین شخصیت‌ها و موقعیت‌های نمایشی طراحی شده که در راستای ساختار روایت پیش می‌روند تا از این طریق بتوانند لزوم کنش و واکنش‌ها را با تصویرسازی‌ها پیش روی مخاطب قرار بدهند. در واقع اهمیت این طراحی فارغ از بُعد دراماتیک بعنوان اهرمی روایی برای درک و باورپذیری مخاطب استفاده شده است تا جهان اثر حس‌ باورپذیری را از ابتدا به آنها منتقل نماید. ساختار اجتماعی جهان متن و ارتباط دادن مستقیم شخصیت‌ها با داشته‌ها و داده‌های جهان امروز یکی از دیگر مواردی است که اجازه واکاوی خود و پیرامونشان را به آنها می‌دهد تا هریک بی‌پروا بتوانند از جزئیات زندگی خودشان برای یکدیگر صحبت کنند. لذا با چنین تعریفی باید اشاره داشت که جهان اثر و حتی شخصیت‌های آن ذاتی برون‌گرا دارند که می‌توانند با در اختیار داشتن و یا روبرو شدن با شرایط جدید برون‌ریزی کرده و هر دلیلی را به زمانی مشخص ارجاع بدهند. بنابراین شیوه اجرایی کارگردان اثر که برگرفته از دیدگاهی واقع‌گرا است این باور را بهتر نمایان می‌سازد که هر شخصیت در ابتدا مشکل مواجه شدن با خود و سپس ترس از روبرو شدن با جهان پیرامونش را دارد. لحن اثر در این نمایش که در اوقاتی به سوی طنز و در زمان‌هایی برگرفته از اعتراض است سعی دارد تا تناسبی درست را برای برون‌ریزی شخصیت‌ها مهیا کند تا آنها بتوانند با قرار گرفتن از موقعیت، نمونه ما به ازایی از یک انسان در جامعه باشند. البته این خواستگاه به منطقه جغرافیای خاصی اشاره ندارد، زیرا این امکان می‌تواند در هر جای این جهان پیش بیاید که نمونه‌های آن بی‌شمار است. لذا جهان متن با طراحی خرده پیرنگ‌های خود تلاش دارد تا روایت هر یک از شخصیت‌ها را با رفتن به گذشته و بازگشت به زمان حال مورد بررسی قرار بدهد که در این میان شخصیت مرد یا همان دکتر بعنوان قوه محرک عمل می‌کند که با حضور در زندگی هر دو شخصیت زن کارکردی متمایز نسبت به دیگری دارد. بنابراین مخاطبی که به تماشای این اثر نشسته در مقام شاهد روایت‌ها را از زاویه راوی‌های جهان اثر که همان شخصیت‌ها هستند مورد واکاوی قرار می‌دهد تا بداند جزئیات روایی با چه تحلیل و استدلالی شکل گرفته است. استفاده از حداقل‌ها در طراحی صحنه جهان اثر از جمله نکات قابل توجه است که با دیدگاه مینی‌مالیستی خود توانسته درک بهتری از  نگاه کارگردان را به جهان متن به تصویر در آورد. اهمیتی که با کارکردهای ساده در طراحی تاکید خود را بیشتر بر محتوا بنا نهاده تا شخصیت‌ها قادر باشند تا روایتی درست و حساب شده را از خود بروز بدهند.

نیمه پایانی اثر که همان نیمه نتیجه و هدف تلقی می‌شود با استفاده از جزئیات جهان متن و کارکردهای روایی در نمایش توانسته این امر را برای مخاطب محرز نماید که انسان‌ها در هر شرایطی تاثیرپذیر هستند، اما ذات درونی آنها همیشه با همان کارکرد ذاتی خود عمل می‌کند. کارکردی که در میزانسن‌های کارگردان که بر حسب موقعیت و اهمیت زمان حضور شخصیت‌ها طراحی شده مشهود است که این موضوع به استفاده درست از فضای نمایش و رویکرد هدایت شخصیت‌ها نیز  مربوط است تا تصویرسازی‌ها منطق درستی را ارائه بدهند که مرز بین جهان واقعی و چالش‌هایش با جهان اثر مشخص باشد.    

کیارش وفایی




نظرات کاربران