در حال بارگذاری ...

گزارشی درباره نمایشنامه‌خوانی

نمایشنامه‌خوانی، پدیده نسبتاً جدید تئاتر در ایران چند سالی است که در تهران و سپس در بعضی از شهرستان‌ها رواج یافته و تاکنون علاقه‌مندان بسیاری را جلب و جذب خود کرده است.

نمایشنامه‌خوانی، پدیده نسبتاً جدید تئاتر در ایران چند سالی است که در تهران و سپس در بعضی از شهرستان‌ها رواج یافته و تاکنون علاقه‌مندان بسیاری را جلب و جذب خود کرده است. هر چند این شکل تئاتری که نه اجرای کامل یک نمایشنامه است و نه نمایشنامه‌ای خام و در واقع خود صورت مجزا و جدایی از نمایشنامه و اجرای نمایش است، به صورت خوانش درست نمایشنامه توسط بازیگران است که توسط کارگردان هدایت و رهبری می شوند و دور یک میز مقابل تماشاگران در هر سالنی می‌تواند قابل اجرا باشد. به انگیزه رواج این شکل تئاتر در تئاترشهر، خانه هنرمندان ایران و فرهنگسراها و جشنواره‌های تئاتری با چند نماشینامه‌نویس که آثارشان توسط خود یا دیگر کارگردان‌ها به روی صحنه رفته است، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. در ذیل نظرات بهزاد صدیقی، رضا جابرانصاری، علی‌محمد رحیمی، سوسن رحیمی، ساغر مختاری، مسعود عابدین‌نژاد را در خصوص نمایشنامه‌خوانی می‌خوانیم.
آغاز نمایشنامه‌خوانی
نمایشنامه‌خوانی در دو سه ساله اخیر از تئاترشهر شروع شد و اکنون در فرهنگسراها و مکان‌های دیگری متداول شده و رواج یافته است. بخش نمایشنامه‌خوانی جشنواره تئاتر فجر دوره بیست‌وسوم، سومین دوره خود را همزمان با برگزاری این جشنواره طی کرد. در دو دوره گذشته این بخش، حاصل نمایشنامه‌خوانی‌هایی بود که توسط تماشاگران بیشترین امتیاز را در اجرای عمومی نمایشنامه‌خوانی به دست آورده بود و ده نمایشنامه‌خوانی برتر حاصل اجرای عمومی، در جشنواره تئاتر فجر به اجرا در می‌آمد و در نهایت نیز تماشاگران بهترین نمایشنامه، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر زن و مرد و بهترین گروه اجرایی انتخاب و معرفی می‌شد اما این روش در دوره اخیر به صورت غیررقابتی و تنها با حضور نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان عضو خانه تئاتر(15 نویسنده و کارگردان) برگزار شد.
معرفی نمایشنامه و نویسنده
رضا جابرانصاری نمایشنامه‌نویس و مسئول برگزاری جلسات نمایشنامه‌خوانی جشنواره تئاتر فجر دوره بیست‌وسوم در ابتدا تعریف خود را از نمایشنامه‌خوانی چنین عنوان می‌کند:« فکر می‌کنم هر جریانی شناسنامه و اسم مشخص خود را دارد و هر اسمی تعریف و معنی خود را. معنی و تعریف نمایشنامه‌خوانی در عنوان آن وجود دارد و معنی‌ای که کانون نمایشنامه‌نویسان ایران برای این جریان دارد، همان خوانش نمایشنامه است. نمایشنامه‌خوانی‌هایی که در خارج از کانون نمایشنامه‌نویسان برگزار می‌شود متفاوت با نمایشنامه‌خوانی‌هایی که این کانون در آخرین شنبه هر ماه برگزار می‌کند است. البته اگر در نمایشنامه‌خوانی، بازیگران این خوانش را انجام دهند منافاتی با آن تعریف ندارد. برای آنکه بعضی از نمایشنامه‌نویسان یا کارگردانان در قالب شفاهی و کلامی به درستی نمی‌توانند حس‌های لازم و معانی نهفته در متن را در صدایشان منتقل کنند. در واقع نقش‌خوانان برای بهتر منتقل کردن فکر و اثر نویسنده با صدای خود تلاش می‌کنند متن نمایشنامه یا دیالوگ‌ها را بخوانند.»
وی در ادامه می‌افزاید:«نمایشنامه‌ در نمایشنامه‌خوانی باید درست خوانده شود و تماشاگر حس خوانده شدن را درک کند و نه حس دیدن را. عده‌ای براساس تقاضای زیاد و عرضه کم سعی می‌کنند در نمایشنامه‌خوانی به گزارش کارگردانی توجه کنند و بیشتر آن وجه را در نظر می‌گیرند به همین دلیل متاسفانه از افکت، حرکت و موسیقی استفاده می‌کنند. به همین دلیل استفاده از این عناصر در نمایشنامه‌خوانی، آن اثر را از چهارچوب نمایشنامه‌خوانی خارج می‌کند.»
جابرانصاری درباره شاخصه‌ها و ویژگی‌های نمایشنامه‌خوانی می‌گوید:«نمایشنامه‌خوانی در وهله اول صرفاً برای معرفی نمایشنامه‌ و نویسنده است و در مرحله بعد برای نقد و بررسی اثر و بهتر کار کردن نویسنده است. متاسفانه هنوز این مساله مورد توجه قرار نگرفته که وقتی نمایشنامه‌خوانی‌ای برگزار می‌شود، کارگردانان بیایند نمایشنامه را بشنوند و آن را برای اجرای صحنه‌هایی انتخاب کنند. زیرا که نمایشنامه‌خوانی در واقع نمایشگاهی برای عرضه آثار و نمایشنامه‌های نمایشنامه‌نویسان است تا پس از شنیدن آنها، کارگردانان با نویسندگان وارد مذاکره شوند.»
این عضو هیات مدیره کانون نمایشنامه‌نویسان ایران گفت:«نقد و بررسی نمایشنامه‌خوانی‌ها دریچه‌ای به روی نویسنده باز می‌کند و سبب می‌شود تا با استفاده از نظر کارشناسی مخاطبان و علاقمندان اثر خود را بهتر، محکمتر و روان‌تر ارائه دهد.»
این نویسنده در ادامه با تاکید بر این مساله که کانون نمایشنامه‌نویسان مجری بخش نمایشنامه‌خوانی است و به این اصل وفادار است که خوانش درستی در نمایشنامه‌خوانی صورت گیرد، یادآور می‌شود:«از گروه‌های نمایشنامه‌خوانی‌ خواهش می‌کنیم، نمایشنامه‌خوانی را از قالب اصلی خودش خارج نکنند.»
این نمایشنامه‌نویس در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی بین نمایشنامه‌خوانی و نمایشنامه رادیویی وجود دارد، می‌گوید:«در نمایشنامة‌ رادیویی از افکت، موسیقی و صدای بازیگر به طریق گوناگون استفاده می‌شود و در واقع میزانسن شنیداری وجود دارد تا مفهوم نمایشنامه در نزد مخاطب القا شود. اما در نمایشنامه‌خوانی هیچ حرکتی برای بازیگر وجود ندارد بلکه بازیگر فقط با صدایش دیالو‌گها را کوتاه و بلند می‌کند تا مفهوم اثر زیباتر بیان شود. در کانون نمایشنامه‌نویسان تلاش می‌کنیم تا خوانش این شکل نمایشنامه را هر چه بیشتر تئوریزه کنیم تا به اسم نمایشنامه‌خوانی نزدیک‌تر شویم.»
نویسنده نمایشنامه آنتیک در پاسخ به این سوال که آیا نمایشنامه‌خوانی ژانری در حیطه نمایش محسوب می‌شود یا خیر می‌گوید:«نمایشنامه‌خوانی ژانری در انواع نمایش محسوب نمی‌شود. در اجرای صحنه‌ای کارگردان با میزانسن‌ تلاش می‌کند تصویر زندگی را بسازد و نمایشنامه را با تصویر ارائه دهد و دیداری کند. به اعتقادم زمانی اثری نمایشی می‌شود که روی صحنه بیاید و نمایشنامه‌خوانی همان نمایشنامه است. زمانی به اثری نمایش می‌گوییم که به روی صحنه برود و مخاطب آن را ببیند.»
وی همچنین در خصوص رقابتی نشدن بخش نمایشنامه‌خوانی بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر گفت:«بخش نمایشنامه‌خوانی جشنواره تئاتر فجر امسال کمی با عجله صورت گرفت و هیچ خط و ربط خاصی را دنبال نمی‌کند. همکاری متقابلی بین مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئاتر وجود داشت و به پیشنهاد کانون نمایشنامه‌نویسان قرار شد که این بخش با مسئولیت من برگزار شود. در این دوره، فعلاً نفس بخش نمایشنامه‌خوانی مهم بود که در جشنواره برگزار شود تا در پایان با جمع‌بندی نظرات کم و کاستی‌ها را شناسایی کنیم و در رفع آن بکوشیم تا در سال‌های آینده این بخش بهتر برگزار شود. ما به این توجه نکردیم که چون جشنواره امسال رقابتی برگزار نمی‌شود، تصمیم بگیریم تا این بخش هم به صورت غیررقابتی برگزار شود، اصلاً چنین تصمیمی نداشتیم. قرار بود انجمن منتقدان خانه تئاتر با ما در جشنواره همکاری داشته باشند، اما این همکاری صورت نگرفت. البته در وهله اول به دلیل کمبود وقت، امکان نقد و بررسی بخش نمایشنامه‌خوانی فراهم نشد. قرار است یک روز را به بررسی آثار این بخش اختصاص دهیم تا این آثار مورد ارزیابی قرار گیرند.»
خوانش صحیح متن
بهزاد صدیقی نویسنده نمایشنامه تلفن بی‌موقع که با این اثر در بخش نمایشنامه‌خوانی جشنواره شرکت کرده بود، تعریف خود از نمایشنامه‌خوانی را چنین می‌گوید:« نمایشنامه‌خوانی شکل جدیدی از انواع نمایش یا نمایشنامه نیست. نمایشنامه‌خوانی در ابتدا بیشتر در میان گروه‌های تئاتری و بازیگران وجود داشت اما در چند ساله اخیر در کشورمان به صورت عمومی‌تر رواج پیدا کرد و از شکل درون گروهی به بیرون نیز راه پیدا کرد. نمایشنامه‌خوانی یعنی قرائت و خوانش صحیح متن توسط نویسنده یا بازیگران که در واقع نقش‌خوانی می‌کنند، تا اثر نویسنده یا نمایشنامه‌ در رویارویی با مخاطبان و تماشاگران قرار گیرد تا نویسنده بر اثر این رویارویی به نقاط ضعف و قوت اثر خود پی برده و اثر نیز بر جامعه تئاتری و علاقه‌مندان تئاتر به درستی معرفی شود.»
وی در ادامه درباره ویژگی‌های نمایشنامه‌خوانی یادآور شد:«به نظرم نمایشنامه‌خوانی باید از این چند شاخصه برخوردار باشد 1ـ از افکت، صداسازی و موسیقی پرهیز شود. 2ـ نقش‌خوانان یا نقش‌خوان از حرکت یا حرکات بدنی پرهیز کنند. 3ـ از نورپردازی، طراحی گریم و طراحی لباس یا طراحی صحنه نیز دوری شود.4ـ صداسازی بازیگر فقط در حد آنکه نقش یا دیالوگ‌های نمایشنامه‌ به درستی به مخاطب منتقل شود، می‌تواند در نمایشنامه‌خوانی صورت گیرد. 5ـ در مجموع هر آنچه که نمایشنامه‌خوانی را از دوبلوری یا نمایشنامه رادیویی یا نمایش صحنه‌ای دور کند، نمایشنامه‌خوانی به درست اجرا شدن نزدیک می‌شود.
صدیقی که عضو هیات مدیره کانون ملی منتقدان تئاتر است، در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی بین نمایشنامه‌خوانی و نمایشنامه رادیویی وجود دارد، می‌گوید:« در نمایشنامه‌خوانی از هیچ صدایی به غیر از صدای بازیگر یا نقش‌خوان استفاده نمی‌شود و از هیچ افکتی یا موسیقی‌ای هم نباید استفاده کرد. برعکس در نمایشنامه رادیویی با افکت، موسیقی، صداسازی به یک نمایش رادیویی یا میزانسن شنیداری نزدیک می‌شویم و نویسنده، نمایشنامه خود را برای رسانه رادیو و نه هیچ رسانه یا شکل دیگر تئاتر همچون نمایش صحنه‌ای یا نمایش خیابانی می‌نویسد در صورتی‌ که نمایشنامه‌نویس در نمایشنامه‌خوانی اصلاً اثر خود را برای نمایشنامه‌خوانی نمی‌نویسد بلکه چون امکان اجرای صحنه‌ای آن فراهم نیست یا چون بر آن است که اثر خود را در رویارویی با مخاطب قرار دهد تا به تعاملی قبل از اجرای صحنه‌ای نمایشنامه خود برسد و اثر بهتر و روان‌تری را برای صحنه ارائه دهد.»
این نمایشنامه‌نویس درباره غیررقابتی شدن یا غیررقابتی نشدن بخش نمایشنامه‌خوانی می‌گوید:«رقابتی شدن بخش نمایشنامه‌خوانی جشنواره تئاتر فجر اگر به درستی انجام شود و بر اساس علایق و سلایق مشخص داوران نباشد خوب است زیرا منجر به تشویق نویسندگان صحنه و نمایشنامه‌نویسان می‌شود. هر چند رقابت سالم‌ و سازنده منجر به بهتر معرفی شدن نویسنده و نمایشنامه می‌شود. به نظرم بهترین جایزه در نمایشنامه‌خوانی این است که به آثار انتخاب شده در بخش نمایشنامه‌خوانی، مجوز اجرای عمومی بدهند و با نویسندگان و کارگردانان آنها قرارداد ببندند.»
بهزاد صدیقی در پایان اضافه کرد:«بخش نمایشنامه‌خوانی تئاتر فجر می‌تواند در بعد از جشنواره تئاتر فجر یا هر زمان مناسب دیگری برگزار شود تا مخاطبان، کارگردانان، گروه‌ها و علاقه‌مندان بیشتری در حوزه نمایشنامه‌نویسی از آثار جدید یا نه چندان شناخته شده نمایشنامه‌نویسان مجرب یا جوان استقبال و استفاده کنند.»
بین همه واژه‌ها
علی‌محمد رحیمی یکی دیگر از نمایشنامه‌نویسان جوان و نویسنده ”نمایشنامه‌ ساندویچ دم ظهر” با شرکت در جشنواره تئاتر فجر، در پاسخ به این سوال که چه تعریفی از نمایشنامه‌خوانی دارید، می‌گوید:«فکر می‌کنم بین همه واژه‌های درست و نادرست که در ادبیات فارسی وجود دارد، این واژه کاملاً مفهوم است. نمایشنامه‌خوانی یک بخش از تمرین تئاتر برای اجرای صحنه‌ای به حساب می‌آید، آنجا که کارگردان پس از تحلیل متن و تمرین‌های دور میزخوانی به اجرای درستی در خواندن متن توسط بازیگران دست می‌یاید و از تماشاگران دعوت می‌کند تا برای شنیدن تحلیل درست متن یا شنیدن ادای درست کلمات حاضر شوند. بازخورد تماشاگران در این بخش از تمرین که شاید مهمترین بخش اجرای یک تئاتر است، برای کارگردان و نویسنده مهم است.»
رحیمی در خصوص ویژگی‌های نمایشنامه‌خوانی اعتقاد دارد نمایشنامه‌خوانی ساده و صادقانه برگزار می‌شود. هیچ ابزار زیباشناختی در آن وجود ندارد و هیچ نقطه طلایی در آن، نگاه و دقت تماشاگر را منحرف نمی‌کند. همه چیز در کلمات و انتقال مفاهیم و احساس ناب کلمات به تماشاگر خلاصه می‌شود. در این معرکه، نقایص و ضعف‌های متن از چشم و گوش تماشاگر دور نمانده و به شدت بروز می‌کند.
این نویسنده و کارگردان تئاتر که پیش از برگزاری جشنواره تئاتر فجر، نمایش”در” را نوشته و کارگردانی کرده بود، بین نمایشنامه رادیویی و نمایشنامه‌خوانی تفاوت قائل است و در این باره می‌گوید:«نمایشنامه رادیویی هم در محدوده خود می‌تواند از ابزارهای زیبا شناختی استفاده کند. موسیقی فضای خالی را پر می‌کند و در واقع یک اجرای کامل با افکت‌ها و موسیقی‌ مورد نظر است. اما نمایشنامه‌خوانی فقط و فقط منحصر به کلمات و احساس جاری در متن است.»
این نمایشنامه‌نویس همچنین معتقد است:«با تعریفی که از نمایش و عوامل آن و همچنین از نمایشنامه‌خوانی داریم، مطمئناً نمایشنامه‌خوانی به هیچ وجه نمی‌تواند یک نمایش باشد مگر نمایش کلمات متن. اگر به نمایش گذاشتن کلمات را آن هم از طریق زبان بازیگران و گوش تماشاگران، نمایش بدانیم، نمایشنامه‌خوانی می‌تواند یک قسم از نمایش باشد و در غیر این صورت نمایشنامه‌خوانی فقط و فقط جایگاه نمایشنامه‌خوانی را دارد.»
رحیمی در پایان گفته‌های خود درباره رقابتی نشدن نمایشنامه‌خوانی تئاتر فجر یادآور می‌شود:«نبود رقابت در نمایشنامه‌خوانی شاید فقط به مدیریت این برنامه برگردد و شاید دوباره بحث همیشگی بودجه و... مربوط باشد و شاید هم به خاطر نوظهور بودن این نوع فعالیت تئاتری. فعلاً این بخش توسط مدیران به بوته آزمایش گذاشته شده است تا در آینده به صورت مسابقه یا به شکل دیگری برگزار شود. به هر حال هر کاری در بخش مسابقه، گروهها و اعضای آنها را در تلاش و تکاپوی مضاعف قرار می‌دهد؛ اینکه مسابقه برای این بخش بهتر است یا نه را باید در حین مسابقه دید و نتیجه گرفت.»
یک شکل غربی
سوسن رحیمی نویسنده نمایشنامه”شاهزاده عشق” درباره تعاریف خود از نمایشنامه‌خوانی می‌گوید: «نمایشنامه‌خوانی از ابداعات کشور ما نبوده بلکه این شکل تئاتری همچون خود تئاتر از غرب به کشور ما راه یافته است. نمایشنامه‌خوانی یعنی نمایشنامه‌هایی که به تازگی نوشته شده باشد و با خوانش درست بازیگر به مخاطبان معرفی شود. در واقع در نمایشنامه‌خوانی، نمایشنامه تنها نوشته و خوانده می‌شود اما اجرا نمی‌شود زیرا امکان اجرا را هنوز نتوانسته به دست بیاورند یا نمایشنامه‌ها امکان چاپ پیدا نکرده‌اند در نمایشنامه‌خوانی نمایشنامه شنیده می‌شود تا آن را بهتر در روی صحنه کار کنیم. نمایشنامه‌خوانی زمانی جدی‌تر گرفته می‌شود تا کارگردانان در نمایشنامه‌خوانی شرکت کنند و آن آثار را از نزدیک ببینند و بشنوند برای کار خود در روی صحنه انتخاب کنند.»
رحیمی درباره ویژگی‌هایی که یک اجرای نمایشنامه‌خوانی داشته باشد می‌گوید:«به نظرم نمایشنامه‌خوانی باید طوری انجام شود که مفاهیم متن به مخاطب منتقل شود، بدون آنکه میزانسن یا حرکت یا موسیقی خاصی به اثر بدهیم. البته اگر از لحن خواندن خاصی یا موسیقی کمی یا حرکات کوچکی استفاده کنیم تا مفاهیم متن به درستی به تماشاگر منتقل شود، به نظرم اشکال چندانی در نمایشنامه‌خوانی ایجاد نمی‌کند. من برای نمایشنامه‌خوانی آثار خودم سخت‌گیر نیستم برای آنکه اگر بازیگر با حرکت کوچکی یا موسیقی کمی احساساتی نهفته در متن را در صدایش بهتر ایجاد کند و در واقع این حرکات یا موسیقی کم به او کمک کند تا متن بهتر شنیده شود، مشکلی ندارم اما اساساً با حضور دکور مخالفم که در نمایشنامه‌خوانی استفاده شود.»
وی درباره تمایزات نمایشنامه‌خوانی با نمایشنامه رادیویی می‌گوید:«نمایشنامه رادیو کامل‌تر از نمایشنامه‌خوانی است. برای آنکه مخاطب در نمایشنامه‌ رادیویی نمایشنامه را به شکل کامل‌تر می‌شنود و درک می‌کند. در نمایشنامه رادیویی کارگردان از امکاناتی همچون صداهای مختلف، افکت، موسیقی و صداسازی استفاده می‌کند و نمایشنامه به طور کامل برای مخاطب تعریف می‌شود و همین جذابیت بیشتری را برای مخاطبان خود به خود می‌آورد. حال آنکه در نمایشنامه‌خوانی چندان مجاز به استفاده از این عوامل یا امکانات نیستیم.»
سوسن رحیمی که از نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان تئاتر خیابانی نیز هست درباره رقابتی شدن بخش نمایشنامه‌خوانی می‌گوید:«این بخش چه به صورت رقابتی و مسابقه‌ای برگزار شود یا برگزار نشود، فرق نمی‌کند. برای آنکه من همانقدر برای نمایشنامه‌خوانی رقابتی وقت می‌گذارم که در صورت غیررقابتی شدن آن. در واقع تلاش می‌کنم در نمایشنامه‌خوانی انرژی لازم و وقت کافی برای بهتر شنیده شدن یا بهتر اجرا شدن نمایشنامه‌خوانی‌ام صرف کنم. به نظرم چون بخش نمایشنامه‌خوانی تئاتر فجر در مکانی دور از تئاترشهر برگزار شد، کسانی که باید نمایشنامه‌ها را بشنوند و ببینند، از آنها استفاده نکردند. هر چند که رقابتی شدن این بخش گروه‌ها و نمایشنامه‌نویسان بیشتری را تشویق به کار کردن می‌کند. متاسفانه رقابتی شدن جشنواره به صورت بدی جا افتاده است و به جای آنکه باعث تشویق گروه‌ها و کارگردانان و بازیگران و نمایشنامه نویسان شود، سبب سرخوردگی و دلخوری آنها از یکدیگر می‌شود. اگر رقابت صحیح و درست و سالم و سازند‌ه‌ای صورت بگیرد از این نظر باعث پویایی نمایشنامه‌ها و نمایشنامه‌نویسان می‌شود.»
رویارویی با افکار عمومی
مسعود عابدین‌نژاد که نمایشنامه او توسط حمید هدایتی در بخش نمایشنامه‌خوانی تئاتر فجر مورد خوانش قرار گرفته بود، درباره تعریف خود از نمایشنامه‌خوانی معتقد است که چون تجربه خاصی در این بخش ندارد، در نتیجه تعریف و نگاه خاصی هم برای آن قائل نیست. اما با این همه می‌گوید:«نمایشنامه‌خوانی شکل خاصی است که نویسنده می‌تواند اثر خود را در رویاروی با افکار عمومی قرار دهد. در این شکل هم نمایشنامه‌نویس و هم تماشاگران شاهد شنیدن و دیدن برخوردها و عکس‌العمل‌هایی هم می‌شوند و می‌توانند از نظرات همدیگر استفاده کنند. نمایشنامه‌خوانی موضعی است برای نمایشنامه‌نویسان و نویسندگان نمایشنامه‌ای که توان ارائه متن از طریق کلام و صوت خود ندارند و نمی‌توانند به صورت شفاهی اثر خود را ارائه کنند. اگر در نمایشنامه‌خوانی نویسنده فقط با صدای خود اثرش را ارائه دهد ممکن است به جنبه‌های زیباشناختی نمایشنامه‌اش ضربه بزند بنابراین به وسیله بازیگران امکان ارائه بهتر اثر خود را به دست می‌آورد و این شکل سبب می‌شود تاثیر بیشتری بر مخاطبش بگذارد هر چند که امکان دارد به وسیله نوع نگاه نمایشنامه‌خوان اثر از محدوده و معانی اصلی خود منحرف و خارج شود. این مساله مهمترین ضعف نمایشنامه‌خوانی هم محسوب می‌شود. بنابراین به شکل موردی می‌تواند نمایشنامه‌خوانی موفق باشد یا نباشد. بستگی دارد به اینکه چه اثر یا نمایشنامه‌‌ای توسط کدام کارگردان یا بازیگران مورد خوانش قرار می‌گیرد.»
عابدین‌نژاد که خود از نمایشنامه‌نویسان رادیویی هم است درباره ویژگی‌های نمایشنامه‌خوانی می‌گوید: «مساله‌ای که در نمایشنامه‌خوانی مهم است این است که نمایشنامه و افکار نمایشنامه‌نویس باید به درستی انتقال داده شود و نوع بازخورد تماشاگران آن هم برای نمایشنامه‌نویس مهم است. این مساله برای هر گروهی می‌تواندمورد توجه قرار گیرد چه گروه‌های حرفه‌ای چه گروه‌های جوان و چه تماشاگران. اگر در نمایشنامه‌خوانی انتقال مفاهیم متن به صورت دو سویه باشد یعنی هم تماشاگران به درستی متوجه شوند و هم آنان نظرات خود را به درستی برای نویسنده بگویند و در نهایت منجر به اصلاح و نواقص اثر شود، تاثیر بسیار خوبی بر نمایشنامه‌خوانی می‌گذارد.»
وی تمایزات نمایشنامه‌خوانی و نمایشنامه رادیویی را چنین عنوان می‌کند:«در نمایشنامه‌خوانی، نویسنده نمایشنامه‌اش را برای اجرای صحنه‌ای نوشته و تنظیم کرده است و درصدد است تا بدین طریق بازخورد مخاطبان و علاقه‌مندان تئاتر را نیز درباره اثر خود بشنود و بدین وسیله اثر خود را بهتر و محکم‌تر ارائه دهد. اما در نمایشنامه‌ رادیویی، نویسنده نمایشنامه خود را برای اجرای رادیویی تنظیم می‌کند بنابراین از امکانات رادیو همچون صدا، افکت‌ و موسیقی نیز استفاده می‌کند تا به این طریق کلام نمایشنامه تصویری شود. نمایشنامه رادیویی دارای فنون خاص خود است.»
این نمایشنامه‌نویس در ادامه گفته‌های خود با تاکید بر اینکه نمایشنامه‌خوانی ژانر خاصی نیست، می‌گوید:«من تصور نمی‌کنم نمایشنامه‌خوانی را ژانر خاصی در تئاتر عنوان کرد. نمایشنامه‌خوانی فقط امکانات و موقعیت‌ خاصی را به گروه اجرایی تحمیل می‌کند و چون امکانات صحنه‌ای و اجرایی کم است، گروهی که کار می‌کند کارگردان، نویسنده و بازیگران تصمیم به خوانش صحیح متن می‌گیرند. زیرا که اجرای تئاتر در موقعیت اقتصادی کشور ما با مشکلات بسیاری روبرو است و همه گروه‌ها از موقعیت‌های صحنه‌ای نمی‌توانند استفاده کنند، عده‌ای به این نوع فعالیت روی می‌آورند.»
عابدین‌نژاد همچنین درباره رقابتی برگزار شدن بخش نمایشنامه‌خوانی جشنواره تئاتر فجر می‌گوید:«اگر نمایشنامه‌خوانی به صورت رقابتی برگزار شود، باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد. زیرا در این صورت نویسنده با تماشاگر خود ارتباط برقرار می‌کند. برای رقابتی شدن باید شرایطی به وجود بیاید که نویسنده رادیویی ننویسد، بازیگران تنها با صدای خود متن را قرائت کنند. متن طوری نوشته شود که قابل فهم‌تر باشد. شکل رقابتی برگزار شدن این بخش این اشکال را هم به وجود می‌آورد که نمایشنامه‌نویسان تنها برای شرکت در این بخش نمایشنامه خود را بنویسند تا بتوانند در این بخش شرکت کنند.»
در فاصل رادیو و نمایش صحنه‌ای
ساغر مختاری نویسنده نمایشنامه”تعطیلات زمستانی” که اثرش را بهرام سروری‌نژاد نمایشنامه‌خوانی کرده، درباره تعریف خود از نمایشنامه‌خوانی می‌گوید:«به نظرم نمایشنامه‌خوانی حدفاصل رادیو و نمایش صحنه‌ای است. در نمایشنامه‌خوانی نویسنده نمایشنامه را برای اجرای صحنه‌ای می‌نویسد اما چون امکان اجرای آن را پیدا نمی‌کند، دست به خوانش آن برای مخاطبانش می‌زند و از آنجا که ایرانی‌ها در خواندن نمایشنامه تنبل هستند به این روش می‌توان متن نمایشی یا نمایشنامه را بهتر در مقابل تماشاگران و مخاطبان قرار داد.»
وی در ادامه می‌گوید:«من البته در هنگام نوشتن نمایشنامه به این فکر نیستم که نمایشنامه‌ام را به این شکل در اختیار مخاطب قرار دهم. اما از آنجا که امکان اجرای آن زودتر فراهم نمی‌شود، با این روش دست به ارائه آن می‌زنم.»
وی همچنین معتقد است که اگر جشنواره نمایشنامه‌خوانی فجر به صورت رقابت سالم و سازنده برگزار شود بهتر از غیررقابتی شدن آن است. اما از آنجا که معمولاً قضاوت صحیح و درستی در جشنواره‌های ما صورت نمی‌گیرد و داوران نظرات و سلایق مشخص خود را تعمیم به مخاطبان می‌دهند، چندان نمی‌تواند مفید باشد و تاثیر مثبتی بگذارد. برای آنکه چنین قضاوتی به جای پویایی گروه‌ها و هنرمندان تئاتر، به سرخوردگی آنان می‌انجامد.»