نگاهی به نمایش «همه فرزندان مکبث» به کارگردانی مجتبی رستمیفر حاضر در فجر38
این مکبث با تمام قوا فریاد میکشد
ایران تئاتر - سید حسین رسولی :این فضای فانتزی، گروتسک و ترسناک به خوبی میتواند تصویرسازی کند و با مفاهیمی هم که درون متن هست روی اندیشه مخاطب اثر بگذارد. شما از دیدن این تئاتر در نیم ساعت اول لذت خواهید برد. ولی بعد از نیم ساعت احتیاج به تنوع و تغییرات هست و امکان دارد کمی هم خسته بشوید. با تمام این احوال، کارگردان به خوبی ریتم، لحن و انسجام را حفظ کرده است.
نمایش «همه فرزندان مکبث» به نویسندگی «مهدی شفیعی زرگر» و کارگردانی «مجتبی رستمیفر» در بخش مسابقه صحنهای سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر اجرا شد. این نمایش ۱۰۰ دقیقهای که از شهر اهواز به جشنواره آمده براساس نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر نوشته شده، اما به کلی از آن متن جداست و مسیر دیگری را پیش میگیرد. چون در پرداخت آن با یک تئاتر پستمدرن مواجه هستیم.
گروهی از بازیگران با لباسهای سیاه را روی صحنه میبینیم که فرمهای مختلفی را میسازند و فضایی کاملا تیره و تار از زندگی مکبث و همسرش را روایت میکنند. بازیها کاملا بیرونی و اغراقشده و دکور هم به شدت ایدهمحور است. شاهد پلهها و وسایل آهنی مختلفی هستیم که با رنگهای سیاه و قرمز صحنه هماهنگ شدهاند. صورت بازیگران دارای گریم سفید و اغراقشده است. یکی از بازیگران چند متر قد دارد و بازیگر دیگری هم روی چیزی شبیه به اسکوتر حرکت میکند. فضایی به شدت وحشتناک بر صحنه غالب است و ما را به یاد فیلمهای ترسناک وفانتزی میاندازد. «مجتبی رستمیفر» تلاش میکند تا زندگی وحشتناک اطرافیان مکبث را به واسطه شقاوت و قدرتدوستی مکبث به تصویر بکشد. چون این کاراکتر و همسرش کسانی هستند که عاشق قدرتاند و به خاطر آن هر کار وحشتناکی را انجام میدهند. مثلا پیانویی به مرکز صحنه میآید که کلاویههای آن از دستان قطع شده انسانها ساخته شده است. کارگردان تلاش کرده تا فضایی پستمدرن با استفاده از کلاژ را با توجه و تاثیرهایی از هنرمندانی چون تادئوش کانتور، رابرت ویلسون و... روی صحنه ببرد. تئاتری که به فرمگرایی، تئاتر موزیکال، تئاتر فیزیکال، پرفورمنس و... توجه دارد. جای چنین اجراهایی در فضای تئاتر ایران خالی است. چون چند سالی میشود که تئاتر خصوصی رشد کرده و هزینهها هم بالا رفته و به تبع آن دیگر شاهد دکور، لباس و گریمهای متفاوت و فراواقعی و باشکوه نیستیم. این فضای فانتزی، گروتسک و ترسناک به خوبی میتواند تصویرسازی کند و با مفاهیمی هم که درون متن هست روی اندیشه مخاطب اثر بگذارد. شما از دیدن این تئاتر در نیم ساعت اول لذت خواهید برد. ولی بعد از نیم ساعت احتیاج به تنوع و تغییرات هست و امکان دارد کمی هم خسته بشوید. با تمام این احوال، کارگردان به خوبی ریتم، لحن و انسجام را حفظ کرده است. این شکل از تئاتر چون کاملا از فضای تئاتر اروپایی میآید و خالی از عناصر ایرانی، ملی و بومی است کمی جای بحث دارد. چون تنها زبان آن فارسی است و اگر مثلا به زبان انگلیسی اجرا میشد کسی متوجه ایرانی بودن این نمایش نمیشد. شاید این موضوع یک ضعف باشد ولی باید توجه داشته باشیم که هنر تئاتر صادراتی است. البته «ایمان افشاریان» نمایش «جنایت ومکافات» را در سال ۱۳۹۴ با شیوهای نزدیک به اجرای «همه فرزندان مکبث» روی صحنه برد که در جشنواره تئاتر فجر نیز موفق بود و توانست در بخش بینالملل جشنواره جایزه بگیرد. شاید فرم و تصاویر این نمایشها به چشم اهالی تئاتر غرب آشنا بیاید و غربیها آن را بیشتر درک کنند ولی قطعا غافلگیر نخواهند شد و چیزی از فرهنگ ایرانی هم دستگیرشان نخواهد شد. این موضوع بحثهای طولانی طلب میکند که قطعا جای آن اینجا نیست. ولی بیان کردم تا کمی مسیر اندیشه به دراماتورژی و طراحی اجرا باز شود. اگر از این زاویه به تئاتر نگاه کنیم، اینگونه میشود که شما مثلا میتوانید نمایشنامه «مکبث» را در فضای شمال ایران اجرا کنید. برخی از اتفاقها عینا مثل متن اصلی پیش میرود. ولی لباسها، غذاها، اصطلاحها و چیزهای دیگر متعلق به منطقه شمال ایران خواهد بود. این شیوه اجرایی را «ابراهیم پشتکوهی» به کار میبرد و ما در اجرای او از اتللو با فضای جنوب ایران روبرو میشویم. روش دیگر این است که برخی از مفاهیم و کاراکترهای متن اصلی را اقتباس کنید و آنها را در فضای تاریخی ایران یا با توجه به زندگی اکنون مردم ایران روایت کنید. در واقع، شما فکر مرکزی و ایده اصلی نمایشنامه را گرفتهاید و آن را وابسته به زمان حال و مکانی مشخص کردهاید و در پایان هم شاهد تئاتری انضمامی خواهیم بود. چنین تئاترهایی میتوانند به خوبی انتقادی باشند و پیام خود را به روشنی بیان کنند.
بازیگران تئاتر «همه فرزندان مکبث» بدن مناسبی دارند و حرکات فرمیک جذابی اجرا میکنند و به نظر میرسد تئاتر رستمیفر به شدت مهندسی شده است. ولی از امر نابهنگام خالیست. گاهی لازم است به تماشاگر شوکی داده شود و فضای اجرا کمی به هم ریخته شود. حتی امکان دارد ریتم و وحدت لحن را هم شکست. به شرطی که این کارها در کلیت اجرا معنا داشته باشد. یکی از مشکلهای تئاترهای انتزاعی و غیر انضمامی این است که از فضای زندگی مردم عادی دور میشوند و تنها به جذابیتهای تصویری و لذتهای شنوایی میپردازند؛ نه قصهای محکم و معنادار. با این حال «همه فرزندان مکبث» دارای اندیشه است و قصهای جذاب را تعریف میکند. نویسنده از واژگان آرکائیک بهره میبرد که کاملا شبیه به زبان استفاده شده در نمایشنامه «ویلیام شکسپیر» و ترجمه «داریوش آشوری» است. اعضای گروه تئاتر آماتور خیلی زحمت کشیدهاند. نمایش آنان استاندارد است و بهخوبی میتواند با تماشاگر عادی و حتی حرفهای تئاتر ارتباط بگیرد. «سارا حسـینپور» (طراح و مسوول دوخت لباس)، «مجتبی رستمیفر» (طراح صحنه) و همچنین «بهفر کایدی» (آهنگساز) به خوبی از پس کارشان برآمدهاند و فضایی دیدنی و شنیدنی خلق کرده اند. با تمام این تفاسیر جای یک چیز در اجرا خالی است و آن هم امر نابهنگام و غافلگیرانه است. نمایش «همه فرزندان مکبث» شباهتهایی به نمایش «فهرست» به کارگردانی «رضا ثروتی» هم دارد. به نظر میرسد تمام نمایشهایی که در این نوشتار مثال زدم از یک مسیر مشخص پیروی میکنند و از نظر فرم هم به شدت شبیه به یکدیگر هستند. کارگردانی چنین نمایشهایی سخت و طاقتفرساست و تمرینهای فراوانی طلب میکند. تئاترهای پستمدرن به هیچ ژانر، سبک و شیوهای وابسته نیستند و میخواهند کلاژی از عناصر گوناگون باشند و در آنها تصویر و صدا حرف اول را میزند نه واژگان پر طمطراق. البته امکان دارد یکی از نمایشنامههای «بهرام بیضایی»، مثل برخوانی «آرش» را با شیوه اجرایی «همه فرزندان مکبث» اجرا کرد. من امیدوار هستم تئاترهای متفاوتی چون «همه فرزندان مکبث» به کارگردانی «مجتبی رستمیفر» و «قزل حصار» به کارگردانی «امین ابراهیمی» که از شهرهای دیگر آمدهاند در تئاترشهر اجرا بروند و وارد گفتوگو با تئاترهای مرکز بشوند.
* کارگروه نقد آثار سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر