در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو ایران تئاتر با علی شاه صفی کارگردان نمایش «جنگل مهربانی»:

کودکان منتقدانی بی رحم اما دوست داشتنی هستند

ایران تئاتر: علی شاه صفی کارگردان نمایش «جنگل مهربانی» معتقد است کودکان منتقدانی بی رحم اما دوست داشتنی هستند که صادقانه ما را نقد می کنند.

علی شاه صفی گرچه بیشتر تمرکزش در این سالها بر فیلمسازی بوده، اما از هنرمندان با تجربه تئاتر به حساب می آید. او فعالیت هنری اش را در سن 15 سالگی با ساخت فیلم کوتاه و آماتور «سرباز کوچک» در سال 1375 شروع کرد و با فیلمسازی، دستیار در فیلم های کوتاه و سریال های تلویزیونی تلاش کرد ردپای مناسبی از خود در عرصه فیلمسازی به جای گذارد؛ هرچند او نیز به مثابه خیلی از هنرمندان تئاتر هرگز نتوانست از عشق و علاقه به این هنر متعالی دست بکشد و همواره نگاهی خاص به آن داشت.

شاه صفی در سال 1382 وارد دانشکده هنر و معماری شد و نزد اساتید نامداری همچون استاد فقید حمید سمندریان، احمد دامود، دکتر ناظر زاده، مسعود موسوی. ناصر باباشاهی، حسن ارسیا، امیر اشرف آریانپور و ... تلمذ کرد و در رشته کارگردانی تئاتر فارغ التحصیل شد.

نگارش، کارگردانی و طراحی صحنه بیش از ۱۰ نمایش  بلند بزرگسال و کودک، بازی در بیش از ۱۰ اثر نمایشی و دستیاری کارگردان در بیش از ۱۰ اثر حرفه ای تئاتر از جمله آثار این هنرمند در حوزه نمایش است.

اجرای نمایش «جنگل مهربونی» در فرهنگسرای نیاوران ما را برآن داشت تا با ایشان گفت و گویی داشته باشیم.

در حوزه تئاتر کودک و نوجوان حضور جدی دارید، فکر می کنید چرا به این سمت کشیده شدید؟

همواره اعتقاد دارم کودکان به عنوان ذخیره ها و گنجینه های هر جامعه ای شناخته می شوند به همین دلیل باید بزرگترین دغدغه اجتماع باشند. نظر به اینکه تئاتر یکی از موثرترین راههای تعلیم و تربیت است و ارتباط بسیار تنگاتنگی با آموزش و پرورش دارد دوست دارم سهمی در این مهم داشته باشم. هرچند متاسفانه تئاتر در حوزه کودک مهجور است و علی رغم وجود اساتید، هنرمندان و پژوهشگران دغدغه مند دست حمایت مسئولان آنگونه که باید در کنارشان نیست. به همین دلیل هم هست که می بینیم کار هنرمندان تئاتر کودک  بیشتر دل و عاشقانه است و حتی کسانی که از این راه درآمدزایی می کنند در وهله اول عاشق کودکان هستند.

من نیز کارم را در تئاتر از حوزه بزرگسال آغاز کردم اما در برهه ای به خاطر مشکلاتی مجبور شدم از این فضا دور شوم و وقتی دوباره به کار تئاتر برگشتم احساس کردم تنها چیزی که حال مرا خوب می کند کار برای کودکان است. بیش از یکسال در این حوزه مطالعه و پژوهش کردم و کارهای زیادی دیدم تا بتوانم کار برای کودک را بشناسم و بدانم برای چه کسی و با چه تفکری کار می کنم. کودکان منتقدانی بی رحم اما دوست داشتنی هستند یعنی صادقانه ما را نقد می کنند و این خیلی لذت بخش است. هم آستانه تحمل ما را بالا می برد و هم ما را مجبور می کند کارمان را درست انجام دهیم و به شعورشان احترام بگذاریم. علاقه من به این دنیا به خاطر همین صداقت است.  

 

چه مولفه هایی در نمایشنامه «جنگل مهربون» یا همان «دادگاه حیوانات» شما را متقاعد کرد که آن را برای اجرا به صحنه ببرید؟

قبل از هرچیز باید بگویم همکاری من با سرکارخانم مروستی از سال 1394 شروع شده و تاکنون کاری نبوده که به صورت اشتراکی انجام نداده باشیم. ایشان شاعر بسیار توانمند در حوزه کودک و نوجوان و نویسنده ای توانایی هستند. در آثار متعدد تلویزیونی مثل فیتیله، پف فیلم و ... کارکرده و سابقه درخشانی در این حوزه دارد.

بعد از اجرای موفق «روز روزگاری شلمرود» در فرهنگسرای تهران و تجربه اول همکاری تئاتری من با ایشان که به عنوان شاعر در آن نمایش فعال بود، احساس کردم فکر، توانایی نویسندگی و از همه مهمتر احاطه خیلی خوبی به دنیای کودک و نوجوان دارد لذا از ایشان خواستم براساس موضوعات روز جامعه متنی بنویسد تا کار کنیم. در میان همه موضوعات روز جامعه، احساس کردم مسئله حیوان آزاری خاص است. مشورتی در این خصوص با خانم مروستی انجام دادیم و در نهایت طی حدود 2 تا 2ماه و نیم متن نوشته و آماده اجرا شد.  

علت انتخاب این متن در وهله اول آموزشی بودن آن است. تلاش داشتیم با بهره گیری از مولفه های نمایش خلاق و با درگیری ذهن کودک و نوجوان و ایجاد حس همذات پنداری در او به صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش بدهد.

مولفه دیگری که مرا ترغیب به اجرا کرد ریتمیک بودن دیالوگ ها بود. دیالوگ ها شعرگونه نیستند بلکه ریتمیک نوشته شده اند تا آهنگین اجرا شوند و به کار زیبایی دهند. که این موضوع جدای از شعرهای متعددی است که در پیشبرد داستان کمک می کنند.

روند رو به رشد شخصیت های داستان از ابتدا تا انتهای نمایش نیز یکی دیگر از مولفه هایی بود که مرا مشتاق به اجرا کرد.

خدا را شکر در گام اول متن جنگل مهربون در جشنواره ایران زمین رتبه برتر را کسب کرد و نشان داد که انتخاب خوبی داشته ام.

 

در طول اجرا این حس را به مخاطب القا می شود، که در بخشهای مختلف تلاش داشتید -فارغ از نقد یا تحلیل- در مسیر ایجاد حس همذات پنداری شیوه های خلاقانه ای بکار ببرید دوست دارم بدانم در شیوه اجرا بیشتر بر چه موضوعاتی متمرکز بودید؟

همیشه تلاش داشتم در اجرای نمایش به نحوی مرزهای بزرگسال و کودک را به هم نزدیک کنم. دوست داشتم بدانم چقدر تخیل کودک به تخیل بزرگسال نزدیک است و با همین تفکر  خودم را دچار چالش هایی کردم که نمی دانستم در نهایتش چه اتفاقی می افتد. مثلا دکورها را با المان های کوچک طراحی کردم یا بازیگران را با تن پوش و گریم مختصر به روی صحنه فرستادیم تا ببینم آیا فضای ذهنی برای کودک خلق می شود و در ایجاد حس همذات پنداری کمک می کند یا نه. در میزانس، فرم های صحنه و ... نیز تغییراتی در همین مسیر ایجاد کردم. خدا را شکر پاسخ خوبی از مخاطب گرفتیم.

 

احساس می کنید به نتیجه دلخواه تان رسیدید؟

اگر جسارت به ساحت معلم های خودم نباشد به خاطر چند سالی تدریس در حوزه تئاتر کودک و نوجوان بودم تاکید زیادی به آموزشی بودن، تربیتی بودن و پرورشی بودن آثار تئاتری دارم.  در این نمایش نیز مضمون نقد حیوان آزاری و حفظ محیط زیست در دستور کار ما بود و دریافتی که در انتهای نمایش از مخاطب داشتیم نشان داد که به هدفمان رسیدیم.

 

به عنوان یک هنرمند فعال در عرصه تئاتر کودک و نوجوان، مهمترین دغدغه این حوزه را چه می دانید؟

به نظرمن تئاتر وظیفه فرهنگسازی و آموزش مهارت های زندگی را بر عهده دارد و این نقش چه در مخاطب کودک و چه بزرگسال تفاوتی ندارد. ما با تئاتر قرار است تربیت کنیم، فرهنگسازی کنیم و مهارت های اجتماعی را آموزش دهیم. این بزرگترین رسالت ماست. این موضوع در عصر حاضر که به خاطر مسائل اقتصادی و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد و بسیاری از خانواده ها یکسری وظایف را نه عمدا بلکه ناخواسته در حوزه تربیت فرزندان فراموش می کنند مهم تر و قابل تامل تر می کند. ضمن اینکه همین مشکلات پیرامونی یک نوع خستگی در خانواده ها  وجود آورده که لاجرم همه را نیازمند شادی می کند. این دو اتفاق هنرمندان تئاتر را به سمت ایجاد یک اجرای آموزشی و در عین حال شاد هدایت می نماید. هرچند متاسفانه در برخی نمایش ها وزنه شادبودن خیلی سنگین تر است.

توجه به مقوله شادی بی شک بسیار خوب است به شرطی که به مولفه اصلی یعنی آموزش و پرورش صدمه نزد. به عقیده من این مهمترین دغدغه تئاتر کودک است و گروه اجرایی باید با هوشمندی بر آن فائق آیند تا بتوانند سیاست های کلی و تفکرات اصلی را در قالب های مخاطب پسند ارائه کنند.

متاسفانه بعضا دیده می شود که ایجاد آثار سرگرم کنند و شاد در اولویت برخی کارگردانان قرار می گیرد. هرچند نظر به اینکه جلب نظر مخاطب و گیشه یکی از موضوعات مهم برای کارگردان است اما باید در مسیر ایجاد یک تعادل در بین دو مقوله آموزشی بودن و سرگرم بودن ایجاد کرد.

 

ممنون از زمانی که به ما اختصاص دارید در پایان اگر صحبت خاصی با مخاطبان سایت دارید بفرمایید؟

درست یا نادرست، بپذیریم یا نپذیریم در حال حاضر بیشترین مخاطب تئاتر امروز کودکان هستند. در حال حاضر هنرمندان تئاتری که در فرهنگسراها نمایش اجرا می کنند عمدتا تحصیلات بالایی دارند و تلاش می کنند به بهترین شکل با هزینه شخصی برای کودکان و نوجوانان نمایش به روی صحنه ببرند تنها خواسته ما این است که حمایت بیشتری بشویم تا در این شرایط اقتصادی بتوانیم با تمرکز بهترین این وظیفه خطیر را به اجرا درآوریم.

 

 




نظرات کاربران