در حال بارگذاری ...
نگاهی به سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر- بخش سوم

تئاتر ملل و نمونه های در خور تامل

ایران تئاتر- رضا آشفته: سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر با شش نمایش خارجی از چهار کشور همچنان بخش ملل را با تمام گرفت و گیرهای تحمیل شده محفوظ نگه داشت.

شاید امسال بخش بین الملل به لحاظ کمی و کیفی با دوره های پیش از این برابری نمی کرد اما اگر منصف باشیم درمی یابیم در این نشدن ها همین که این تعداد هم حضور یافتند، خود رضایت بخش می نمود.

جشنواره تئاتر فجر از سال 77 به طور پیوسته مزین به عنوان "بین المللی" شده و خوشبختانه هر سال نیز تعداد زیادی نمایش از سراسر دنیا به این جشنواره می آیند و کمابیش با تاثیرات مطلوب از اینجا می روند و با وجود همین عنوان و دامنه ماندگاری تاثیرات بر تئاتر ایران است که هنوز تئاتر ما راه بسیار دارد به قله های تئاتر جهان نزدیک شود. اما در کل این نوع تعاملات فرهنگی می تواند یک اصل و اساس غیر قابل کتمان باشد که نباید این مهم را به کنار نهاد و مثل آن دوره هایی که جشنواره غیر بین المللی بود فقط و فقط به اجرای کارهای داخلی بسنده کرد.

به هر روی این آمدن و تاثیرات ماندگارش و از آن سو نیز امکان دیده شدن برخی از آثار ایرانی و دعوت شدن آنها به جشنواره های خارجی و در عین حال انجام همکاری ها و تعامل های بین المللی خود یک راه دیگر برای به روز شدن و دست یافتن به استانداردهای بین المللی است. خواه ناخواه با این بخش ما هم شاهد رشد نسبی در تئاتر و به ویژه در زمینه کارگردانی، طراحی و بازیگری با این تاثیرات فراگیرتر بوده ایم و هم خود دلیل عمده ای برای دعوت از گروههای توانمندتر و خلاقه تر است که اگر همچنان بر آن تاکید ورزیده شود ما خیلی بیشتر از این ها دستکم می توانیم برای کشورهای منطقه به خود ببالیم که به لحاظ فرهنگی از رشد و اعتبار چشمگیرتری برخوردار شده ایم و می توانیم با فعالیت های فرهنگی در بسامان شدن و ایجاد بهنجاری در سطح جامعه کوشش ها و موفقیت هایی را پیش روی داشته باشیم.

فراخوان این دوره از جشنواره تیرماه سال جاری منتشر شد و شاید این موعد، زمان کمتری برای دعوت از کارهای خارجی باشد چون ما باید به دنبال آثاری باشیم که ضمن مطابقت و نزدیکی فرهنگی، از امتیازات بهینه ای نیز باید برخوردار باشند. این امتیازات نیز بیشتر باید به اعتبار کیفی و زیبایی شناسی و برخورداری از نیروی خلاقه توجه نشان دهند. زیراکه ما کشوری دارای تئاتر هستیم اما برای پیشرفت نیازمند دیدن کارهایی هستیم که به درک و دریافت و شناخت نسبی ما از انواع تئاتر و به ویژه تئاتر روز دنیا کمک کند. ما باید هر سال دهها کار خارجی ببینیم چون هنر تئاتر با دیده شدن بهترین آموزش های ممکن را به ما القا خواهد کرد. همه چیز با همان دیده شدن دقیق و در عین حال مطالعات جانبی درباره این سبکها، گونه ها و شیوه های اجرایی و انجام گفتگوهای تخصصی و نوشتن نقدهای متفاوت به این ورود تاثیرگذار هنر تئاتر در ایران کمک بزرگی خواهد کرد. چنانچه در این بیست و یکسال بارها شاهد حضور اجراهایی بوده ایم که هنوز هم پس از سالها شاهد اتفاقات موثری در زمینه این تاثیرپذیری ها بوده ایم و این روال پس از مدتی تبدیل به ماجرایی خلاقه شده است چون در گذر از این داده های تقلیدی می توان ناخواسته به خلق داده های تازه تر چشم امید بست که برخی از هنرمندان خلاق تر راه و شیوه خود را از دل این شیوه های دیده و آزموده شده پس از آزمون و خطاهای چندگانه بیرون خواهند کشید.

امسال شوربختانه تداوم تحریم ها و گرانی ارز بازهم مثل دو سال پیش مانع بزرگی بود برای اینکه هم بشود بر تعداد آثار افزود و هم بشود آثار با کیفیت تر را دعوت به کار کرد. البته قرار بر این بود که دو بزرگمرد تئاتر جهان امسال به جشنواره بیایند اما قرارشان موکول به زمانی غیر از جشنواره شد. اگر «رومئو کاستلوچی» کارگردان شناخته‌شده ایتالیایی و «یوجینو باربا» نویسنده و کارگردان دانمارکی ایتالیایی‌تبار در دل جشنواره حضور می یافتند؛ خواه ناخواه بخش بین الملل بازهم رنگ و لعاب بیشتری به خودش می گرفت. باربا در سفرش در بهمن‌ماه ۱۳۹۵ به ایران، یک نمایش به صحنه برد و یک کارگاه آموزشی برگزار کرد و همچنین کاستلوچی در سال1389 به جشنواره تئاتر فجر آمده بود و ضمن برگزاری یک کارگاه آموزشی، ماحصل آن را به شکل یک تولید در خور تامل طی چند شب در جشنواره اجرا کرد. او با اجرای پرفورمنسی 15 دقیقه​ای در سالن انتظار تالار وحدت با عنوان (داستان معاصر افریقا - قسمت سوم) به شکلی عملی تجربه​ها، شیوه​ها و نگاه خاصش به تئاتر را با دوستدارانش به اشتراک گذاشت.

آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، می​دانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دراماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد. بنابراین حضورشان بازهم می توانست ثمربخش باشد اما به هر تقدیر نیامدند و این بخش امسال نتوانست اندوخته کلانی را به هنرمندان ما بیافزاید. بدیهی است خیلی از مسائل نیز قابل پیش بینی نیست و به ناگزیر گاهی چنین خواهد شد. در عین حال برخی از این آثار نیز نکات قابل توجه ای را به همراه داشتند.

چهار کارگردان و شش اثر

در جشنواره سی و هشتم، نمایش‌های «سکوت» و «شهر بد» به کارگردانی پاول ژوکوتاک از لهستان، «گل‌های دست‌ساز» به کارگردانی زیریار داداسیان از ارمنستان و نمایش «تسلا» به کارگردانی میخاییل گیگنتیس از یونان در بخش تئاتر ملل به صحنه رفتند. همچنین نمایش «ارواح» از کشور سوئیس که شامل دو قطعه نمایش «جعبه» و «اتاق» می‌شد در جشنواره اجرا شد. نگارنده دو نمایش تسلا از یونان و شهر بد از لهستان را دید و هر دو به دلیل برخورداری از ژانر و شیوه نو و در خور تامل می توانستند شاهد یک برخورد تازه با تئاتر برای ما باشند که بازهم شوربختانه برخی نخواستند و یا نگذاشتند این اتفاق بیفتد. به این دلیل که در اجرای تسلا بی دلیل تالار سمندریان را ترک گفتند. در حالیکه نیاز چندانی هم به بالانویس نبود. تسلا به لحاظ یک اجرای نوین تکنولوژیک و همچنین در پرداختن به شخصیت های علمی جهان می توانست یک پیشنهاد کارآمد باشد. همچنین نمایش دومی که دیدم "شهر بد" نام داشت و آن هم تلفیقی از انواع هنرها و به شیوه پسادراماتیک بود و از آنجا که اغلب نمونه های تاثیرگذاری در این زمینه به ایران نیامده است، این اثر می توانست به اندازه خودش تاثیر متفاوتی را بر جای بگذارد. به ویژه که گزارش مستندی درباره تاریخ کارگران و تحولات کارگری در اروپای آغاز قرن بیستم را هم می خواست ارائه کند که چه دوره سخت و غیر قابل تحملی بر کارگران تحمیل می شده است. در حالیکه که ما در این سالها چند نمونه اثر نمایشی به نام تئاتر مستند را به صحنه آورده ایم که یا از تعریف کلی به دور بودند و یا اینکه آن طور که باید و شاید نمی توانستند گویای چنین ژانری باشند و در ساختار مقید به نشانگان موثری نمی بودند. اما نمایش "شهر بد" با آنکه کاملا هم دربرگیرنده یک تئاتر مستند نبود اما در ارائه یک وضعیت به درستی از داده های مستند بهره لازم را می برد بنابراین جنس و نوع مواجهه اش با این مقوله برای ما تازگی داشت و بازهم شوربختانه بسیاری به دلیل مخالفت با فحوای سیاسی اش به دنبال انکار آن برآمدند بی آنکه بدانند این یک نمونه بارز برای هنرهای تلفیقی و رفتن به سوی مدیای چندگانه است و این خود می تواند ما را در جهت بهره مندی از این نوع آثار نوین تر راهنمایی کند.

به هر حال خود نادر برهانی مرند در گفتگویی که با هم داشتیم بر این باور هست که باید بخش ملل  با نمونه های کیفی و زیباترهمراه باشد و اظهار تاسف می خورد از اینکه تحریم و ارز مانع از آن شده اند و اگر هر هنرمند دیگری نیز جای سردبیر فعلی تئاتر فجر می بود، فکر نمی کنم اقبال بلندتری از این می داشت. بازهم جای شکرش باقی است که همین آثار به تهران آمدند و باز هم توانستند گویای یک بخش مهم از جشنواره تئاتر باشند و باز هم برای برخی این تاثیرات را باقی بگذارند و حتما در آینده نزدیک شاهد استفاده از این نوع شیوه ها خواهیم بود.

 




نظرات کاربران