در حال بارگذاری ...
بررسی سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر- قسمت جهارم

نقد وارده یا الگوهای جامعه سالم

ایران تئاتر- رضا آشفته: نقد سیستم های آموزشی در سی و هشتمین دورۀ جشنوارۀ بین المللی تئاتر فجر با توجه به نمونه های بارزش به یک رکن قابل تامل تبدیل شد.

 

در این دوره شاهد اجراهایی چون "متساوی الساقین" نوشته و کار عمادالدین رجبلو از گرگان، "باق وحش" به نویسندگی فراز مهدیان دهکردی و کارگردانی امیر بهاور اکبرپور دهکردی از شهرکرد، "است" نوشته و کار پرنیا شمس از تهران، "کوچه مختار بود و ساسان بود و سیمین" نوشته رضا گشتاسب و کار جواد صداقت و الهام ابنی از بوشهر، به نقد و بررسی آموزش و پرورش، "ژنتیک" نوشته و کار مهسا غفوریان از مشهد و "کمیته نان" نوشته و کار لیلی عاج از تهران به نقد و بررسی شرایط بر دانشگاه می پردازند.

نقد و بررسی مسائل اجتماعی در دهۀ 90 و به ویژه از سال 94 با اجرای نمایش "شنیدن" آغاز شد که به روابط دانشجویان و حضور دختران در خوابگاه و مسائل حاد و روابطی که در این دوره سنی با حساسیت های اخلاق گرایانه به بحرانی ترین لحظات و جه بسا فاجعه آمیزترین رفتارها منجر می شود، می پردازد. در سال 96 اجرای نمایش "فعل" به نویسندگی و کارگردانی محمد رضایی راد این نوع روابط و مسائل را به ویژه رابطه معلم و شاگرد از دو جنس مخالف را در مقطع دبیرستان بررسی می کرد و بازهم ابهامات و بدگمانی ها این مسیر را به فاجعه می  کشاند که به جای عشق و پیوند قلبی شاهد خودکشی و جدایی و گسست تا همیشه خواهیم شد. در سال 97باز اجرایی از کوهستانی به نام :بی تابستان" تبدیل به اثری تکان دهنده و در خور تامل شد که به بدگمانی های رایج درباره روابط شاگرد و آموزگاری در سطح دبستان می پرداخت که کمبودهای پدرانه یک دختر چه دردسرهایی می تواند برای یک آموزگار مرد به همراه داشته باشد.

بنابراین بسامد این نقدها و پرداختن به مسائل حساس انسانی، آن هم مرتبط به دوره های نوجوانی و جوانی که از حساسیت بسیار بالایی هم برخوردار است و همچنین اکثریت بودن جمعیت جوان در کشورمان ضرورت نقدهای این چنینی را به شکل گسترده تر بر ما یادآوری می کند و در حقیقت تئاتر برای ایجاد جامعه سالم نیازمند فضای بازتر برای ارائه موضوعات مرتبط با جامعه و به روز شدن این نوع نقدهای جامعه شناسانه است. این نوعی هدفمندی بهینه و برخورداری تئاتر از روش و شیوه ای کارآمد است که بتواند در رودررویی با مخاطبان مسائل به روز را پیش رویشان قرار دهد که برای گریز از بحران و فاجعه به دنبال راه حل های بهتر برآیند وگرنه در نبودن چنین طرح پرسش هایی همواره شاهد اتفاقات ناگوار و فراتر از آن تعمیم یافتن نابسامانی اجتماعی و ایجاد فضاهای بحرانی و پدیده های ناشناخته و مهارناشدنی خواهیم بود. شوربختانه جامعه سنتی و اخلاق مداری مردمان ایران مانع از پرداختن به وضعیت های نابهنجار و طرح مساله پیرامون این نوع مسائل ناگوار خواهد شد. در حالیکه وظیفه و رسالت تئاتر همان نشان دادن و انجام طرح پرسش خواهد بود. وگرنه بیان زشت رفتارهایی اجتماعی دلیلی بر افشای ابتذال و برهم ریختگی های اخلاقی نیست و سرانجام باید این مسائل مطرح شود که متخصصان و مسوولان جامعه به دنبال راهکار و راه حلی برآیند و چه بسا بستر متخیل و متفکر کارآمدترین مواجهه را در ناخودآگاه نخبگان ایجاد کند که زودتر به راه حلهای اساسی تر بپردازند و این همان مسیر کارآمد و زود بازده برای ایجاد یک جامعه سالم تر است. مسائل درونی و روابط اجتماعی باید در این مسیر گذار از سنت به مدرن، به ناچار برآیند سازنده و سالمی نیاز است و چه بسا تئاتر بهتر از هر عنصر خلاقه ای در آگاه سازی و شعورمندی جامعه کارکرد داشته باشد.  

نمونه های بارز

جشنوارۀ سی و هشتم نیز به دلیل داشتن چند نمونه بارز درباره نقد وضعیت آموزشی و تربیتی می تواند برجسته تر نسبت به سالهای گذشته که تقریبا در بی توجهی به مسائل اجتماعی در پیش بود، به عنوان جشنواره ای قابل تامل تر به چشم آید. "متساوی الساقین" زوایه دید تندی نسبت به روابط عاطفی را در پیش گرفته بود که به دلیل مهار نشدن درست به انحراف کشانده می شود و پیامدش جنین های ول شده در دستشویی است! بارها خبرهایی در این رابطه خوانده و شنیده ایم و سن بلوغ اگر با تعاریف درست پیش نرود و مسائل عاطفی با هنجار و راه درست همراه نشود در آن هوس امری غیر قابل انکار خواهد شد برای رسیدن به نتایج بسیار تلخ و تراژیک. نمایش "است" هم به روابط عاطفی دختران دبیرستانی می پردازد که به شیطنت می انجامد و دوری و اخراج دو دختر دبیرستانی. نمایش "باق وحش" بر آن است که زندگی یک ناظم دبیرستان دخترانه را نشان دهد که خانه اش شده است چیزی شبیه به باغ وحش و حالا تنها دخترش در دبیرستان با کوچکترین اتفاقی شروع می کند به زد و خورد و پیامدش کتک کاری یک دختر دیگر تا کاشتن بادمجان پای چشمش است چون پدر و مادرش مدام در حال دعوا و کتک کاری اند! در نمایش "کوچه مختار بود و..." می بینیم که یک معلم به دلیل خشونت بیش از حد در خانه و مدرسه چه خاطرات تلخی را برای بچه های یک محله و مدرسه یشان به وجود آورده است. او مختار را با سیلی چنان می زند که پردۀ گوشش پاره شود و ساسان از دست این بداخلاقی ها در گریز است و سیمین نیز با بددلی های این معلم، با کتک های پدرش مواجه شده در حالیکه او فقط یک دختر بچه است و با بچه های محله بازی می کند!

اینها مواردی است که به مسائل بلوغ می پردازند و هر یک به نوعی دارند هشدار لازم را برای گریز از بدگمانی ها و پذیرفتن شرایط تازه مطرح می کنند. در نمایش ژنتیک یک  کلاس درس دانشگاهی روابط یک استاد با شاگردانش را بررسی می کند و بازهم تحت الشعاع بدگمانی ها و باورهای اشتباه قرار می گیرد. در نمایش کمیته نان یک دانشجوی کُرد در رقابت عاطفی با رقیب خود دعوایش می شود و بعد این رقیب به کما می رود و این خود شرایط را دچار بدگمانی می کند و برای گریز از مساله راه خروج و فرار از کشور را در پیش می گیرد. یعنی به جای حل مساله صورت مساله را پاک می کنند که در ادامه مصائبی چون کولبری و آتش گرفتن یک اتوبوس در برخورد با تانکر نفتکش زندگی دو برادر دو قلو را متلاشی می گرداند. به هر روی اینها مسائلی هستند که در دبیرستان و دانشگاه قابل ملاحظه اند و چه بسا مسائل دیگری هم باشد و تئاتر بهترین ابزار برای ایجاد منطق عقلانی برای رودررو شدن با چنین مسائلی باشد. اصلا آگاه سازی جامعه با چنین رویکرد منتقدانه ای ممکن تر خواهد شد.

با این اوصاف، ما با نمونه های قابل تاملی در جشنواره تئاتر فجر همراه شده ایم که این ویترین را برای مخاطبانش گویاتر از پیش می گرداند. درواقع هدف گذاری یک جشنواره پویا و موثر همین است که در آن کاربرد و کارکردش این است که بخش عمده ای از تولیداتش صرف ارائه تئاتر اندیشه ورز شود و عرضه چنین نمونه هایی است که جامعه در حال پیشرفت را یاری می کند. اگر ما مدام به طرح مسائل بپردازیم ضمن حل و فصل شدن آن در درازای زمان دچار دگرگونی های بنیادین نیز خواهیم شد؛ یعنی مسیر پیشرفت را ممکن تر از پیش خواهیم ساخت. الان دانشگاههای ما نسبت به استاندارهای جهانی تعریف چندانی ندارد و در رتبه های بین المللی برخوردار از امتیازات برجسته ای نیست. روابط اجتماعی نیز در خانۀ دوم فرزندان این سرزمین در جریان مدرن سازی های معمول دچار مشکلاتی هست و بناچار باید با دید واقع گرایانه این مسائل را با القای امور درست تر و بسامان تر برای همیشه به روز و کارآمد کرد. ما در این ناشناختگی های وضعیت مدرنیته باید بتوانیم انطباق های لازم را انجام دهیم و با لاپوشانی کردن و در لفافه پیچاندن مسائل کماکان دچار مشکلات ریز و درشت خواهیم بود و گاهی نیز بحران های حاد منجر به فاجعه و رویدادهای هولناک خواهد شد.

پیامد

جشنوارۀ فجر ویترین تئاتر ایران است و چه بهتر که امسال بر حسب تصادف متوجه برخی از ایده آل ها و ضوابط گمشده در مسیر برگزاری آن شده ایم. اینکه تئاترهای اجتماعی و کاربردی برای بسامان سازی جامعه و ارائه الگوهای بهتر فعال سازی شود. اینکه هر سال به چند موضوع ویژه پرداخته شود و تئاتر بستر تعاملات و گفتمان ضروری جامعه را طرح ریزی کند و این خود انگیزه ای شود برای حضور متخصصان و نظریه پردازانی که دغدغه بهبود اوضاع جامعه را دارند.




نظرات کاربران