در حال بارگذاری ...
...

یادداشت امیر دژاکام به مناسبت درگذشت خسرو شکیبایی

آقای شکیبایی شما بهتر از هر کس دیگر می‌دانید مرگ تغییر صورت انرژی حیات است. برای خسرو شکیبایی نمی‌نویسم. او نیازی به نوشتن من نداشت و ندارد. آقای شکیبایی جابه‌جایی صورت حیات شما را بهانه می‌کنم و برای خودم می‌نویسم. خودم و دوستان دیگر که هنوز به جابه‌جایی و رفتن باور نداریم.

آقای شکیبایی شما بهتر از هر کس دیگر می‌دانید مرگ تغییر صورت انرژی حیات است. برای خسرو شکیبایی نمی‌نویسم. او نیازی به نوشتن من نداشت و ندارد. آقای شکیبایی جابه‌جایی صورت حیات شما را بهانه می‌کنم و برای خودم می‌نویسم. خودم و دوستان دیگر که هنوز به جابه‌جایی و رفتن باور نداریم. مثل همیشه یکی از ما می‌رود و هزاران پیغام، هزاران یادداشت، هزاران آه و هزاران حسرت... نه من یکی دیگر فرصت غم خوردن ندارم. زندگی جایی برای غصه و غم ندارد. زندگی به شکفتن، عشق ورزیدن، کار، حرکت و ساختن نیاز دارد به خصوص در حیات کنونی ما زندگی بارها به ما پیشنهاد کرده به جای غم و غصه، عمیق فکر کنیم. عمیق بیندیشیم، تدبیر داشته باشیم که چگونه چرخ‌های این چرخ نیلوفری را زیباتر به حرکت درآوریم.
خسرو شکیبایی زیبا زندگی کرد، زیبا کار کرد و زیبا از میان ما رفت. اگر حسرتی وجود دارد برای کسانی وجود دارد، برای کسانی است که زیبا زندگی نکردند، زیبا زندگی نمی‌کنند و زیبا زندگی نخواهند کرد.
خوب گیرم که خسرو بازیگر، هنرمند بزرگی هم هست. بازیگری ماندنی و جاودانه هم هست، خوب که چی؟ این همه، این بزرگی، این هنر هم در حیات زیبای خسرو تبلور یافت. چه بسیار خسروانی که امروز در میان ما هستند، بی هنر بازیگری، بی هنر سینما و تئاتر و اگر خسرو شکیبایی بود با همان نگاه مهربان دوستشان داشت و به آنها عشق می‌ورزید، چرا که خسرو می‌دانست زندگی یعنی عشق ورزیدن حتی بدون بهانه، حتی بدون آن که کسی را بشناسیم یا بدانیم یا بفهمیم. والاترین هنر هنرمندان بزرگ بی‌بهانه عشق ورزیدن به انسانیت انسان است، به صلح و مهرورزی.
آنها می‌دانند چگونه جاودانه شوند. آنها آموخته‌اند که رمز جاودانگی و باقی ماندن چیست. با شیطنت تمام نبض زندگی را گرفته‌اند. یک بار دیگر به چشمان خسرو شکیبایی نگاه کنید، نمی‌شود باور کرد خسرو زندگی را نفهمیده است. خسرو جاودانه شد چون زندگی را فهمید به همین راحتی!
وای اگر عشق بمیرد همه عالم مرده
شاه بیت غزل نغز اهورا مرده
(ارفع کرمانی)
امیر دژاکام
28/4/87