در حال بارگذاری ...
یک یاد آوری به مناسبت روز جهانی زن:

رد پای کمرنگ قهرمانان هویت ساز زن ایرانی در آثار نمایشی

ایران تئاتر- علی رحیمی: در روزگاری که در پس نوگرایی های فرهنگی و ساختاری در عرصه جهانی، جامعه در تضاد میان عقاید سنتی و مدرن با چالش های هویتی روبروست، هنرمندان تئاتری چگونه نقش فرهنگسازی خود را ایفا می کنند؟

خوب یا بد، انتقادآمیز یا شایسته تقدیر؛ مخاطب تئاتر امروز، روزانه امکان گزینش از میان بیش از 100 نمایش را دارد( البته در روزهای بدون کرونا) این حجم نمایش، از یکسو میل و رغبت مخاطب به ورود به سالن ها را افزون و از دیگر سو رقابت میان هنرمندان برای اجرای نمایش‌هایی با قابلیت جذب مخاطب بیشتر را دوچندان می کند.
همین دو مولفه کافی است تا بسیاری از هنرمندان به جای تمرکز بر وظیفه متعالی هنر نمایش یعنی فرهنگسازی و آگاهی بخشی در مسیر بهبود وضعیت موجود، که نیازمند خلق نمایشنامه به روز و مبتنی بر فرهنگ بومی است، مستقیم و غیرمستقیم دل در گرو ادبیات آماده، آزمایش شده و خوش فرم منبعث از  افسانه ها و داستان های کهن غربی بدهند. در نتیجه آن، میراث ادبی و هنری عظیم ایران آنگونه که باید دست مایه آثار هنرمندان تئاتر نمی شود و شخصیت های موثر تاریخی ایران مورد کنکاش قرار نمی گیرند.
این دغدغه از آن جهت قابل تامل است که فرآیند هویت یابی مدیون تصورات و باورداشت های قالبی هستند که به جامعه تزریق می شوند و آنان را بسان یک کنشگر فعال مجبور به حرکت در مسیر از پیش تعیین شده می کنند و نبود این قالب‌ها سرانجامی جز افتادن در گرداب بی هویتی ندارد.
 کم توجهی به ادبیات کهن، در حوزه زنان از وضعیت ناگوارتری برخوردار است. کمتر اثری می توان نام برد که در شخصیت پردازی، زنان هویت ساز ایرانی -که می توانند هادیان مناسبی برای نسل جدید، باشند- به عنوان قهرمان داستان بازتعریف شوند. نتیجه چنین بی توجهی، تضاد میان افکار و عقاید زن با تفکر نامانوس حاکم در جامعه -که تنها چشمداشتش از مفهوم زن، زیبارویی آراسته،کدبانویی مطیع و صبور و همسری مهربان و فداکار- است.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که بر اساس تحقیقات و بررسی ها؛ زن، در حماسه های ایرانی در عین ارزشمندی و وفاداری به اصالت نژادی خود، در پایداری و وطن دوستی، پا به پای مردان پهلوان مبارزه و دلاوری‌ها کرده و مدبرانه در هر حماسه ای روند رویداد را به سوی رسیدن به نام پیش برده است.
این موضوع نشان می دهد که در مسیر هویت بخش به زن و پیوند میان افکار او و عقاید حاکم بر جامعه همچنان دچار نقص هستیم. نقصی که بی گمان هنرمندان و مسئولان نمی توانند از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند.

سهم زنان هویت ساز ایرانی در نمایش ها
شخصیت در کنار دیالوگ و کنش یکی از ارکان اصلی دنیای درام است و هر اثر نمایشی برای روایت آنچه در درون خود پی‌ریزی می کند نیازمند خلق شخصیت یا شخصیت هایی ست. شخصیتی که داستان بر پایه ان شکل می گیرد، با کشمکش، گره افکنی، بحران، گره گشایی و ... پیش می رود و به سرانجام می رسد. اما سهم زنان در شخصیت های قهرمان نمایش های ایرانی چقدر است؟ 
از میان بی شمار زن اسطوره و نامدار ایرانی – از نامداران شاهنامه ای تا زنان نامدار عصر حاضر- چه تعدادشان صحنه تئاتر را در نوردیده اند؟ 
با مروری کوتاه بر آثار نمایشی مرتبط با شخصیت زنان هویت ساز، تلاش هایی جسته و گریخته ای از دلسوزان هویت ملی دیده می شود که هرچند اندک اما قابل تقدیرند که در زیر به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
 

الگوهای دینی ؛ زنان تاریخ اسلام
حضرت فاطمه(س)

بی شک در میان تمام زنان مورد احترام، بانو فاطمه (س) برجسته ترین و شناخته ترین شخصیت اسطوره ای زن در فرهنگ دینی ایرانیان  است که به واسطه ارادت عامه به ویژگی های اخلاقی ورفتاری خاصشان، بیش از سایر زنان هویت ساز مورد توجه هنرمندان تئاتر به ویژه در دهه اخیر بوده است. 
اجرای نمایش هایی متعددی چون «آب و آیینه»، «خزان ارغوان»، «صورتک های تاریک»، «زخم مدینه»، «کوچه های بی هاشم» و ... در سال جاری، نشان از توجهی دارد که هنرمندان و مسئولان به شخصیت این بانو دارند.
هرچند این توجه عمدتا بر ویژگی های زنانه بالاخص مظلومیت ایشان متمرکز بوده و حتی در برخی مواقع نمایشنامه بیش از توجه به شخصیت ایشان، بر واقعه شهادتشان متمرکز شده است. این درحالی است که بانو فاطمه(س) شخصیتی پویا و تاثیرگذار در اسلام دارد .حوادث زندگی ایشان از جمله شرایط زندگی به عنوان همسر فرمانده‌ای اسطوره ای که مدام درگیر جنگ است، مناظره فدک، مصحف به یادگارمانده از وی، روزهای پس از شهادت و شرایط حاکم بر خاکسپاری و... می توان زوایای پنهان شخصیتی ایشان را هویدا نمود.

حضرت زینب(س)
زینب بن علی(س) یکی دیگر از بانوانی است که گرچه از دیرباز نام و یادش در آیین های سنتی متبلور بوده و هست اما عمده تمرکزهای نمایشی بر شخصیت ایشان به نقش های حاشیه ای و منفعل در تعزیه ها و یا آیین های خطبه خوانی باز می گردد. 
 این درحالی است که جایگاه بانو زینب(س) در فرهنگ تشیع به اندازه ای والاست که از او به عنوان احیاگر دین اسلام یاد می کنند و این نام گذاری نشان از نقش اجتماعی موثر و فعال ایشان دارد..
بانو زینب از لحظه شهادت امام حسین(ع) و یارانش تا حمله سپاه کوفه به کاروان و آتش زدن خیمه ها نقش تاثیرگذاری دارد، او در مسیر کربلا تا شام حوادث مهمی را خلق کرد و در نهایت در شام پایه های یک حکومت را لرزاند و هریک از این وقایع قابلیت تبدیل شدن به درام را دارند و می توانند به عنوان یک ایده موضوعی در آثار نمایشنامه نویسان جان گیرند.

حضرت رقیه(س)
داستان رقیه دختر 3 ساله امام حسین(ع) و نحوه رحلت ایشان، نیز از آن دست روایاتی است که همواره مورد توجه هنرمندان تئاتر بوده است. نمایش های رقیه روزگاری پای ثابت تعزیه ها بود اما به مرور وجهه یگانه تری یافت و علاقه مندان به ژانرهای مذهبی بر شخصیتش متمرکز تر شدند.
نمایش «خاتون» اثر حسین عالم بخش و «غریبه شام» اثر کوروش زارعی آخرین اثاری هستند که بر محوریت حضرت رقیه از دوران اسارت تا شهادت در سال 98 به روی صحنه رفتند.

بانو نرجس خاتون
بانو نرجس خاتون مادر امام عصر(عج) و نوه قیصر روم و از نسل شمعون از حواریون حضرت عیسی(ع) است. او شاهزاده روم است در جنگ به اسیری گرفته می شود و چون برده ای در بازار برده فروشان به فروش می رسد. امام حسن عسگری او را خریداری و او در اردوگاه نظامی سامرا ادامه زندگی می دهد و در تمامی این حوادث ما توان گره افکنی، بحران، کشمکش و... وجود دارد.
آخرین باری که نمایشی در خصوص این بانو مورد توجه قرار گرفت، نمایش رادیویی ملیکا در سال 96 است. هرچند قبل از او داستان زندگی ملیکا یا نرجس خاتون در آثاری همچون پرنسس روم، میلاد نور تا ظهور و ... نیز مطرح بود. 

در این گروه نام بسیاری از زنان تاریخ ساز که در گروه اصحاب و یاران و خادمان دینی هستند نیز قرار می گیرد.

بانوان اسطوره ای ایران زمین 

بانو گردآفرید
درمیان زنان حماسه ساز ایران، گردآفرید از آن دست بانوانی است که در آثار نمایشی بیش از دیگران بدان توجه شده است.
داستان رزم گردآفرد با سهراب را بسیاری در نقل مجالس نقالی شنیده اند و حتی نمایش هایی نیز با محوریت او به روی صحنه رفته اند که نمونه آخرینش اجرای «گردآفرید» به نویسندگی سیمین غلامی و کارگردانی محسن فتحی در دهدشت درمیان زنان حماسه ساز ایران، گردآفرید از آن دست بانوانی است که در آثار نمایشی بیش از دیگران بدان توجه شده است.
داستان رزم گردآفرید با سهراب را بسیاری در نقل مجالس نقالی شنیده اند و حتی نمایش هایی نیز با محوریت او به روی صحنه رفته اند که نمونه آخرینش اجرای «گردآفرید»(1398) به نویسندگی سیمین غلامی و کارگردانی محسن فتحی در دهدشت است که گرچه تمرکزش بر نقالی یک دختر است اما راوی حکایت این اسطوره زن ایرانی بود.
قبل از او نیز رحمت امینی «نقل نغز گردآفرید» را نوشت که حکایتی متمرکز بر رزم او با سهراب است.
با این وجود هنوز فاصله زیادی با معرفی این بانوی حماسه ساز ایرانی در آثار نمایشی داریم.

بانو «یوتاب»
«بانو یوتاب» سردار پرآوازه ارتش هخامنش در حمله تاریخی اسکندر به ایران است. او در کوه های بختیاری در نبرد دروازه های ایران راه را بر  سپاه اسکندر بست و مانع از ورود او به آن منطقه شد. هرچند خیانت یک ایرانی باعث شکست و کشته شدن او شد.
ماجرای کشته شدن بانو یوتاپ خواهر آریوبرزن یکی از دراماتیک ترین حوادث تاریخی ایران است که گرچه در آثار مکتوب همچون گیس سیاه سردار (امین اوتانه)، از سردار یوتاپ تا سردار مریم بختیاری (بابک سلطانی)، سایه های صحرا(کاوه فرخ) و ... ویژه شده اما آنگونه که بررسی ها نشان می دهد فقط یکبار توسط مجید بهرامی نژاد(1393) در صحنه تئاتر جلوه کرده است.

بانو گشسپ
بانو گشسپ دختر رستم یکی دیگر از شخصیت هایی است که روایت های متعددی همچون شکستن دست سهراب در لشکر کشی او به ایران، خواستگاران بانو گشسپ خواستگاران و شروطش برای ازدواج، روایت حضور در جنگ هفت لشکر و ... وجود دارد.
اجرای نمایشنامه «عروسی بانو گشسپ دختر رستم» اردشیر صالح پور(آخرین اجرا 1398 در همدان) و «کمدی رزم و بزم بانو گشسپ» مریم معترف(1393)، از نمونه های مطرح تئاتری در معرفی این شخصیت هستند.

لیلی داستان لیلی و مجنون
عاشقانه لیلی و مجنون یکی از دیگر آثار پرطرفدار نمایشی است که گرچه برپایه شخصیت مرد شکل می گیرد اما ویژگی‌های شخصیتی لیلی در این داستان، نقش ملموسی از او به یادگار گذاشته است. چرا که همانگونه که علی اکبر سعیدی سیرجانی در کتاب سیمای دو زن، مطرح می کند: لیلی شخصیتی است فاقد هرگونه تلاش. او را از مکتبخانه باز می‌گیرند. در خانه زندانی می‌کنند. او را به شوهر می‌دهند، بدون آن‌که نظر وی را جویا شوند. به شوهری که همه روزه نگهبان او است. کار لیلی اما در این میان فقط گریه‌است و تسلیم. او حتی راز دل به مادر هم نمی‌گوید. مادرش سال‌ها بعد و از زبان همکلاسان او پی به راز عشقش می‌برد.
داستان عشق لیلی بارها از سوی هنرمندان مختلف به روی صحنه رفته است که اپرای لیلی و مجنون اثر بهروز غریب پور و نمایش لیلی و مجنون نوشته پری صابری نمونه بارز آن در این سالهاست.

منیژه داستان رامین و منیژه
داستان عشق«بیژن و منیژه» روایتی موجز از عشق بیژن، پسر گیو، به منیژه، دختر افراسیاب در شاهنامه است که همواره مورد توجه هنرمندان تئاتر بوده و هنرمندان بسیاری از جمله محمود عزیزی، بهاره جهاندوست، مهتاب ناصری و ... به روی صحنه رفته است.
با این وجود جای خالی شخصیت منیژه در نقش قهرمان همچنان محسوس است. بانویی که به بیژن عشق می ورزد، در پس اسارت بیژن، در کنار او می ماند، برای رهایی بیژن، با «رستم» -پهلوان نامدار ایرانی- همکاری می کند و ...

رودابه قصه زال
داستان عشق رودابه به زال را باید داستان بزمی آمیخته به دانش و خرد و چاره‌اندیشی عنوان کرد. فضای قصه ترکیب بدیعی از بزم و اندیشه و عشق و چاره‌جویی‌های حکیمانه و خردمندانه است. فضای بزمی آن در پرتو عشق شورانگیز زال و رودابه شکل می‌‌گیرد و چاره‌اندیشی‌ها و کردار خردمندانه سیندخت، مادر رودابه، فضای خرد و حکمت قصه را بارور می‌کند.
این داستان نیز بارها توسط هنرندان تئاتری به روی صحنه رفته است که آخرین نمونه آن اثر کمال الدین غراب است که 15 بهمن ماه امسال در تالار فردوسی مشهد به روی صحنه رفت.
 
سودابه 
سودابه یکی دیگر شخصیت های شاهنامه است که نه به عنوان قهرمان، بلکه در زیر لوای قهرمانانی چون سیاووش صحنه ها درنوردیده است. هرچند احسان زیور عالم در تحقیقی با عنوان بررسی جنبه های نمایشی شخصیتی سودابه، معتقد است که سودابه از هر حیث توانایی تبدیل شده به شخصیتی نمایشی را دارد و در قالب نمایش می توان وجوه نادیده گرفته شده او را بیان کرد و او را از جایگاه زنی مفنور به جایگاه انسانی همانند دیگر انسان ها بازگرداند و به نظر می رسد نگاه به این شخصیت شاهنامه از این حیث نیز قابل تامل است.
این اسامی محدود تنها یادآور بی شمار زنان تاریخ تمدن ایران است که در وقایع سرنوشت ساز از دوران باستان تا تاریخ معاصر رفتارهای الگوساز برای نسل امروز دارند و علاوه برنامداری در حماسه های مختلف اعصار تاریخ کشورمان می توان با بازخوانی نمایشی روایت زندگی شان پاسخ بسیار سئوالات امروزی را در قالب مهارت زندگی ارائه کرد.

ضرورت توجه و نگاه راهبردی 
در دهه های اخیر، بر اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهانی، تحولاتی فرهنگی و ساختاری روی داده که یکی از نتایج مهم آن دگرگونی نقش های اجتماعی، ایجاد تضاد میان نقش های سنتی و جدید و تغییر در الگوهای فکری و عقیدتی زنان و در نهایت حرکت در مسیر بحران هویت است و در صورتی نظام حاکم در مسیر هویت سازی برنامه مناسبی نداشته باشد بی شک باید در انتظار فروپاشی هویتی در زنان یا حرکت آنها به سمت هویت های نامانوس باشیم.
یکی از راهکارهای موثر در هویت سازی تصورات و باورداشت های قالبی هستند که به صور مختلف به ویژه هنر به جامعه تزریق می شوند. موضوعی که به نظر می رسد نیاز است به انحای مختلف برای آن برنامه ریزی کرد. از مهمترین اقداماتی که در این مسیر می تواند موثر واقع شود می توان به:
1- حمایت مالی از هنرمندانی که در مسیر معرفی و پژوهش در حوزه اسطوره های ایرانی-اسلامی به ویژه اسطوره های هویت ساز گام بر می دارند.
2- برگزاری همایش ها و سمینارهای پژوهشی در مسیر تشکیل یک بانک اطلاعاتی از ایده ها، پژوهشها و طرح های مرتبط.
3- برگزاری جشنواره های مناسبتی و حتی در عرصه بین المللی ویژه حوزه زنان 
4- اختصاص تماشاخانه یا برهه زمانی خاص از یک سالن برای هنرمندانی که در این حیطه فعالیت می کنند.
و ... اشاره کرد.
جامعه امروز به ویژه در حوزه زنان نیاز به الگوی پروری دارد و جای خالی زنان هویت سازی محسوس است. مسئولان حوزه تئاتر باید به این موضوع ورود کنند و با یک برنامه ریزی مدون حامی دختران و زنان امروز گردند.


 




نظرات کاربران