در حال بارگذاری ...
نگاهی به استندآپ کمدی در ایران (8)

خنداندن چگونه دنیا را بهتر می‌کند؟

ایران تئاتر - امیرعلی کشاورز* : در این مقاله ضمن اشاره به روش‌های تاثیرگذار کمدی در خصوص تغییر دنیا به یک جای بهتر و شاداب تر،به بررسی سازمان جوک ها در اجرا و مهارت های مورد استفاده نیز پرداخته ایم و نهایتا با بررسی اجراهای استندآپ کمدی، تعریفی درست تر و تحلیلی جامع تر از استندآپ کمدی ارایه و تکنیک های ویژه استندآپ کمدی ارایه شده است .

کمدى منبع قدرتمندى از تاثیر و اطلاعات است. در عصر دیجیتال، کمدى بیشتر از گذشته در دسترس است. در عین حال، نیاز به مشارکت عموم در مشکلات اجتماعى زیاد است.چطور کمدى مى تواند به طور جدى به عنوان روشى براى ورود مردم به مسائل اجتماعى لحاظ شود؟در این مقاله ضمن اشاره به روشهای تاثیرگذار کمدی در خصوص تغییر دنیا به یک جای بهتر و شاداب تر،به بررسی سازمان جوک ها در اجرا و مهارت های مورد استفاده نیز پرداخته ایم و نهایتا با بررسی اجراهای استندآپ کمدی و روش هایی که کمدین های موفق از تکنیک های بلاغی برای رشد و توسعه ی متون طنز و شوخی خود از آن بهره می گیرند،تعریفی درست تر و تحلیلی جامع تر از استندآپ کمدی ارایه و تکنینک های ویژه ی استندآپ کمدی ارایه گردیده است .
کلمات کلیدی : استندآپ کمدی_تلفیق دوباره_تجانس همآوایی
مقدمه
کمدى توجه مخاطب را به خود جلب مى کند و آن را نگه مى دارد. در تبلیغات مربوط به محصولات تجارى، شوخ طبعى با توجه به توانایى آن در کاهش درهم ریختگى پیام، جلب توجه مخاطبان و بهبود توانایى مخاطب براى به خاطر سپردن پیام، یک تاکتیک خوب و اثبات شده است. فراتر از شواهد گسترده تاثیرات طنز در تبلیغات تجارى، این سطح از تاثیر در زمینه ارتباطات سیاسى و اجتماعى و در پاسخ به پیام هاى طنز بهداشت عمومى نیز مشاهده شده است.
کمدى مى تواند مخاطبان را ترغیب کند اما مسیر کمدى براى ترغیب بیشتر مربوط به احساسات و مراقبت است تا یادگیرى. توانایى کمدى براى ترغیب، عنصر اصلى است که با تحولات اجتماعى ارتباط دارد. یادگیرى بیشتر لزوما پیام آور ایجاد نگرش مطلوب یا اقدام عملى نیست. کمدى و سرگرمى ژانرهاى مهم رسانه اى نیستند که مخاطبان اطلاعات کاملا واقعى را از آنها بیاموزند، اما ابزار مهمى براى تقویت نگرش و درک مخاطبان هستند. زمانى که افراد از پیام طنز و پیام رسان لذت مى برند، احتمال کمترى وجود دارد که درمورد اطلاعات بررسى دقیق انجام دهند و با آن مخالفت کنند که این شرایط باعث بهبود وضعیت براى ترغیب مى شود. برخورد کمدى با مسائل جدى کمک مى کند تا موضوعات اجتماعى پیچیده قابل دسترس باشد و اطلاعات جدى را تقویت مى کند.در حوزه موضوعات اجتماعى، محققان اثر دروازه ورود  را نشان داده اند که در آن نمایش کمدى و سرگرم کننده درباره مسائل جدى باعث مى شود مخاطبان توجه بیشترى به برخورد جدى بعدى مسائل در رسانه هاى خبرى سنتى داشته باشند. با توجه به این تفکر، وجود مسائل پیچیده در برخوردهاى رسانه اى سرگرمى ازجمله کمدى، مى تواند دو تاثیر عمده داشته باشد: ارائه حداقل مسائل پیچیده و فراهم کردن چارچوب دانش در دسترس که مى تواند به مخاطبان کمک کند تا اطلاعات جدى درباره همان مسائل را در آینده درک کنند.کمدى مى تواند افراد، مسائل اجتماعى و هنجارهاى جدید را به روش هاى غیرتهدیدآمیز که به جاى بیگانگى باعث شناخت و ارتباط مى شوند، معرفى کند.


شرح دانش
 طبق نظریه ارتباط شبه اجتماعى ، روابطى که ما با شخصیت هاى واسطه اى تجربه مى کنیم، قرار گرفتن در معرض نمایش هاى سرگرم کننده مثبت گروه هاى اقلیت مى تواند سطح تعصب افراد نسبت به آن گروه ها را کاهش دهد. به عبارت دیگر، برخورد با مسائل و هنجارهاى اجتماعى از طریق نمایش هاى کمدى و سرگرمى شاد مى تواند راهى براى شکستن موانع و رسیدن به پذیرش باشد. با توجه به تحقیقات موجود، این تاثیر ممکن است براى مسائل اجتماعى و مخاطبى که کمترین میزان ارتباط با دنیاى واقعى را دارد، بسیار بزرگ باشد.
ژانرهاى کمدى عبارتند از: اخبار طنز، داستان سرایى سرگرم کننده، بازاریابى و تبلیغات، کمدى آیتمى و استندآپ.
در این مقاله به بررسی اجراهای استندآپ کمدی، و روش هایی که کمدین های موفق از تکنیک های بلاغی برای رشد و توسعه ی متون طنز و شوخی خود از آن بهره می گیرند، خواهیم پرداخت. چهار تکنیک قابل توجهی که در استندآپ کمدی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند، به شرح زیر شناسایی شده اند:تلفیق دوباره، تجانس آوایی وهم صدایی، موضع گیری شخصیتی، و آهنگ صدا و لهجه. نقش این تکنیک ها در ایجاد تمایز بین جوک های متنی، و جوک های اجرایی تعاملی مورد بررسی قرار گرفته شده است. این مقاله نشان می دهد که کاربرد این تکنیک های بلاغی شدیدا با میزان خنده ی مخاطب در استندآپ کمدی مرتبط بوده و  نمونه هایی را نمایش می دهد که در آن خنده در رویکردهای سابق طنز، با توضیحات مختصری همراه بوده است. در این مقاله به استدلال این امر می پردازیم که کمدین ها از این تکنیک ها برای نشان دادن لب اصلی مطلب بهره گرفته و پاسخ ارجح از سوی مخاطبین به احتمال زیاد خنده خواهد بود. در این پروسه، تماشاچیان، به عنوان شرکت کنندگان فعالی در تعامل اجرایی به دنبال دریافت پاسخی به تکنیک های بلاغی و لفاظی بوده و نسبت به بروز واکنش خنده در برابر آن تصمیم می گیرند. چنین استدلال می شود که به جای پیروی از مدلی که در آن خنده پاسخی به محرک های شوخی آمیز می باشد، مخاطبین کمدی انتخاب می کنند که کجا بخندند (و کجا نخندند) و این امر حاصل مذاکره با فرد اجرا کننده می باشد. این امر به طور ضمنی بیانگر این مطلب است که هرچند ممکن است که گوینده ی جوک، سعی در "مدیریت" مخاطب داشته باشد، با این حال وی هیچ گونه کنترلی بر این قضیه ندارد.مقاله ی حاضر حاکی از این است که برخلاف وجود پیشینه ی مدل پاسخ-محرک، که غالبا در تئوری شوخی و طنز ضمنی و تلویحی است، این تئوری در ارائه ی توضیحات کلی راجع به شوخی و خنده، حالت اغواء کننده و گمراه کننده ی کمتری دارد.موضوع مورد بحث در این مقاله، بررسی سازمان جوک ها در اجرا، و مهارت های مورد استفاده قرار گرفته توسط کمدین، در شرح جوک ها و شیوه ی اجرای جوک و شکل گیری پاسخ مخاطبین در پروسه ی تعامل شوخی و بیان جوک می باشد. در این مقاله، روش هایی که در آن کمدین های موفق به بازنویسی جوک ها پرداخته، دخل و تصرفی که در آنها انجام داده، و جوک متنی را به شیوه ای بیان می کنند که نشان دهنده ی هوشیاری و توجه مخاطبان خود می باشند،به طور ویژه ای مورد توجه قرار گرفته شده است.این تکنیک های اجراست که همچون آنچه در بخش های زیرین به آن اشاره خواهم نمود در ایجاد تمایز میان یک طنز نوشته شده ی متنی و یک بخش کوتاهی از اجرای کمدی، سهیم می باشد. با توجه به نحوه ی بیان یک گفته ی طنز، به جای تحلیل متن مجزا شده، هستی و وجود را برای شما به تصویر خواهم کشید، و نحوه ی کاربرد معمول دستگاه های بلاغی که با خنده ی مخاطب همراه می باشند را توسط کمدین ها به شما نشان خواهیم داد.


مخاطب استندآپ کمدی
یکی از دشواری های حاضر در مسیر رسیدن به تعامل مناسب در سالن های استندآپ کمدی، درک روشی است که در آن افراد تبدیل به بخشی از مخاطبین می شوند. تحلیل گفتمان، از بعد تاریخی، درک متقابل میان جفت ها یا گروه های کوچک افراد را اولویت قرار می دهد. تعاملات موجود میان صدها نفر ( که معمولا در کلاب های کمدی قابل یافتن می باشند، مشکلات جدیدی را پدیدار نموده اند. البته این امر، تنها مشکلی آکادمیک محسوب نمی شود، بلکه مشکلی عملی است- مجریان کمدی باید پاسخ های مخاطبین خود را مدیریت نموده و بالاترین میزان تاثیر کمدی را طی اجراهای زنده ی خود، مورد مذاکره قرار دهند.یکی از روش هایی که به واسطه ی آن مخاطب بیشتر قابل مدیریت و کنترل خواهد بود، بررسی تمایل ایشان به داشتن عملکردی جمعی، در تعاملات استندآپ می باشد. این امر در واقع همان پدیده ی "شبه-دوتایی" است: به عبارتی در عین حال که مخاطبین هر یک حالت فردی خود را حفظ نموده اند، انتخاب می کنند که بخشی از جمعی برای بخش ویژه ای از یک تعامل باشند. این امر، در استند آپ کمدی، کاملا مشهود است، چرا که به خاطر مدت زمان ویژه ی تعامل، فرد به طور موقت، از حالت تعامل فردی خارج شده و به عنوان بخشی از "مخاطب" ظاهر می شود. این پروسه مستلزم آمادگی افراد برای پذیرش پاسخ های سایر مخاطبین، به عنوان پاسخ های مناسب و نشان دادن واکنش های مناسب به ایشان می باشد. در چنین دیدگاهی، خنده های گروهی در میان مخاطبین، در واقع محصول اعتماد متقابل، به عنوان واکنشی نسبت به رویدادهای طنزآمیز می باشد.در چنین حالتی، بدون تاثیرپذیری مستقیم از سایر محرک های موجود، افراد با تکرار پاسخ های سایر افراد حاضر، پیروی مخاطبین می شوند.
به عنوان مثال،هیچ عجیب نیست که در حین تماشای نوار ویدئویی ضبط شده از تماشاچیان، طی اجراهای استنداپ کمدی، شاهد صحنه ای باشیم که فردی همانطور که در حال خندیدن است، کمی خود را به سوی یکی دیگر از مخاطبین خم کرده و از وی میخواهد راجع به بخش اصلی شوخی مجری، به وی توضیحی دهد. در چنین شرایطی، خنده نمی تواند پاسخی به محرک های طنز آمیز باشد،چرا که در واقع مخاطب هنوز اطلاعات را به درستی درک نکرده است. بلکه به جای آن، این خنده حاصل واکنش به خنده ی سایر مخاطبین می باشد.
واضح است که مخاطبین به دنبال سرنخ هایی هستند که به آنها کمک می کنند تا چه زمانی شروع به خنده کرده، و زمان مناسب و مطلوب تشویق چه موقعی است، این موارد خارج از متن طنز قرار دارند (روتر،2000). مخاطبین نسبت به اقداماتی پاسخگو هستد که به سرعت در اطراف ایشان رخ داده، لحظه ی شروع خنده و زمان مناسب برای تشویق را شناسایی کرده و در پاسخ دهی به آن با جمع مخاطبین سهیم می شوند. نمونه ای از سرنخ ها و نشانه هایی که در این راستا به مخاطبین کمک می کنند، می تواند بالا بردن دست ها به نشانه ی شروع تشویق باشد یا طبق اظهارات کلی من، خود تشویق می تواند آگاهی افراد از "نظارت متقابل" باشد، و همین امر است که مجددا به مخاطبین، به عنوان گروهی فعال مفهوم می بخشد که نه تنها به سرنخ های پیشنهادی در اجرای در حال پیش روی پاسخ می دهند، بلکه نشان دهنده ی خوداگاهی ایشان نیز می باشد. در بخش زیرین، روش ارائه ی سرنخ ها توسط مجری به مخاطبین، ارائه شده است که عمده ی آن تکنیک های بلاغی می باشند.


تکنیک های متدوال بلاغی و لفاظی
 یک گام جامع و فراگیرنده ی به سمت ثبت و تائید تکینک های بلاغی و لفاظی را می توان در آثار هریتیج و گریت بیچ (1986)، در بحث بررسی سخن پردازی های سیاسی انگلیس شاهد بود. آنها نه تنها، مجموعه ای از تکنیک های بلاغی و لفاظی را با استفاده از اجرای کرسی خطابه،شناسایی نموده اند، بلکه پیوندی به هم وابسته را نیز میان کاربرد این تکنیک ها و پاسخ مخاطبین یافته اند. به طور خلاصه می توان چنین گفت که این محققین در تحقیقات خود شش فرمت بلاغی و لفاظی ویژه ی سخنرانی های سیاسی را شناسایی نموده اند که به ترتیب عبارتند از: تضاد، لیست کردن، حل پازل، سرفصل ها- مطلب اصلی شوخی، موضع گیری و پیگیری. هر یک از این موارد می توانند در اجراهای استندآپ کمدی، با تنوع منظم و قابل توجهی یافت شوند،در واقع انها به نوعی شبیه "روش های فنی کمکی" فروید هستند که "شرایطی ضروری (برای طنز) به شمار نمی روند، بلکه ترغیب کننده ی پروسه و روند طنزپردازی می باشند" (1976:208).


تکنیک های ویژه استندآپ
بر آنیم تا در این بخش شماری از تکنیک های بلاغی که نشان دهنده ی ارتباط ویژه تر حوزه ی کمدی می باشد را به تصویر بکشیم. در این راستا، نمونه هایی از مقوله های جانبی تلفیق دوباره، تجانس آوایی وهم صدایی، موضع گیری شخصیتی، و آهنگ صدا و لهجه نیز ارائه خواهند شد.


تلفیق دوباره
تلفیق دوباره، در این معنا، عبارت است از ظهور دوباره ی یکی از مولفه های طنز در روال عادی اجرای استند آپ( که معمولا مطلب مهم شوخی نمی باشد). در واقع، کمدین موضوعی را در حین اجرای خود معرفی می نماید، و کمی بعد در بخش های بعدی اجرای خود به آن بازمی گردد.ظهور موضوعی یک ایده یا تفسیر و اظهار نظر، می تواند موضوع اصلی خنده باشد که در لحظه ی مناسب، توسط مخاطب درک می شود. معمولا این دو لحظه در اجرا، با گذر چندین دقیقه زمان، از یکدیگر جدا می شوند، البته قابل به ذکر است که این جدایی می تواند طول زمان یک اجرا را محدود نماید، متاسفانه در این مقاله فضای کافی برای ارائه ی مثال های متعدد در اختیار نداریم.


تجانس آوایی و هم صدایی
تجانس آوایی بیش از حد،قافیه و تکرار می توانند در ایجاد یک متن طنز موثر واقع شوند (به خصوص در شوخی های مربوط به کودکان). با این حال، بین کاربرد تکنیک تجانس آوایی به عنوان یک روش تولید جوک، و کاربرد ان به عنوان یک تکنیک اجرایی تفاوتی وجود دارد. تجانس اوایی، به عنوان یک تکنیک اجرایی از کاربرد ان در شکل گیری جوک از این بعد متفاوت می باشد و موفقیت این تکنیک تا حد زیادی وابسته به این است که بیش از اندازه افراطی نباشد. توصیه ی من این است که مطلب اصلی طنز توسط مجری به گونه ای ساختار بندی شود که بتواند دربرگیرنده ی تکنیک تجانس آوایی، هم صدایی یا به ندرت حاوی قافیه باشد.در بیان جوک ها، معنایی که به اشتراک گذاشته می شود وابسته به تکنیک های بلاغی و لفاظی نمی باشد، بلکه یک بار دیگر، با نشانه ای برای مخاطب مواجه هستیم. همزمانی این تکنیک با مطلب اصلی جوک (یا سایر نکات مربوط به آن) می تواند نقش مجری را در نزدیک شدن به نقطه ی آغاز خنده ی مخاطب، که پاسخ ارجح از جانب وی می باشد، مشخص و برجسته نماید.

 

موضع گیری شخصیتی
جوک ها، چه آن دسته که در گفتگوهای طبیعی گفته می شوند و چه آن دسته که در موقعیت های استنداپ کمدی حرفه ای اجرا می شوند، با اتخاذ لهجه، تقلید از ویژگی های صوتی، و پیدایش شخصیت هایی از طریق خصوصیات صوتی ظاهر می شوند. اصطلاح موضع گیری شخصیتی،به صدایی ارجاع داده می شود که اجراکنندگان استندآپ کمدی برای مدت زمان کوتاهی اتخاذ می کنند. این تغییرات ایجاد شده در صدا نه تنها نشانگر این است که چه کسی دارد راجع به چه موضوعی صحبت می کند، بلکه به ویژه در بافت استندآپ، ابزاری برای ایجاد توالی در تعاملات به شمار می رود. موضع گیری شخصیتی، معمولا با نقل قول هایی از شخصیتی در یک روایت همراه می باشد یا با پیدایش شخصیتی در یک روایت همراه می باشد. چنین تغییراتی در شخصیت اجرا کننده ی استندآپ کمدی، یعنی تغییر شخصیت از فردی به فرد دیگر.


آهنگ صدا و لهجه
این تکنیک ویژه ی استندآپ، در این مقاله، و به خصوص در مورد اجرا، بیش از سایر تکنیک ها قابل تشخیص می باشد.در واقع تنها زمانی قابل درک می باشد که طنز به صورت اجرا ارائه شود. این تکنیک بخشی از متن طنز محسوب نمی شود و در نتیجه از طریق تئوری طنز یا سایر شکل های مختلف پژوهش های طنز،قابل درک یا توضیح نمی باشد. با این حال؛ کاربرد لهجه و تن صدا، تنها به این دلیل، از اهمیت کمتری در شوخی های استندآپ کمدی برخوردار نمی باشد.
یکی از برجسته ترین و همه گیرترین ویژگی های اجرای کمدین های استندآپ، استفاده از لهجه می باشد. تغییرات ایجاد شده در تن صدا نه تنها "لحن" جالب و متفاوتی به متن آنها می بخشد، بلکه اساسا در تکمیل مطلب اصلی طنز و ایجاد فضایی برای "دعوت به خنده" ی تماشاچیان موثر واقع می شود(جفرسون،1979). علاوه بر این، نکته ی قابل توجه دیگر در مورد کاربرد آهنگ صدا در استندآپ این است که بیش از هر فرمت دیگری از حضور، به معنای رعایت سایر تکنیک های بلاغی و لفاظی هم در مورد استنداپ های مخصوص و هم سایر گفتمان های تریبونی دیگر، می باشد.
در استنداپ ها، معمولا تضادی میان تن موجود بین تنش اصلی موجود در جمله و تنشی که در مطلب اصلی جوک وجود دارد، به چشم می خورد. این امر معمولا به صورت پایین آمدن تن صدا و سپس اوج گرفتن آن نمود می یابد


 حالا می دانیم خنداندن  چگونه دنیا را بهتر می‌کند؟
 در این مقاله، شماری از تکنیک های بلاغی و لفاظی مشهود در اجراهای کمدین های استنداپ، و همچنین شماری دیگر از شکل های مختلف گفتمان های اجرایی را به تصویر کشیده ایم. علاوه بر این، نشان داده ایم که این تکنیک ها شدیدا با میزان خنده ی تماشاچی و مخاطب در ارتباط بوده و برای نمونه هایی از واکنش های خنده آمیز رویکردهای پیشین برای جوک و طنز که تنها توضیحات اندکی وجود داشته است، مورد استفاده قرار می گیرد.با مشاهده ی کمدی استندآپ زنده، پروسه ی تعاملی شکل گرفته، در طی این اجرای زنده هماهنگی مناسبی بین تماشاچی و اجرا برقرار می شود، و درک و بینشی میان آنها شکل می گیرد.
با تغییر جهت نگرانی های سنتی پژوهش های مربوط به طنز در خصوص متن های طنز امیز، می توان اجرای یک جوک، جایگاه قابل مذاکره ی آن در تعامل ایجاد شده در استندآپ، و اقدامات تماشاچیان را که در این پروسه هر چه بیشتر نمایان می شوند را مرکز توجه قرار داده و  دلیل موفقیت استنداپ ها را دانست. این امر منجر به شکل گیری موقعیتی می شود که در آن، هرچند ممکن است که گوینده ی طنز در حال "مدیریت" تماشاچیان به نظر برسد، با این حال وی نهایتا هیچ کنترلی بر این پروسه ندارد. همچون تعاملات مرسوم، در تعاملات استندآپ، نه هیچ یک از طرف ها قادر به هدایت اقدامات سایر افراد می باشد یا در بروز انها سهمی ایفا می کند، و نه در مورد رویدادهای خارجی که ممکن است مرکز توجه تعاملات قرار بگیرد مسئول می باشد، نمونه ای از این رویدادهای خارجی عبارتند از محل برگزاری کمدی،افتادن شیشه ها، افتادن میکروفون، و یا اظهار نظراتی که به صورت فریاد بیان می شوند. برخلاف وجود پیشینه ی مدل محرک-پاسخ،اغلب تئوری طنز جوک پردازی، در توانایی ایجاد توضیحات کلی طنز و خنده حالت اغواکننده ی کمتری دارد که معمولا به صورت ضمنی بیان می شود.
با بررسی جنبه های زنده و اجرایی تکنیک های کمدی، پروسه ی مذاکره ی بین مجری و تماشاچی ظاهر می شود. روشی که کمدین ها از مطلب اصلی طنز خود (و سایر جنبه های طنز) حمایت می کنند، با درخواست خنده از سوی تماشاچیان ظاهر می گردد. در این پروسه، تماشاچیان، به عنوان شرکت کنندگان فعالی در تعامل اجرایی به دنبال دریافت پاسخی به تکنیک های بلاغی و لفاظی بوده و نسبت به بروز واکنش خنده در برابر آن تصمیم می گیرند. این ویژگی ها، پتانسیلی برای بررسی های هرچه بیشتر آتی، در زمینه ی استندآپ کمدی در اختیار محققین قرار می دهد.

*عضو دفتر تحقیق، پژوهش و تولید استندآپ کمدی  با مدیریت امیر کربلایی زاده 

 

منابع
Atkinson, M., 1984, Our Masters’ Voices, London, Routledge
Atkinson, M. & Heritage, J.C., 1984, Structures of Social Action: Studies in Conversation Analysis, Cambridge, Cambridge University Press
Attardo, S., Attardo, D.H., Blates, P., Petray, M.J., 1994, “The Linear Organization of Jokes: Analysis of Two Thousand Texts”, Humor - International Journal of Humor Research, 7 (1), pp.27-54
Attardo, S. & Chabanne, J.C., 1992, “Jokes as a Type Text (Humor and Textuality)”, Humor - International Journal of Humor Research, 5 (1-2), pp.165-176
Attardo, S. & Raskin, V., 1991, “Script Theory Resvis(it)ed: Joke Similarity and Joke Representation Model”, Humor: International Journal of Humor Research, 4 (3-4), pp.293-347
Baum, M. (2003). Soft news goes to war: Public opinion and American foreign policy in the new media age. Princeton, NJ: Princeton University Press.
Blanc, N., & Brigaud, E., (2014). Humor in print health advertisements: Enhanced attention, privileged recognition, and persuasiveness of preventive messages. Health Communication, 29, 669-677.
Campo, S., Askelson, N. M., Spies, E., Boxer, C., Scharp, K. M., Losch, M. E., (2013). “Wow, that was funny”: The value of exposure and humor in fostering campaign message sharing. Social Marketing Quarterly, 19(2), 84-96.
Chaffee, S.E., & Roser, C. (1986). Involvement and the consistency of knowledge, attitudes and behaviors. Communication Research, 13(3), 373-399.
Clayman, S.E., 1993, “Booing: The Anatomy of a Disaffiliative Response”, American Sociological Review, Vol. 58, pp.110-130
Clayman, S.E., 1992, “Caveat Orator: Audience disaffiliation in the 1988 Presidential Debates”, Quarterly Journal of Speech, Vol. 78, pp.33-60
Xenos, M.A., & Becker, A.B. (2009). Moments of zen: Effects of The Daily Show on information seeking and political learning. Political Communication, 26(3), 317-332.
Eisend, M. (2009). A meta-analysis of humor in advertising. Journal of Academy of Marketing Science, 37, 191–203; Eisend, M. (2011). How humor in advertising works: A meta-analytic test of alternative models. Marketing Letters, 22, 115–132.
Feldman, L., Leiserowitz, A., & Maibach, E., (2011). The Science of satire: The Daily Show and The Colbert Report as sources of public attention to science and the environment. In A. Amarasingam (Ed.), The Stewart/Colbert effect: Essays on the real impact of fake news, (pp. 25-46). Jefferson, NC: McFarland & Company. p. 31.
Fine, G.A., 1983, “Sociological Approaches to the Study of Humor”, in P.E. McGhee & J.H. Goldstein (eds.), Handbook of Humor Research: Basic Issues, New York, Springer-Verlag, pp.159-182
Fraustino, J. D., & Ma, L. (2015). CDC’s Use of Social Media and Humor in a Risk Campaign—“Preparedness 101: Zombie Apocalypse.” Journal of Applied Communication, 222-241.
Freud, Sigmund (Trans. Strachey, Ed. Richards). 1976 (1905), Jokes and Their Relation to the Unconscious, London, Pelican
Goffman, E., 1981, Forms of Talk, Oxford, Blackwell
Goffman, E., 1979, “Footing”, Semiotica, 25 (1/2), pp.1-29
Heritage, J. & Greatbatch, D., 1986, “Generating Applause: A Study of Rhetoric and Response at Party Political Conferences”, American Journal of Sociology, 92, pp.110-157
Jefferson, Gail, 1979, “A Technique for Inviting Laughter and Its Subsequent Acceptance Declination”, in G. Psathas (Ed.), Everyday Language: Studies in Ethnomethodology, New York, Irvington
Kim, Y. M., & Vishak, J., (2008). Just laugh! You don’t need to remember: The effects of entertainment media on political information acquisition and information processing in political judgment. Journal of Communication, 58, 338-360. p. 357.
Keith-Spiegel, P., 1972, ‘Early Concepts of Humor: Varieties and Issues”, in Jeffrey H. Goldstein & Paul E. McGhee (Eds.) The Psychology of Humor: Theoretical Perspectives and Empirical Issues, New York, Academic Press, pp.3-39
Lippitt, J., 1995a, “Humour and Superiority”, Cogito, 9 (1), pp.54-61
Lippitt, J., 1995b, “Humour and Release”, Cogito, 9 (2), pp.169-176
Lippitt, J., 1994, “Humour and Incongruity”, Cogito, 8 (2), pp.147-153
Morreall, John. 1983, Taking Laughter Seriously, Albany, State University of New York Press

 




نظرات کاربران (1)