در حال بارگذاری ...
نگاهی به مواجهه فرانسه با تعطیلی سالن های تئاتری در روزهای کرونایی

منطق بحران ؛ ضرورت احیای رابطه مخاطب و تئاتر

ایران تئاتر - پریسا سردشتی : درست در زمانیکه بحران کرونا همه دست اندرکاران فعالیت های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را در تمام زمینه ها به تکاپو انداخته است تا علاوه بر یافتن شیوه های جدید ارتباط با جامعهی هدف خود، به نیازهای جدید آنها که برآمده از این بحران جهانی است پاسخ بدهند، حوزه های فرهنگی با بحران های جدی تری مواجه شده اند. چرا که عموما در بحران ها آنها اولین محصولاتی هستند که از حوزه ضرورت و اهمیت خارج می شوند.

بحران کرونا علاوه بر ایجاد خطر سلامتی و بهداشتی ، بحران اقتصادی هم در پی داشته است و این بدان معناست که حوزه های فرهنگی دوبار در معرض حذف قرار می گیرند.یک اینکه جامعه ای که دچار رکود شده است تاثیر مستقیمی بر اقتصاد افراد جامعه می گذارد و قشر وسیعی از افراد جامعه مجبور می شوند که محدوده ی مصرفشان را تنگ تر کنند که در این میان فعالیت های فرهنگی اولین گزینه برای حذف است . نکته دوم اینکه فعالیت های فرهنگی به دلیل خواستگاهشان امری اجتماعی هستند بنابراین و در این وضعیت خاص به دلیل ضرورت تجمع ، افراد جامعه ترجیح می دهند آنرا به عنوان گزینه ایی ریسک پذیر حذف کنند .

در چنین وضعیت کشورهای مختلف بنابرضرورت هایی که از پیش برای فعالیت های فرهنگی و هنری تعریف کرده اند دست دراندرکار تولید سازوکارهای جدید برای احیای دوباره این فعالیت ها بعد از بحران و بازگشایی مجدد آنها شده‌اند یا دست کم در کار ترمیم رابطه با مخاطب برآمده اند. بنابراین اولین پرسش اساسی برای تولید سازوکارهای جدید و ترمیم رابطه با مخاطب بررسی و بازشناسی ضرورت های آن در جامعه است.

این ضرورت ها براساس سازوکارهای اجتماعی در سراسر جهان به دو گروه عمده اقتصادی و اجتماعی تقسیم شده است . هنرهای نمایشی نیز از این دو گروه مستثنی نیستند.در کشورهایی چون امریکا و انگلیس که سازوکارهای اجتماعی بر بازدهی گسترده ی اقتصادی بنا شده است تئاتر اغلب به دست کمپانی های بزرگ است که براساس منطق سود و سرمایه آن را وارد بازار تولید می کنند ، تولیدات فرهنگی ، محصولات فرهنگی که در گردش و تولید سرمایه نقش اساسی بازی می کند .

گروه دوم اما براساس ضرورت های اجتماعی خود را تعریف می کنند.بدین معنا که تئاتر به عنوان یک نیاز اجتماعی و نه فرهنگی از دل خود جامعه برخواسته است . بنابراین در گروه دوم درخواست احیا و تولید سازوکارهای جدید از دل جامعه بر می آید .

بنابراین تقسیم بندی، در گروه اول درخواست حمایت اقتصادی و جبران خسارت های ناشی از بحران از طریق جامعه ی تولیدگر و در جامعه ی دوم از طرف جامعه است .

در اینجا تلاش کرده‌ام که مروری کوتاه داشته باشم بر سازوکارهایی که کشور فرانسه برای احیای رابطه با مخاطب و تئاتر داشته است. فرانسه در واقع یکی از کشورهایی است که تئاتر در آن همچنان دولتی و از سوبسید برخوردار است .

در فرانسه دو شکل عمده مراکز تئاتری وجود دارد : یک مراکز عمومی که در واقع سالن های بزرگ تئاتری هستند . این مراکز که در اصطلاح به آنها مکان عمومی (1) گفته می شود مستقیما تحت حمایت مالی شهرداری ها هستند و شهرداری ها نیز تحت حمایت دولت . بنابراین حمایت مستقیم این مراکز از نظر اقتصادی بر عهده ی دولت است . در این مراکز اجرای گروه های تئاتری از پیش خریداری می شود و تمام هزینه ی گروه تئاتری از پیش پرداخت شده است . کارمندان و مسئولان سالن ها نیز براساس پیش بینی دولت در بحران اخیر از حقوق بیکاری موقت برخوردار شده اند .

شکل دوم سالن ها ، در واقع سالن های کوچک یا خصوصی هستند که به طور کلی وابسته به مرکزی بنام intermittent du spectacle  هستند که در اصطلاح می توان به خانه تئاتر ترجمه اش کرد. این مرکز نیز وابسته به اداره کار است که در بحران کرونا مرکز پرداخت حقوق های بیکاری موقت بوده است . براساس پیش بینی اداره کار تمام هزینه های سالن های کوچک از قبیل پرداخت اجاره، پرداخت بهای آب و برق و گاز و ... بر عهده ی آنها خواهد بود . افراد گروه هایی که در این سالن ها اجرا داشته اند نیز شامل حقوق بیکاری می شوند چرا که از پیش تمام افرادی که در حوزه ی تئاتر فعالیت دارند و براساس تقسیم بندی خانه ی تئاتر سالانه دو اجرا تولید و به صحنه می برند در عضویت خانه تئاتر هستند .

در واقع مسئولیت مستقیم فعالیت های تئاتری در فرانسه به عهده ی دولت است . پاسخ به این پرسش که چرا دولت باید چنین هزینه ی هنگفتی را برعهده بگیرد به طرح مسئله ام در ابتدای این گفتار بازمیگردد ؛ تعیین ضرورت هایی که جامعه برای تئاتر از پیش طرح کرده است دولت را ناچار از این حمایت می کند اگرچه که گهگاهی این حمایت ها کامل نمی شود و ممکن است دولت کم کاری هایی هم بکند اما هرگز نمی تواند آنرا از دستور کار خارج کند چراکه جامعه به مثابه ی یک دست آورد تاریخی از آن حمایت می کند . در واقع حذف حمایت از تولیدات فرهنگی در جامعه ی فرانسه همانقدر ناممکن است که حذف شعار :آزادی ، برابری و برادری از سردر ساختمان های دولتی فرانسه به عنوان بزرگترین دستاورد انقلاب فرانسه.

از آنجاییکه بنابه گفته مسئولان در ایران ، گویا قرار است که بزودی مراکز فرهنگی و از جمله آن سالن های تئاتر بازگشایی شوند برای احیای دوباره ی آنها پرسش اساسی پابرجاست:فعالیت های فرهنگی در جامعه ی ایران ، و در اینجا بطور خاص تئاتر ، براساس کدام ضرورت ها بنا شده اند تا بتوان براساس آن برای رفع خسارت اقدام کرد؟ آیا در تولید سرمایه و گردش اقتصادی جامعه نقش دارند تا بنگاه های اقتصادی بر رفع خسارت از آنها در دوران بحران اصرار بورزند ؟ یا آیا آنچنان تنیده به ضرورت های اجتماعی جامعه هستند که حذف آنها باعث فشار از پایین و از بطن جامعه باشد ؟

منابع:

 Établissement public

Salon privé

pôle emploi

 Liberté, Égalité, Fraternité

https://www.artcena.fr/guide/droits-et-pratiques/codiv-19-reperes-juridiques/intermittents-du-spectacle-les-mesures-mises-en-place-par-le-gouvernement

*پریسا سردشتی ،دانشجوی مطالعات دانشگاه سوربن




مطالب مرتبط

نظرات کاربران