در حال بارگذاری ...
بررسی نسبت تئاتر و مشروطیت به بهانه سالروز صدور فرمان مشروطه

دموکراسی و شکل گرفتن گروه های نمایشی

ایران تئاتر- رضا آشفته: تئاتر و مشروطیت در ایران بسیار شبیه به دوره دموکراسی در یونان باستان و شکل گرفتن تئاتر در عصر طلایی حکومت پریکلس است. یعنی نسبت های راستینی بین تئاتر و دموکراسی برقرار است و جایی که زمینه پیدایش این دو فرام شده باشد می توان به بارور شدن اندیشه باور داشت.

انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت یکی از پی آمد های جنبش مشروطه‌خواهی در ایران است که پس از کوشش‌ها و رویدادهایی منجر به امضا کردن فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ به دست مظفرالدین شاه قاجار شد.

انقلاب مشروطیت و تبعات آن را باید از مهم ترین انگیزه های تحول تئاتر در ایران به شمار آورد، که هم خود نهضت و هم شیوه های بروز آن تحت تأثیر غرب بوده است. با طلوع مشروطیت در ایران به سال ۱۳۲۴ هجری قمری، جوش و خروش عجیبی در زمینه ادبیات و فرهنگ به وجود آمد و تئاتر هم چون سایر بخش های فرهنگی و هنری از این تحول عظیم بهره مند شد. جماعات هنرپیشگان و تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد. انقلاب مشروطه باعث تحول و دگرگونی در بسیاری از ابعاد جامعه ایرانی به‌ویژه در بعد فرهنگی نظیر؛ نثر، شعر، تئاتر و ... شد. مشروطه آغازی بر پیدایش و گسترش تئاتر مدرن ایران بود. با وقوع انقلاب مشروطه تئاتر که پیش از آن در ایران به‌عنوان یک تفنن درباری به‌حساب می‌آمد، به میان عموم مردم راه پیدا کرد و دستخوش تغییر و تحول شد.

بنابراین دربارۀ مشروطیت و اهمیت آن برای تئاتر ایران به طور چکیده می توان گفت؛ اول اینکه تئاتر نوین ایرانی (به عنوان یک میدان تازه تأسیس) در این سال‌ها گسترش چشمگیری می‌یابد. علاوه بر تولید متون تئاتری، اجرا هم در سرلوحه هدف قرار می‌گیرد و جایگاه خود را در میدان هنر و همچنین در میان سایر میدان‌های فضای اجتماعی چون میدان سیاست، میدان آموزشی و تربیتی و... تثبیت می‌کند. دوم اینکه انجمن‌ها و گروه‌های تئاتری به منزله بدنه تشکیل دهنده میدان تئاتر شکل می‌گیرند و شاید بتوان این‌چنین گفت که تئاتر نوین ایرانی سربالایی تند و سخت تأسیس را در این سال‌ها طی می‌کند و سپس به مسیر هموارتری می‌افتد.

اما برای رسیدن به تئاتر مشروطیت اتفاقات مهمی را پشت سر نهاده ایم که در این خصوص می توان به سفرهای ناصر الدین شاه به غرب و روسیه- انقلاب مشروطیت و ایجاد فضای روشن فکری در ایران اشاره کرد. این موارد در کنار همدیگر است که هم مشروطیت و هم تئاتر نوین ما را به سرانجامی چشمگیر رسانیده است.

فضاهای فرهنگی

وقتی نهضت مشروطیت پدید آمد، کار از رنگ دیگری شد. انجمن ها و روزنامه ها فزونی گرفت و مدرسه ها و کتاب ها بسیار شد. شاعران به جای مدح سلاطین و امرا به نشر آثار ملی و بیان مفاخر قومی اهتمام کردند. بحث ارباب تجدد و وطن و آزادی محل توجه اهل ذوق و نظر واقع گشت. انواع فنون تازه ای در ادب پدید آمد و تئاتر و رمان به تقلید از ادب اروپایی در ادب ایران هم راه یافت و نشر جراید برای عامه ناچار زبان ساده و روان و بی پیرایه می خواست، و چون شتابی هم که در انتشار منظم جراید روزانه در کار بود؛ نویسندگان را مجال تأمل و تکلف نمی داد. رفته رفته اسلوب منشیانه و متکلف گذشته منسوخ شد و البته جهل به اسالیب قدما و عدم انس به آثار متقدمان هم از اسباب این ساده گرایی بود.

پس از انقلاب مشروطیت، تئاتر که در گام اول اسباب تفنن شاه و درباریان بود، به عملی نیرومند جهت انتقال پیام های سیاسی و اجتماعی تبدیل شد و جنبۀ انتقادی نمایش ها از وضعیت کشور در درجه ی اول اهمیت قرار گرفت و احزاب سیاسی نیز به فراخور دیدگاه های خویش دست به ایجاد گروه های نمایشی و ترجمه ی متون یازیدند. و غیر از تهران، در شهرهایی نظیر رشت، اصفهان، تبریز و مشهد نیز فعالیت هایی از این دست در میان روشنفکران و دانش آموختگان باب شد.

نهضت ترجمه

اگر در دورانی پیش از این، ترجمه در ایران آنقدر مورد عنایت مترجمان و روشنفکران خارج رفته قرار می گیرد که نهضت ترجمه راه می افتد اما باید افزود، مشروطیت مزید بر علت می شود که این نهضت از رشد و توجه چشمگیرتری برخوردار شود. در این دوره علاوه بر مولیر، آثار نمایشنامه نویسان دیگری چون «ویلیام شکسپیر»، «الکساندر دوما» «پی یرکورنی»، « ویکتورهوگو»، «بومارشه»، « لابیش» و «گوگول» نیز مورد توجه مترجمانی چون «ناصر الملک»، «حسینقلی میرزا سالور»، «میرزا یوسف خان اعتصام الملک»، «میرزا علی خان» و … قرار گرفت و به فارسی برگردانده شد. از نمایشنامه نویسان ترک که به شیوه ی غربی نمایشنامه می نوشتند، از جمله «سامی بیک عثمانی» و «نامق کمال» هر کدام یک اثر ترجمه شده است.

در دوران مشروطیت انگیزه ها متحول می شود و مترجمی به یک حرفه بدل می شود. در مواردی انگیزه ی انتخاب اثر قابلیت آن برای اجرا بوده است، اما در موارد بسیاری این قابلیت اجرا از حد کاربردی فراتر رفته، درون مایۀ آن و تطابقش با نیازهای جامعه مورد نظر مترجمان بوده است، زیرا تئاتر را وسیله ای برای تنویر افکار برمی شمرده اند.

در دوره ی مشروطیت نمایشنامه ها کم تر به صِرف اجرا ترجمه شده، بلکه ماندگاری آن به شکل ادبیات مکتوب نیز مد نظر بوده است.

در دوران مشروطیت آثار شیللر، شکسپیر، کورنی، ویکتور هوگو نیز ترجمه شده و از زبان اصلی بوده است.

مترجمان در هر دوره بیشتر از اشراف و درباریان بودند و اغلب آنها از مدرسه ی دارالفنون فارغ التحصیل شده بودند و تصدی مشاغل دولتی / فرهنگی را بر عهده داشتند.

نمایشنامه نویسی

نمایشنامه های فارسی کمتر اقتباس از آثار بزرگان تئاتر کلاسیک را داشته، بلکه تنها از سبک و سیاق و تکنیک نمایشنامه نویسی آنان الهام گرفته اند و موضوع نمایشنامه ها از بطن جامعه ی ایران می جوشیده و برای بیننده ی درد آشنا، کاملاً ملموس بوده است.

در همین دوره است که تقلیدهای ایرانی با برداشت های جدید در ارتباط با اوضاع مشروطه خواهی با کمدی های فرنگی به ویژه آداپته هایی که از آثار مولیر صورت می گرفت، در هم آمیخته و هویتی خاص برای خود کسب می کند.

روشنفکران تئاتر را عامل بیداری و تربیت مردم می‌دانستند و غالباً نمایش‌نامه‌های سیاسی ـ انتقادی را بر صحنه می‌بردند و درآمد نمایش‌ها را صرف ساختن مدارس جدید و توسعه کتابخانه‌های عمومی می‌کردند.

گروههای تئاتر

در اوایل دوران مشروطه نمایش ها در پارک‌ها، باغ‌ها و منازل اجرا می‌شد. به دلیل رفت و آمد زیاد مردم به پارک‌ها و مکان‌های عمومی، روشنفکران می‌توانستند به راحتی توده مردم را جذب تئاتر کرده و اندیشه‌های خود را به آنها منتقل کنند. در آن دوران ‌سالن عمومی جهت اجرای نمایش وجود نداشت و به دلیل آشنا نبودن مردم با تئاتر، ‌به اجبار لازم بود که در این مکان‌ها، تئاتر را به میان توده‌های مردم برد.

انجمن اخوت: اولین گروهی که در ایران خارج از چهارچوب دربار به اجرای نمایش پرداخت، «انجمن اخوت‌» بود. این انجمن در سال ۱۳۱۷ هجری قمری تاسیس شد. گرچه در مرامنامه آن ذکری از فعالیت‌های سیاسی به میان نیامده بود، اما طی جریان مشروطه یکی از اصلی‌ترین پایگاه‌های انقلابیون و مشروطه طلبان بود. انجمن اخوت در کنار فعالیت‌های اصلی خود، ‌گاه به برپایی کنسرت و اجرای نمایش نیز می‌پرداخت. اجراهای انجمن را اغلب پانتومیم‌های سیاسی و نمایشنامه‌های میهنی تشکیل می‌داد.
متن این نمایش ها را رئیس انجمن «ظهیرالدوله» و «حبیب‌الله شهردار» (مشیر همایون) می‌نوشتند و محل اجرای آنها عموما باغ و منزل «ظهیرالدوله»‌ و گاه باغ «سهام‌الدوله» بود. منزل و باغ ظهیرالدوله در خیابان فردوسی، رو به روی بانک ملی، کوچه اتابک واقع بود و باغ سهام‌الدوله در محل فعلی بانک سپه واقع در انتهای خیابان فردوسی، سمت راست شمال غربی میدان امام خمینی قرار داشت.

تئاتر فرهنگ: دومین گروهی که در کنار فعالیت‌های اصلی خود که شامل کارهای عام‌المنفعه بود به اجرای نمایش می‌پرداخت، «شرکت علمیه فرهنگ» بود که تحت مرامنامه و نظام معینی شروع به اجرای نمایش کرد. اعضای برجسته این انجمن را "محمدعلی فروغی" (رئیس)،‌ «سلیمان میرزا اسکندری» و «عبدالله مستوفی» (عضو هیات مدیره) و «محمد منشی باشی» و بعدها «سید علی نصر» تشکیل می‌داد. این شرکت سال ۱۳۲۷ هجری قمری تاسیس و سا ل۱۳۲۹ قمری منحل شد. تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه نمایش می داد. یعنی بنایی بود که به اسم مسعود میرزا ظل السلطان معروف بود و بعدها شد وزارت فرهنگ. بعضی از اعضای تئاتر فرهنگ در رشته های دیگری شهرت پیدا کردند که از آن جمله بودند: محمدعلی فروغی، عبداله مستوفی، علی اکبر داورفر، فهیم الملک و سیدعلی نصر یعنی کسی که او را پدر تئاتر ایران نامیده اند.

تئاتر ملی:  بعدها «تئاتر ملی» شکل گرفت که از قضا سیدعلی نصر نیز عضو آن بود. این تئاتر را سید عبدالکریم محقق الدوله در سال ۱۳۲۹ هجری قمری بنا کرد. تا پیش از تاسیس «تئاتر ملی»، انجمن ها و مراکز مختلف تحت عناوین گوناگون از تئاتر برای پیشبرد هدف های سیاسی و تبلیغاتی خود استفاده می کردند، اما «تئاتر ملی» که ریاست آن را عبدالکریم خان محقق الدوله به عهده داشت، امکانات و بودجه خود را از محل خیریه آموزش و پرورش تامین می کرد و مستقلا در اختیار نمایش و اجرای تئاتر قرار داد.
فعالیتهای چندساله «تئاتر ملی» موجب شد که تئاتر همچون هنری مستقل که حتی قادر است از نظر مالی خود را تامین کند، از طرف مقامات رسمی و مردم شناخته شود و شوق و شوری در میان مردم نسبت به تئاتر برانگیخته شود. حتی عده­ای از دانشجویان که برای تحصیل به خارج رفته بودند، در رشته تئاتر تحصیل کردند و با دست­های پر علمی و هنری به ایران بازگشتند و بنای تئاتر نوین ایران را طرح ریزی کردند. باید دانست که در جریان مشروطیت مردم ایران به حقوقی واقف شدند که پیش از آن از وجود آن آگاه نبودند. در کشور ما حزب های مختلف، هر چند به شیوه سنتی وجودداشت، اما تئاتر وجود نداشت.
بنابراین به گمان عده ای از روشنفکران تاسیس تئاتر، گذشته از ارزش هایی که با نمایش مرتبط بود، نمادی از ترقی و رشد فکری تلقی می شد.

کمدی ایران: از میان این گروه‌ها، می‌توان همچنین به «کمدی ایران» نصر اشاره کرد. شرکت کمدی ایران سال‌ها فعالیت می‌کرد و نمایش‌های خود را علاوه بر سالن «گراند هتل»، در پارک «ظل‌السلطان» و «باغ علاءالدوله» واقع در انتهای لاله‌زار، نبش میدان سپه محل بعدی «جامعه باربد» و «تئاتر دهقان» به اجرا می‌گذاشت

شهرستان ها: در شهرستان‌ها نیز گروه‌های نمایشی شکل گرفت: ارامنه اصفهان آثار متنوعی را روی صحنه بردند؛ بیوک‌خان نخجوانی در تبریز گروه تئاتر آذربایجان را شکل داد؛ اقتباس‌های حسن ناصر از آثار مولیر (از 1289ش) و تشکیل «مجمع امید ترقی» را می‌توان سرآغاز تئاتر گیلان دانست؛ در مشهد نیز از دهه 1290ش تجار روس و روشنفکران ایرانی به‌کارهای نمایشی می‌پرداختند.

تلفیق سنت و مدرن

پس اگر عنصر مشروطیت، تجددخواهی است، همچنین این عنصر در عرصه هنری بعدها شکلی از دو اثر را به خود می‌گیرد که در شمایل روشنفکری به شکل اپرت ظهور می‌کند و در شمایل مذهبی به شکل نوشتن تعزیه های جدید ظاهر می شود، مثل تعزیه عباس هندو، که داستان اش در عصر قاجار نوشته میشود و یک تعزیه نو و جدید است. هنرمندان شروع میکنند به نوشتن تعزیه ‌های جدید، که اگر ما بین قصه و داستان، یک رابطه غنی بگذاریم، می بینیم که قصه نویسیِ ما، در هنر تعزیه، به شدت رشد می‌کند، و به مثابه آن در شکل جهانی، اپرت هم خیلی رشد می‌کند و کمک می‌کند تا نویسندگان به کمک موسیقی و نمایش در عصر  مشروطیت یک اعلام حضور جدید و آداپتاسیون هنری داشته  باشند و این میراث  مشروطه هستند.

جمع بندی

بهروز غریب پور درباره اهمیت تئاتر در دوران مشروطیت گفته است:« لنین زمانی درباره انقلاب اکتبر گفته بود ما به سه چیز احتیاج داریم: روزنامه، خط آهن و سینما. این حرفی است که مشروطه‌خواهان قبل از لنین نیز گفته بودند. آن‌ها می‌گفتند ما به روزنامه، ارتباطات و تئاتر احتیاج داریم و معتقد بودند، آنچه کتاب‌ها از نشان دادنش عاجزند صحنه‌ها توان به تصویر کشیدنش را دارند. طبیعی است که تئاتر در این رابطه سهم مهمی داشت. به‌رغم همه مخالفت‌هایی که در این دوره با تئاتر می‌شد، تئاتری‌ها به‌عنوان پیش‌قراولان تغییر، فهمیده بودند که اگر این هنر در ایران رشد کند بسیاری از این مسائل تحت‌الشعاع آن تغییر می‌کند؛ زیرا به قول ارسطو [تئاتر] داستانی است که دیده و شنیده می‌شود.»

 

منابع:

بهروز غریب پور، تئاتر سلاح‌ مشروطه‌خواهان بود، تاریخ ایرانی، 18 مرداد 95.

سعید تشکری، اپرت‌های نمایشی بزرگترین میراث انقلاب مشروطه برای هنر، تسنیم، 3 خرداد 99.

شیرین بزرگمهر، مولیرِ الهام بخش پیدایش تئاتر مدرن ایران،  برگرفته از کتابی است با عنوان تأثیر ترجمه ی متون نمایشی بر تئاتر ایران، تهران، نشر افراز، 94.

آغاز تئاتر سیاسی با شروع نهضت مشروطیت، روزنامه آراز آذربایجان، 21 شهریور 95.

 




نظرات کاربران