یادداشتی درباره نمایش جیرجیرک نسخه پاراجانف
بگذاریم که احساس هوایی بخورد
جیرجیرک ها دارای دگردیسی ناقص اند

نمایش جیرجیرک 2

نمایش جیرجیرک 3

نمایش جیرجیرک 4
ایران تئاتر- آران قادرپور : جیرجیرک نمایشی به نویسندگی و کارگردانی آرش سنجابی است که به مدت دو ساعت و حدودا بیست دقیقه این روزها هفته پایانی اجرای خود را در سالن سپند تهران سپری می کند.
بدون شک جذابیت عکس های متفاوت به روی استاتوس یکی از بازیگران و این تکرار خوشایند رویدادی در غالب هنر تئاتر موجب این درنگ می شود که آنی من را با فضای اجرای نمایش همراه کند و سرانجام به روی صندلی واقعی سالن بنشاند. حالا سالنی با ظرفیت حدودا 170 نفره با پر شدن نیمی از صندلی ها چراغش روشن است و گروه جوانی صحنه نمایشش را به تحرک درآورده اند.
دقایق کوتاهی بعد از تماشای نخستین قاب اثر که 5 بازیگر در زوایای مختلف و قرینه نشسته اند. صدای موسیقی با تمپویی سریع و پرتحرک و ورود 10 بازیگر پر انرژی صحنه را به جنب و جوش در می آورد. نخستین تصویری که مخاطب را به درون داستانی غیر رئالیستی پرتاب می-کند. پاشنه های چوبی یه نیم متری است که به پای بازیگر مرد ابتدای نمایش بسته شده است. مرد در مرکز یک شبه عرشه کشتی در حالی که پاهایش آویزان است، نشسته است. بعدها که نزدیک تر می شود تصویر یک ستاره کوچک مشکی روی گونه سمت چپش و ستاره دیگری روی ابروی راستش و باز انگار ستاره مشکی بزرگ تری درست در وسط سرش است که هیچ مو ندارد و این شکل و شمایل ویژگی فانتاستیکی به کاراکترش می دهد. قطار گفتن مونولوگ ها یکی پس از دیگری آغاز می شود و در طول نمایش هیچ گاه تبدیل به دیالوگ نمی شوند. با این حال در برخی از مونولوگ ها ارتباطی با دیگری شکل می گیرد: مثل دختری که روی تلگرام صدا می گذارد و پارتنری که صدایش را در بخش دیگری می شنود. مونولوگ ابتدایی پویا امینی درباره ی دیکتاتور و جنایتکاری است که همیشه جنایتکار می ماند و ادامه اش به بازیگر زنی سپرده می شود که دچار عارضه ی سندرم استکهلم است و این یعنی عاشق سه راننده، سه گروگان بودن. صحنه بعدی همزمانی گفتن مونولوگ بازیگر مرد سن بالاتری است که از بلک متال وگوتیک متال و جلسات تونی بازی و راه پیدا کردن به خانه ی جیرجیرک و سویچ پارتی حرف می زند. حتی می گوید: که هیچ وقت سویچ او توی گلدان درنیامده است. در این زمان یکی از بازیگران حرکات فرم، پردیس زارع مشغول انجام دادن یک سری حرکات فرم است هرچند که به راحتی نمی توان ارتباطی بین اجزای این صحنه و این فرم ها یافت. با این حال از معدود بازیگران فرم این نمایش است که تا پایان ما به عنوان تماشاچی از طریق همین حرکات و فرم ها با او هم حس می شویم و کلمه ای بر زبان نمی آورد و این رابطه یکدست گویی به خوبی پیش می-رود تا جایی که شاهد حرکات تک نفره ی او در یکی از صحنه های میانه نمایش هستیم که با بازی های ژیمناستیکی بدن و تور سفید آویزان روی عرشه به اوج می رسد. همان جا که تماشاچی برای دقایقی میخکوب این سرگرم کننده گی دلچسب است و بازیگر با تسلط و آمادگی بدنی و فرم های متنوع از پس این مهم به درستی بر می آید.
در میان مونولوگ ها گاهی توالی زمانی آنها جای سوال دارد که آیا نمی توان برخی از آنها را جا به جا کرد، مثلا مونولوگ بحث نظام کالایی بدن و ارائه تعریف جدیدی از مد و دسته بندی آدم ها به سه گروه و قراردادن کاراکتر مرد که توسط حمیدرضا نعیمی اجرا می شود در گروه دوم. طبق تعریف کاراکتر،گروه دوم انسانهایی هستند که نمی دانند چه می خواهند. از این پس باز دست کم با 17 مونولوگ دیگر قرار است رو به رو شویم که بعضی از آنها با تک گویی های رئالیستی و بقیه در همان فضاهای غیر رئال می گذرد. گویی بازیگر آن را خوب پیش برده است، تعدادی-شان مانند تک گویی گلایه آمیز زن مطلقه ای که از سویچ پارتی جان سالم به در برده است یا دختری که همراه خانواده اش در یک خانه ی 213 متری ساخته شده زندگی می کند و با حمید رابطه ی رمانتیک دارد و یا تک گویی یه یکی از صحنه های پایانی که بازیگر تک گو همراه با بازیگر فرم روایت گری می کنند. یکی در دست دیگری است همانند ماریونت که از بالا نخهایش را گرفته اند و تکان می دهند.
معمولا تلخی و اندوهناکی یه تک گویی ها با موسیقی مفرح و پر نشاط و حرکات فرم بازیگران در تعداد متفاوت با یکدیگر در تعادل است و این از ملال آور شدن و افتادن در تله تکرار جلوگیری می کند. به نظر می رسد کارگردان تلاش خود را به کار برده است تا بازیگران تا انجا که فضا دارند توانایی های بازیگری خود را نیز به معرض نمایش بگذارند و این اتفاق چیزی مشابه ساز زدن های نوازنده تکی است که بر روی صحنه گاهی سولو soloاجرا می کند. هرچند که مواجه با متن نمایش جیرجیرک نسخه پاراجانف تا حدود زیادی دغدغه نویسنده این اثر را نسبت به جهان پیرامون خود نشان می دهد که برای اعتبار بخشیدن به آن در صحنه های مختلف و در جملات میان مونولوگ ها به صورت آوردن اطلاعات علمی درباره زیست شناسی لقاح و یا نظام نسبتهای طلایی و ارتباطش به محکومیت اعدام خود را نمایش می دهد. با این حال انگار حرکت به سوی راضی نگه داشتن تماشاچی به نحوی که با بکار بردن تابو شکنی های رایج در سالهای اخیر به شیوه شوخی های استند آپ کمدی و یا تاترهای تجاری پسندتر نیز بخشی از اهداف متن هست که به گمانم بررسی فرهنگ شوخی و خندیدن مخاطب تئاتر در این دوران بیش از این نیازمند تحلیل های جامعه شناختی و چه بسا روانشناختی است.
و انگار قرار نیست شوخی کردن و بهره بردن از طنز پیرامون موضاعات و موقعیت های دیگر به خطر کردنش بیارزد. همان طور که بازی کردن با مفاهیم از آزمون سربلند بیرون آمده مارسل دوشانی راه را برای ورود ایده های جدید و متفاوت دشوار کرده است. با این حال نصب چهار تابلوی آشفته در جامعه ای که حرکات کاتوره ای مردمانش فراتر از دیوارهای بلند توالت و قد بلند حمید است چه بسا بیراه نیست. که نه تنها این آشنایی زدایی یه پارودی وار بلکه نظام معنا شناسی لاندوفسکی هم نیاز به ورود هیولایی تازه دارد.
در جهانی چنین مشوش چه فرق می کند که زن معشوقه ژان ژاک روسو باشد یا دختری نئاندرتال یا یک صفحه باز اینستاگرامی با چند هزار طرفدار غیر قلابی.
بوی مرگ و پرتغال که بیاید جعبه بالای سقف صحنه باز می شود و پرتغال ها برای دقایقی به صورت پراکنده بر کف صحنه پخش می شوند.
"من سرگی پاراجانفم!
دکتر بهم گفت: پارانویا شدی.
یه زن به خوابم اومد و گفت از سویچ پارتی اومده.
دارو دسته ی سربازها توی ذهنم پا می کوبیدن، هنوز هم هستن.
...
این جملات مجموعه ای از اعترافات رو بهم مرتبط می کنه و چیزی نیست جز کانی والیسم.
و سرانجام انتخاب قطعات موسیقی یه آمریکای لاتین، فرانسوی، ایرانی و صدای پیچیدن تنبور در فضای سالن به صورت ضبط شده یادآوری می کند که تحرک و دینامیک صحنه های زیادی خصوصا زمان تماشای حرکات فرم چه شور و انرژی ای می تواند به انفعال تلخ مونولوگ ها بدهد.
از ویژگی های ممتاز این اثر نمایشی بهره گیری از بازیگران جوان و با انگیزه در همکاری با اساتید با تجربه و خلاقی چون حمیدرضا نعیمی است، واز سویی دیگر چهره تلوزیونی و سینمایی یه بازیگری چون پویا امینی است که این مثلث همکاری را تکمیل می کند.
و کلام آخر
هنر نمایش هنر سرگرم کردن مخاطب امروز در هیاهوی حجم اتفاقات ناخوشایند و متراکم چه امیدوار کننده است وقتی به روی قابهای زیبا و تصاویر متنوع فرم می نشیند.