در حال بارگذاری ...
لب کلام هنرمندان در گفت‌وگوهای هفته 8

موج امید به روزهای بهتر در کلام هنرمندان

ایران تئاتر- عباس عبدالعلی زاده: متن پیش رو مروری دارد بر مهمترین گفت و گوهای کوتاه و بلندی که هفته گذشته با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاری‌ها و سایت ها منتشر شده است.شاید برای خوانندگان گفت و گوها جالب باشد که بدانند در بیشتر این گفت و گو ها از امید سخن رفته است و همه هنرمندان به امید روزهای بهتر هم امیدوارند و هم تلاش می کنند مخاطبان خود را امیدوار نگه دارند.

متن گفت وگو‌های منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آورده‌ایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخش‌های این گفت و گوها قرار بگیرند. همچنان تمام گفت و گوها در سایه ویروس کرونا است اما هنرمندان با امید به روزهای بهتر از کارهایی که می‌کنند تا هم خودشان و هم دیگران را به این امید آگاه سازند سخن می‌گویند. بدیهی است علاقمندان برای خواندن مشروح گفت و گوها می توانند به منبع مطلب که در ذیل هر گفت و گو ذکر شده مراجعه کنند. درضمن این مباحث، در طول هفته گذشته ایران تئاتر هم گفتگوهای کوتاه و بلندی با هنرمندانی منتشر کرده که مشروح این گفتگوها در سایت برای مخاطبین قابل مشاهده است.


حمید مظفری: پایان شب سیه، سپید است
حمید مظفری هنرمند با سابقه تئاتر، مدتی است در لاهیجان زندگی می‌کند. او در تدارک اجرای نمایشی با هنرجویان جوان این خطه بود که ناگهان کرونا آمد و همه چیز متوقف شد و حالا این هنرمند تلاش می‌کند با جایگزینی ایده‌های دیگر، هنرجویان جوان خود را امیدوار نگه دارد.
لب کلام
بالاخره وضعیت که این طور نمی‌ماند و پایان شب سیه، سپید است.
در همه زندگی‌ام شرایطی مانند کرونا به یاد ندارم.
مثلا سال 59 مشغول تمرین نمایشی بودیم که جنگ شروع شد و به ناچار اجرای نمایش‌ها برای مدتی متوقف شد ولی شرایط مثل امروز پیچیده نبود.
آن زمان مساله فاصله اجتماعی مطرح نبود، ویروسی وجود نداشت که به این سرعت و از هر طریقی قابل انتقال باشد.
در طول تاریخ انسان‌ها با بیماری‌های گوناگونی مبارزه کرده‌اند؛ وبا، تیفوس و ... ولی هیچ یک به اندازه کرونا، دشوار نبوده‌اند.
در لاهیجان مشغول برگزاری دوره آموزشی سه ماهه‌ای بودم و قرار بود ادامه پیدا کند و به اجرا برسیم که ناغافل، این ویروس آمد.
آنها به قدری عاشق بودند که تعطیلی کار و شرایط مبهم تئاتر، به راحتی می‌توانست دلسرد و ناامیدشان کند.
سعی کردم  فعالیت‌مان را به نوعی در گروه واتساپی که داریم، ادامه دهیم تا انرژی بچه‌ها فروکش نکند.
به بچه‌ها کتاب و مجله، فیلم و ... معرفی می‌کنم و بعد درباره مطالبی که مطالعه کرده‌اند و آثاری که دیده‌اند، بحث و گفتگو می‌کنیم.
همین الان هم تصاویری از یک کارگاه آموزشی در رویال شکسپیر لندن برایشان گذاشته‌ام تا بعد از دیدنش، درباره آن صحبت کنیم.
آخرین راه‌حلی که به ذهن‌مان رسید، گرفتن مجوز تمرین از وزارت ارشاد بود که وضعیت لاهیجان بار دیگر قرمز شد
همین گروه‌های جوانی که در تهران تماشاخانه راه‌اندازی کرده‌اند، همه وضعیت دشواری دارند.
پیشنهادم این است که گروه‌ها، سالن‌هایی پیدا کنند و با حمایت دولت، در این سالن‌ها فعالیت‌هایی مانند تماشای فیلم تئاتر، تحلیل نمایشنامه و مطالب تئوریک و ... را ادامه دهند
تمرین تئاتر با ماسک و رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی در گروه های پر جمعیت، شدنی نیست.
فعالیتی مانند نمایشنامه‌خوانی کم‌ریسک‌تر است و شاید به آن هم بتوان فکر کرد تا از این وضعیت بیرون بیاییم.
باید با حمایت دولت بودجه اندکی به تهیه ماسک و مواد ضد عفونی‌کننده اختصاص بدهد تا گروه‌ها خودشان سالن را ضد عفونی کنند
نمی‌دانم دولت برای حل مساله معیشتی هنرمندان و تنگناهای اقتصادی، چه برنامه‌ای دارد.
خروجی کارگاه‌های تئاتری در این شهر { لاهیجان } حیرت‌انگیز است.
از شهرهای دیگر هم هنرجو داشتیم، از رشت، شهسوار و حتی رودسر که کمی دورتر است ولی با این شرایط، واقعا نمی‌توان کار کرد.
این روزها فقط برای خرید بیرون می‌روم، آن هم با «انا انزلنا..».
متاسفانه برخی از مردم اصلا متوجه وضعیت نیستند و طوری رفتار می‌کنند که انگار اصلا کرونایی نیامده است.
خبرگزاری ایسنا

علیرضا مهران: به نظر نمی‌رسد شرایط برای حضور در تئاتر فراهم باشد
علیرضا مهران بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به فراهم نبودن شرایط برای حضورش در تئاتر عنوان کرد امسال تمرکزش را روی بازی در حوزه سینما و تلویزیون گذاشته است.

در سال جدید هیچ فعالیت تئاتری نداشتم و چند کاری را هم که قرار بود به صحنه ببرم به دلیل شرایط کرونا و مسایل اقتصادی اجرا نکردم.
در واقع این روزها عطای تئاتر را به لقایش بخشیده‌ام.
من علاقه مند به حضور در تئاتر هستم و دوست دارم در این زمینه همچنان فعالیت داشته باشم اما انگار برخی از دوستان دوست ندارند که من باشم.
سال گذشته نمایش‌های «هوس و هفت دقیقه» و «مغازه خودکشی» را در تماشاخانه نوفل لوشاتو و پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه بردم.
نمایش «نسیان» را هم که حاصل یک کارگاه آموزشی با جوانان بود در حوزه هنری اجرا کردم.
امسال به نظر نمی‌رسد شرایط برای حضور در تئاتر فراهم باشد از همین رو ترجیح می‌دهم به پیشنهاداتی که در حوزه سینما و تلویزیون دارم فکر کنم.
خبرگزاری مهر


آرش دادگر: بگذار من هم از جعبه بیرون بیایم
آرش دادگر که این روزها مشغول اجرای نمایش «اودیسه 2020» است، از شرایط اجرای تئاتر در روزگار کرونا سخن می‌گوید و تاکید دارد تئاتر، هرگز عابر بانک او نبوده است.
لب کلام
منتظریم مال‌التجاره از مرکز هنرهای نمایشی برسد...
انتظار داشتیم برای سالن خالی اجرا کنیم و فکر می‌کردم باید از کارکنان تئاتر شهر بخواهم به تماشای نمایش ما بنشینند ولی خوشبختانه استقبال تماشاگران با توجه به این شرایط، راضی‌کننده است.
نمی‌توانم برای نمایشم تبلیغ کنم یا  تماشاگر را به حضور در سالن تشویق کنم. فقط می‌توانم به او اطمینان بدهم که پروتکل‌ها را رعایت می‌کنیم.
نمی‌توانم برای 50 صندلی تبلیغ کنم. مگر قرار است چقدر فروش داشته باشیم که بابت آن هزینه تبلیغات بدهیم.
فکر می‌کنم گذشته و رزومه هنری‌ام آنقدر هست که در هر اجرا 30 تماشاگر داشته باشیم.
امیدوارم این شرایط دست از سر مردم جهان بردارد چون همه چیز را فلج کرده و در این میان، وادی تئاتر، بیش از همه آسیب‌دیده است.
کسانی مانند من، تئاتر را عابر بانک خود نمی‌دانیم. ما تئاتر را به خاطر تئاتر بودنش، کار می‌کنیم.
امثال ما با تئاتر پولدار نمی‌شویم چه کرونا باشد و چه نباشد.کرونا مشخص کرد کسانی مانند من برای چه تئاتر کار می‌کنند.
جالب است که یکسری از دوستان با بازگشایی سالن‌ها مخالف بودند و می‌گفتند تماشاگر و خودمان را به خطر نیندازیم ولی حالا همان‌ها در تدارک نمایش‌های کم‌پرسوناژ هستند.
اروپا تمام تلاشش را به کار می‌گیرد که آمار بیماری پایین بیاید و بعد بتدریج به بازگشایی اقدام کند ولی چنین شیوه‌ای هزینه دارد و ما نمی‌توانیم چنین هزینه‌ای متقبل شویم به همین دلیل از اردیبهشت، عادی سازی کرده‌ایم
کسی مثل من چرا باید در خانه بمانم؟ چه کسی از ما حمایت خواهد کرد. چه منبع درآمد دیگری داریم.
چگونه می‌توانم ذهنم را که پر از تخیل است و آزارم می‌دهد، رها کنم ولی به کسی هم آزار نرسانم. همه اینها هست.
در روزگار کرونا نقاش و آهنگساز و نویسنده کار خودشان را می‌کنند حتی سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی هم متوقف نشده‌اند ولی این وسط، وضعیت تئاتر از همه دشوارتر است.
وقتی شروع به اجرا کردم، کسی از دوستان پرسید چرا در این شرایط اجرا می‌روی، نمی‌دانستم چه پاسخی به او بدهم.
اجرا می‌کنم چون نمی‌توانم متوقف شوم. چرا که اجرای تئاتر حتی بدون کرونا، هم ریسک است چون اصلا معلوم نیست فروش‌مان چگونه باشد.
در حداقل‌ها فکر می‌کنم. سعی می‌کنم تئاتر کار کنم نه اینکه بوتیک راه بیندازم.
صحبت از امید که می‌شود، یعنی آخرین راه حل.
در داستان «پاندورا»، «پرومته» می‌دانست که «پاندورا» در جعبه را باز می‌کند؛ همان جعبه‌ای که وقتی در آن گشوده شد، همه بدبختی و بیماری و فلاکت از آن بیرون زد.  
«پاندورا» وقتی از خروج تمام بیماری‌ها و دردها و بلایا وحشت‌زده می‌شود، بسرعت در جعبه را می‌بندد اما صدایی از درون جعبه می‌شنود که می‌گوید:« تو که اجازه دادی همه بیرون بروند، بگذار من هم از جعبه بیرون بیایم.»
او امید است؛ آخرین راه حل.
دادگر معتقد است مردمی که به امید برسند یعنی برنامه‌ای ندارند و من خیلی با امیدبخشی موافق نیستم ولی به داشتن برنامه معتقدم. چون با برنامه است که می‌توان به نظم رسید حتی اگر این نظم مخدوش و آشفته باشد.
او ادامه می‌دهد: مثال همیشگی من ژاپن و آلمان است که بعد از ویرانی کامل، دوباره متولد شدند.
برای خودتان برنامه کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید.
از اول مشخص کنید که مثلا سه سال دیگر می‌خواهید به کدام نقطه برسید و اگر نرسیدید، رهایش کنید ولی اگر با وجود نرسیدن، آن را ادامه دادید، یعنی به امید پناه برده‌اید.
دادگر می‌گوید: امید یعنی احتمال یک در میلیون.
امروز همه می‌خواهند نوید محمدزاده شوند، و دیروز همه می‌خواستند خسرو شکیبایی شوند ولی اینها استثنا هستند.
اگر برنامه داشته باشیم، می‌توانیم صدها نوید محمدزاده به هنرمان معرفی کنیم.
خبرگزاری ایسنا

پیمان صفا: تئاتر کمدی تئاتر مظلومی است
پیمان صفا مدیر تئاتر «دماوند» با گلایه از بی‌توجهی به کمدی های شبانه، عنوان کرد در شرایط کرونا بسیاری از هنرمندان تئاتر منبع درآمد خود را از دست داده‌اند.
لب کلام
با وضعیتی که پیش آمده هنرمندان کمدی های شبانه نیز ضربه زیادی خورده‌اند و بیشتر هنرمندان نیز از کار بیکار شده‌اند. متاسفانه تا امروز هیچ کمک هزینه‌ای پرداخت نشده.
علی‌رغم اینکه وزارت ارشاد اعلام کرد در سایتی که مشخص کرده بودند برای اعلام خسارت ثبت نام کنیم اما هنوز هیچ کمکی به گروه‌ها نشده است.
ما همچنان در حال خسارت دادن هستیم.
تنها حمایتی که به تئاتری‌ها شده پرداخت یک میلیون تومان عیدی خانه تئاتر بوده که آن هم به اعضا پرداخت شده است.
من چه به‌عنوان مدیر تئاتر دماوند و چه نویسنده و کارگردان تئاتر، همیشه تلاشم را کرده‌ام نمایش‌هایی به صحنه ببرم که خانواده‌ها از دیدن آن لذت ببرند
از نمایشنامه و بازیگران حرفه‌ای و کاربلد استفاده کرده‌ام.
ما در تئاتر دماوند به مجردها بلیت نمی‌فروشیم و آثارمان بدون شوخی‌های رکیک و نامناسب اجرا می‌شود.
ما ۱۲ ماه از سال را اجاره می‌دهیم در حالی که تنها ۸ ماه می‌توانیم کار کنیم که متاسفانه با وضعیت پیش آمده همین چند ماه هم نمی‌توانیم اجرا برویم.
بچه‌های تئاتر آزاد علی رغم هجمه‌هایی که برعلیه شان وجود دارد خیلی مظلوم واقع شده‌اند و در طول این چند ماه هیچ منبع درآمدی نداشته‌اند.
تماشاخانه‌ها و تئاترها چند ماه تعطیل بودند که در تیرماه اعلام شد تئاترها می‌توانند با ۵۰ درصد ظرفیت بازگشایی شوند در حالی که هیچ کمک هزینه‌ای به نمایش‌ها پرداخت نمی‌شود.
با این شرایط هیچ تماشاگری حاضر نیست به دیدن نمایش‌ها بیاید و تنها ممکن است آخر هفته‌ها شاهد حضور تعداد اندکی از تماشاگران باشیم.
از این رو بازگشایی تئاترها با این شرایط هیچ صرفی ندارد و تنها باعث ضرر رساندن به مدیران سالن، گروه‌های نمایشی و به خطر افتادن سلامت آن‌ها می‌شود.
برای اینکه جلو اعتراض گروه ها را بگیرند اجراها را آزاد اعلام کرد.
دولت نمی‌تواند مشاغل را تعطیل کند و قادر به پرداخت خسارت‌ها هم نیست اما سلامت گروه من واجب تر از اجرای تئاتر است.
تئاتر کمدی تئاتر مظلومی است در حالی که گردش مالی این تئاترها در طول یکسال برابر با کل بودجه تصویب شده برای کل تئاتر ایران می‌شود.
بچه های تئاتر کمدی بسیار فعال هستند اما بیشتر این سود مالی نصیب سالن دارها می شود.
این تئاترها اگر کمی مورد توجه دولت قرار گیرند، می‌توانند تاثیر به‌سزایی روی مخاطبان بگذارند و حتی می‌شود بهره برداری فرهنگی از این آثار کرد.
شاهد هستیم گروه‌های نمایشی طیف دیگر تئاتر به اجرای تئاترهای کمدی روی آورده‌اند اما در ظاهر به این نوع آثار به شکل دیگری نگاه می‌شود.
خبرگزاری مهر

فریندخت زاهدی: شیوه‌های سنتی نمایش ایرانی را بروز کنیم

فریندخت زاهدی معتقد است هنرمندان دیگر کشورها به خوبی از تعزیه ما وام می‌گیرند ولی ما خود، در این زمینه ضعف داریم. با این حال نباید هنرمندان‌مان را سرزنش کنیم.
لب کلام

در سفر لبه ژاپن این شانس را داشتم که هم پرفورمنس‌های بسیار آوانگارد ژاپنی را ببینم و هم آیین‌های بسیار قدیمی‌شان که قدمت 2 هزار ساله‌ای دارد و هنوز در معابد اجرا می‌شود.
حاصل این سفر، کتابی است که چند ماه پیش از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.
در آن تاریخ تحولات تئاتر ژاپن را از دوران آیین‌ها تا امروز بررسی کرده‌ام که نشان می‌دهد تئاتر این کشور چگونه تحت تاثیر تحولات اجتماعی قرار گرفته است.
همین که موضوع بروز کردن سنت‌های نمایشی را مطرح می‌کنیم، فورا یک نفر را می‌آورند که روی صحنه سیاه بازی کند در حالیکه تئاتر ژاپن بیشتر با بهره‌گیری از حرکت، ارایه مفهوم می‌کند.
آنان بعد از 2، 3 هزار سال می‌توانند اِلِمان بگیرند و مفاهیم جدیدی را مطرح کنند ولی گونه‌های نمایشی سنتی ما بسیار کلام محور هستند و شاید بهره بردن از آنها و بروز کردن‌شان چندان ساده نباشد.
شاید نباید خیلی هنرمندان خود را از این بابت سرزنش کنیم که چرا نتوانسته‌اند تعزیه را بروز کنند.
در ایران حرکت‌خوانی و حرکت‌شناسی به طور سنتی متداول نبوده است.
یک تماشاگر ژاپنی وقتی حرکت پای بازیگر را می‌بیند که از یک سو به سویی دیگر برداشته می‌شود، درکی می کند که این حرکت ساده به معنای سفری از این سوی جهان به سوی دیگر است.
تماشاگر تئاتر ما در این زمینه کم‌تجربه است. بنابراین کارگردان این نگرانی را دارد که مفاهیم تنها به وسیله حرکت به تماشاگرش منتقل نشود.
اگر پای این نوع کارها بایستیم، به کمک رنگ، حرکت و نشانه‌ها می‌توانیم با مخاطب ارتباط برقرار کنیم و معنا و مفهوم‌سازی کنیم و تعزیه به خوبی این قابلیت را دارد.
هنرمندان جوان تئاتر ما فکر می‌کنند صرف حرکت داشتن کافی است در حالیکه استفاده از حرکت باید در خدمت انتقال معنا و در بستر تفکر باشد.
در سال‌های اخیر دیده‌ام یکی دو تا هنرمندان جوان ما توانسته‌اند از موسیقی و صوت برای انتقال مفاهیم استفاده کنند.
این کاری است که گروتفسکی هنرمند مشهور تئاتر لهستان پنجاه شصت سال پیش انجام می‌داد.
او با به کارگیری بدن، نمایشی مانند «دکتر فاستوس» را تنها با سه چهار دیالوگ اجرا و کل روایت رنج‌آور این متن را با حرکت، به تماشاگر منتقل کرد.
ما هم باید به این سمت حرکت کنیم تا در پی آن بتوانیم شیوه‌های سنتی نمایش ایرانی را بروز کنیم.
خبرگزاری ایسنا

مجتبی جعفری پور: پرداختن به مقام والای زن

کارگردان نمایش «اسب‌های پشت پنجره» با اشاره به اینکه در این اجرا تلاش کرده فضایی گروتسک از یک نمایشنامه ضدجنگ خلق کند، عنوان کرد در این شرایط قصد داشته از تئاتر حمایت کند.
لب کلام
اولین جایی که به دلیل همه‌گیری و شیوع بیماری کرونا تعطیل شد تئاتر بود و آخرین جایی هم که باز شد باز هم تئاتر بود.
اگر منِ نوعی نتوانم از کاری که عاشقانه دوستش دارم حمایت کنم پس چه زمانی قرار است این کار را انجام دهم.
«ابرهای پشت پنجره» جزو نمایشنامه‌های جذاب ماتئی ویسنی یک است که تاکنون زیاد در ایران اجرا رفته است؛ نمایشنامه‌ای ضدجنگ، ابزورد، گروتسک و دوست داشتی.
متاسفانه در اجراهای قبلی به بارِ طنزی که در نمایشنامه وجود دارد توجه زیادی نشده است.
من تلاش کردم به نشان دادن تلخی‌های جنگ به شیوه طنز بپردازم.
همه می‌دانیم که جنگ تلخ است اما حتی شوخی‌اش هم تلخ است و لبخندی که مخاطب در چنین فضایی به لب می‌آورد مانند یک زهرخند خواهد بود.
مهمترین مساله‌ای که در این نمایش مورد توجه قرار دارد پرداختن به مقام والای زن است و من نیز در اجرا تلاش کردم تا قدرت و زیبایی و انرژی زن را به درستی به تصویر بکشم و نمایشی در تکریم مقام والای زن به صحنه ببرم.
خبرگزاری مهر

 




نظرات کاربران