در حال بارگذاری ...
بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با زنده یاد عباس جوانمرد

هنر بدون اخلاق به یک پول سیاه نمی‌ارزد

ایران تئاتر - حسین سینجلی: سال نود و سه و سفر استاد عباس جوانمرد به تهران فرصت مغتنمی بود تا پای حرف‌های مردی بنشینم که خود بخشی از تاریخ تئاتر ایران بود.به بهانه درگذشت این هنرمند فقید، بازخوانی گفت‌وگو با این هنرمند پیشکسوت خالی از لطف نیست.

مخالف گرفتن پست‌های دولتی توسط هنرمندان

من نخستین کسی بودم که به ارزیابی‌های هنری که در آن زمان توسط وزارت کار و وزارت فرهنگ می‌خواست انجام شود و به هنرمندان حکم دولتی مانند کارمندها بدهند اعتراض داشتم و مخالف گرفتن پست‌های دولتی توسط هنرمندان بوده و هستم. 

همان موقع من به نماینده وزارت کار این‌ها را گفتم و در نتیجه من به عنوان نماینده وزارت فرهنگ و هنر برای بررسی به آن کمیسیون رفتم و این درجه‌بندی‌ها پیشنهادات من بوده است. من الان به شما ابلاغیه‌هایی را نشان می‌دهم که به من گفتند شما علاوه بر اینکه نماینده ما هستید بعد از تصویب آن مسئول قسمت دوم آن نیز هستید. حالا چه جوری شده که که خود صاحب عله افتاده تو چاه؟!

 

نادیده گیری  هنرمندی که عمرش را پای هنرش گذاشته بی انصافی است 

 من همراه با فخری خوروش، علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی جزو نخستین نفراتی بودم که حکم درجه یک هنری گرفتم اما متاسفانه طی این سال‌ها من را به عنوان هنرمندان درجه یک نشناختند و این برای من همیشه سوال بوده که چرا باید اینگونه برخورد شود. البته امروز علت این مسئله را متوجه شدم چراکه ابلاغ مدرک درجه یک هنری ما را بزرگانی مثل دکتر هشترودی، دکتر فروغ و... تایید کردند و من به راحتی این امتیاز را بدست نیاوردم .در واقع به اینجا که رسیدم قانع شدم چون دیدم بی‌خود من را به عنوان هنرمند درجه یک شناختند، بنابراین کسانی‌که با من چنین برخورد کردند از زمان تا امروز تمام امتیازها را به من بدهکار هستند.

اصلا امروز کسی از حال حسن نوشیروانی خبر دارد. حسن شیروانی بزرگ‌ترین خدمتگزار هنر این مملکت است و به عقیده من آتش‌پاره هنرهای دراماتیک ایران است. افرادی همچون اقلیم و ثمین باغچه‌بان و بیژن مفید از شاگردان او هستند. مثلا کسی از خانواده مرحوم علی محمد رجایی خبر دارد. می‌دانید ارحام صدر، وحدت، ممیزان و... خیلی از هنرمندان مطرح اصفهان از شاگردان او بودند. این افراد خدمات زیادی به هنر این مملکت به خصوص تئاتر کردند.  خیلی بی‌انصافی است که هنرمندی را که عمرش را به پای هنرش گذاشته ندید و یا بد دید!

 

هنر بدون اخلاق  به یک پول سیاه نمی‌ارزد

 خواندن کتاب «شازده کوچولو» به همه تئاتری‌ها توصیه می‌کنم .همه می‌دانیم که «شازده کوچولو» عاشق گل‌اش است اما نکته جالب اینجاست که وقتی با روباه آشنا می‌شود، روباره درباره علت عشق او به گلش به شازده کوچولو می‌گوید طول زمانی‌هایی که به گل‌ات با محبت آب دادی برایت این ارزش‌ها را بوجود آورده که هر وقت اسم گل‌ات را می‌شنوی اینقدر شاداب می‌شوی، این بهای عمری است که پای آن صرف کردی.

من این را به همه می‌گویم و معتقدم اگر کتاب تاریخ هنر جهان خوانده باشید می‌بینید که همه بزرگان و نوابغی که از آنها یاد می‌شود و نام‌شان ماندگار مانده کسانی هستند که در کنار کارشان اخلاق آرتیستیک داشتند، چراکه اگر هنر همراه با اخلاق آرتیستیک نباشد به یک پول سیاه نمی‌ارزد. هنرمند اگر اخلاق آرتیستی نداشته باشد بهتر است خود را هنرمند نداند. ما صدها نفر داشتیم که از جهان پهلوان تختی مدال‌های بیشتری گرفتند اما کسی که تا ابد نامش به نیکی برده می‌شود غلامرضا تختی است.

 

تئاتر زندگی است یا زندگی تئاتر است

یک سوال همیشگی وجود دارد ؛ بالاخره تئاتر زندگی است یا زندگی تئاتر است؟!  واقعیت این است که من هم نمی‌دانم. اما یادم می‌آید که یک وزیری که انسان دلسوزی بود روزی به من گفت فلانی هیچ هنری در دنیا چموش‌تر از تئاتر نیست و واقعا هم درست می‌گفت چون در سینما پشت میز تدوین می‌توان هر کاری کرد اما تئاتر را نمی‌توان کات کرد و برید. اهمیت کار تئاتر در این است که نادرستی و پلشتی در آن جایی باز نمی‌کند البته در تمام هنرها چنین است اما در تئاتر چون زنده است و هنرمند آن را زندگی می‌کند هیچ خدعه و نیرنگی نمی‌توان وارد کرد چون حتما رسوا می‌شود.

 

هنرمندان چشم‌های بینای جامعه 

 معتقدم نیست که فعالیت آدم‌ها در طول سال‌ها بی‌تاثیر باشد، هنر ما دشمن جان ماست و ما در آتش مهر خدایی می‌سوزیم، اگر این واقعیت باشد و هنرمند نتواند تاثیرگذار باشد، چرا عمرش را هدر بدهد؟! مهم‌تر اینکه هنرمند اگر آزادی عمل و اندیشه نداشته باشد تئاتر مانند پیکره‌ای می‌شود که خون در بدن ندارد و بد به حال دولتی که جلوی رادارها و چشم‌های بینای جامعه یعنی هنرمندان را بگیرد. رادار به عنوان شاهدی است که همه چیز را می‌بیند و از وقایع خبر می‌دهد و هشدار می‌دهد، عینا کاری که تئاتر باید بکند و درست همان صفتی که هنر دارد. فراموش نباید کرد که سیاست‌ها از کانال تئاتر می‌گذرند، نه تئاتر از کانال سیاست، که در این صورت نوعی اهانت به تئاتر است. ضمن اینکه نگاه و نقد تئاتر به سیاست‌هاست که آنها را تصحیح می‌کند یا کاستی‌های آنها را آشکار می‌کند.

در هر صورت تئاتر وظیفه خودش را انجام می‌دهد، حال صاحب سیاست می‌خواهد بشنود یا نشنود. هنر به ویژه تئاتر به دلیل اینکه بیش از هر هنر دیگری زنده و پویاست، رادار جامعه است، آگاهی دهنده و شاهد راستین و در نهایت نگهبان سلامت و هستی اقلیم و فرهنگ و هنر جهان است. به گمان من بی‌توجهی و گاه دشمنی و حذف این رادار نشان از کم هوشی دست اندرکاران دارد و نشان می‌دهد که صاحبان کار اصلا آینده‌نگر نیستند.

 

امیدوار به نسل جوان تئاتر

تردید نکنید که ما مستعدترین بچه‌ها را در دنیا در تئاتر داریم که با این امکانات کم عالی کار می‌کنند. من تئاترهای زیادی را در این چند وقت دیده‌ام و با قاطعیت می‌گویم کار جوان‌های امروزی در عرصه نمایش و به ویژه خانم‌ها از بسیاری از تئاترهای آوانگارد دنیا بهتر هستند. به نظر من اگر نظام آموزشی ما در تئاتر از دستاوردها و تجربه‌های درازمدت و ارزشمند فرهنگ شرق و غرب در برنامه‌های درسی استفاده کند تا دانشجویان ما مجهز به دانش و اندیشه‌های عمیق و گسترده شوند، آن وقت به بهترین شکل تئاتر نوین ما شکل می‌گیرد.




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود
گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود

عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت می‌گوید با برنامه‌ریزی و مدیریت درست و اختصاص بودجه مناسب، می‌توان تماشاخانه سنگلج را به بهشت تئاتر ملی ایران تبدیل کرد.

|

نظرات کاربران