یادداشت هوشمند هنرکار به بهانه درگذشت عباس جوانمرد؛
مرگ تدریجی یک رویا
عباس جوانمرد، آخرین بازمانده سردودمانهای تآتر ایران، هفتم مهر ماه ۱۳۹۹ در غربت کانادا درگذشت.
به گزارش ایران تئاتر به نقل از خبرآنلاین، در میان پنج آموزگار بزرگ تئاتر ایران: مهین اسکویی، مصطفی اسکویی، حمید سمندریان، رکنالدین خسروی و عباس جوانمرد، او واپسین چراغ روشن بود و با جان سختی غریبی، به رغم مرارتها، خود را به نود و دو سالگی رساند.
اگر نگاه سریع و گذرایی به تاریخ کوتاه تئاتر ایران بیندازیم، اهمیت آن پنج مکتبدار بزرگ تئاتر ایران هویدا میشود.
گامهای پرشور ابتدایی دوره مشروطه گرچه شوقانگیز، اما ناپخته و کودکانه مینماید؛ انجمن اخوت و گراندهتل و اجتماعیون... تا که میرسیم به پیشگامان تئاتر ایران؛ نصر و دریابیگی و کرمانشاهی... و بعد وارد دهه شورانگیز بیست و گشایش فضای سیاسی و فرهنگی و ظهور و درخشش عبدالحسین نوشین میشویم. کودتا میشود و رخوت بعد از کودتا در نیمه اول دهه سی و شاید تنها وادی قابل اعتنا، محفل شاهین سرکیسیان باشد.
اما بعد از چند سالی یکباره فنر جمع شده تئاتر ایران با بازگشت و ورود چند تازهرسیده جهش خود را آغاز میکند. مهین و مصطفی اسکویی با چنتهای ارزشمند از نظام و شیوه بازیگری روز جهان از راه میرسند و عباس جوانمرد مکتب هنر ملی را با تکیه بر آثار ایرانی به راه میاندازد. و کمی بعد هم رکنالدین خسروی و حمید سمندریان بازمیگردند و این پنج تن پهنه تئاتر ایران را پهناورتر و ستونهای خیمهاش را استوارتر میسازند. پنج مکتبدار بزرگ، تئاتر نوین ایران را راه میاندازند و نسلهای آینده تئاتر را تربیت میکنند.
از این میان اما، تنها عباس جوانمرد است که با تکیه بر آثار نویسندگان ایرانی و هنر ملی، تأثیر بینظیری بر نمایشنویسی ایرانی میگذارد. نمایشنویسان بزرگ ایرانی در زیر عبای او پروبال میگیرند و به نمایش ایرانی غنا میبخشند و اولین آثارشان به دست توانای جوانمرد بر صحنه میرود؛ «افعی طلایی» و «بلبل سرگشته» (علی نصیریان)، «غروب در دیار غریب» و «قصه ماه پنهان» و «پهلوان اکبر میمیرد» (بهرام بیضایی)، «محاق» و «مرگ در پاییز» (اکبر رادی)، «ناقالدی» (بهزاد فراهانی) و... نصرتالله نویدی، کورس سلحشور، بیژن مفید و دیگران.
جوانمرد یکی از پرحاصلترین گروههای تئاتر ایران را در سال ۱۳۳۵ با شاهین سرکیسیان به نام «گروه هنر ملی» تأسیس میکند، که به واسطه آن بزرگانی چون رقیه چهرهآزاد، عصمت صفوی، نصرت پرتوی، بهرام بیضایی، علی نصیریان، بهزاد فراهانی، بیژن مفید و بسیاری دیگر درخشش خود را آغاز میکنند.
درست در پنجاه سالگی و اوج توانایی و پختگی عباس جوانمرد، انقلاب میشود و شور انقلابی، شرایط فرهنگی کشور را دگرگون میکند. نورسیدگان، خاماندیشانه به دنبال نو کردن و دگرگون کردن همه عرصهها هستند. پس به ناچار هر پنج آموزگار بزرگ تئاتر ایران به حاشیه رانده و خانهنشین میشوند؛ آن هم نه در افول تواناییشان، بلکه در اوج پختگی و داناییشان.
و بدینگونه نه در هفت مهر ۹۹، بلکه چهار دهه پیش، تئاتر ایران از برکت وجود جوانمرد محروم و آن بزرگ دلشکسته به تبعیدی خودخواسته کشانده میشود. اینک آخرین بازمانده مکتبداران و مکتبسازان تئاتر ایران نیز، در غربت، بار سفر بربسته و این بار، نه که از دیار و سرزمین خود، که از جهان و روزگار هجرت کرده است.