در حال بارگذاری ...
مروری بر کارنامۀ هنری کریم اکبری مبارکه به بهانه چهلمین روز درگذشت او

مردی از جنس تئاتر

ایران تئاتر- رضا آشفته: کریم اکبری مبارکه مثل بسیاری از بازیگران صاحب نام و نشان کشورمان از تئاتر بازیگری را آغاز کرده و همین تجربۀ ملموس بازی به قاعده، مسیر بهتری را برای رشد و مطرح شدنش در عالم تلویزیون و سینما را فراهم کرده است. بازی در صحنه ساعت ها مشق و مشقت را به دنبال دارد و برای همین اکبری مبارکه َدر قاب های بسته تر به راحتی از پس هدایت گری ها و نقش آفرینی هایش برآمده است.

 آخرین حضور کریم اکبری مبارکه در نمایش باغ آلبالو (1395) نوشته آنتوان چخوف و کارگردانی اکبر زنجان پور در تالار وحدت اتفاق افتاد و او هم یک تئاتری بودکه به دلیل فعالیت‌های تلویزیونی و سینمایی کمتر در تئاتر دیده می شد و البته در دهه 90 کمی فرصت بیشتر برای ببازگشت به اصل خویش و درواقع هنر اصیل تئاتر یافته بود.

در این روزهای بلازده بسیاری از هنرمندان همانند کریم اکبری مبارکه قربانی کرونا شدند و درگذشتند.شاید به اختصار بشود گفت که ما ایرانی ها او را با ابن ملجم مرادی (قاتل امیرالمومنین) در سریال امام علی (ع) به کارگردانی داوود میرباقری بیشتر می‌شناسیم و به نام گاهی ابن ملجم صدایش می زنیم.

اکبری مبارکه همچنین یکی از نقش آفرینان سریال مختارنامه است که از سریال های مطرح با تم مذهبی در شبکه اول سیماست.

کریم اکبری مبارکه همچنان می توان در نمونه های سینمایی، با نقش  سرکرده در فیلم مرگ یزدگرد به کارگردانی بهرام بیضایی نام برد که پیش از فیلم، مرگ یزدگرد را در تئاترشهر برای بیضایی بازی کار کرده بود.

از تولد تا تئاتر

کریم اکبری مبارکه متولد23 اردیبهشت 1332 در تهران است. او  بچۀ محله اتابک در جنوب شهر بود. وقتی محصل دبستانی بود علاقه اش از معرکه گیری و پرده خوانی در امامزاده نزدیک محل زندگی اش به بازیگری شروع شد و از همانجا وارد گروه تعزیه خوانی شد.سپس در مرکز رفاه خانواده بهزیستی با خواندن کتاب های هنری به تئاتر علاقمند شد.

او دربارۀ این روزها و شروع تئاترش گفته است:« چند سال بعد در نزدیکی خانه ما پارکی بود که یک کانون پرورش فکری داشت، آن زمان که محصل ابتدایی بودم مدت کوتاهی آنجا کار تئاتر یاد گرفتم. سال ها گذشت تا اینکه دوره دبیرستان در سال 1352 که 20 ساله بودم به مرکز رفاه خانواده بهزیستی رفتم و در آنجا بیشتر با تئاتر درگیر شدم

تئاتر

کریم اکبری مبارکه کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران داشت و فعالیتش در تئاتر را از سال ۱۳۵۰ آغاز کرد. کریم اکبری مبارکه از اوایل انقلاب اسلامی وارد تلویزیون شد و در سریال های بسیاری نقش آفرینی کرد.

اگر چه فعالیت‌های هنری او به این سریال محدود نمی‌شود. اکبری مبارکه بازیگری در آثار برجسته‌ای چون «مرگ یزدگرد» و «مسافران» بهرام بیضایی و شمار بسیاری از نمایش‌های دهه‌های ۵۰ و ۶۰ را در کانامه‌ی هنری خود دارد.

مروری بر آثار تئاتری که کریم اکبری مبارکه در آن‌ها بازی کرده است:« همچنین بازی در نمایش‌های پهلوان اکبر می‌میرد نوشته بهرام بیضایی و به کارگردانی  ابراهیم سخن‌سنج، «دیکته و زاویه» نوشته غلامحسین ساعدی و کارگردانی عبدالله اکبری، «جان‌نثار» نوشته بیژن مفید و کارگردانی عبدالله اکبری، «تیرکمان» نوشته محمود جعفری و کارگردانی عبدالله اکبری، کوچ به نویسندگی و کارگردانی بهزاد فراهانی، «عروس» نوشته و کارگردانی بهزاد فراهانی، «نسل آواره» نوشته منوچهر شهپر و کارگردانی گروهی«در اعماق» نوشته ماکسیم گورکی و کارگردانی محمد کوثر، مرگ یزدگرد به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی، از خاک تا افلاک به کارگردانی محمود فرهنگ، «پیتولاسیون» نوشته و کارگردانی نورالله حسینخانی،«یکی بود یکی نبود» نوشته و کارگردانی مجید سرسنگی، «ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی» نوشته برتولت برشت و کارگردانی محمد جعفری، سیمرغ سیمرغ به نویسندگی و کارگردانی قطب‌الدین صادقی، بیا تا گل برافشانیم به کارگردانی مجید جعفری و باغ آلبالو نوشته آنتوان چخوف و به کارگردانی اکبر زنجانپور بخشی از کارهای او در تئاتر است.»

سریال

اکبری مبارکه در برخی سریال‌های مشهور تلویزیونی از جمله «مختارنامه»، «گرگ‌ها» و «امام علی» نیز اغلب در نقش‌های مکمل بازی کرده بود.

ایفای نقش‌های منفی و منفور تاریخی که ما به ازا حقیقی دارند، از سوی برخی بازیگران کار راحتی نیست. نقشی که مردم نسبت به فرد حقیقی حتی در جا‌هایی نفرت دارند و علی رغم اینکه در برخی آثار نقش‌های منفی دوست داشتنی می‌شوند، این نقش هیچ گاه دوست داشتنی نخواهد شد و حتی گاهی خون غیرت و تعصب را هم به جوش می‌آورد.

یکی از این آدم‌ها که هیچ وقت در طول تاریخ برای شیعیان دوست داشتنی نخواهد بود و همواره مورد لعن و نفرین نیز بوده و هست، «ابن ملجم مرادی» قاتل حضرت علی (ع) پیشوای شیعیان جهان است. حال تصور کنید یک بازیگر بخواهد نقش این فرد ملعون را ایفا کند و داغ دل میلیون‌ها شیعه را دوباره تازه کند. هرچند که یادآوری و روایت مظلومیت رفته بر حضرت (ع) باشد.

یکی از افرادی که این ریسک را پذیرفت و توانست در قالب یکی از منفورترین چهره‌های تاریخی که همان ابن ملجم مرادی است، قرار بگیرد، «کریم اکبری مبارکه» بازیگر کم کاری بود که بعد از سال‌ها هنوز مردم او را به اسم ابن ملجم می‌شناسند. اکبری مبارکه دربارۀ این نقش آفرینی اش گفته است:

- من فکر می‌کنم که این کاری که من کردم هر وقت مردم من را می‌بینند، یاد مولایمان حضرت علی (ع) می‌افتند و ثوابی که می‌برند، بخشی متعلق به من است. چون من باعث شدم یاد مولا علی (ع) بیفتند. می‌توانم بگویم ۹۹ درصد من را با ایفای این نقش می‌شناسند.

سینما

کریم اکبری مبارکه در سینما نیز در ۱۰ فیلم از جمله: مرگ یزدگرد محصول سال ۶۰، مقاومت محصول سال ۶۵، مسافران محصول سال ۷۰، دیدار محصول سال ۷۳، چند میگیری گریه کنی محصول سال ۸۴، روزهای زندگی محصول سال ۹۰، ترانه شرقی محصول سال ۹۲، قندون جهیزیه محصول سال ۹۳ و عطر داغ محصول سال ۹۶ نقش آفرینی کرده بود.

 تئاتر نوجوانان

یکی از شاخص ترین رفتارهای اجتماعی و فرهنگی که همچنان به بقای خود در میان هنرمندان دست پروردۀ اکبری مبارکه تداوم دارد، تربیت نوجوانان در تئاتر هست. بچه‌هایی که چیزی از تئاتر نمی‌دانستند‏، اما او آهسته آهسته از قواعد حرفه‌ای تئاتر برای‌شان گفت. او در شهرری این بچه ها را برای بازی تئاتر تربیت کرد.

کمی بعد زمینه‌ای فراهم شد و اکبری مبارکه با همین بچه‌ها که تربیت‌شدۀ خودش بودند‏، مجموعۀ «می‌خوام حرف بزنم» را برای گروه کودک شبکه دو تولید کرد. این مجموعه میان مخاطبان خیلی گل کرد و اغلب آنرا به اسم «بچه‌های خرابه» می‌شناختند. مجید قناد تهیه‌کننده بود‏، بر اساس بداهه‌پردازی بچه‌ها، متن‌هایش را محمد چرمشیر نوشت و شاید جزو نخستین تجربه‌های مخاطب تلویزیون از شیوۀ «نمایش در نمایش» بود.

این رویداد ماندگار فرهنگی در سال‌های اوج درگیری ایران با یورش حزب بعث و تجربه جنگ تحمیلی هشت‌ساله در عرصه فعالیت‌های تلویزیونی، ممکن شد.

مجموعه‌ای که بازیگران آن چند نوجوان از محله‌های پائین شهر بودند. اینها در مخروبه‌ای که یادگاری از دوران بمباران و موشک‌باران تهران بود، قصه های خود را روایت می‌کردند. مجموعه‌ای که قهرمانان آن هر یک، آرزوها، منویات، تخیلات و علاقه‌های ذهنی‌شان را در قالب گفت‌وگویی دوستانه به بحث می‌گذاشتند و برای ورود به آن عرصه و عینیت بخشیدن به رؤیاها و تخیلاتشان دست به اجرای نمایش و تئاتر می‌زدند.

تئاتری که در قالب خود یکی از مهم‌ترین شیوه‌های کارگردانی را در کشورمان به نام کریم اکبری مبارکه امضاء کرد و سند زد. شیوه‌ای که امروز نیز به عنوان یکی از مؤلفه‌های کارگردانی در تولید آثار تئاتری به شمار می‌رود. شیوه کارگردانی «بازی در بازی».

هرچند این شیوه کارگردانی خود قدمتی بیشتر از آنچه در کشورمان بوده در جهان داشته است و برای نخستین بار در قامت فعالیت‌های حرفه‌ای هنرمندان و کارگردانان بزرگی چون «پیسکاتور» و «برشت» در قالب اجرای «نمایش‌های اپیک» نمود عینی و برجسته یافته است. آنها از این شیوه کارگردانی استفاده می‌کردند برای عبور از مفهومی به عنوان تغییر صحنه، تغییر دکور و جابه‌جایی‌هایی که در قامت اجرای آثار تئاتری شاهد آن هستیم، برای عدم اختلال و ایجاد فاصله در روایت اثر و موضوع مورد هدف بازیگران، شیوه نمایشی بازی در بازی را به کار می گرفتند. کریم اکبری‌مبارکه نیز با زیرکی، هوش و ذکاوت مثال‌زدنی اش این‌بار در قامت نمایش تلویزیونی و در ساحت یک مجموعه «تئاتر نوجوانان» چنین شیوه ای را به کار گرفت.

این مجموعه با وجود تاکید بر محور نوجوانانه خود در میان عموم مخاطبان جایی رفیع را باز کرد. به گونه‌ای که تمامی فعالان در آن مجموعه حتی بازیگران نوجوانش این روزها در قامت نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر در حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان گام برمی‌دارند.

درحقیقت کریم اکبری‌مبارکه با تولید مجموعه نمایشی تئاتر نوجوانان در رسانه‌ای مانند تلویزیون با اتکای تام و تمام بر قوانین تئاتر، به‌ویژه تئاتر نوجوان، نه‌تنها یکی از احیاکنندگان این گونه تئاتری به شمار می‌رفت که توانست با شیوه خود - بازی در بازی - یکی از مهم‌ترین شیوه‌های کارگردانی را که تا کنون کارگردانان شناخته‌شده کشورمان از آن بارها بهره ‌برده اند، داده پردازی کند.

منوچهر اکبرلو مدرس، پژوهشگر و نمایشنامه‌نویس تئاتر کودک و نوجوان به خبرنگار ایرنا گفت:« درحال حاضر که چند دهه مجموعه تلویزیونی «نمایش نوجوان» می‌گذرد هنوز شاهدیم بسیاری نوجوانان دهه ۶۰ که وارد عرصه تئاتر شدند علاقه اولیه خود را با تئاتر از مجموعه تئاتر نوجوانان کریم اکبری‌مبارکه می‌دانند. امروزه شیوه کارگردانی او در این مجموعه نسبت به زمان خودش بسیار مدرن تلقی می‌شود. به این‌گونه که شگردهای بازی در بازی - به عنوان شیوه کارگردانی اکبری‌مبارکه در تولید آن مجموعه تلویزیونی - را ما در واقع در سال‌ها و دهه‌های بعد در تئاتر خود و به‌ویژه تئاتر دانش‌آموزی و نوجوانان می‌بینیم. برای منِ منوچهر اکبرلو که از دهه ۶۰ و از آغاز انقلاب اسلامی در تئاتر دانش آموزی فعالیت داشته و دارم، می شود گفت شاید اولین بار بود که شیوه کارگردانی بازی در بازی و بی‌نیازی از تغییر دکور و تغییر مکان به شیوه روایت در روایت را در این مجموعه دیدم. شیوه‌ای که بعد از او به عنصر و شگرد رایج کارگردانی در تئاتر دانش‌آموزی تبدیل شد.»

پس از آن‏، اکبری مبارکه با همین بچه‌ها یکی دو مجموعه دیگر برای گروه کودک ساخت که دیگر شکل تئاتری نداشت. جز این‌ها یکی دو نمایش را هم برای صحنه کارگردانی کرد و بعد کلا کارگردانی و دردسرهایش را کنار گذاشت.

تدریس

کریم اکبری مبارکه سابقه تدریس تئاتر در اداره ارشاد مشهد، اداره ارشاد شهرری و اداره ارشاد میناب را نیز در کارنامه خود دارد.

حسن بیانلو، پژوهشگر و کارگردان و یکی از شاگردان اکبری مبارکه پس از مرگ استادش یادداشتی را منتشر کرد و در بخشی از آن نوشت:« اما موردی که می‌خواهم در این یادداشت به آن اشاره کنم و عده کمی از آن خبر دارند و یا کمتر در خاطرها مانده، کار بزرگی است که او سال‌ها پیش در جنوب شهر کرد. ایشان در امور تربیتی آموزش و پرورش کار می‌کرد و در کانون پرورش فکری‏، شروع به آموزش تئاتر به بچه‌های شهرری کرد.حسن بیانلو، پژوهشگر: کاری که او طی چند سال در تربیت نمایشی بچه‌های شهرری کرد، تاثیرات ماندگاری داشت. او بچه‌های آماتور را آموزش داد و بعد حاصل کار را در قاب تلویزیون ارائه کرد. این فرایند آشکارا موجب ارتفاع گرفتن بچه‌ها و باز شدن افق دیدشان شد. چنان‌که می‌دانید در کشورهای پیشرفته، نمایش جزو مواد آموزشی ثابت مدرسه است. دلیلش این نیست که می‌خواهند بچه‌ها در بزرگسالی وارد عرصه تئاتر و سینما شوند‏، بلکه کار نمایشی فواید و اثرات تربیتی بی‌شماری دارد، که در پی دست یافتن به آن‌ها هستند. با نمایش، بچه‌ها کار گروهی را می‌آموزند‏، اعتماد به نفس پیدا می‌کنند، یاد می‌گیرند که خود را جای نفر مقابل قرار دهند و از زاویه او مسائل را ببینند و ... البته کشف و پرورش استعدادهای هنری هم‏ جنبه‌ای از موضوع است. حتما در عرصه‌های هنری دنیا دیده‌اید کسانی را که به افتخارات بزرگی رسیده‌اند و گفته‌اند از پایین پایین شروع کرده‌اند و اغلب به مدد یک مربی مسیر زندگی‌شان عوض شده است. بعضی از بچه‌های آن دوره، در عرصه هنر یا عرصه‌های دیگر خوش درخشیدند. حتی بچه‌هایی که مسیر هنر را ادامه ندادند‏، اطمینان دارم که اثرات آن آموزش‌ها را در کار و زندگی‌شان کاملا دیده و لمس کرده‌اند. سیدحسین یعقوبی‏، بهزاد جاودان‌فرد، احمد صادقی، امیرعباس تقی‌پور، علی صالحی، هوشنگ فلاح رضایی و خیلی‌های دیگر‏، جزو بچه‌های گروه بودند.

آقای اکبری همیشه به بچه‌ها می‌گفت نظم و انضباط و وقت‌شناسی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک تئاتری است. او می‌گفت یک تئاتری حتی از کنار دیوار کج نباید عبور کند‏‌، چون ممکن است بریزد و اگر برای او اتفاقی بیفتد، یک نمایش و یک گروه کارشان به مشکل می‌خورد. خودش به اعتراف همکاران حرفه‌ای‌اش مصداق تمام و کمال این وقت‌شناسی و انضباط بود.

یکی از اشعاری که آقای اکبری برای تمرین‌های نمایشی استفاده می‌کرد تا بچه‌ها مدام تکرار کنند این شعر معروف بود: آری آری زندگی زیباست / زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. بچه‌ها بعد از ساعات تمرین و وقت و بی‌وقت تکه‌کلام‌شان شده بود: «آری آری‏ زندگی زیباست، به قول آقا اکبری!».

نظرگاه بزرگان 

اکبر زنجانپور دربارۀ کریم اکبری مبارکه بر این باور است:« این همه سال همکارها می‌گفتند من زودتر از همه برای تمرین یا اجرای تئاتر حاضر می‌شوم اما در تمرین و اجرای «باغ آلبالو» این کریم آقا بود که از من هم زودتر می‌آمد و همیشه لبخند به لب داشت و با انرژی مثبت. این روزها دیگر نه برای تشییع رفقا می‌شود رفت و نه در مجلس یادبود شرکت کرد، همه غریب می‌میریم و کریم آقا از همه غریب‌تر.»

بهزاد فراهانی با اشاره به همکاری‌هایی که با کریم اکبری مبارکه داشت تأکید کرد که هنر ایران یکی از نجیب‌ترین، شریف‌ترین و متعهدترین بازیگران خود را از دست داد.

بهزاد فراهانی می گوید:« درگذشت کریم اکبری مبارکه یکی دیگر از اتفاقات تلخ این روزها بود اما قبل از صحبت درباره او می‌خواهم به سهل‌انگاری بیمارستان پیامبران و گروه تصویربرداری سریالی که او در آن ایفای نقش می‌کرد اشاره کنم.

من با کریم اکبری مبارکه سال‌ها در گروه قدیمی «کوچ» همکاری داشتم و در کارهای مختلفی در کنار هم بودیم. بسیار تأسف می‌خورم که یکی از انسان‌های پاک، شریف و مومن هنر ایران را از دست دادیم. او تحقیقات فراوانی در عرصه تئاتر ملی داشت، درام را می‌شناخت، نویسنده خوبی بود و شناخت کاملی از تئاتر تخت حوضی داشت و از باسوادترین افراد در این حوزه بود.

هنر ایران یکی از نجیب‌ترین، شریف‌ترین و متعهدترین بازیگران خود را از دست داد، او برای من سمبل زیبایی اخلاق و متانت بود.»

قادر آشنا، مدیر کل هنرهای نمایشی در پیامی نوشت: «هرچه پربارتر، فُتاده‌تر ... کریم اکبری‌مبارکه مصداق عینی این عبارت بود. هنرمندی که بازی در نقش‌های تلویزیونی چنان چهره‌اش را شناسانده بود که به محض دیدار، نام شخصیت‌هایی تاریخی را به خاطر می‌آورد اما تئاتر برایش به گونه‌ای بود که به روایت اکبر زنجانپور «در تمرین و اجرای «باغ آلبالو» (۱۳۹۵) این کریم‌آقا بود که از من هم زودتر می‌آمد و همیشه لبخند به لب داشت و با انرژی مثبت.» «کریم‌آقا» به شخصیت‌هایی جان بخشید که فراموش‌شان نمی‌کنیم، با بزرگانی کار کرد که آثاری درخشان آفریدند و به عناوین و جوایزی دست یافت که کوچک‌ترین اثری بر فُتادگی‌اش نداشت.

گلایه های ماندنی

پیکر کریم اکبری مبارکه در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد، اما خانواده این هنرمند از دلایلی که باعث بیماری و درگذشت او شد همچنان گله‌مند بودند.

نوید اکبری مبارکه - فرزند این بازیگر - در این باره گفت:« ما از اتفاقی که برای پدرم افتاد بسیار ناراحت هستیم و از پروژه «جشن سربرون» بخاطر کوتاهی‌هایی که کردند گله داریم. طبق آخرین خبرهایی که دارم تعداد دیگری از این گروه مبتلا به کرونا شدند و شرایط بهداشتی و پروتکل‌ها آن طور که باید رعایت نمی‌شده و افرادی هم از گروه غیرِبازیگر بدون ماسک مشغول کار بودند.

‌نکته مهم‌تر اینکه طوری با پدر من رفتار کرده بودند که انگار ایشان عامدانه قصد حضور در پروژه را نداشته و این موضوع پدرم را خیلی ناراحت کرده بود، تا جایی که شب قبل از فوت که در بیمارستان بودند از برادرم خواسته بودند عکسی از ایشان برای گروه تولید فرستاده شود تا بدانند که در بیمارستان بستری شده است. امروز هم آقای نجاریان از این پروژه به مراسم آمده بودند و حرف از حساب و کتاب می‌زدند انگار که ما دنبال پول هستیم، ولی فعلا عزاداریم و باید تصمیم بگیریم که با پروژه چه کنیم، چرا که هیچ چیزی جای پدر ما را نمی‌گیرد. ضمن اینکه ایشان نه تنها پدر ما بود بلکه یک هنرمند پیشکسوت این مملکت بود.»

البته سپس تهیه کننده و کارگردان تلویزیونی آن سریال از خانواده اکبری مبارکه پوزش خواستند و به قول معروف سعی کردند که از دلشان در بیاورند.

پایان یک راه

هر بازیگر و کارگردانی که ضمن هنرش، مردمداری کرده باشد و شاگردانی را به هنر کشورش افزوده باشد همچنان در میان مردم یاد و خاطرش خواهد ماند. اکبری مبارکه نیز با آنکه نقش های منفی بازی کرده اما همچنیان در میان مردم از او یاد می شود و شاگردانش راهش را ادامه می دهند. بنابراین او در مقام هنرمند موثر بوده و شاید ارزشمندی اش به درازای تاریخ اثبات شود و این نکته ای است که نمی توان اکنون درباره اش چیزی گفت  و باید آن را به زمان واگذار کرد که بهترین داوری ها را دربارۀ هر یک از ما خواهد کرد.

منابع:

آنچه درباره کریم اکبری‌مبارکه غفلت شد، ایرنا، 12 آبان 99.

بهزاد فراهانی: کریم اکبری مبارکه سمبل اخلاق و متانت بود، برنا، 15 آبان 99. آنچه درباره کریم اکبری‌مبارکه غفلت شد، ایرنا، 12 آبان ۱۳۹۹.

حسن بیانلو، کمتر کسی از این فعالیت مرحوم اکبری مبارکه خبر داشت، ایران تئاتر، به نقل از ایسنا، چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹.   

خاکسپاری اکبری مبارکه و گله‌های یک خانواده عزادار، ایسنا، 10 آبان 99.

کریم اکبری مبارکه بازیگر سینما و تئاتر درگذشت، هنرگردی، 10 آبان 99.

کار بزرگی که کریم‌ اکبری‌مبارکه‌ انجام داد، ایران، 14 آبان 99.

کریم اکبری مبارکه: از ایفای نقش ابن ملجم ترسیدم، باشگاه خبرنگاران جوان، 9 آبان 99.




نظرات کاربران