در حال بارگذاری ...
به بهانه تولد بیضایی و درگذشت رادی

هر دو بال‌های یک پرنده‌اند

ایران تئاتر- رضا آشفته:پنجم دی هر سال مصادف است با دو اتفاق بزرگ در تاریخ تئاتر ما؛ یکی تولد بهرام بیضایی در سال ۱۳۱۷ و دیگری درگذشت اکبر رادی در سال ۱۳۸۶ که هر دو این بزرگواران از سرآمدان تئاتر ایران زمین هستند.

بهرام بیضایی بر تئاتر ملی ما استوار است و بر شکل گرفتن شیرازۀ آن موثر هست و اکبر رادی در مکتب رئالیسم و تئاتر اجتماعی بسیار تاثیرگذار بوده است. هر دو نیز در تالار سنگلج و تقریبا همزمان با هم مسیر رشد و شکوفایی را آغاز و در ادبیات نمایشی ما بالیده اند. هر دو از مهرماه 1344 در این تالار در جشنوارۀ آثار ایرانی نامشان خوش درخشیده و هنوز هم در این راه می توانند میدانداری کنند چون زمینه های یک تئاتر نامدار و آینده دار را فراهم آورده اند و اگر اینان در مسیر جهانی شدن ناموفق مانده اند حتما راه آنان با نگره های بنیادین و نظرگاههای انتقادی مواجه نشده است وگرنه به زیبایی تمام این جهانی بودن در آثارشان متجلی است و باید دیگران بتوانند این نوع نوشتار را به مقاصد بهتری سمت و سو دهند که اگر فاصله ای هست با معیارهای جهانی، باید این مشکل رفع و رجوع شود و این سد برداشته شود.

اکبر رادی بستر اتفاقات اجتماعی را برای پرداختن در یک درام مناسب دیده و از هنریک ایبسن و آنتون چخوف تاثیر گرفته و اغلب نیز در ساختار ارسطویی درامهای خود را نگارش کرده است و البته روان شناسی و جامعه شناسی آدمهای ایرانی و قابل درکش باعث می شود که باور کنیم یک ایرانی متمایز با آنچه در دیگر نقاط جهان دارد نوشته می شود، این متن ها را نوشته باشد. هر چند قالب و ساختارشان تداعیگر درام غربی باشد. بیضایی نیز بیشتر در ارجاع به اسطوره، آیین و تاریخ به دنبال بیان شکل ها، روایت ها و نظرگاههای ایرانی است و به دنبال بازنمود تئاتر ملی است که به مرور زمان و به ویژه با حضور در آمریکا و در ده سال اخیر این نظرگاه گسترده تر و نوتر نیز شده است.

هر یک از این بزرگان نیز دنباله روهایی داشته اند. برخی مانند علیرضا نادری، محمد یعقوبی، محمد امیریاراحمدی، نادر برهانی مرند، و... ادامه دهنده مسیر اکبر رادی بوده اند و برخی نیز مانند محمد رحمانیان، حمید امجد، حسین کیانی، حسن باستانی، محمود استادمحمد، و... در ادامه راه بیضایی برآمده اند و برخی نیز فصل مشترک این دو بوده اند. به هر روی دو تئاتر به هم پیوسته و هستی شناسانه و معرفت شناسانه ای است که یکی با ریشه های کهن و یکی دیگر در رویایی با جهان معاصر انسان ایرانی را در صحنه هویدا ساخته اند و هر دو نیز بر این نکته تاکید ورزیده اند که راه و رسم زندگی انسان این جغرافیا و زیست بوم را مورد توجه و بررسی قرار داده اند. در واقع درک روزگار ما با این دو شیوه ممکن تر است و البته راه و روش های نوین را هم نمی شود انکار کرد؛به ویژه اگر برآمده از چنین خاستگاههای معتبری باشند.

بیضایی و رادی دو بال یک پرنده اند که می تواند با نگاه دقیق پروازشان واکاوی شود. یکی به جهان اسطوره و آیین و مبتنی بر ناخودآگاه جمعی پیش می رود و یکی دیگر ریشه در ناخوآگاه فردی دارد و هر دو نیز دارند نشانگان قابل تاویلی را بر ما معلوم می کنند. اگر تئاتر ما بتواند یا بهتر بگوییم بخواهد بر این دو ستون بزرگ استوار شود پابرجایی اش دقیق تر و قرص و محکمتر خواهد شد و این دو می توانند الگوهای بهتری برای حرکت های پیش روی ما باشند که بتوانیم با بضاعت بهتری همراه شویم چون انسان ترکیبی از همین دو نگره است و یکی از دورها به امروز و دیگری از امروز به فردا پل می زنند و این گسترۀ بزرگ شناخت علمی تر و شعورمندانه تری را برایمان تداعی می بخشد که در کل ضمن روشنگری رهایی بخش نیز خواهد بود.

 




مطالب مرتبط

شانزدهمین سال جاودانگی اکبر رادی

شانزدهمین سال جاودانگی اکبر رادی

مؤسسه‌ فرهنگی هنری اکبر رادی، در پیامی به مناسبت سالگرد درگذشت این نمایشنامه‌نویس که هم‌زمان با زادروز بهرام بیضایی است، از این دو هنرمند بزرگ عرصه هنرهای نمایشی کشور یاد کرد.

|

نظرات کاربران