مجید رحمتی بازیگر نمایش «برونسی» در گفتوگو با ایران تئاتر مطرح کرد:
نه به جنگ برای همیشه
تئاتر آیینهای تمامنما است که تماشاگر خودش را درآن میببیند

نه به جنگ برای همیشه 2

نه به جنگ برای همیشه 3
مجید رحمتی گفت: در هر اثر هنری باید تحلیلگر باشیم در ابتدا یک سؤال مطرح کنیم، بهعنوان هنرمند نباید پاسخ بدهیم بلکه باید یک سؤال خوب ایجاد کنیم تا مخاطب به اندیشه وادار شود.
مجید رحمتی هنرمندی است که همواره در حوزه بازیگری حرفی برای گفتن دارد. بازی در نقشهای بسیار متفاوت و ارائه قابل قبول و تاثیرگذار آن گواه این مدعاست. او این روزها با نمایش «برونسی» نوشته و کار مرتضی شاهکرم درمجموعه تئاترشهر حضور دارد. نمایشی که اجرای خود را از دوم بهمن در تالار سایه آغاز کردهاست، در بخش میهمان جشنواره فجر نیز حضور دارد و پس از پایان جشنواره به تئاترشهر باز میگردد. به همین بهانه با او گفت و گویی انجام دادهایم که میخوانید
با توجه به اینکه بهعنوان بازیگر خیلی در انتخاب نقشهایتان دقیق هستی، بازی در نقش «مشدی» چه جذابیتی برایتان داشت که پذیرفتید؟
من معمولا نقشهایی انتخاب میکنم که دوست داشته باشم. در ابتدا تمایل داشتم نقش برونسی را بازی کنم چون هم علاقهمند به تئاتر پرتره هستم و این نقش برایم خیلی جذاب بود و هم این شهید در زمان شهادتش 43 ساله بود یعنی دقیقا همین سنی که من الان هستم اما مسعودشامی برای آن نقش انتخابشده بود و کارگردان به من گفت از سایر نقشها هرکدام را دوست داری انتخاب کن و وقتی متن را خواندم از نقش «مشدی» خوشم آمد چون شخصیت بانمک و فانتزی دارد. روستایی مسلک است و برای من بهعنوان بازیگر چالشبرانگیز بود. همچنین یک سری لایههای درونی دارد که برمیگردد به تضادی که باشخصیت اصلی نمایش دارد و مدام با همدیگر در چالش هستند.
شیوه کارگردانی مرتضی شاهکرم چگونه شمارا در رسیدن به لایههای درونی که بهش اشاره کردید همراهی کرد؟
من در نمایش برگشتن به کارگردانی حسین مسافر آستانه با مرتضی شاه کرم آشنا شدم و از شیوه تحلیل و طراحیاش بهخصوص در بخش هدایت بازیگر خیلی خوشم آمد. برخلاف خیلی کارگردانها که بازیگر آزاد درصحنه میچرخد و هر کاری میخواهد انجام میدهد، در شیوه کار مرتضی باید بازیگر استریلیزه درجا و ایستا بازی کند. کاراکترها خیلی طبیعتگرا نیستند و قالب فرمالیستی دارند وقتی کار فرمالیستی باشد بازیگر دچار چالش میشود و برای قرار گرفتن در این فرم کار سختی پیش رو دارد. با کارگردان خیلی صحبت کردیم. اینکه با شیوه کارش آشنا بودم و با تمرینات بدنی که هرروز با بچهها انجام میدادیم آرامآرام این نقش را به لحاظ ژست و فیگور و جنس صدا و رفتارمندی پیدا کردیم. نقش «مشدی» خیلی نمادین است در روستا آدمهای زیادی نمیبینیم. روستا خلاصهشده در یک پدر، پسر، عروس، مادر، مشتی و سید. چون کلن همین 5 نفر را میبینیم شخصیتها هرکدام جنبه نمادین و نشانهشناسی پیدا میکند و باید خیلی صحیح اجرا شوند.
بازی در چند نمایش با موضوع دفاع مقدس در کارنامه شما به چشم میخورد، پذیرفتن این نقشها برگرفته از باورها و جهانبینی شما است یا صرفاً به دلیل جذابیت نقش، انتخابشان کردهاید؟
معمولا کارهایی که در این حوزه بازی کردم که بههیچوجه شعاری نبوده. «خنکای ختم خاطره» و «ترن» حمیدرضا آذرنگ، «برگشتن» حسین مسافر آستانه و «سرباز» حسین پارسایی را میتوانم نام ببرم. من دوست دارم بهجای تئاتر دفاع مقدس بگویم تئاتر ضد جنگ. چون بهطورکلی با جنگ تضاد دارم .جنگ واژه کثیفی است اگر روزی رییس سازمان ملل بشوم اعلام میکنم که هر کشوری جنگ کند برای همیشه از مراودات جهانی پاک میشود. دوست دارم در آثاری که به نقد فضاهای جنگی میپردازند حضورداشته باشم و بگویم نه به جنگ.
آسیبهای تئاتر دفاع مقدس ازنظر شما چیست که گاهی مورد استقبال مخاطب قرار نمیگیرد و برای حفظ و اصلاح آنچه باید کرد؟
ما اگر خیلی مستقیم به هر موضوعی بپردازیم تماشاگر را پس میزند در هر اثر هنری باید تحلیلگر باشیم در ابتدا یک سؤال مطرح کنیم، بهعنوان هنرمند نباید به سؤالی پاسخ بدهیم بلکه باید یک سؤال خوب ایجاد کنیم تا مخاطب به اندیشه وادار شود. سردمدارن تئاتر جنگ در دنیا هم همینکار را کردهاند. برشت در آلمان نمونه خوبی است که در اواخر جنگ جهانی دوم خیلی هم جنگ را نقد میکرد، مثل جراح معضلات جنگ را موشکافی میکرد و در آثارش هم مقید به این نبود که جنگ پشت خاکریز را نشان بدهد یا توپ و تانکی نشان بدهد بلکه به معضلات جنگ میپرداخت. بهعنوانمثال بهجای نشان دادن بمب شیمیایی در نمایش میشود خیلی دراماتیک داستان خانوادهای را نشان داد که یک جانباز شیمیایی دارند و معضل جنگ دارند زندگی این آدمها را تحت تأثیر قرار دادهاست.
بهعنوان بازیگر میخواهم از تجربیات و تحقیقاتی که در تلفیق شبیهخوانی و آثار کلاسیک جهان داشتید بگویید که این نقاط مشترک چگونه شکل گرفت؟
15 سال قبل با یک نفر در دانشگاه اراک آشنا شدم به نام حسین جمالی که تا الان همکاریمان را ادامه دادیم و یک گروه نمایشی دونفره داریم به نام «نیست». آن زمان میخواست برای پایاننامهاش رومئو ژولیت شکسپیر را نقالی کند و این نقطه آغاز ماجرا بود. گروه همسرایان در ابتدای نمایش شکسپیر کل قصه را تعریف میکنند و بعد ما ماجرا را میبینیم. پیشدرآمد شبیهخوانی هم همینطور است در نقالی هم همینطور. تلاش کردیم ببینیم اگر محتوای شکسپیر بخواهیم بگوییم در فرم اجرا باهم در یک نقطه تلاقی میکنند که از آن خلاقیت به وجود بیاید؟ تجربه کردیم و شد. یک نقطه مشترک بین اینها پیدا کردیم باوجودی که خیلی به فرهنگ ما نزدیک نیست اما این شیوهها خیلی جذاب هستند. در همین قرن 21 هم هرزمان فردی آغاز کند آواز بخواند و شعر بخواند و قصهای را روایت کند تماشاگرها جمع میشوند و نمایش شکل میگیرد که همین فرهنگ گرد هم جمع شدن بسیار ایرانی است به قول بیضایی مکان اجرا هر جا بتوانند جماعتی گردهم بیایند.
شما سالهای زیادی در شبیهخوانی و نمایش آیینی سنتی فعالیت داشتید، تسلط به اینگونه نمایشی چقدر در بازیگری یاریتان کرده و بهطورکلی دانستنش را به بازیگران توصیه میکنید؟
سال 84 از آقای بیضایی مطلبی خواندم در آن گفته بود اگر بازیگران تئاتر ما شیوههای شبیهخوانی را بلد بودند الان وضعیت بازیگری ما بهتربود. بازیگران این گونه نمایشی به شدت فن هستند و قابلیتی که دارند این است که میتوانند بی واسطه با تماشاگر در ارتباط باشند چشم در چشم و خیلی بیشتر از سوی تماشاگر قضاوت میشوند. کاری که من در «کریملوژی» هم تجربه کردم.
برگردیم به «برونسی»، به نظر شما چرا تماشاگر باید این نمایش را ببیند؟
تئاتر یک آیینه تمامنما است که جلوی تماشاگر گرفته میشود تا خودش را ببیند. هرگز به تماشاگر نمیگویم بیا ما را ببین بلکه میگویم بیا خودت را ببین. من خودم بهعنوان بازیگر وقتی میروم تئاتر ببینم یک بچه 4 ساله میشوم که منتظرم نمایش دست مرا بگیرد ببرد با یک جهان جدید آشنا کند که وقتی نور تماشاگر را دادند و خواستم از سالن بیرون بروم ،آدم دیگری باشم. «برونسی» این تأثیر را روی تماشاگر میگذارد.
با توجه به اینکه با نمایش برونسی هم در جشنواره مقاومت حضور داشتید و هم در جشنواره فجر، برگزاری جشنواره فجر را با توجه به شرایط کنونی چطور ارزیابی میکنید؟
هر رویداد نمایشی که با موضوع تئاتر اتفاق بیفتد و بهنوعی به بدنه تئاتر کمک کند خوب است. چه جشنواره و چه اجرای عموم. برگزاری جشنواره فجر هم خیلی مهم است و خوشحالم که تعطیل نشد چون مکانی برای تبادل اندیشه بین گروههای مختلف نمایشی است که از شهرهای مختلف با طرح و ایدههای متفاوت و با متنها و اجراهای جدید گرد هم میآیند و باهم روبرو میشوند و این تبادل علمی خوبی بین گروهها ایجاد میکند. از طرفی به دلیل حضور 50 درصدی تماشاگران، قطعاً به بدنه حضور تماشاگر در تئاتر هم کمک میکند و این خودش اتفاق خیلی بزرگی و تاثیرگزاری است.
در جشنواره مقاومت کاندید دریافت جایزه بودید و در جشنواره فجر سال گذشته هم برگزیده شدید، ازنظر شما آیا دریافت جایزه و کاندید شدن در جشنوارهها مسئولیتی برای بازیگر ایجاد میکند؟
قطعاً مسئولیت ایجاد میکند چون توقع مخاطب و جامعه هنری از برگزیده بالا میرود. همچنین هر انتخاب و جایزهای بازیگر را برای خودش هم در موقعیت آزمایش و محک قرار میدهد و باید یک بازدید مجدد روی خودش بکند و همواره روبهجلو حرکت کند.
حرف نگفته؟
برشت میگوید مکوشید در لحظه مرگ آدم بهتری باشید بلکه سعی کنید دنیای بهتر شدهای را ترک بگویید. این تقدس تئاتر است دنیا را بهتر کنید و بروید.