بزرگداشت چهار پیشکسوت در جشنواره
تقدیر از بزرگان هنر و رسانه در آیین پایانی فجر 39
ایرانتئاتر: مراسم بزرگداشت چهار هنرمند پیشکسوت، اختر تاجیک، بهرام ابراهیمی، همایون علیآبادی و جمشید داورپناه ۲۰ بهمن ۹۹ در اختتامیه سیونهمین جشنواره تئاتر فجر برگزار میشود.
در سیونهمین جشنواره تئاتر فجر، در مراسم اختتامیه این جشنواره، از اختر تاجیک، بهرام ابراهیمی، همایون علیآبادی و جمشید داورپناه، پیشکسوتان عرصه تئاتر به پاس یک عمر تلاش صادقانه تقدیر میشود. در این گزارش به معرفی بخشی از فعالیتهای این 4 هنرمند گرانقدر میپردازیم.
اختر تاجیک
اختر تاجیک، زاده ورامین و عکاس تئاتر است. او از اوایل دهه هفتاد عکاسی در عرصه هنرهای نمایشی را آغاز کرده و در این سالها دبیری بخش عکس چندین جشنواره مختلف را بر عهده داشت است. همکاری با هنرمندانی مانند زنده یاد حمید سمندریان، بهرام بیضایی، علی رفیعی، قطبالدین صادقی، پری صابری، بهزاد فراهانی و دیگر هنرمندان تئاتر، بخش دیگری از کارنامه هنری او را تشکیل میدهد.
تاجیک، فعالیت هنری خود را در سال 1371 با عکاسی از نمایش ایندیرا به کارگردانی حسن فتحی آغاز کرد. او طی سه دهه پرتره، بازی، لحظه های حسی، خیال انگیز و پر فراز و فرود جامعه تئاتر کشور را در لنز دوربین خود ثبت کرده است. اختر تاجیک در سال 1391 با رای کانون ملی منتقدان به عنوان عکاس سال تئاتر ایران انتخاب شد. همچنین جوایزی از سوی خانه هنرمندان، مجلهی تصویرسال، شرکت افرانت و نیز نشان ویژهی انجمن عکاسان خانهی تئاتر به تاجیک اهدا شده است. سال 92 مراسم گرامیداشتی به همت انجمن عکاسان خانه تئاتر برای این هنرمند برگزار شد. در این برنامه فتوکلیپی از عکسهای تاجیک به مناسبت شب بزرگداشتش پخش شد و سپس بهزاد فراهانی، بازیگر برجسته تئاتر، طی سخنانی از اختر تاجیک با عنوان اختر آسمان تئاتر ایران یاد کرد و به ارزش عکس و عکاسی و جایگاه آن در تئاتر اشاره داشت و گفت از کل دوران بازیگری خود در عرصهی تئاتر، فقط عکس برایش باقی مانده است.
سال 1396 جشنواره استاد مهدی فتحی به دبیری داریوش نصیری نیز، شاهد مراسم بزرگداشت دیگری برای این هنرمند بود. شهرام کرمی نمایشنامه نویس، کارگردان و مدیر کل هنرهای نمایشی کشور در یادداشتی که برای این جشنواره ارسال کرده بود، از سه دهه تلاش صادقانه اختر تاجیک برای ثبت تاریخ تئاتر ایران تقدیر کرد.
سال 1398 اختر تاجیک همزمان با نوزدهمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی نمایشگاهی از عکس های خود در ارتباط با هنرمندان نمایش ایرانی را با عنوان خاطرات تئاتر ایران در سالن انتظار تالار چارسوی مجموعه تئاتر شهر برپا کرد که شامل تصاویری از سیاهبازها، تعزیهخوانها، نقالها و تعزیههای اجرا شده در دهههای ۷۰ و ۸۰ و هنرمندانی چون سعدی افشار و مرشد ولیالله ترابی بود. این عکس ها در واقع منتخبی از یک مجموعه بزرگ تصویری است که این هنرمند در طول نزدیک به سه دهه فعالیت در این عرصه تهیه کرده و امروز می توان از آن به عنوان یک آرشیو غنی تصویری یاد کرد.
همایون علیآبادی
همایون علیآبادی، زاده 1332 در تهران، روزنامهنگار، مدرس، منتقد، محقق تئاتر و لیسانس هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. او از سال 1349 تا سال 1358 در روزنامه آیندگان مشغول به کار بود و همزمان از سال 1354 تا 1357 در روزنامه اطلاعات به همراه محمد ابراهیمیان، بیژن امکانیان و فریدون جیرانی فعالیت کرد. از فعالیتهای او میتوان به 40 سال فعالیت علمی در زمینه تئاتر، همکاری با مجله دختران و پسران، همکاری با اسرار و الشباب، 15 سال دبیر بخش تئاتر فصلنامه هنر، 10 سال مسئول بخش تئاتر روزنامه ابرار، 15 سال همکاری در گروه ادب امروز رادیو و تلویزیون به سرپرستی زندهیاد نادر نادرپور، برنامه رادیویی آیینه آدینه قریب به یک هزار نسخه و دراماتورژی متون و اصلاح کتاب آینده شعر فارسی از نظر ظرفیتهای نمایشی اشاره کرد. از پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، پژوهشی در نمایش های آیینی سنتی ایران، تعزیه خوانی بخشی از بزرگترین سنن آسیایی است، تعزیه، درام اسلامی - ایرانی، تعزیه گریستن و نگریست برای همه مظلومان، تعزیه نمایش واره ای از حماسههای مذهبی، نام آوران تعزیه، وجوه افتراق و اشتراک تئاتر برشت با شبیه خوانی و وجوه اشتراک و افتراق نمایش آیینی و درام معاصر ایران(تعزیه) با تئاتر غرب به ویژه با تئاتر بر تولد برشت میتوان به عنوان مقالههای علیآبادی نام برد.
بهرام ابراهیمی
بهرام ابراهیمی متولد ۱۳۳۴ در شهر قم، بازیگر، نویسنده و گوینده سینما، تلویزیون و تئاتر است. او در سال ۱۳۷۴ فعالیت حرفهای خود را با پیشنهاد احمد آقالو با بازی در نمایش رادیویی رستم و سهراب به کارگردانی خسرو فرخزادی به طور رسمی در رادیو آغاز کرد. ابراهیمی تا به امروز در نمایشهای مختلفی در تئاتر به عنوان کارگردان و بازیگر حضور داشته است. از آثاری که او ایفای نقش کرده میتوان به هزارپا، صله سحر، تا آمدن احمد، یک مرد یک شهر، زاگرس، مارمولک، مرد بارانی، کوچه و موزه، ایلیا نقاش جوان، هشت و نیم دقیقه، تاریکی شب روشنایی روز، خاک گرم، سارق رو، محکومین، دوردستها، چرخ فلک، زاویه هفتم، ساختمان 85، گارد ساحلی، بی گناهان، ما چند نفر، دستی بر آتش، ضلع ششم، حماسه ایثار، همه بچههای من، یادآوری، اولین شب آرامش و غیر محرمانه اشاره کرد. او دانش آموخته کارشناسی نمایش با گرایش بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک است. بهرام ابراهیمی از سال ۵۲ و در سن هجده سالگی کار بازیگری را بهطور حرفهای با سریال «صخره سیاه» آغاز کرد. همکاری وی با کارگردان هایی چون رکن الدین خسروی، حمید سمندریان، پری صابری، محمد رحمانیان، فرهاد مهندس پور، امیر دژآکام، مجید جعفری، پروانه مژده، مجید جعفری و آتیلا پسیانی باعث شده وی یکی از هنرمندان فعال در حوزه تئاتر باشد که همچنان نیز به فعالیت خود در این زمینه و حضور در نمایش های معتبر ادامه می دهد.
جمشید داورپناه
جمشید داورپناه، به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان در تئاتر استان خراسان شمالی فعالیت داشته و دارد و تاکنون در جشنوارههای مختلف استانی، منطقهای و بین المللی نیز شرکت کرده است. این هنرمند پیشکسوت همچنین در چند دوره جشنواره فجر در بخش مسابقه حضور داشته و موفق به دریافت جایزه نخست موسیقی از هجدهمین جشنواره فجر شده است. جمشید داورپناه در ۵١ سال فعالیت هنری خود آثار فراوانی را به اجرا در آورده است که عمده هنرنمایی های وی به سال های بعد از انقلاب مربوط میشود. از بدو تاسیس گروه تئاتر میلاد نمایشهای زیادی با نویسندگی و کارگردانی داورپناه به روی صحنه رفته است که می توان به نمایش های سلطلن و سیاه، کوراوغلی، چپر و توره اشاره کرد. برخی از نمایش ها نیز به قلم نمایشنامه نویسان معتبر ایرانی بوده که علی نصیریان یکی از آنهاست.
یادداشت بهزاد فراهانی به مناسبت بزرگداشت اختر تاجیک؛
پاک منشی سیمایی اهورایی به او بخشیده استپ
«حداقل سه هزار سال است که عشق را تعریف میکنیم؛ با صدها زبان و هنوز تعریفش نامکرّر است. هر اختری زیباست، اما اخترک ما جنس دیگری دارد و مانندش نایاب. هنرمندان اگر شیفته نباشند، کارشان با همه زیبایی ماندگار نیست.
هنرمندِ شیفته، شیفتگیاش پشتوانه صداقت و نیکوییست. ایرانزمین دریایِ عشاقِ فراوانی در هنر بودهاست؛ اما آنها که عاشق نبودهاند آثار ماندگار ندارند و نماندهاند. "اختر"، اختر تاجیک از نخستین روزی که در پهنه تئاتر تهران پای گذارد و سلاح ثبت آثار نمایشی را به دست گرفت، حضورِ خوش، لبخند و مهربانیِ دریائیش در گروه نمایش، شوریدگی میآفرید. اخترِ ساکت، اخترِ آرام و بی فخرفروشی، اختری که عطرِ حضورش مشام همه گروه را نوازش میکرد. میدانستی و اطمینان داشتی که اگر نقشی داشتی - هرچند کوچک - در چشم تیزبین اختر نشستهای و تصویرت در عکسهای او جای خوش، دستوپا کردهاست. من بر این باورم که پاک منشی او، سیمایی اهورایی بدو میبخشید و همه ما را وادار به احترام میکرد. حرمتش کرور کرور و گذشتش بیکران. اختر تاجیک
در تمام دوران خدمتش به جامعه تئاترِ ایران، هرگز کسی را نیازارد و کسی را خُرد و خوار نیانگاشت. با آنکه هرگز قدر و قیمتش را بهسزا به جای نیاوردند،
اما به هیچ سوژهای برایِ عکاسی بیتعهد نگذشت. وجود چنین هنرمندان متعهّدی در دنیای نمایش، نایاب است. قدرش را بدانیم و پاس بداریم که"سالها باید که تا یک ذره اندر آفتاب - لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن"»
یادداشت امیر دژاکام به مناسبت بزرگداشت بهرام ابراهیمی؛
بهرام ابراهیمی، مردی برای تموم فصول
سال 1364 بود که دانشگاه قبول شده بودم. تمام معماری و بافت شهری تهران برایم غریبه بود. هنوز حتی مسیر رفتن به دانشگاه تهران را یاد نگرفته بودم و از محل سکونتم تا دانشگاه را به سختی میآمدم. نه وضعیت کاریام مشخص بود، نه وضعیت اسکانم و نه سایر امور روزمره زندگی ام. آقای حسین مختاری نمایشی را کار میکردند به نام "روی صحنه". من به طریقی وارد این کار شدم. دانیال حکیمی عزیز و بهرام ابراهیمی در آن نمایش بازی میکردند. خیلی احساس غریبی داشتم و احساس تنهایی میکردم. من یک نقش کوچک سه چهار جملهای داشتم و بهرام یکی از نقشهای اصلی نمایش را بازی میکرد. بهرام باعث شد که فضای آن کار برای من آشنا بشود، فضای کار برای من دوستانه بشود. همراه من بود، کنار من بود. به من میآموخت، به من درس میداد. با حوصله، با آرامش، با دقت به من کمک میکرد. بهرام باعث شد که شهر و مراکز تئاتری و قراردادهای تئاتری و دانش تئاتری برای من آشناتر بشود، در بخش حرفهای، دنیای کارگردانی من شروع شد و من از بهرام دعوت کردم و بهرام با روی باز و خوش پذیرفت و آمد. همیشه در کار بهرام حمایتکننده تمام گروه بود. بهرام بازیگری است که کارگردان به راحتی میتواند به او تکیه کند. بهرام بازیگری است که کارگردان میتواند کار را به او بسپارد و به سفر برود.
بهرام بازیگری است که کارگردان میتواند یک بازیگر دیگر را به او بسپارد تا او کمک کند این بازیگر رشد کند. نمایشهای بسیاری را با بهرام کار کردم. سیاوشخوانی، شمس، خواب دریا، ملکهی جنیان، نمایش ضیافت شیطان و .... بهرام با تمام کارگردانهای بزرگ تئاتر ایران کار کردهاست. بازیگری است که تئاتر را میشناسد، تلویزیون را میشناسد، رادیو را میشناسد. بهرام ابراهیمی هیچ وقت کتاب از دستش نمیافتد. از همان ابتدا بهرام ساکن کرج بود و همیشه در مسیر کتاب میخواند. بهرام همیشه یک کتاب دستش هست که جلدش را با روزنامه کاور کردهاست و مشغول مطالعه است. سر هیچ تمرینی با تاخیر حاضر نشد. هیچ نقشی را شوخی نگرفت. مردی که برای هر جملهی حرف اش تحلیل دارد. مردی که کارگردانهای ایران را همراهی کرده و مکاتب و سبکهای مختلف آنها را تجربه کردهاست. آرام، صبور، جدی، دقیق، هوشیار، فهمیده و مسئولیتپذیر.
بهرام ابراهیمی مردی دوست داشتنی است که تئاتر ایران بسیار به او مدیون است. با رکنالدین خسروی، حمید سمندریان و ... با بزرگان کارگردانی این کشور همکاری کردهاست، همراهی کردهاست. آثار بسیاری را در رادیو کار کردهاست و سریالهای بسیاری را در تلویزیون کار کردهاست. او به معنای دقیق کلمه یک بازیگر حرفهای است و بازیگری است که ژانرهای مختلف را خوب و درست و دقیق میشناسد. بهرام ابراهیمی مردی برای تمام فصول، تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون ایران. خوشحالم این افتخار را داشتم که چندین کار در کنار بهرام ابراهیمی باشم که آخرین آن ها سال گذشته بود در تماشاخانهی سپند به نام "پنجرهای رو به آسمان". از سال 1364 تا به امروز به مدت 35 سال من و بهرام کنار هم هستیم و کنار هم کار کردیم و هنوز دقیق، درست و منضبط کارش را انجام میدهد. امیدوارم که همچنان که بهرام نزدیک به پنجاه سال روی صحنهی تئاتر است و مشغول کار در سینما و تلویزیون و رادیو است، شاهد این باشیم که سالیان سال کارهای زیبا و قشنگ او را ببینیم.
یادداشت آرش عباسی به مناسبت بزرگداشت همایون علیآبادی؛
علیآبادی از نسلی است که تئاتر جانشان بود
«برای نوشتن از همایون علیآبادی من گزینه مناسبی نیستم. من بیست سال است ستایشگر او هستم. پس الان چه چیزی میتوانم بنویسم جز ستایش؟ هر بار به دیدن کارم آمده چهارستون بدنم لرزیده. فکر اینکه کارم را دوست نداشته باشد آنقدر برایم هولناک بوده که تمام طول اجرا را به سختی نفس کشیدهام. گاهی کارهایم را دوست داشته و گاهی دوست نداشته در هر دو حالت نظرش را پنهان نکرده. من از چشمهایش، صدایش، حالت صورتش فهمیدهام خوشش آمده یا نه. راستش هیچ وقت خوش نیامدنش برایم ساده نبوده و همین الان که دارم این ها را مینویسم آن ناخوشیها جلوی چشمم رژه میروند.
باید بگویم همایون علیآبادی از اولین آدمهایی بود که من را آدم حساب کرد. بیست سال پیش وقتی بازبین جشنواره استانی بود و من نمایشنامه یک سبد فحش برای شمسی خانم را نوشته و بازی میکردم در پایان اجرا در سالن پانزده خرداد ملایر از روی صندلی بلند شد و ایستاده تشویقم کرد. تشویقی طولانی و با احساس، طوری که شب از فرط خوشحالی نمیتوانستم بخوابم. آن تشویق ایستاده زحمتی برای این مرد نداشت. شاید حتی یادشان هم نباشد، اما همان کار یکی از دلایل نمایشنامه نویس شدنم بود. از فردای آن روز نوشتن شد اولین هدف زندگیام. همایون علیآبادی، یکی از سختگیرترین منتقدین تئاتر به من گفته بود تو نویسنده و بازیگر خوبی هستی و من در آن سن چه چیز دیگری از دنیا میتوانستم بخواهم؟ دلم میخواهد تا زمانی که زندهام و کار میکنم تماشاگر و منتقد کارهایم باشد. این سالها تئاتر ما خیلی بیشتر از قبل به لحن، زبان، ادبیات و قلم خاص همایون علیآبادی نیاز دارد.
یادداشت رضا صابری به مناسبت بزرگداشت جمشید داورپناه؛
نقالی، روایتگری و شاهنامه خوانی از جلوههای ناب جمشید داورپناه است
در گذشته و اکنون، طی سفرهای گاه و بیگاه و آمد و شدهای مکرر، بیش از سایر جاها، توفیق سفر به شهر زیبای بجنورد، مرکز خراسان شمالی را داشتم و همین امر موجب پیوند عمیق میان من و بعضاً هنرمندان عموماً فعال و شناخته شده در حوزه تئاتر و نمایش شد. خوشبختانه و همچنان، این ارتباط به قوت خود باقیاست. در همین سیر و سفرها و آمد و شدها، باب آشنایی با "جمشید داورپناه" فراهم شد و هرگاه که به آن جغرافیا سفر میکردم، حضور گرم و رفیقانه او در جمع اهالی تئاتر، با آن ساز و نواز دلانگیز، از نغمه و نوای تار و ته لهجه شیرین و خوش آهنگ کُردی، شور و هیجانی به جمع میبخشید. چنانکه هنوز پس از سالیان نه چندان دور و دیر، توفیق دیدار ما فراهم نشده، اما روحیه پاک باختگی و جمعگرایی "داورپناه" در ذهن و زبان من به یادگار مانده.
"جمشید داورپناه" به باور من، همان نماد زنده و بیدار یک جریان ریشهدار آیینی-فرهنگی اقلیم کُردنشین خراسان است، که دو عنصر موسیقی و نمایش را همواره در اندوخته خود به یادگار دارد.
نقالی، روایتگری و شاهنامهخوانی از جلوههای ناب و تاثیرگذار این هنرمند خلاق، وارسته و پیشکسوت خراسانی است و از طرفی یکی از ستونهای شناخته شده و مطرح تئاتر، که آثار ماندگاری از "داورپناه" طی این سالها به صحنه رفته و در جشنوارههای مختلف حضور یافته.
قابلیت، لیاقت و شایستگیهای "جمشید داورپناه" در میدان موسیقی و نمایش، به عنوان یک هنرمند نام آشنای خراسانی که به درستی سالیان بسیار، بخشی از عمر عزیز و شریفش را صرف پیوندهای فرهنگی و همینطور حفظ آیینها و سنن نمایشی و موسیقی بومی و مقامی منطقه نموده؛ او به حق شایسته تکریم و تجلیل است.