دلنوشته فرزند مرحوم محمدرضا الوند
چشم تو آیینه هزار آرزویم بود
محمدحسین الوند فرزند مرحوم محمدرضا الوند در فراق پدر دلنوشتهای منتشر کرد.
در متن دلنوشته محمدحسین الوند فرزند مرحوم محمدرضا الوند آمده است:
چشم تو آیینه هزار آرزویم بود
و دستانت که عجیب بوی بهشت میدادند
مست میشدم هربار به هنگامه تماشای چشمانت
و ببین که چه فقیرند کودکان دستانم بی تو
و چه بیهوده است فغان در وصف دوری
که تو در کنارمان ایستادهای
همچنان برومند و زیبا
که زیباتر از آنچه بود در پیش
که دست علی بر شانه ات هویدا و گرمای سینه فاطمه بر گوش هایت پیدا
و برایت نوشتم که در شقیقه های تو نبض نیست
خداست که در میکوبد!
و حالا چه زیبا دق الباب اربابمان را لبیک گفتی و شادابی
و همیشه در چشمانت میگفتم
میگفتم که هیچگاه به گرد پایت هم نخواهم رسید
و همان هم شد
تو رسیدی و من ماندم در حسرت هم نشینی با خوبان
تو جایم گذاشتی میان انبوه بی قراری ها
و هنوز هم تو را میبینم
دیدم که چگونه ایستادهای در بوی عطر یاس و خیل یاران قدیمی ات
یارانی همچون کریم اکبری مبارکه که به حق بزرگ بود و عطر شیعگی علی در مشام می پراکند
همچون سید مرتضی که تلالو ایمان بی رخوت بود در نگاه
و حالا تو رفتی و من مانده ام
تو جایمان را خالی کن
روزی در لای اقلی عاشقی مولایمان امیر و دلباختگی نفس های زهرا تو را در آغوش خواهمت کشید
روزی نه چندان دور....