مروری بر ادبیات داستانی بعد از انقلاب به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی
رمانهای جذاب برای خلق آثار نمایشی
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: اکنون بیش از دو دهه است که روز ۲۰ فروردین ماه به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» شناخته میشود. هفته پس از آن نیز به مناسبت یادبود شهید سید مرتضی آوینی هفته هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است. به مناسبت فرا رسیدن هفته هنر انقلاب اسلامی بر آن شدیم تا ده رمان مرتبط با انقلاب را مرور کنیم؛ عناوینی که میتوان از آنها به عنوان منبع اقتباسی برای ساخت آثار نمایشی بهره گرفت.
معیار اصلی برای انتخاب این ده رمان اشاره پررنگ آنها به انقلاب سال ۱۳۵۷ یا پیش زمینهها و پیامدهای این رویداد تاریخی در قالب داستان بوده است. در واقع برای نام بردن از این آثار تنها محتوای آنها مد نظر قرار گرفته و به جزئیات حاشیهای نظیر طرز تفکر، گرایش سیاسی یا تعلقات ذهنی نویسنده و خالق اثر توجه چندانی نشده است. علاوه بر آن در نگارش متن پیش رو تلاش بر این بوده تا تنها به نکات مثبت این آثار اشاره شود و کاستیهای آنها مورد توجه قرار نگیرد. البته مسلم است که این رمانها در قیاس با همتایان خود از قدرت و انسجام بیشتری در ساختار داستانی برخوردار بودهاند که به این لیست دهگانه راه یافتهاند. در واقع ویژگیهای فنی نیز معیار مهم دیگری برای انتخاب آنها بوده است. نکته دیگر آنکه این آثار به ترتیب سال انتشار معرفی میشوند و اولویت دیگری برای ترتیب نام بردن از آنها مد نظر نبوده است. با این توضیح مختصر به سراغ مرور این آثار داستانی میرویم.
ثریا در اغما نوشته اسماعیل فصیح
رمان «ثریا در اغما» در سال ۱۳۶۲ خورشیدی توسط نشر نو در ۳۷۰ صفحه منتشر شد و بلافاصله مورد توجه و اقبال خوانندگان قرار گرفت. میزان استقبال از این رمان به حدی بود که در همان سال نخست انتشار به چاپ دوم رسید. دو سال بعد یعنی همزمان با رسیدن این رمان به چاپ چهارم ترجمه انگلیسی آن در لندن منتشر شد. چندی بعد رمان ثریا در اغما به زبان عربی نیز ترجمه گردید و برای نخستین بار در قاهره میان مخاطبان عرب زبان توزیع شد. اکثر رمانهای اسماعیل فصیح که در دهه ۶۰ خورشیدی از چاپخانه بیرون آمدند خیلی زود به آثار پرمخاطب تبدیل شدند و در ردیف کتابهای پرفروش آن سالها قرار گرفتند. او در این دوران از دانشکده نفت آبادان بازنشسته شده بود و روزهای پرکاری را در دنیای ادبیات سپری میکرد. رمان ثریا در اغما از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۹۸ در ۲۲ نوبت به چاپ رسید و مجموع تیراژ آن به بیش از ۵۵ هزار نسخه بالغ شد. در طول این ۳۶ سال علاوه بر نشر نو ناشران مختلف دیگری نیز وظیفه چاپ این رمان را بر عهده گرفتند که از میان آنها میتوان به نشر ذهن آویز، نشر آسیم، نشر البرز و نشر صاحب اثر اشاره کرد.
خلاصه داستان
در سال ۱۳۵۹ خورشیدی جنگ در مناطق جنوبی ایران در جریان است و آبادان وضعیت وخیمی را تجربه میکند. در این میان جلال آریان نیز به دلیل سکته مغزی اخیر خود حال و روز خوشی ندارد. ناخوش احوالی او با شنیدن خبر سانحهای که برای خواهرزاده ۲۳ سالهاش ثریا رخ داده است دوچندان میشود. ثریا که برای ادامه تحصیل و گذراندن دوره یک ساله آموزشی در پاریس به سر میبرد به دلیل سقوط از روی دوچرخه در یک روز بارانی دچار آسیب جدی شده و به اغما فرو رفته است. پدر او در تظاهرات قبل از انقلاب کشته شده و مادرش فرنگیس به تنهایی تنها دختر خود را به سن جوانی رسانده است. فرنگیس به دلیل بیماری قادر نیست به پاریس برود و از برادرش جلال میخواهد به وضعیت ثریا رسیدگی کند. به دلیل وجود شرایط جنگی و اخلال در پروازهای خارجی جلال آریان با اتوبوس به استانبول میرود و از آنجا به پاریس پرواز میکند. در شهر پاریس او تعدادی از آشنایان قدیمی خود از جمله لیلا آزاده، که زمانی با او روابط عاطفی داشت، را ملاقات میکند؛ افرادی که اغلب به دلیل وقوع انقلاب و جنگ از ایران مهاجرت کردهاند. اکثر آنها انسانهای عیاش، طمعکار، پرمدعا و فرصتطلبی هستند که تنها حرفهای پرطمطراق میزنند و جلال برخلاف گذشته قادر نیست با آنها ارتباط نزدیک و صمیمی برقرار کند. وضعیت ثریا در طول هفتههای پس از آن تغییر نمیکند و شرایط اقامت جلال در پاریس ثبات چندانی ندارد. در نهایت او ناچار میشود به ایران باز گردد.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «ثریا در اغما» مانند بسیاری از آثار داستانی اسماعیل فصیح از سبک کاملا واقعگرا (رئال) برای روایت داستان استفاده کرده است و رخدادهای آن از زاویه دید اول شخص روایت میشود. سادگی نثر، فقدان پیچشهای داستانی و روایی، نبود فرم ثقیل هنری و سرراست بودن قصه و روایت خطی آن از جمله ویژگیهایی است که در اکثر داستانهای این نویسنده مشاهده میشود؛ ویژگیهایی که در رمان ثریا در اغما نیز کاملا برجسته جلوه میکند. شاید بتوان همین خصوصیات را به عنوان یکی از دلایل اصلی پرمخاطب بودن این اثر داستانی برشمرد. در این رمان مانند اغلب آثار داستانی فصیح جلال آریان در قامت شخصیت اصلی داستان قرار گرفته است و شرح ماجراهای مختلف در ایران و فرانسه از زبان او بیان میگردد. طبق معمول وظیفهای به آریان محول شده است و او برای انجام آن تمام تلاش خود را به کار میگیرد و این بار وطن را به مقصد پاریس ترک میکند. برخلاف اکثر آثاری که در این لیست دهگانه به آنها پرداختهایم وقایع پیش از انقلاب نمود چندانی در رمان ثریا در اغما ندارد و تمرکز اصلی این اثر داستانی بیشتر بر شرح پیامدهای انقلاب و جنگ یعنی حوادث نخستین سالهای پس از انقلاب قرار گرفته است. گذشته از آن طبقات فرودست نیز نقش چندانی در داستان ثریا در اغما ندارند و در این رمان بیش از همه حال و روز قشر مرفه جامعه ایرانی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب و آغاز جنگ زیر ذرهبین نویسنده قرار گرفته است.
شخصیت جلال آریان در واقع نماینده نویسنده این رمان یعنی اسماعیل فصیح است و بسیاری از حوادثی که او در این اثر یا سایر آثار داستانی فصیح تجربه میکند ریشه در مشاهدات واقعی نویسنده دارد. شاید به دلیل واقعی بودن اکثر این رخدادها است که خواننده میتواند بدون هیچ مشکلی با آنها ارتباط برقرار کند. اسماعیل فصیح در ابتدای انقلاب ناچار شد برای عیادت از دختر بیمارش مدت زمان کوتاهی را در اروپا بگذراند. دختر او در انگلستان زندگی میکرد و به علت تعطیلی سفارت انگلستان در ایران فصیح ناچار شد به پاریس برود و از آنجا برای سفر به انگلستان اقدام کند. او حدود دو ماه در پاریس ماند و در نهایت موفق نشد به انگلستان سفر کند. با این حال او در این شهر به محافل روشنفکری متعددی دعوت شد و با ایرانیان زیادی ملاقات کرد؛ افرادی که به دلیل انقلاب و جنگ از کشور گریخته بودند. حاصل این ملاقاتها رمان ثریا در اغما است که تصویری از آن دسته از ایرانیان حاضر در پاریس که خود را روشنفکر و آلامد میخوانند به خواننده ارائه میدهد. اسماعیل فصیح در یکی از اظهار نظرهای خود این دسته از افراد را انسانهای شکم سیری توصیف کرده است که به ترکیه و سایر کشورهای غربی گریختهاند و اوقات خود را در کافهها و مهمانیهای مجلل صرف خوشگذرانی میکنند. او معتقد بود در همان زمان که این افراد مشغول مطرح کردن سخنان توخالی و ادعاهای واهی در مورد وضعیت ایران پشت میز کافههای لوکس پاریس بودند گروه کثیری از جوانان ایرانی که اکثر آنها به قشرهای فرودست جامعه تعلق داشتند در آبادان زیر آتشبار عراقیها تکه پاره میشدند.
در رمان ثریا در اغما شخصیتهای فراوانی معرفی میشود که نوع نگاه نویسنده را به کسانی که آنها را شبه روشنفکران ایرانی حاضر در کافههای پاریس میخواند نمایندگی میکند. به عنوان مشتی از خروار میتوان به دو شخصیت عباس حکیمیان و جواد علوی اشاره کرد که نمادی از افراد تازه به دوران رسیده و نوکیسهای هستند که در ابتدای انقلاب از ایران گریختهاند. عباس حکیمیان دلال کلاهبرداری است که در قامت تاجر فرش به جمعآوری ارز و مال اندوزی در پاریس مشغول است و از شرایط وخیم حاکم بر ایران سود میبرد. جواد علوی نیز یکی از سرهنگهای ارتش شاه به شمار میرود که با وجود سابقه نظامی دهان پرکن خود اطلاع چندانی از جنگ ایران و عراق ندارد و در این مورد از جلال آریان پرس و جو و کسب اطلاع میکند. این در حالی است که برادر او حین درگیری با عراقیها در آبادان شهید شده است. در مجموع نوع نگاه نویسنده به ایرانیان مرفه و کافهنشین پاریس، که ریشه در مشاهدات عینی او دارد، چندان مثبت نیست و این موضوع را میتوان در جای جای این رمان مشاهده کرد. پایان نسبتا تلخ داستان که با تداوم وضعیت نافرجام ثریا در بیمارستان همراه است نشان از ناامیدی نویسنده از این قشر ایرانیان مقیم پاریس دارد.
فرجام کار ثریای جوان در پایان این رمان مشخص نمیشود؛ با این حال آن دسته از خوانندگان آثار فصیح که داستانهای این نویسنده پرکار را دنبال کردهاند به طور یقین از طریق رمانهای بعدی او دریافتهاند که ثریا در نهایت از حال اغما خارج نمیشود و از بیمارستان جان سالم به در نمیبرد. این سرنوشت شاید فرجام کار شبه روشنفکران مد نظر فصیح نیز باشد که حداقل از نظر اخلاقی هیچکدام به سر منزل مقصود نرسیدند و تا امروز طرفی از ادعاهای پرطمطراق خود نبستند. به عنوان جمعبندی باید اشاره کرد که نام رمان «زمستان ۶۲» اسماعیل فصیح نیز میتوانست در این لیست دهگانه آورده شود. با این حال اثر مذکور بیشتر در ردیف رمانهای موسوم به دفاع مقدس قرار میگیرد و حوادث آن بیش از هر موضوعی بر جنگ ایران و عراق تمرکز دارد.
مرگ پلنگ نوشته سید علی صالحی
رمان «مرگ پلنگ» برای نخستین بار در سال ۱۳۶۳ خورشیدی توسط انتشارات اطلس منتشر شد. در آن سالها سید علی صالحی که شاعر محسوب میشود رمانهای خود را با نام مستعار «خسرو نسیمی» منتشر میکرد. با این حال در چاپ دوم این رمان که در سال ۱۳۶۷ روانه بازار کتاب شد نام اصلی نویسنده یعنی سید علی صالحی روی جلد قرار گرفت. میزان جذابیت داستان این اثر برای اهالی سینما به حدی بود که بلافاصله اقدام به ساخت یک فیلم سینمایی ۱۱۵ دقیقهای بر اساس آن کردند. فیلم مذکور که همنام با رمان صالحی بود در سال ۱۳۶۸ به روی پرده سینماهای ایران آمد. ده سال پس از آن یعنی در سال ۱۳۷۸ انتشارات علمی چاپ سوم این اثر را روانه بازار کتاب کرد. این نسخه از رمان مرگ پلنگ با ویرایش تازهای به چاپ رسید و نسخههای فعلی موجود در بازار کتاب نیز بر اساس همین نسخه تهیه شدهاند. علاوه بر آن باید به این نکته اشاره کرد که پیش از انقلاب یعنی در سال ۱۳۵۶ طرحی از داستان مرگ پلنگ با نام «پلنگ» در یکی از شمارههای روزنامه کیهان و در صفحه هنر و اندیشه این روزنامه به چاپ رسیده بود.
خلاصه داستان
ایل بختیاری خود را برای کوچ به ییلاق آماده میکند، اما اهالی ایل توان آن را ندارند که افراد کهنسال را با خود ببرند. از همین رو پیرترین مرد ایل که کل زال نام دارد در محل قشلاق باقی میماند و به غار فراخی پناه میبرد تا در آنجا منتظر بازگشت دوباره ایل در ابتدای پاییز بماند. کل زال در تنهایی خود به یاد داستانهای قدیمی و سنتی ایل و اقوام لر میافتد و خاطرات دوران جوانی خود را مرور میکند؛ دورانی که سوداهای فراوانی در سر داشت و عاشق دختری به نام خاتی بود. کل زال در غار پیرزن تنهایی را ملاقات میکند و تصمیم میگیرد برای گذراندن زمان با بیل و کلنگی که در اختیار دارد حفرهای در دل دالان عظیم ایجاد کند. او به اتفاق پیرزن این کار را انجام میدهد و در نهایت به سرچشمه رود خروشانی میرسد که در افسانههای نیاکان خود سخن از آن به میان آمده بود و مقدس خوانده میشد. پس از انجام این کار بزرگ که در نوع خود یک حماسه محسوب میشود پیرزن در بستر بیماری میافتد و اندکی بعد از دنیا میرود. در واپسین لحظات عمر پیرزن کل زال در مییابد که او همان عشق دوران جوانیاش یعنی خاتی است. خاتی در آخرین جمله زندگی خود اعتراف میکند که در تمام این سالها مهر کل زال را در دل میپرورانده است. هنگامی که اهالی ایل به قشلاق باز میگردند با قبر خاتی و جسم بیجان کل زال مواجه میشوند. پیرمرد مقاوم و پرتلاش در همان حالت ایستاده زندگی را بدرود گفته است. پس از آن روح کل زال تا سالها در قامت پلنگی غران در کنار رودخانه حاضر میشود تا از میراث خود و مردم ایل محافظت کند. اما بالاخره گذار شهرنشینان به آن حوالی میافتد و دیگر کسی پلنگ را نمیبیند. افراد غریبه در زمانی که نوه کل زال یعنی اسفندیار ریش سفید ایل محسوب میشود به بهانه کشیدن جاده قبر کل زال و خاتی را خراب میکنند. به تدریج رودخانه خروشان میخشکد و دو نسل بعد آن حوالی به محل حفاری نفت تبدیل میشود. یکی از کسانی که در امر حفاری دخالت دارد نوه اسفندیار است که با نام آقای زالی شناخته میشود. او میراث نیای بزرگ خود کل زال را به کل فراموش کرده و با افراد طمعکار غریبه هم کاسه شده است.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
سید علی صالحی که بیشتر به عنوان شاعر شناخته میشود در طول دهه ۶۰ خورشیدی سالهای پرکاری را در زمینه نوشتن رمان تجربه کرد. او در فاصله سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ علاوه بر «مرگ پلنگ» دو رمان دیگر به نامهای «یقه چرکینها» و «خبر آن سالها» را نیز به چاپ رساند. داستان هر دو اثر مذکور به انقلاب و وقایع سالهای پیش از آن اختصاص دارد و اشارههای سیاسی فراوانی در آنها مشاهده میشود. با این حال به دلیل آنکه برخی از مفاهیم مطرح شده در این آثار تا حدی ناشی از احساسات هیجانی خاص آن دوران جلوه میکند، نام رمان مرگ پلنگ که اثری نمادین با پوستهای شاعرانه محسوب میشود در این لیست دهگانه آورده شده است.
رمان مرگ پلنگ در ظاهر ارتباط چندانی به سیاست یا انقلاب ندارد و در آن تنها تعدادی از آداب و رسوم اقوام کوچ نشین لر و برخی از افسانهها و اعتقادات آنها بیان گردیده است. با این حال در باطن این اثر میتوان ارتباط محسوس و ملموسی میان زندگی ایل نشینان و دلایل وقوع انقلاب یافت. در این رمان به خلع سلاح ایل نشینان اشاره شده است که در زمان رضا شاه پهلوی انجام شد. امری که از دید مردم ایل پیامدهای ناخوشایندی نظیر استثمار به دست راهزنان مسلح را برایشان به ارمغان آورد؛ راهزنان تفنگ به دستی که کل زال معتقد است توسط انگلیسیها مسلح و اجیر شدهاند. در واقع از دید او استثمارگران خارجی با همراهی خائنان داخلی قدرت دفاع را از ایل نشینان گرفتهاند و تنها سنتهای منسوخ قدیمی نظیر جا گذاشتن افراد کهنسال ایل در پشت سر به هنگام کوچ را برایشان باقی گذاشتهاند.
در رمان مرگ پلنگ استفاده مناسبی از نماد برای بیان مفاهیم مختلف صورت گرفته است؛ امری که به شکل خواسته یا ناخواسته این اثر داستانی را از آفت شعار مصون نگه داشته و در تلفیق با لحن شاعرانه این اثر بر قوام داستان آن افزوده است. ایستاده مردن کل زال و رود مقدسی که برکت را با خود به همراه میآورد به ترتیب نمادی از استقامت و زندگی محسوب میشود. تلاش کل زال برای آزادسازی رود از بند صخرههای سنگی غار تاریک نیز کوشش افراد آرمانخواهی را تداعی میکند که برای رسیدن به آزادی تک و تنها بیل و کلنگ در دست میگیرند و در قامت خطشکنان از جان گذشته ظاهر میشوند. با بیاحترامی به طبیعت توسط انسانهای گمراه و قدرنشناس نماد جوشش و زندگی یعنی رودخانه میخشکد و چرخه تاریخی خیانت به سرزمین مادری تکرار میشود. حقیقت غمانگیز آن است که بخشی از افراد خائن را نوادگان آزادیخواهانی تشکیل دادهاند که سالها قبل برای اهدای امید و زندگی به سرزمین خود یکه و تنها به دل کوه زدهاند و با تاریکی دالانهای عمیق و پیچ در پیچ سنگی جنگیدهاند.
ویژگی دیگر رمان مرگ پلنگ آن است که عشق انسانها به یکدیگر را در کنار آرمانخواهی و میل به آزادی قرار داده و آنها را جدا از هم به شمار نیاورده است. کل زال و خاتی شانه به شانه یکدیگر برای آزادی رودخانه تلاش میکنند و همزمان آتش عشق دوران جوانی خود را همچنان در سینه فروزان نگه میدارند. در مجموع اشاره به چنین مفاهیمی موجب شده است تا رمان مرگ پلنگ از قامت یک اثر داستانی شعاری و تاریخ مصرفدار بیرون بیاید و ماندگاری بیشتری در طول زمان بیابد. نکته جالب و البته نه چندان خوشایند در مورد این رمان آن است که با وجود ساخته شدن فیلم سینمایی از روی آن بسیاری از اهالی ادب و هنر آن را به طور کامل به بوته فراموشی سپردهاند.
آتش از آتش نوشته جمال میرصادقی
اقدامات برای انتشار رمان آتش از آتش در سال ۱۳۶۳ خورشیدی آغاز شد و این اثر داستانی دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید. برای چاپ دوم این رمان که در سال ۱۳۶۹ به بازار کتاب عرضه گردید میرصادقی دست به اصلاحاتی در داستان زد و بخشهایی از آن را تغییر داد. نسخههایی که در حال حاضر از این رمان در بازار وجود دارد اغلب از روی چاپ دوم آن منتشر شدهاند. از آنجا که میرصادقی نویسنده کم حاشیهای است و کمتر در محافل عمومی ظاهر میشود یا با رسانهها گفتگو میکند، آثار او نیز به نسبت برخی از همنسلانش کمتر در بین افراد کتابخوان شناخته شدهاند. رمان آتش از آتش نیز از این قاعده مستثنی نیست و شاید برخی از خوانندگان این متن تا کنون نام آن را نشنیده باشند.
خلاصه داستان
کمال خبر آزادی دوست صمیمی خود مهدی را به سایر دوستانش یعنی فرهاد و احمد و خسرو میدهد. مهدی مدتی قبل به دلیل انجام فعالیتهای سیاسی توسط ساواک دستگیر شده بود. دوستان مهدی باخبر میشوند که او به دلیل شدت جراحات ناشی از شکنجه در بیمارستان بستری شده است. آنها به عیادت مهدی میروند و دیری نمیپاید که در کمال تعجب خبر مرگ او را میشنوند. این حادثه تحول عمیقی در اعضای خانواده مهدی و دوستان او ایجاد میکند. در میان آنها هیچکس آشنایی چندانی با روحیات مهدی ندارد و حتی پدرش یعنی علیخان و نامزد او که مریم نام دارد نیز در زمان حیات مهدی از فعالیتهای سیاسی او بیخبر بودهاند. آنها تصمیم میگیرند برای جبران مافات راه مهدی را ادامه دهند. گام نخست آنها چاپ اعلامیههایی در مورد شکنجه زندانیان سیاسی توسط ساواک است که در روز خاکسپاری مهدی و در مراسم ختم او میان مردم پخش میشود. در همین روز احمد یکی از ماموران ساواک را که برای آگاهی از چند و چون کفن و دفن مهدی به گورستان آمده است، زخمی میکند.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «آتش از آتش» را میتوان مکملی بر رمان «بادها خبر از تغییر فصل میدهند» جمال میرصادقی دانست که با فاصله زمانی اندکی از این اثر در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است. در رمان بادها خبر از تغییر فصل میدهند نقش قشر فرودست در دوران پیش از انقلاب برجسته بود و در رمان آتش از آتش طبقه روشنفکر و قشر متوسط جامعه به عنوان شخصیتهای اصلی داستان حضور فعالی دارند. البته در رمان آتش از آتش نقش سیاست برجستهتر است و فضای ترسیم شده توسط نویسنده نیز انقلابیتر از رمان بادها خبر از تغییر فصل میدهند جلوه میکند. با این حال شباهتهای فراوانی میان این دو اثر وجود دارد که از میان آنها میتوان به حضور شخصیتهایی اشاره کرد که به دلیل انجام فعالیت سیاسی بر علیه رژیم شاه توسط ماموران امنیتی لطمه دیدهاند. یکی دیگر از این شباهتها معرفی زنان جوانی است که در ابتدای شروع زندگی مشترک بیوه شدهاند و شریک زندگی خود را به دلیل انجام فعالیت سیاسی و مبارزه با حکومت از دست دادهاند. دیگر شباهت موجود میان این دو رمان آن است که رویدادهای داستان توسط یک آموزگار روایت میشود.
راوی اصلی آتش از آتش کمال است که از شنیدن بلایی که بر سر دوست خود مهدی آمده است کاملا بهت زده به نظر میرسد. به تدریج این بهت و حیرت به خشم و عصیان تبدیل میشود و تک تک اطرافیان مهدی را به واکنش وا میدارد. مرگ ناگهانی او تلنگر سفت و سختی به علیخان، مریم، کمال و سایر دوستان او است و آنها را به خود میآورد. این افراد تا پیش از وقوع فاجعه از زیر و بم زندگی یکی از نزدیکترین کسان خود بیخبر بودهاند و این حقیقت تلخ حس عذاب وجدان را در آنها بیدار میکند. در واقع رمان آتش از آتش تحول درونی نزدیکان و دوستان مهدی را به تصویر میکشد و تبدیل آنها از افرادی منفعل به انسانهایی کنشگر و عملگرا را به خوبی شرح میدهد.
حد نهایی کنشی که کمال و سایر دوستان مهدی تا پیش از مرگ او انجام میدادند گرد هم آمدن در کافهها و انجام بحث سیاسی بود. اما پس از کشته شدن مهدی به دست ساواک نزدیکان او تصمیم میگیرند سکوت و انفعال را کنار بگذارند و برای پایمال نشدن خون این جوان ناکام به اقدام عملی دست بزنند. آنها پس از سرزنش کردن خود به دلیل کمکاری رفته رفته ترس را کنار میگذارند و با بالا زدن آستینها وارد میدان عمل میشوند و پا به کارزار مقابله با عاملان قتل مهدی میگذارند. رمان آتش از آتش با سبک واقعگرای خود توانسته است به نحو قابل قبولی از پس نمایش این تحول درونی و تغییر سبک زندگی بر آید.
شاید بتوان ادعا کرد «بادها خبر از تغییر فصل میدهند» از نظر استانداردهای داستان نویسی رمان بهتری نسبت به «آتش از آتش» است. با این حال به دلیل آنکه نقش مفاهیم سیاسی و پوسته انقلابیگری در رمان آتش از آتش برجستهتر جلوه میکند و زمان رخدادهای داستان نیز به بهمن ۵۷ نزدیکتر است، نام این اثر در لیست دهگانه ما قرار میگیرد.
رازهای سرزمین من نوشته رضا براهنی
رمان «رازهای سرزمین من» یک کتاب دو جلدی است که برای نخستین بار در سال ۱۳۶۶ خورشیدی توسط نشر مغان به بازار کتاب عرضه شد. پس از آن و در طول سالهای بعد این رمان بارها تجدید چاپ گردید و مخاطبان فراوانی یافت. وظیفه نشر این اثر در دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی را انتشارات متعددی بر عهده گرفتند؛ به گونهای که این رمان در سال ۱۳۶۸ توسط نشر مرغ آمین، در سال ۱۳۷۸ توسط نشر زریاب، در سال ۱۳۸۱ توسط نشر دادار و در سال ۱۳۸۶ توسط نشر نگاه راهی بازار کتاب شد. رازهای سرزمین من را میتوان یکی از شاخصترین آثار داستانی و غیر شعر رضا براهنی نام نهاد که توانست به قفسه کتابخانه بسیاری از اهالی ادب و هنر راه یابد.
خلاصه داستان
حسین یکی از اهالی تبریز است که در دوران جوانی به عنوان مترجم به خدمت یکی از مستشاران آمریکایی حاضر در ایران در میآید. این مستشار توسط سیزده نفر از افسران ارتش به قتل میرسد و پای حسین نیز بدون آنکه بخواهد به ماجرا باز میشود. حسین بدون اینکه هیچ نقشی در جریان قتل مستشار آمریکایی داشته باشد به حبس ابد محکوم میشود و سیزده افسر ارتش نیز همراه با سرهنگ مافوقشان در پی این اتفاق اعدام میگردند. در آستانه پیروزی انقلاب حسین پس از چندین سال تحمل حبس همراه با زندانیان سیاسی از زندان آزاد میشود. پدر حسین در همان اوایل محبوس شدن او از دنیا میرود و مادرش نیز اندکی پس از آزادی او زندگی را بدرود میگوید. حسین که تنها فرزند خانواده محسوب میشود و با مرگ پدر و مادرش تنها شده است از تبریز به تهران نقل مکان میکند تا در مورد دلایل قتل مستشار آمریکایی و بلاهایی که به سرش آمده است تحقیق کند. او در مییابد که عامل اصلی اعدام افسران ارتش و زندانی شدن خودش سرهنگ فاسدی است که برادر زنی به نام هوشنگ دارد. هوشنگ برای آمریکا جاسوسی میکند و نقش مهمی در بلاهایی که بر سر حسین آمده است دارد. او سعی دارد به هر شکل ممکن از برملا شدن حقایق مربوط به اعدام افسران ارتش و حبس ابد حسین جلوگیری کند. هوشنگ برای انجام این کار چندین نفر از جمله حسین را به قتل میرساند.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
شاید برجستهترین ویژگی رمان طولانی رازهای سرزمین من را بتوان اشاره آن به حوادث مهم تاریخ معاصر ایران دانست. در این رمان علاوه بر انقلاب اسلامی ایران به کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ و شکلگیری فرقه دموکرات آذربایجان نیز اشاره شده است. این رخدادها، به خصوص وضعیت تبریز در دوران شکلگیری و از بین رفتن فرقه دموکرات آذربایجان، نقش پررنگی در اکثر آثار داستانی براهنی دارد؛ شاید به این دلیل که نویسنده در بخشی از زندگی خود آنها را از نزدیک مشاهده نموده و با این رخدادهای تاریخی، یا بهتر است بگوییم در بطن آنها، زندگی کرده است. در واقع رمان رازهای سرزمین من و ماجراهای به تصویر کشیده شده در دل آن ماحصل مشاهدات نویسنده در دوران کودکی و جوانی است که با دیدگاههای سیاسی او در هم میآمیزد. این دیدگاهها در آثار داستانی براهنی، به خصوص آثار قدیمیتر او نظیر همین رمان رازهای سرزمین من، به قدری برجسته و پررنگ ترسیم شدهاند که برخی از منتقدان ادبی از جمله هوشنگ گلشیری این خصلت را پاشنه آشیل آثار داستانی او قلمداد کردهاند.
ماجراهای رمان رازهای سرزمین من از زبان چندین راوی بازگو میشود. مهمترین آنها حسین است که به نوعی شخصیت اصلی و محوری داستان نیز به شمار میرود. پرداختن به زندگی حسین و ترسیم دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی این شخصیت کلیدی از زبان خود او فرصتی را فراهم آورده است تا نویسنده به توصیف وقایع تاریخی سرنوشت ساز ایران بپردازد. با این حال نقطه قوت رازهای سرزمین من به عنوان یک رمان آن است که رویدادهای تاریخی در حاشیه رخدادهای داستانی قرار میگیرد و نقش پس زمینهای را برای شکل گیری آنها ایفا میکند. نوع روایت داستان نیز به گونهای است که از جنبه توصیفی کمتری برخوردار باشد تا خواننده بتواند خود را در دل وقایع حس کند. از سوی دیگر برای تصویر نمودن بخشهایی از داستان از سبک رئالیسم جادویی استفاده شده و رمان تا حدی از روایت واقعگرایی صرف فاصله گرفته است. امری که موجب میشود نتوان این اثر را یک رمان تاریخی صرف لقب داد.
بازگویی ماحراها از زبان چندین راوی موجب ایجاد معماهایی در داستان شده است؛ این معماها در طول روایت ماجرا حل میگردد و خواننده را مجاب میکند با وجود اطناب روایت در بخشهایی از رمان، خط اصلی داستان را رها نکرده و تا پایان با آن همراه بماند. بخش مهم این معماها با رخدادهای منجر به انقلاب اسلامی حل میشود. در واقع میتوان گفت مهمترین بخشهای رمان رازهای سرزمین من با وقایع انقلاب گره خورده است و فرجام ماجرا نیز همزمان با واپسین روزهای انقلاب رقم میخورد. به این ترتیب میتوان رازهای سرزمین من را اثری لقب داد که به خوبی توانسته است از حوادث منجر به انقلاب اسلامی و همچنین رویدادهای تاریخی مهم پیش از آن به عنوان بستری برای روایت ماجراهای خود استفاده کند.
موریانه نوشته بزرگ علوی
رمان «موریانه» یک کتاب ۲۴۶ صفحهای است که برای نخستین بار توسط انتشارات توس در سال ۱۳۶۸ خورشیدی روانه بازار کتاب شد. چاپ دوم این رمان در سال ۱۳۷۲ در اختیار مخاطبان قرار گرفت. پس از آن رمان موریانه توسط ناشران دیگری به چاپ رسید و چندین بار تجدید چاپ شد. فرآیندی که تا امروز نیز ادامه داشته و بر شمار مخاطبان این اثر افزوده است.
خلاصه داستان
یکی از اعضای رده بالای ساواک در خلال خاطرات خود به چگونگی فعالیت این سازمان و کارکنان آن اشاره میکند. او در دوران جوانی توسط یکی از بستگان خود که او را موسی جون مینامد وارد ساواک شده و در طول مدت کوتاهی مدارج ترقی را یک به یک پیموده است. این فرد تنها دو دغدغه اساسی دارد؛ نخست آنکه بتواند از طریق فعالیت در سازمان اطلاعات و امنیت حکومت مال و منال قابل توجهی برای خود بیاندوزد و دوم آنکه خواهر خود را پیش از افتادن به دام همکارانش بیابد. خواهر او به دلیل انجام فعالیتهای سیاسی ضد حکومت شاه از خانه متواری شده و مادر تنهایشان را ترک کرده است. اکنون این مامور ساواک بیم آن را دارد که سایر ماموران سازمان او را بیابند و بلایی بر سرش بیاورند. در نهایت این فرد به هر دو دغدغه یا خواسته خود دست مییابد اما وقوع انقلاب موجب گریختن او از ایران میشود. در خارج از ایران او تصمیم به نوشتن خاطرات خود و فاش کردن ناگفتهها میگیرد.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «موریانه» شاید به اندازه رمان «چشمهایش» نزد افراد کتابخوان شناخته شده و محبوب نباشد اما مسلما بار سیاسی بیشتری نسبت به اثر مذکور دارد و به وقایع پیش از انقلاب به ویژه فعالیتهای ساواک اشارههای پررنگتر و مستقیمتری میکند. شخصیت اصلی این رمان که راوی داستان نیز محسوب میشود یکی از کارکنان سابق سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی است که در حین بازگویی خاطرات قدیمی نامی از خود به میان نمیآورد. او دلیل اصلی این کار را حفظ امنیت خود و افرادی میداند که به شرح حال آنها در خاطرات خود مشغول است. در واقع نویسنده به کمک این تمهید کوشیده است بر بار واقعگرایی داستان موریانه بیافزاید و ارتباطی میان پیشینه شخصیت اصلی و نوع روایت داستان توسط او ایجاد کند. به این ترتیب شاهد نوعی خاطرهنویسی و گزارشنویسی توسط شخصیت اصلی داستان یا همان کارمند سابق ساواک هستیم که با ملاحظات و محافظهکاریهای خاص یک مقام امنیتی و اطلاعاتی همراه است. برای رسیدن به این هدف یعنی شبیه شدن هر چه بیشتر روایت داستان به خاطرهنویسی و گزارشنویسی توصیفهای اندکی برای شرح وقایع به کار رفته و بیشتر از تصویرسازی برای شرح ماجرا استفاده شده است. راوی خود در جایی اشاره میکند که مهارتی در نوشتن ندارد و نویسنده کوشیده است ناشی بودن او در نوشتن را با ساده سازی متن در معرض دید خواننده قرار دهد.
راوی در طول روایت خود به توجیه کارهایی که به عنوان یک عضو ارشد ساواک انجام داده است میپردازد و هیچکدام از آنها را نکوهش نمیکند. از دید او مواردی نظیر آدم فروشی و گرفتن رشوه کار ناپسندی نیست و تنها اعمال ساده و رایجی برای پیشرفت شغلی و کسب درآمد تلقی میشود. او با این توجیه که در طول دوران فعالیت خود کسی را به قتل نرسانده یا شکنجه نداده چون عرضه انجام این کارها را نداشته است از خود رفع مسئولیت میکند و سکوت کردن در برابر اعمال همکاران ساواکی خود را نیز امری بیاهمیت و حتی مجاز جلوه میدهد. پیش از پیوستن به سازمان ساواک خواسته اصلی او به عنوان یک جوان بیکار و بیپول تشکیل خانواده و خریدن خانه و خودرو بود که با کمک موسی جون به آنها دست مییابد. پس از آن نیز او برای فرو نشاندن عطش طمع خود یعنی داشتن خانه بهتر و خودروی گران قیمتتر جایگاه خود را در ساواک محکم میکند و سعی در استفاده از این جایگاه برای رفع و رجوع فعالیتهای سیاسی خواهرش دارد.
در واقع راوی داستان نماینده افرادی است که تنها به مصلحت شخصی خود میاندیشند و بدون آنکه برایشان مهم باشد به آلت دست حکومت برای سرکوب آزادی مردم تبدیل میشوند. افزون بر آن سوء استفاده افرادی نظیر موسی جون از چنین اشخاص ساده و فرصت طلبی برای پیشبرد مقاصد سیاسی افراد بالادستی خود و محدود کردن آزادیهای اجتماعی مردم نیز موضوع دیگری است که در این رمان به آن اشاره شده است. از این منظر شاید بتوان رمان موریانه را اثر ادبی کمتر شناخته شدهای دانست که مفاهیم موجود در آن با گذشت زمان مصداق و معنی بیشتری برای مخاطب مییابد و برای او ملموستر میگردد؛ چرا که میتواند با نگاهی به اطراف خود نمونههای مشابه با راوی را در جامعه بیابد.
همانگونه که اشاره شد رمان موریانه نسبت به دیگر رمان بزرگ علوی یعنی «چشمهایش» کمتر شناخته شده است و برخی داستانهای کوتاه او نظیر «چمدان» و «گیله مرد» نیز شهرت بیشتری نسبت به این اثر داستانی بلند دارند. با این حال به دلیل آنکه در این رمان اشارههای صریحتری به وقایع پیش از انقلاب شده است میتوان نام آن را در میان سایر آثار این لیست دهگانه قرار داد.
سالهای ابری نوشته علی اشرف درویشیان
رمان «سالهای ابری» یک کتاب چهار جلدی است که چاپ نخست آن در سال ۱۳۷۰ خورشیدی توسط نشر اسپرک روانه بازار کتاب شد. این رمان در همان سال به دلیل میزان استقبال خوانندگان به چاپ دوم رسید. در سال ۱۳۷۹ نشر چشمه وظیفه چاپ این رمان را بر عهده گرفت و آن را در قالب یک کتاب دو جلدی در اختیار علاقهمندان ادبیات داستانی قرار داد. در دهمین دوره از جایزه ادبی مهرگان علی اشرف درویشیان به پاس نوشتن رمان سالهای ابری جایزه یک عمر تلاش در عرصه نوشتن را دریافت کرد و برای سایر آثار خود نیز موفق به دریافت تقدیرنامهای از دهمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری شد. این نویسنده که فرهنگ 19 جلدی افسانه های مردم ایران را در پرونده حرفه ای خود دارد در عرصه بینالمللی نیز جوایزی را برای تلاش مستمر خود در زمینه خلق داستانهای مختلف کسب کرده است.
خلاصه داستان
شریف داوریشه فرزند ارشد یک خانواده فقیر است که در کرمانشاه چشم به جهان میگشاید. او با تلاشهای فراوان خود و تحمل مرارتهای بسیار موفق میشود تحصیلاتش را به پایان برساند و در قامت آموزگار راهی گیلانغرب شود. اکثر دانشآموزان او در آن منطقه را کودکانی تشکیل میدهند که شرایط نابهسامان زندگی آنها دوران سخت کودکی شریف را به او یادآوری میکند. این امر آموزگار جوان را به وادی مبارزات سیاسی با حکومت پهلوی میکشاند تا شاید بتواند تغییری در وضعیت زندگی مردم فقیر و حاشیهنشین ایران ایجاد کند. در واقع او جا پای پدربزرگ خود میگذارد و به جای سکوت در برابر شرایط طغیان و اعتراض را انتخاب مینماید. پدربزرگ شریف که داوریشه نام داشت در اواخر دوران احمد شاه قاجار به مبارزه با خان زورگوی محل زندگی خود پرداخت و ظلم او را تاب نیاورد. شریف نیز مانند پدربزرگ خود توفیقی در مبارزه با فقر و تاریکی به دست نمیآورد و راهی زندان میشود. با این حال در آستانه سقوط حکومت شاه او نیز مانند سایر زندانیان سیاسی از زندان آزاد میگردد.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «سالهای ابری» برای روایت زندگی شخصیت اصلی داستان یعنی شریف و خانواده او از واقعگرایی کامل استفاده کرده است و در پارهای بخشها به خصوص جلد پایانی شکل شرح حال به خود میگیرد. در واقع میتوان این رمان را شرح حال علی اشرف درویشیان از دوران کودکی و جوانی لقب داد و خود نویسنده نیز این موضوع را تایید کرده است. بسیاری از حوادث و شخصیتهای این رمان ما به ازای بیرونی دارند و نویسنده آنها را از دالانهای تاریک زندگی خود بیرون کشیده و در برگهای پرشمار کتاب جای داده است. به عنوان مثال ترک کردن همسر و فرزندان توسط پدر شریف یعنی بوچان و عزیمت او به قم و شیراز برای کار و تامین معاش خانواده رخدادی است که درویشیان آن را دوران جوانی تجربه کرده و به سرگذشت پدر او مربوط میشود. در واقع شخصیت شریف در رمان سالهای ابری نمادی از خالق این رمان است و لابهلای برگهای این کتاب کم و بیش همان حوادثی را تجربه میکند که نویسنده سالها قبل در زندگی واقعی خود تجربه کرده بود.
داستان این رمان از دوران کودکی شریف آغاز میشود و با رسیدن او به دوران نوجوانی و جوانی ادامه مییابد تا در آبان ماه سال ۱۳۵۷ یعنی زمانی که این آموزگار جوان در آستانه چهل سالگی از زندان آزاد میشود به پایان برسد. راوی اصلی ماجرا شریف است که به بیان شرح حال خود و حوادثی که در طول زندگی تجربه کرده است میپردازد. با این حال در بخشهایی از داستان شاهد حضور افراد دیگر خانواده نظیر بوچان (پدر شریف)، زهرا (مادر شریف)، بیبی (مادربزرگ شریف) و عمو الفت (عموی شریف) در قامت راوی مکمل هستیم. در این بخشها پیشینه خانواده شریف و به طور ویژه شرح حال پدربزرگ او یعنی داوریشه از زبان راویان داستان بیان میشود. به منظور تزریق واقعگرایی بیشتر به روایت داستان در پارهای اوقات شخصیتها، به خصوص شخصیتهای کهنسال، جملات خود را به گویش محلی بر زبان جاری میسازند.
با وجود آنکه در جلدهای پایانی این اثر نشانههایی از اغراق در شرح وقایع، به عنوان مثال حوادث دوران حبس، به چشم میخورد اما در مجموع سالهای ابری تصویر نسبتا دقیقی از اقشار فرودست اجتماع در دوران پیش از انقلاب به دست میدهد. در واقع این رمان پاسخی است به آن دسته از کسانی که ادعا میکنند مردم در سال ۵۷ تنها به دلیل آنکه خوشی زیر دلشان زده بود به خیابانها آمدند و برای تغییر حکومت تلاش کردند. این رمان چهرههای مختلف دردمندی را از مناطق حاشیهنشین ایران به تصویر کشیده است که در طول تاریخ معاصر این سرزمین، حتی امروز، همواره فراموش شدهاند و هیچ گاه کسی به آنها توجهی نداشته است.
به طور کل رمان سالهای ابری اثری است در مزمت فقر که خود بلاهای فراوانی را تولید میکند؛ فقری که سرچشمه جرم، بیسوادی، فساد، خرافات و عقب ماندگی است و با ریشهکن کردن آن میتوان گامی در جهت آباد کردن کشور برداشت. شخصیت اصلی این رمان یعنی شریف قصد دارد به سهم خود این گام را بردارد و پیامد این کار چشیدن مرارتهای فراوان است. در واقع تلاش مذکور آرمان بسیاری از کسانی بود که در سال ۵۷ برای تحقق آن دست به طغیان و انقلاب زدند. اینکه تا چه اندازه به آن آرمان دست یافتند موضوعی است که باید در آثار داستانی دیگری آن را جستجو کرد.
علی اشرف درویشیان نوشتن کتاب «سلول ۱۸» را نیز در کارنامه دارد که از برخی جهات میتوان آن را به سالهای ابری شبیه دانست. داستان این رمان نیز به شرح حال اقشار فرودست جامعه میپردازد و طغیان آنها در برابر حکومت پهلوی را روایت میکند. این رمان که پیش از سالهای ابری وارد بازار کتاب شد تا کنون چندین بار تجدید چاپ شده است و مخاطبان فراوانی در میان رمان دوستان دارد. یکی از جدیدترین چاپهای این رمان که در سال ۱۳۹۵ خورشیدی توسط نشر نگاه به بازار کتاب عرضه گردید با استقبال چشمگیر مخاطبان مواجه شد؛ به گونهای که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ رمان سلول ۱۸ توانست لقب پرفروشترین کتاب ایران را به خود اختصاص دهد. با این اوصاف میتوان نام دو رمان سالهای ابری و سلول ۱۸ را در کنار یکدیگر جزو آثار داستانی حاضر در این لیست دهگانه قرار داد.
آتش بدون دود نوشته نادر ابراهیمی
رمان «آتش بدون دود» یک کتاب هفت جلدی است که در سال ۱۳۷۱ خورشیدی توسط انتشارات روزبهان منتشر شد. البته نسخهای از این اثر داستانی طولانی پیش از آن در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسیده بود. نسخه مذکور تنها سه جلد نخست این رمان را در بر میگرفت که کار نگارش آنها پیش از انقلاب به پایان رسیده بود. در سال ۱۳۵۴ یک سریال تلویزیونی ۳۲ قسمتی بر اساس رویدادهای سه جلد نخست رمان آتش بدون دود ساخته شد که نویسنده رمان خود نقش کارگردان آن را بر عهده داشت. پس از انقلاب نادر ابراهیمی چهار جلد بعدی رمان خود را تکمیل کرد و این مجموعه هفت جلدی در ابتدای دهه هفتاد خورشیدی منتشر شد. در طول ۲۷ سال یعنی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۸ این رمان هفت جلدی چندین بار تجدید چاپ گردید و تعداد نوبتهای چاپ آن به رقم ۹۶ رسید. ابراهیمی برای نوشتن رمان آتش بدون دود و سایر آثار خود موفق به دریافت چندین جایزه بینالمللی از جمله جایزه جشنواره کتاب براتیسلاوا و تعلیم و تربیت یونسکو شده است. او همچنین برای تکمیل این رمان طولانی لوح زرین و دیپلم افتخار جایزه بیست سال ادبیات داستانی ایران را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. بخش اعظم رمان آتش بدون دود یعنی حجم گستردهای از شخصیتها و رویدادهای آن از خاطرات و روایات مفصلی اقتباس شده است که دکتر «خدر فروهر» از گذشته خود، شرح حال نیاکانش و وصف طایفهاش در ترکمن صحرا برای نادر ابراهیمی تعریف کرده بود. در واقع اکثر شخصیتهای مهم این رمان اجداد دکتر فروهر محسوب میشوند که به یکی از طوایف شناخته شده ترکمن صحرا تعلق دارد.
خلاصه داستان
گالان اوجا از طایفه یموت ترکمن صحرا به دختر رئیس طایفه گوکلان که سولماز نام دارد دل میبازد. اما اعضای این دو طایفه دشمن خونی یکدیگر محسوب میشوند و ازدواج آن دو امکانپذیر نیست. با این حال دو جوان پر شر و شور بر عشق خود اصرار میورزند و عاقبت با یکدیگر ازدواج میکنند. این پیوند به جای آنکه میان دو طایفه صلح ایجاد کند بر شدت اختلافها میافزاید و قربانیان فراوانی از اهالی یموت و گوکلان میگیرد؛ قربانیانی که گالان و سولماز نیز جزو آنها هستند. سالها بعد نوه گالان و سولماز که آلنی نام دارد پس از کلنجار فراوان با اهالی صحرا بالاخره آنها را قانع میکند که برای تحصیل در رشته پزشکی راهی شهر شود. تلاشهای او موجب میشود طوایف مختلف ترکمن صحرا پس از سالها اختلاف کدورتهای قدیمی را کنار بگذارند و با یکدیگر متحد شوند. در ادامه آلنی با دختری به نام مارال آشنا میشود و همراه با او حزب وحدت مردم صحرا را تاسیس میکند. هدف آنها مقابله با استثمار دولت مرکزی و جلوگیری از تصاحب زمینهای مردم ترکمن صحرا است. تلاشهای سیاسی این زوج پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ رنگ میبازد و آنها به ناچار راهی اروپا میشوند. با این حال حدود شش سال بعد دوباره به ایران باز میگردند و به عنوان استاد دانشگاه به تربیت دانشجویان میپردازند. فرزند آنها یعنی آرتا نیز در این زمان به سن جوانی رسیده و مشغول انجام فعالیتهای سیاسی است. با این حال او و والدینش قربانی مبارزات سیاسی خود میشوند و هر کدام به شکل متفاوتی توسط حکومت از پا در میآیند.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
سه جلد نخست رمان «آتش بدون دود» به شرح حال دو نسل از مردم ترکمن صحرا اختصاص دارد. در جلد نخست شاهد شرح عشق آتشین گالان و سولماز در دوران قاجار هستیم که درگیریهای فراوانی را میان دو طایفه دشمن ایجاد میکند. در دو جلد بعد نوه آنها یعنی آلنی به عنوان نسل دوم این خانواده معرفی میشود که سعی در ایجاد پیوند میان طوایف متخاصم دارد و در نهایت موفق به انجام این کار میشود. در این سه جلد، به خصوص در جلد اول، ظلم حکومت قاجار به مردم ترکمن صحرا نمود بیشتری دارد. با این حال در چهار جلد بعدی این رمان که پس از انقلاب اسلامی تکمیل شدهاند جنبههای سیاسی داستان افزایش مییابد و مبارزات آلنی و همسرش مارال با حکومت پهلوی آغاز میشود. در ادامه شاهد شرح حال نسل سوم این خانواده یعنی آرتا هستیم؛ جوانی که کم و بیش همان خط فکری والدین خود را دنبال میکند. در واقع عمده تمرکز رمان آتش بدون دود به شرح وقایع پیش از انقلاب در ترکمن صحرا اختصاص دارد.
مهمترین ویژگی این رمان آشنا ساختن مخاطب با شیوه زندگی اهالی ترکمن صحرا درسالهای پیش از انقلاب است. البته در جلدهای آخر این رمان داستان تا حدی از خطه شمال کشور فاصله میگیرد و بیشتر در پایتخت و سایر نقاط ایران جریان مییابد. با این حال خوانندگان این اثر داستانی میتوانند از خلال جلدهای هفت گانه آن اطلاعات مناسبی از زندگی ساکنان قدیمی منطقهای که اکنون با نام استان گلستان شناخته میشود کسب کنند. تمرکز یافتن داستان این رمان طولانی بر تعداد معین و محدودی از شخصیتها و تلاش نویسنده برای ارائه شرح حال دقیقی از آنها موجب شده است تا بخش مهمی از توان او به فضاسازی معطوف شود و وقایع داستان را ملموس و باورپذیر جلوه دهد.
رمان آتش بدون دود از ابتدا تا انتها از زاویه دید سوم شخص و از زبان دانای کل روایت میگردد. این امر موجب میشود که خواننده نیز مانند راوی بر تمام وقایع داستان اشراف کامل داشته باشد و هیچ نکتهای از ماجراهای رخ داده را از دست ندهد. لحن راوی تقریبا ساده و سرراست است و فهم روایت داستان را برای طیفهای گوناگون مخاطب آسان میسازد. این امر در کنار استفاده از سبک واقعگرا برای روایت داستان موجب افزایش تعداد مخاطبان بالقوه این اثر داستانی میشود و امکان جذب هر چه بیشتر آنها را فراهم میکند. نام رمان آتش بدون دود از ضربالمثل قدیمی «آتش بدون دود نمیشود، جوان بدون گناه» اقتباس شده که از ضربالمثلهای قدیمی مردم ترکمن است. بر اساس این ضربالمثل میتوان ادعا کرد که بسیاری از آثار ادبی و هنری نیز خالی از اشکال نیست و وجود آنها بدون کاستی نمیشود. به این ترتیب رمان آتش بدون دود با وجود تمام مشکلات و کاستیهایی که ممکن است در دل خود جای داده باشد، شایسته قرار گرفتن در این لیست دهگانه است.
مدار صفر درجه نوشته احمد محمود
رمان مدار صفر درجه یک کتاب سه جلدی و ۱۸۰۰ صفحهای است که چاپ نخست آن در سال ۱۳۷۲ خورشیدی توسط انتشارات معین به بازار عرضه شد. این رمان در سال ۱۳۷۴ به چاپ دوم و در سال ۱۳۷۶ به چاپ سوم رسید. میزان استقبال از این اثر داستانی موجب شد در سال ۱۳۹۶ چاپ یازدهم آن در اختیار مخاطبان قرار گیرد. در واقع یکی از ویژگیهای بارز رمانهای بلند احمد محمود در پرمخاطب بودن و پرفروش بودن آنها جلوه مییابد که آن را در رمان مدار صفر درجه نیز میتوان مشاهده کرد.
خلاصه داستان
نوجوان شانزده سالهای به نام باران نوروزی پس از آنکه برادر بزرگترش بابان، ملقب به بابو، را از دست میدهد زندگی خود را دستخوش تغییر میبیند و حوادث متعددی را تجربه میکند. بابان در شهر اهواز زیر پل کارون توسط کوسه شکار میشود و به شکل دلخراشی از دنیا میرود. پس از مرگ او باران ناچار به ترک تحصیل میشود و برای کار نزد یارولی میرود تا به عنوان شاگرد زیر دست او سلمانی یاد بگیرد. پدر باران یعنی نوروز که یکی از هواداران مصدق بود سالها قبل در تظاهرات کشته شده و پس از مرگ بابان خانه آنها از وجود نانآور محروم مانده است. برادر دیگر باران که برزو نام دارد به عنوان راننده برای فردی به نام مهندس دلاور کار میکند و در اتاق سرایداری خانه او روزگار میگذراند. پس از مرگ بابان سر و کله او پیدا میشود تا تکلیف خانه پدری را روشن کند. برزو که دست کجی دارد و گاه اشیا قیمتی اهل خانه را میرباید اتاق بابان را به کل بشیر و بیبی حکیمه اجاره میدهد. این زوج پا به سن گذاشته دو دختر جوان به نام منیژه و مائده دارند که هر دو در کارخانه کار میکنند. نامزد منیژه یعنی نامدار زندانی سیاسی است و هرازگاه توسط ساواک بازداشت میشود. باران به تدریج به مائده علاقه پیدا میکند و در پی یافتن راهی برای سر و سامان گرفتن است. او پس از مدتی توسط یارولی از سلمانی اخراج میشود و به تشویق خواهرش بلقیس کسب و کار مستقل خود را راه میاندازد. بلقیس دور از چشم همسرش نوذر، که فردی متوهم و فرصت طلب است، دستبند طلای خود را میفروشد و پول آن را در اختیار باران میگذارد. باران به کمک آن پول ابزار اصلاح سر و صورت تهیه میکند و در قامت سلمانی سیار به فعالیت میپردازد تا کسب و کار یارولی را از رونق بیندازد. با این حال توفیقی در این کار نمییابد؛ لوازم او چندین بار توسط دزد ربوده میشود و پاسبانها نیز از او رشوه طلب میکنند. پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای مختلف باران به پیشنهاد یارولی به مغازه سلمانی باز میگردد. یارولی به موجب همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر به نان و نوایی میرسد و برخلاف باران روز به روز وضع مالی بهتری مییابد. مدتی بعد باران به اتهام همکاری با گروه پنجه انتقام توسط اداره آگاهی دستگیر میشود. با این حال او عضو این گروه نبوده و دوستانش آن را تشکیل داده و در آن فعالیت میکردند. هدف آنها گوشمالی دادن ساکنان غیر بومی اهواز بود تا این شهر را ترک کنند؛ به این دلیل که تمام فرصتهای شغلی نصیب آنها میشد و جوانان بومی شهر اغلب بیکار بودند. باران پس از آزادی از حبس حوادث دیگری را تجربه میکند که در نهایت به انقلاب و سقوط حکومت شاه میانجامد.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «مدار صفر درجه» اکثر ویژگیهای آشنای داستانهای بلند احمد محمود را در دل خود جای داده است. مواردی نظیر طولانی بودن داستان و تعداد قابل توجه شخصیتهای حاضر در آن از جمله ویژگیهایی است که علاوه بر «همسایهها» و «داستان یک شهر» در مدار صفر درجه نیز میتوان آنها را مشاهده میشود. از نظر زمان وقوع ماجرا نیز مدار صفر درجه در ادامه دو رمان یاد شده قرار میگیرد و حوادث دهه پنجاه خورشیدی را روایت میکند. هرچند که در این رمان نیز مانند آثار پیشین محمود به فراخور داستان گاه گریزی به گذشته زده میشود تا برخی از رخدادهای دهه سی و چهل خورشیدی به خصوص حوادث مربوط به کودتای ۲۸ مرداد مورد بازگویی قرار گیرد.
در مدار صفر درجه برخلاف همسایهها و داستان یک شهر خبری از شخصیت خالد نیست و پسر نوجوانی به نام باران در قامت شخصیت اصلی داستان قرار دارد. البته او بیشتر نقش ناظر را ایفا میکند و واسطهای برای معرفی شخصیتهای متعدد حاضر در داستان است. برخی از این شخصیتها نقش چندانی در پیش بردن وقایع داستان ایفا نمیکنند؛ با این حال اکثر آنها از خصلتهای منحصر به فردی برخوردارند و تفاوت محسوسی با سایر شخصیتها دارند. در واقع تنوع شخصیتها یکی از عواملی است که تا حدی از یکنواختی داستان جلوگیری میکند. این تنوع هم در جنسیت شخصیتها، هم در خلق و خو و رفتار آنها و هم در طبقهای که به آن تعلق دارند قابل مشاهده است.
یکی از ویژگیهای مهم مدار صفر درجه آن است که از ارائه تصویر کلیشهای در مورد اقشار مختلف دخیل در پیروزی انقلاب ، به خصوص اقشار فرودست، پرهیز میکند. در این رمان برخلاف برخی عادات رایج در آثار کلیشهای افراد انقلابی مبارزان عارف مسلک و معصوم از گناه و خطا به تصویر در نیامدهاند و هر کدام ضعفها و قوتهای مختص به خود را به نمایش میگذارند. حتی عدهای از آنها به دلیل منافع شخصی یا نداشتن درک درست از شرایط پیرامون خود با موج خروشان انقلاب همراه شدهاند. از این منظر مدار صفر درجه تصویری نسبتا واقعگرا از دهه پنجاه خورشیدی و افرادی که در آن میزیستهاند، به خصوص افراد فقیر و متعلق به طبقات ضعیف جامعه، ارائه میدهد. به طور کل این واقع گرایی، که یکی از خصلتهای اصلی آثار احمد محمود است، علاوه بر سبک روایت داستان مدار صفر درجه در شخصیتپردازی این اثر نیز نمود مییابد.
در این رمان بخش عمده بار روایت داستان بر دوش گفتگوها قرار دارد و وصف رخدادها جای چندانی در شیوه شرح ماجرا ندارد. این ویژگی تا حدی موجب نزدیک شدن داستان به یک روایت مستند از شرح حال مردم دهه پنجاه خورشیدی در اهواز گردیده است. سخن گفتن شخصیتها به گویش محلی نیز بر این امر دامن زده و موجب ارائه تصویر دقیقتری از شرایط و سبک زندگی مردم جنوب ایران در سالهای منتهی به انقلاب شده است. با این اوصاف میتوان گفت مدار صفر درجه توانسته است به سبک و سیاق خود، یعنی به شیوه احمد محمود، تصویر ملموسی از شرایط زندگی طبقات فرودست جامعه در سالهای پایانی حکومت سابق ارائه دهد.
دوگانه سرگردانی نوشته سیمین دانشور
دوگانه سرگردانی شامل رمانهای «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» است که به فاصله هشت سال از یکدیگر منتشر شدند و در اختیار اهل ادب قرار گرفتند. رمان جزیره سرگردانی در سال ۱۳۷۲ خورشیدی توسط انتشارات خوارزمی با تیراژ ۳۳ هزار نسخه منتشر شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در سال ۱۳۸۰ نوبت به انتشار جلد دوم این رمان یعنی ساربان سرگردان توسط همین انتشارات با تیراژ ۸۸ هزار نسخه رسید. این نسخه نیز مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و با استقبال چشمگیری از سوی آنان مواجه شد. رمان دنبالهدار سیمین دانشور در ابتدا قرار بود یک سهگانه یا رمان سه جلدی باشد. با این حال جلد سوم این اثر یعنی «کوه سرگردان» به سرنوشت مرموز و تراژیکی دچار شد و تا امروز هیچ نشانهای از آن در دست نیست. بنابر اطلاعات موجود سیمین دانشور کار نوشتن جلد سوم این رمان را حدود چهار سال پیش از مرگ خود یعنی در سال ۱۳۸۶ به پایان رساند و نسخه آماده شده را تحویل ناشر داد. پس از آن مدیر انتشارات خوارزمی یعنی علیرضا حیدری این رمان را برای چاپ آماده کرد. حیدری مدت کوتاهی پس از سیمین دانشور درگذشت و تکلیف نسخهای از رمان که میان او و نویسنده رد و بدل شده بود، و از قرار معلوم تنها نسخه موجود از آن به شمار میرود، مشخص نشد. در واقع این نسخه به دلایل نامعلومی ناپدید شده است و اطلاعی از آن در دست نیست. عدهای معتقدند که رمان کوه سرگردان پیش از ناپدید شدن مراحل اخذ مجوز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را طی میکرد و فرآیند بازبینی آن بسیار طولانی شده بود. اما عده دیگر اعتقاد دارند که رمان کوه سرگردان هرگز برای اخذ مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده نشده و حتی پیش از ارائه به کتابخانه ملی برای دریافت فیپا ناپدید شده است. به هر حال با گم شدن جلد سوم سهگانه سرگردانی سرنوشت شخصیتهای حاضر در داستان آن مشخص نگردید. گفته میشود کوه سرگردان قرار بود یک رمان کوتاه پنجاه و هشت صفحهای باشد و سرنوشت نهایی شخصیتهای این سهگانه را مشخص کند. اما تا لحظه نگارش متن پیش رو رمان مذکور همچنان مفقود است و سرنوشت شخصیتهای این سهگانه نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
خلاصه داستان
جزیره سرگردانی: هستی دختر جوان آرمانگرایی است که دغدغههای فکری متعددی دارد. پدر او به عنوان یکی از هواداران پر و پاقرص محمد مصدق در روزهای پرتنش دهه سی خورشیدی در جریان تظاهراتی که به نفع مصدق برگزار شده بود به صورت اتفاقی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. مادر هستی که عشرت نام دارد برخلاف همسر و دخترش اهل سیاست و آرمانخواهی نیست و تنها به عیش و نوش و خوشگذرانی میاندیشد. او مدت کوتاهی پس از مرگ همسرش با فردی که عقایدی کاملا متفاوت و متضاد با او دارد ازدواج میکند. همسر جدید او یعنی احمد گنجور به آمریکاییها نزدیک است و به نوعی نقش گماشته آنها را بر عهده دارد. عشرت بر ازدواج دخترش با جوان تحصیل کرده و ثروتمندی به نام سلیم که به یک خانواده معتقد و مذهبی تعلق دارد پافشاری میکند. با این حال هستی در دل خود نسبت به همکلاسی پر شر و شورش مراد احساس علاقه دارد. مراد به عنوان جوانی اهل سیاست شناخته میشود که تمام تمرکز خود را بر مبارزه با رژیم پهلوی قرار داده است. در نهایت هستی به دلیل غرق بودن مراد در سیاست و حال و هوای مبارزات چریکی و بیتفاوتی نسبت به زندگی مشترک به سمت سلیم جذب میشود و با او پیمان محبت میبندد.
ساربان سرگردان: پس از پیوند هستی با سلیم، او و مراد هر کدام به نوعی برای پیشینه سیاسی خود و مبارزات ضد حکومتی که در آن دخیل بودهاند دستگیر میشوند و روانه زندان میگردند. سلیم که نمیتواند با غیبت هستی از زندگی خود کنار بیاید به سراغ دختر مومنی از آشنایان میرود و با او که نیکو نام دارد ازدواج میکند. ماموران ساواک مراد و هستی را در بیابانی نزدیک قم که به جزیره سرگردانی مشهور است رها میکنند تا یا تلف شوند یا بیچون و چرا با ماموران امنیتی همکاری کنند. پدر ناتنی هستی یعنی احمد گنجور هنگامی که از این موضوع باخبر میشود ساربان کهنهکاری را اجیر میکند تا آنها را به خانه بازگرداند. هنگام سرگردانی در بیابان مراد که پیشینه غیرمذهبی دارد عقاید مذهبی پیدا میکند و شخصیتش دگرگون میشود؛ از سوی دیگر شرایط برای سلیم به صورت کاملا برعکس رقم میخورد و او عقاید مذهبی خود را کنار میگذارد. یکی از دلایل اصلی این امر درگذشت ناگهانی مادر سلیم است که بسیار به او علاقه داشت. پس از نجات یافتن هستی و مراد از بیابان مرگبار دختر جوان به صورت رسمی از سلیم جدا میشود و با مراد ازدواج میکند. چندی بعد آنها صاحب فرزندی به نام مرتضی میشوند و شرایط کشور رفته رفت به سمت وقوع انقلاب میرود. این امر توجه ساواک را از آنها دور میکند. پس از انقلاب برادر هستی یعنی شاهین با تغییر مرام فوری و و رنگ عوض کردن آنی اهداف فرصت طلبانهای را در پیش میگیرد و خود را در صف افراد انقلابی جا میزند. او با انجام این کار به اهداف خود میرسد و به جاه و مقام دست مییابد. با آغاز جنگ زوج جوان یعنی مراد و هستی که به دنبال منافع شخصی نیستند تصمیم میگیرند راهی جبهههای نبرد شوند. در ادامه هستی به دلیل مراقبت از فرزندشان مرتضی و مادر شوهرش بیبی جان از تصمیم خود منصرف میشود. او به علت علاقه به همسرش قصد دارد مراد را نیز از عزیمت به جبهه باز دارد اما عاقبت پس از راز و نیاز و کشف و شهود تصمیم میگیرد مانع حضور او در جنگ نشود.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
دوگانه سرگردانی با وجود آنکه تا کنون از جلد سوم محروم مانده است اما اشارههای مفصلی به دوران پیش از انقلاب و نخستین سالهای پس از انقلاب دارد. رخدادهای جلد نخست این دوگانه منحصر به دوران پیش از انقلاب است و فاصله زمانی ده ماهه و پرماجرایی را به تصویر میکشد که از سال ۱۳۵۳ آغاز میشود و در سال ۱۳۵۴ پایان مییابد. در جلد دوم نیز ادامه ماجرا تا پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ روایت میشود. افزون بر آن لابهلای رخدادهای داستان به وقایع سالهای قبلتر به ویژه مرداد ماه ۱۳۳۲ نیز اشارههایی صورت میگیرد. در خلال این اشارهها و نوع شخصیت پردازی افراد حاضر در داستان میتوان تعلقات فکری و علایق سیاسی نویسنده را به شکل کاملا مشهودی مشاهده کرد. به عنوان مثال بدبینی دانشور به حضور نیروهای خارجی حاضر در ایران، که بنابر اعتراف خود او نخستین بار در دوران کودکی و پس از مشاهده سیلی خوردن یک مرد ایرانی به دست افسری انگلیسی در یکی از خیابانهای شیراز ایجاد شده است، اینجا در شخصیت کراسلی (مامور امنیتی آمریکایی) نمود مییابد. او که نفوذ قابل توجهی در ساواک دارد دشمن اصلی مراد و هستی به شمار میرود و در طول داستان تلاش ویژهای برای مقابله با آنها به خرج میدهد.
حتی دانشور پا را از این فراتر نهاده و به شخصیتهای داستان شاخصههای آشکاری از خود و همسرش جلال آل احمد را اهدا نموده است. وضعیت خانوادگی و خواستگاه اجتماعی سلیم دقیقا مطابق با جلال آل احمد است و شر و شور سیاسی مراد نیز به خلق و خوی او شباهت دارد. در واقع سیمین دانشور خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای اجتماعی همسرش را میان دو شخصیت اصلی مرد داستان تقسیم کرده است و حتی پس از تحولات درونی و تغییرات بنیادینی که در آنها ایجاد میشود نیز این نسبت کم و بیش رعایت میگردد. خصوصیات اخلاقی و رفتاری هستی نیز تا حدی به خود نویسنده شباهت دارد و میتوان او را به نوعی نماد دوران جوانی دانشور در نظر گرفت.
اگرچه دوگانه سرگردانی نسبت به دیگر اثر داستانی بلند دانشور یعنی رمان سووشون از شهرت کمتری برخوردار است اما از نظر فنی میتوان شباهتهای فراوانی را میان این دو اثر یافت. نوع روایت و کیفیت نثر این دو اثر داستانی کم و بیش به هم شباهت دارد و به امضای دانشور در آثار داستانی بلند او تبدیل میشود. نکته جالب در مورد این دو رمان آن است که دانشور به شباهتهای موجود میان شخصیتهای هستی، مراد و سلیم با خودش و جلال بسنده نکرده و جلال آل احمد و سیمین دانشور واقعی را نیز با همان شمایل حاضر در دنیای بیرون وارد داستان کرده است. جلال آل احمد به عنوان یک نویسنده سرشناس در دوگانه سرگردانی نقش مرشد فقید و الگوی جوانان داستان را دارد و در این رمان چندین بار از او و اندیشههایش سخن به میان میآید. سیمین دانشور نویسنده نیز به عنوان استاد دانشگاه فرهیخته و دلسوز شخصیت اصلی داستان معرفی میشود و در قامت الگو و راهنمای او قرار میگیرد تا در عبور از ناملایمات زندگی به هستی و مراد مشاوره دهد. با وجود تعاریفی که برخی از نویسندگان ایرانی، نظیر هوشنگ گلشیری، در زمان حیات از خود و توان هنری خود کردهاند، کمتر دیده شده است که یکی از آنها در داستانهای کوتاه و بلندش به مرشد سازی و بت سازی از خود بپردازد.
پایه و اساس دوگانه سرگردانی بر اساس رویدادهای واقعی چیده شده است. با این حال بسیاری از وقایع این دو رمان ریشه در تخیلات نویسنده دارد و مانند بسیاری از آثار داستانی دیگر از واقعیت سرچشمه نمیگیرد. امری که بر جنبه داستانی این دوگانه میافزاید و در تلفیق با نثر خاص دانشور این اثر را کاملا متفاوت با یک گزارش تاریخی میسازد. در مجموع دوگانه سرگردانی به دلیل تمرکزی که بر وقایع سالهای منتهی به انقلاب و دوران پس از آن دارد شایسته قرار گرفتن در این لیست دهگانه است.
بازی آخر بانو نوشته بلقیس سلیمانی
رمان «بازی آخر بانو» یکی از نخستین رمانهای بلقیس سلیمانی و در عین حال یکی از پرمخاطبترین آنها است. این رمان پس از کش و قوسهای فراوان عاقبت در سال ۱۳۸۴ خورشیدی توسط انتشارات ققنوس منتشر شد و در عرض چهار سال به چاپ ششم رسید. سلیمانی برای نوشتن این رمان موفق به دریافت جایزه ادبی مهرگان در سال ۱۳۸۵ شد. او در همین سال و برای همین رمان جایزه بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان را نیز دریافت کرد.
خلاصه داستان
امیر و اختر اسفندیاری خواهر و برادر جوانی از اهالی روستای گوران هستند که مدت کوتاهی پس از انقلاب بنا به دلایل سیاسی اعدام شدهاند. پس از خاکسپاری آنها بین اهالی روستا درگیریهایی به وجود میآید. پدر آنها یعنی عزیزالله بیگ که در دوران شاه جزو ملاکان و خوانین سرشناس روستا بوده است شبانه نزد بیبی خاور میرود و از او میخواهد قبر امیر و اختر را نبش کند و جسد آنها را در مکان دیگری دفن نماید. بیبی خاور به شرط دریافت یک باب مغازه کوچک این درخواست را میپذیرد و دختر جوانش گلبانو که دوست اختر بوده را مجبور میکند او را در این کار یاری نماید. بیبی خاور قابله و مردهشور روستا محسوب میشود و از هر راهی برای کسب درآمد استفاده میکند. گل بانو به دلیل ترس در گورستان از حال میرود و تا مدتها به هذیان گویی دچار میشود. بیبی خاور دخترش را مدتی نزد منیر خانم که همسر پسر عموی گل بانو است میفرستد تا حالش بهتر شود. پس از آنکه گل بانو به خانه باز میگردد در مییابد که مادرش یکی از اتاقهای خانه را به جوانی به نام سعید زمانی و همسر باردارش نسا اجاره داده است. نسا پیش از سعید با مرد دیگری ازدواج کرده است و سه فرزند دارد که اکنون نزد خانواده همسر مرحومش زندگی میکنند. مدتی بعد مادر سعید برای دیدن او از تهران به روستا میآید و با دیدن نسا برافروخته میشود. او خواهرزادهاش سیما را برای ازدواج با سعید در نظر دارد و پسرش را وادار به جدایی از همسر روستاییاش میکند؛ اما سعید زیر بار طلاق دادن نسا نمیرود. مادر سعید با کمک بیبی خاور مخفیانه نسا را راضی میکنند تا کودک به دنیا نیامده خود را سقط کند و نزد خانواده و فرزندانش باز گردد. پس از انجام این کار مادر سعید طلاق نسا را از فرزندش میگیرد، به بیبی خاور پاداش میدهد و راهی تهران میشود. با بازگشت نسا نزد خانواده خود سعید که معلم مدرسه است اندک اندک به گل بانو علاقه پیدا میکند. هوش سرشار و علاقه گل بانو به کتابخوانی او را به عنوان معلمی که بیش از همه با کتاب سر و کار دارد به شدت تحت تاثیر قرار داده است. سعید به مادر گل بانو قول میدهد به زودی با بزرگان خانواده نزد او بیاید و از دخترش خواستگاری کند. او به تهران سفر میکند و هرگز باز نمیگردد. مدتی بعد بیبی خاور دخترش را به عقد مردی به نام ابراهیم رهامی در میآورد. او مامور امنیتی است و یکی از افراد پرنفوذ روستا به شمار میرود. بیبی خاور از رهامی مبلغ قابل توجهی برای جلب رضایت گل بانو دریافت کرده است. ابراهیم و همسرش مرضیه پس از سالها زندگی مشترک هنوز بچهدار نشدهاند؛ بنابراین او به پیشنهاد برادر زنش صادق رهامی تصمیم به ازدواج با گل بانو گرفته است. صادق که مامور بالادستی ابراهیم محسوب میشود به او پیشنهاد کرده است یکی از دختران ساده روستا را به عقد خود در بیاورد و پس از بچهدار شدن او را رها کند. اما ابراهیم اندک اندک به گل بانو دل میبازد و نمیتواند از او جدا شود. او به همسر جوانش میگوید اختر به دلیل ترور یک معلم اعدام شده است؛ همان معلمی که سعید زمانی جایگزین او شد. او همچنین نزد گل بانو اعتراف میکند با وجود آنکه در مراسم خاکسپاری اختر و امیر بر ضد آنها سخنرانی کرده و در مصادره اموال عزیزالله بیگ نیز دخیل بوده اما هیچ نقشی در اعدام اختر نداشته است. گل بانو که مدت کوتاهی پس از ازدواج با ابراهیم باردار شده به دلیل آنکه حدسهایی در مورد زد و بند او با بیبی خاور زده است از خانه میگریزد و نزد مادرش میرود. اما بیبی خاور او را وادار میکند سر خانه و زندگیاش باز گردد. پس از تولد فرزند گل بانو که حنیف نام دارد صادق رهامی از ماجرای نبش قبر امیر و اختر توسط گل بانو و مادرش در کنار تعدادی اتفاق دیگر به عنوان اهرم فشاری بر علیه شوهرخواهر خود ابراهیم استفاده میکند. ابراهیم قبول میکند حنیف نزد همسرش مرضیه در تهران بزرگ شود و گل بانو را طلاق دهد. در عین حال از نفوذ خود استفاده میکند تا گل بانو در رشته فلسفه دانشگاه تهران پذیرفته شود. او سال قبل کاری کرده بود که گل بانو با وجود قبولی در دانشگاه نتواند به تهران برود تا خودش بتواند با او ازدواج کند. سالها بعد خانم گل بانو محمدجانی به عنوان استاد فلسفه دانشگاه تهران با دانشجوی جدیدی به نام صالح رهامی آشنا میشود. او ابتدا گمان میکند که صالح همان حنیف است اما چندی بعد متوجه میشود او فرزند صادق رهامی است و پسر عمهاش حنیف رهامی (پسری که سالها از دیدن آن محروم بوده) اینک اسماعیل نامیده میشود و به جای توجه به درس و دانشگاه بیشتر در پی خوشگذرانی با دوستان است. گل بانو که در کنار کلاس فلسفه یک کلاس مفرح داستان نویسی را نیز اداره میکند روزی صالح و سایر دانشجویان را به آسایشگاه روانی شهید کچویی میبرد؛ مکانی که سعید زمانی یعنی همان مستاجر سابق بیبی خاور در آنجا بستری است. سعید پس از ترک روستا و آمدن به تهران متوجه اعدام دوست خود علی و برادرش حمید در پی رخدادهای روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ میشود. او که از این اتفاق بسیار نگران و هراسان است به پیشنهاد یکی از دوستان راهی جبهه میشود تا از سوظن و دستگیری در امان بماند. در نهایت نیز بدون آنکه به روستا و نزد گل بانو باز گردد کارش به آسایشگاه روانی میکشد. ابراهیم رهامی که همچنان سایه سنگین برادرزنش را روی زندگی خود حس میکند در حالی که برای ملاقات مجدد با گل بانو دودل است در جریان یک تصادف خودرو کشته میشود.
نگاهی به این رمان و ویژگیهای آن
رمان «بازی آخر بانو» به فضای پرتنش سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی میپردازد و همزمان با توصیف این فضا به نکاتی اشاره میکند که از سوی همفکران نویسنده یعنی نویسندگانی که هنرمندان انقلاب نامیده میشوند چندان مورد توجه قرار نگرفته است. نویسنده تا آنجا که امکان آن فراهم بوده به برخی افراطیگریهایی که در آن سالها صورت گرفته اشاراتی داشته است. مواردی نظیر برخی تسویه حسابهای شخصی که با انگهای سیاسی انجام میشد، مصادره اموال رقیبان به بهانه گرایش سیاسی آنها و سوء استفاده شخصی برخی افراد تازه به جاه رسیده از تحولات ناشی از تغییر حکومت و دگرگونی توازن قدرت از جمله رویدادهایی است که در آن سالها در برخی نقاط ایران، به خصوص مناطق کوچک یا دور افتاده کشور، به وقوع میپیوست و در این رمان تا حد امکان و در حد بضاعت، هر چند کوتاه، به آنها اشاره شده است.
دیگر ویژگی قابل مشاهده در رمان بازی آخر بانو اشاره به وضعیت زنان بیپناه در نقاط دورافتاده کشور است. وضعیتی که البته زنان بدون پشتوانه از طبقات ضعیف جامعه در شهرهای بزرگ و حتی پایتخت نیز آن را تجربه میکنند. در این رمان گل بانو در طول زندگی پرتلاطم خود با مردانی مواجه میشود که از نظر فکری و تعلق به طبقه اجتماعی صد و هشتاد درجه با یکدیگر تفاوت دارند. افرادی نظیر حیدر که یک جوان بیسواد چاقوکش است، سعید زمانی که یک معلم محافظه کار با افکار چپ به شمار میرود و ابراهیم رهامی که فردی مذهبی با شغل امنیتی است از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. با این حال تمام این افراد تقریبا به یک شکل با گل بانو رفتار میکنند و با سبک و سیاقی مشابه به سوء استفاده از او میپردازند. حتی نوع دست درازی آنها به گل بانو نیز تقریبا شبیه به هم است و همگی هنگام عصبانیت یعنی زمانی که این دختر جوان تناقضات درونی، نیات یا دروغهایشان را آشکار میکند و آن را به رخشان میکشد بر روی او دست بلند کرده و با سیلی یا برخورد فیزیکی در پی ساکت کردنش بر میآیند.
در کنار موارد فوق اشاره به ازدواج مجدد به بهانه نازایی همسر اول نیز یکی از دغدغههای همیشگی بلقیس سلیمانی در آثار داستانیاش است که در این رمان نیز به چشم میخورد. او در رمان خاله بازی نیز به زنانی اشاره کرده است که مردها تنها به دلیل نازایی همسر اولشان به سراغ آنها رفتهاند و در عمل مانند یک شیء یا ابزار با آنها رفتار شده است. در رمان بازی آخر بانو در بر همان پاشنه میچرخد و ابراهیم رهامی به دلیل نازایی همسرش مرضیه به سراغ گل بانو میآید و با او ازدواج میکند. همان گونه که خود گل بانو به آن اشاره میکند چون ابراهیم از همسر اولش بچهدار نشده است با من که زیبا و فقیر بودم و به راحتی میتوانسته مرا به دست بیاورد ازدواج کرده است.
داستان رمان بازی آخر بانو از زبان شخصیتهای مختلف حاضر در آن نظیر گل بانو، سعید زمانی، ابراهیم رهامی، حنیف رهامی و مرضیه روایت میشود. این نوع خاص از روایت موجب ایجاد گرههایی در داستان شده است که به تدریج باز میشوند یا به گرههای دیگری تبدیل میگردند. در واقع هر کدام از شخصیتهای حاضر در داستان وقایع رخ داده را از دید خود روایت میکند و موجب میشود حقیقت ماجرا در قیاس با روایت سایر شخصیتها متفاوت جلوه نماید. از این منظر رمان بازی آخر بانو تا حدی به داستانهای کوتاه «در بیشه» و «راشومون» از نویسنده ژاپنی ناکام و قدر ندیده «ریونوسوکه آکوتاگاوا» شباهت مییابد که فیلم سینمایی راشومون «آکیرا کوروساوا» نیز از آنها اقتباس شده است. البته داستان رمان بازی آخر بانو در نهایت به آن حد از کیفیت نمیرسد که عدم قطعیتی مشابه با داستانهای کوتاه یاد شده در زمینه فاش سازی حقیقت را در معرض دید خواننده قرار دهد. داستان این اثر هر چه بیشتر رو به پایان میرود از هیجان و استحکام ابتدایی فاصله گرفته و کم رمقتر میشود و به تدریج از تک و تا میافتد. ضمایم پایان داستان نیز حکم تیر خلاصی بر پایان عجولانه و نسبتا سر هم بندی شده آن را دارد. البته شاید این ضمایم تنها به دلیل جوانمرگ نشدن رمان بازی آخر بانو (تعبیر خود نویسنده) به پایان آن الصاق شدهاند. در مجموع میتوان گفت نکات مثبت رمان بازی آخر بانو به اندازهای است که آن را شایسته قرار گرفتن در این لیست دهگانه کند.
حضور کمرنگ موضوع انقلاب در ادبیات داستانی
در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که انتخاب رمانهای باکیفیت برای قرار گرفتن در لیست آثار منتخبی که به انقلاب اسلامی و وقایع مرتبط با آن اشاره داشتهاند کار چندان راحتی نیست. مهمترین دلیل این امر آن است که تعداد این آثار به قدری اندک است که امکان دستچین کردن آنها وجود ندارد. از همین رو تنها باید به آثار انگشت شمار موجود در این زمینه که اکثر آنها پیش از دهه هشتاد خورشیدی به نگارش در آمدهاند بسنده کرد. هنگامی که موضوع انقلاب را در کنار موضوع دفاع مقدس قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که تعداد آثار داستانی خلق شده با تمرکز بر موضوع دوم تا حد قابل توجهی بیشتر از موضوع اول است. یافتن دلایل اصلی این امر و اشاره به آنها خود میتواند موضوع نگارش مقالهای جداگانه باشد. با این همه هر رمان قابلیت اقتباس برای آثار نمایشی متعدد را دارد . از طرفی خوانش رمان ها می تواند زمینه ساز شکل گیری سوزه های روز در ذهن باشد .