در حال بارگذاری ...
نگاهی به جایگاه سعدی در هنرهای نمایشی امروز ایران

حضور شبه گونه شیخ اجل بر صحنه تئاتر

ایران تئاتر – سید رضا حسینی: اکنون نوزده سال است که در تقویم رسمی کشور ، روز اول اردیبهشت ماه به عنوان «روز گرامی‌داشت سعدی» یا روز سعدی شناخته می‌شود. به مناسبت فرا رسیدن این روز در مطلب پیش رو نگاهی به ویژگی‌های این شاعر پرآوازه و کمیت و کیفیت پرداختن به او در آثار نمایشی ایران خواهیم داشت.

اکثر جزئیات زندگی شاعری که مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله شیرازی نام داشت و همگان او را با تخلص «سعدی» می‌شناختند و هنوز هم با همین لقب و القاب دیگری نظیر «شیخ اجل» و «استاد سخن» می‌شناسند، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و گردی از شک و تردید روی آن پاشیده شده است. حتی تاریخ تولد و مرگ او نیز توسط پژوهشگران ادبی به صورت تخمینی محاسبه شده است و از روز دقیق آن اطلاعی در دست نیست.

به گواه کسانی که در زندگی سعدی کند و کاو کرده‌اند او حول و حوش سال ۵۸۸ خورشیدی در شیراز متولد شد و حدود هشتاد و چند سال بعد در یکی از روزهای بازه زمانی سال‌های ۶۷۱ تا ۶۷۴ خورشیدی در همین شهر یعنی زادگاه خود دیده از جهان فرو بست. در واقع بخش مهمی از اندک اطلاعات به جا مانده از زندگی شخصی سعدی از خلال آثار مکتوب او، به خصوص مشهورترین آن‌ها یعنی گلستان و بوستان به دست آمده است؛ از آن جهت که در بخش عمده این آثار خود او نقش راوی حکایت‌ها را بر عهده دارد و اطلاعاتی در مورد احوالاتش به خواننده ارائه می‌دهد.

اکنون که از خواب ابدی سعدی بیش از هفت قرن زمان می‌گذرد پرسش‌هایی که پیرامون این شاعر نام آشنا وجود دارد همچنان به قوت خود باقی است. به عنوان مثال یکی از پرسش‌های مذکور این است که چرا هم‌وطنان سعدی، به خصوص کسانی که دستی در هنر دارند، در طول این همه سال چنین اندک به او پرداخته‌اند و حتی در قالب آثار هنری انگشت شمار نیز یادش را آن گونه که باید گرامی نداشته‌اند؟ پیش از پاسخ به پرسش یاد شده بد نیست ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که اصلا چرا باید به سعدی پرداخت و از او یاد کرد؟

 

حفظ زبان فارسی از گزند فراموشی

دو نقطه عطف مهم زندگی سعدی یعنی کوچ به بغداد در دوران نوجوانی و بازگشت او به شیراز در روزهای پختگی مصادف با حملات چندگانه حکمرانان مغول به ایران و تصرف بخش‌های مختلف این سرزمین توسط سپاهیان آن‌ها بود. در آن روزها علاوه بر تلاطم اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران ادبیات این سرزمین کهن نیز با دگرگونی و دگردیسی دست و پنجه نرم می‌کرد. با نشستن غبار روی میراث گذشتگان سبک عراقی اندک اندک جای سبک خراسانی را در شعر می‌گرفت و قصیده به تدریج جای خود را به غزل می‌داد. از جمله پیامدهای مهم این فعل و انفعال گرایش افراطی شاعران و نویسندگان به استفاده از کلمات و ترکیبات عربی در آثارشان بود. این امر بیش از هر هدف دیگری برای مسجع کردن آثار ادبی و بخشیدن سر و شکل زیبا و ظاهر فریبنده به آن‌ها صورت می‌گرفت. در واقع شاعران آن دوران بیش از آنکه در پی انتقال مفاهیم ارزنده به مخاطب باشند، به سمت پیچیده کردن ظاهر متون ادبی و آراستن آن‌ها به زیور آرایه‌های گوناگون و صنایع خوش رنگ و لعاب گام بر می‌داشتند. این امر همان گونه که به آن اشاره شد نقش جملات و کلمات فارسی در اشعار و متون ایرانی را کم‌رنگ کرد و بر اهمیت کاربرد عبارات عربی برای هرچه پرتکلف نمودن شعر و نثر افزود. در مجموع ادبیات ایران در قرن هفتم هجری کم و بیش به سمت عزلت‌نشینی و به حاشیه راندن زبان فارسی و به متن آمدن مجدد زبان عربی حرکت می‌کرد.

در این میان سعدی شیرازی بدون آنکه خود را اسیر سبک‌ها و فرم‌های رایج در آن زمان کند به سمت انتقال مفاهیم پندآموز و اندرزگونه به مخاطب حرکت کرد و تلاش خود را معطوف هرچه ساده‌تر انجام دادن این کار در آثارش نمود. این تلاش بیش از غزل‌های او در گلستان و بوستان که ساختار سنتی‌تری دارند نمود یافته است. به طور خلاصه می‌توان برای سعدی نقشی کم و بیش مشابه با فردوسی در مصون نگه داشتن زبان فارسی از آفت فراموشی قائل شد. او در آثارش با وجود استفاده از برخی کلمات عربی اصرار ویژه‌ای بر به کار بردن کلمات ساده و عبارات عامیانه فارسی داشت. امری که موجب جذب مردم عادی به اشعار او شد و با افزودن بر تعداد مخاطبان این آثار از به حاشیه راندن آنها و زبان فارسی جلوگیری کرد.

در دوران زندگی سعدی به کوشش «شهاب‌الدین سهروردی» حکایات حماسی پهلوانان، که در دوران فردوسی با شاهنامه بیش از هر زمان دیگری باب شده و میان مردم رونق یافته بود، جای خود را به حکایات شبه حماسی عارفانه داده بود و متون ساده به سمت پیچیده شدن و برخورداری از ظاهر پر زرق و برق و متکلف می‌رفت. سعدی با وجود آنکه در آثار خود نقل کردن حکایات شبه صوفیانه را در دستور کار قرار داد و به سراغ شرح داستان‌های حماسی پهلوانی نرفت، اما این حکایات را کم و بیش به همان سبک و سیاق شاهنامه روایت کرد؛ خصلتی که در بوستان بیش از گلستان مشهود است. یکی دیگر از وجوه افتراق سعدی با فردوسی استفاده از جملات و عبارات عربی در سروده‌هایش است و او حتی غزل‌های کاملی نیز به زبان عربی دارد. با این حال تمرکز ویژه شیخ اجل بر زبان فارسی در آثار شاخصی نظیر گلستان و بوستان موجب می‌شود که بتوان او را یکی از ناجیان زبان فارسی در قرن پر حادثه هفتم هجری لقب داد.

از سوی دیگر صوفی‌گری و گرایش به عرفان هیچ‌گاه برای سعدی یک اصل اساسی نبود و همواره از شرح احوال صوفیان به عنوان ابزاری برای انتقال مفاهیم اندرزگونه‌ای که در ذهن داشت بهره می‌گرفت. این در حالی است که او پس از پایان دادن به دور نخست سفرهای طولانی خود و بازگشت به شیراز در خانقاه این شهر ساکن شد و تا پایان عمر از نزدیک با صوفیان حشر و نشر داشت. در واقع می‌توان گفت که سعدی هیچ‌گاه خود را مقید به سبک ادبی یا اندیشه و ایدئولوژی خاصی نکرد و از تمام سبک‌ها، ایدئولوژی‌ها و مکاتب فکری رایجی که به آنها تعلق خاطر داشت در جهت محقق کردن اهداف خود بهره جست. شاید بتوان ادعا کرد که او افکار و ایدئولوژی‌های رایج زمان خود را در وجودش جذب و حل می‌نمود و گوشه‌ای از هر کدام را در آثار خود بروز می‌داد؛ با این حال هرگز به طور کامل در هیچ کدام از آن‌ها حل نشد بلکه آنها را در خود حل کرد. این همان خصلتی است که می‌توان از دیرباز در ایران و مرام ساکنان این سرزمین سراغ گرفت؛ کشوری که در طول تاریخ فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌های فراوانی را به خود جذب و در دل خود حل کرده اما هرگز به طور کامل به شکل هیچ‌کدام از آن‌ها در نیامده است.

 

تبدیل گونه‌های ادبی غیر فارسی به فارسی

همان گونه که در بخش پیشین متن پیش رو به آن اشاره شد سعدی بیش از آنکه خود را در قالب مکاتب فکری یا ادبی رایج آن زمان تعریف کند و مانند بسیاری از هم عصرانش در آن‌ها غرق شود سعی داشت آن‌ها را به قالب افکار خود در بیاورد. اثر نیمه منظوم و نیمه منثور گلستان را می‌توان مهمترین تلاش‌ او در این زمینه لقب داد. گلستان از نظر شکل و قالب ادبی به مقامه نویسی‌هایی شباهت دارد که ابتدا مختص به ادبیات عرب بود. البته مبتکر مقامه نویسی به زبان عربی یکی از ادیبان ایرانی است که در قرن چهارم هجری می‌زیست و با نام «بدیع‌الزمان همدانی» شناخته می‌شد. او نسبت به زبان و ادبیات فارسی گرایش چندانی نداشت و از همین رو مقامات او نیز مانند سایر آثارش به زبان عربی نوشته شد. قاضی حمیدالدین بلخی یکی از نخستین کسانی بود که تلاش کرد مقامه نویسی به زبان فارسی را باب کند. با این حال در اثر شاخص او یعنی مقامات حمیدی آنچه بیش از همه به چشم می‌آید نثر مصنوع و متکلفی است که با انواع و اقسام آرایه‌ها و صنایع ادبی تزئین شده تا بیش از پیش موجه و مسجع جلوه کند.

سعدی در گلستان با پرهیز از تکلف و فخرفروشی ادبی به خوبی توانسته است مقامه نویسی را بدون کم و کاست به ادبیات فارسی بیاورد و نوشتن آن به سبک و سیاق ایرانی را باب کند. او در نثر گلستان به جای استفاده از کلمات و عبارات ثقیل از زبان عامیانه‌ای بهره گرفت که در آن روزگار مختص به مردم کوچه و بازار بود. بسیاری از عبارات موجود در دل این اثر در کنار ابیات بوستان اکنون به عنوان ضرب‌المثل به کار می‌رود و اکثر آنها پس از گذشت بیش از هفت قرن همچنان تازه و به روز جلوه می‌کند. تعداد این عبارات در گلستان رقمی حدود چهارصد عنوان برآورد شده است.

مقامه نوعی داستان کوتاه به شمار می‌رود که بهره‌مندی از عبارات مسجع یکی از ویژگی‌های شاخص آن است. سعدی بدون آنکه این ویژگی برجسته را از مقامه فارسی بزداید آن را در گلستان به گونه‌ای پرداخته است که دریافتن مفهوم حکایت برای مخاطب عام آسان باشد. شاید از همین رو است که در قرن‌های گذشته نام گلستان و بوستان همواره به عنوان یکی از نخستین منابع آموزشی برای نوآموزانی که قصد آموختن زبان فارسی را دارند مطرح بوده است.

در دوران فرمانروایی سلسله گورکانیان بر هند که از قرن دهم هجری آغاز شد و حدود سه قرن ادامه یافت زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار هند شناخته می‌شد. از همین رو جوانانی که قصد ورود به دنیای سیاست و انجام فعالیت دیوانی را داشتند باید زبان فارسی را تمام و کمال می‌آموختند. یکی از مهمترین منابع آنها در این زمینه خواندن آثار شاخص سعدی یعنی گلستان و بوستان بود. این امر خود دلالت بر اهمیت فعالیتی دارد که سعدی در قرن هفتم هجری انجام داد. در واقع شیوه‌ای که شخصیت‌های حاضر در حکایات او برای سخن گفتن با یکدیگر برگزیده‌اند امروز با تغییرات اندکی شیوه سخن گفتن رایج فارسی زبانان است.

در حال حاضر اهمیت آثار سعدی در هند به اندازه آن دوران نیست. اما این امر نمی‌تواند تعجب چندانی را برانگیزد؛ چرا که آثار شیخ اجل امروز حتی در زادگاه او یعنی ایران نیز اهمیت چندانی ندارد و تنها از سر تفنن به آنها پرداخته می‌شود. به بیان دیگر اکنون در کشورمان شاهد نگرش عمیقی به آثار ادبی کهن نیستیم و اکثر آنها به شکل سطحی و غیر اصولی مورد توجه قرار دارند (البته اگر توجهی به آنها صورت گیرد). بنابراین نباید انتظار داشت که در سایر کشورها جایگاهی فراتر از حد انتظار به این آثار تعلق گیرد.

 

تطبیق مرام سعدی با فرهنگ ایرانی

سعدی هنگام تحصیل در مدرسه نظامیه بغداد زیر نظر اساتید نام‌آشنایی نظیر شهاب‌الدین سهروردی به آموزش پرداخت. سهروردی بنیان‌گذار مکتب فلسفی اشراق بود و قصد داشت میان فلسفه و عرفان ایران باستان یعنی حکمت خسروانی و آموزه‌های اسلام پیوند ایجاد کند. تاثیر آموزه‌های او در شاگرد زیرکی نظیر سعدی به وضوح قابل مشاهده بوده و در آثار شیخ اجل به خوبی بازتاب یافته است. آنچه در برخی از آثار سعدی به چشم می‌آید پیوند اسلام با مفاهیم اندرزگونه باستانی است که ریشه در پندار، رفتار و گفتار نیک دارد. سعدی با آنکه از نظر عقاید و اعتقادات مذهبی به شدت تحت تاثیر اندیشه‌های غزالی قرار داشت اما چه در عمل و چه از دیدگاه نظری از هرگونه رفتار و کردار رادیکال به دور بود. به طور کل در مرام او نوعی مدارا با عقاید مختلف، چه عقایدی که از آنها دوری جسته و چه عقایدی که به آنها تعلق خاطر دارد، به چشم می‌خورد که گاه به سازش و محافظه‌کاری یا نداشتن خط فکری مستقل تعبیر شده است.

چنین رویکردی و چنین نگاهی به مکاتب فکری مختلف، ایدئولوژی‌های متضاد و حتی گذشته و تاریخ ایران زمین در عصر حاضر نیز کم و بیش در فرهنگ عامه مردم کشور ما به چشم می‌خورد. ایرانیان در طول تاریخ بیشتر اهل مدارا بوده‌اند و کمتر با شمشیر به قلع و قمع فرهنگ‌های دیگر پرداخته‌اند. امروز با نگاهی به فضای مجازی، که محلی برای مطرح کردن افکار و نظرات مختلف است، در می‌یابیم آن دسته از جملات قصار و حکایات کوتاه که از خصلت اندرزگونه و پندآموز برخوردارند همچنان میان توده مردم بسیار محبوب و پرمخاطب به شمار می‌روند. از این لحاظ می‌توان جامعه‌ای که سعدی در آن می‌زیست را کم و بیش مشابه با جامعه‌ای‌ دانست که ما اکنون در آن روزگار می‌گذرانیم. سعدی در زمان خود با حس کردن این نیاز عام به سراغ تالیف گلستان و بوستان رفت. آثاری که جملات و عبارات مشابه با نمونه‌های به کار رفته در آنها همچنان میان مردم ایران از محبوبیت و مقبولیت بالایی برخوردارند.

با این اوصاف می‌توان سعدی را مصداق بارز مفهومی نامید که اکنون به عنوان فرهنگ ایرانی شناخته می‌شود. فرهنگی که در کناره بهره‌مندی از نقاط قوت فراوان نقاط ضعفی را نیز در دل خود جای داده است که بیش از همه در قالب تضادها، تناقض‌ها و تعارض‌ها نمود می‌یابد. این تضادها و تناقض‌ها به وضوح در آثار سعدی نظیر گلستان و بوستان نمود یافته و با اندکی دقت قابل مشاهده است. به طور خلاصه می‌توان سعدی را یک ایرانی واقعی با تمام نقاط قوت و ضعف آشنا قلمداد کرد. با این حال مشخص نیست که چرا ایرانیان در عصر حاضر توجه چندانی به یکی از ایرانی‌ترین هنرمندان تاریخ خود ندارند و حتی در آثار هنری خود نیز از شیخ اجل یاد نمی‌کنند.

 

جای خالی سعدی در آثار نمایشی

همان گونه که در مطلب ابوعلی سینا به آن اشاره شد جای خالی مشاهیر صاحب‌نام ایرانی در سینما، تلویزیون و تئاتر ما به شدت احساس می‌شود. این موضوع بدون کم و کاست در مورد سعدی نیز قابل مشاهده است. اگر آثار تجربی و مستند ساخته شده در مورد شیخ اجل را کنار بگذاریم تنها به یک فیلم سینمایی ناشناخته‌ همنام با سعدی بر می‌خوریم که آن نیز به کشور ما تعلق ندارد و محصول سینمای تاجیکستان است. حتی بر اساس حکایت‌های پرشمار موجود در آثار سعدی یا افکار و اندیشه‌های او نیز فیلم سینمایی قابل توجهی در سینمای ایران ساخته نشده است.

با این حال در تلویزیون ایران وضعیت شیخ اجل بهتر به نظر می‌رسد و تاکنون شاهد ساخته شدن تعدادی مجموعه‌ تلویزیونی بر اساس حکایت‌های او بوده‌ایم. یکی از نمونه‌های اخیر آن‌ها سریال انیمیشن «بوستان سعدی» محصول «مرکز پویانمایی صبا» است که سال گذشته در ۲۶ قسمت ۱۰ دقیقه‌ای از تلویزیون ایران پخش شد. در سال‌های اخیر زمزمه‌هایی در مورد ساخته شدن سریال تلویزیونی سعدی نیز مطرح بوده که البته تاکنون هیچ کدام از این گمانه‌ها به مرحله اجرای نهایی نرسیده است.

وضعیت سعدی در تئاتر ایران نیز کم و بیش به تلویزیون شباهت دارد و در طول سالیان گذشته تلاش‌هایی برای پرداختن به او و آثارش از سوی هنرمندان تئاتر صورت گرفته است. از میان این تلاش‌ها می‌توان به تهیه نمایشنامه‌هایی نظیر «باغ دلگشا» نوشته «پری صابری» و «سلطان فیل گردن» نوشته «داریوش ارجمند» اشاره کرد. نمایشنامه باغ دلگشا بر اساس زندگی سعدی به رشته تحریر در آمده است و سلطان فیل گردن نیز نمایشنامه تخت حوضی عامه پسندی به شمار می‌رود که یکی از حکایات سعدی را به عنوان منبع اقتباس خود برگزیده است.

از «اپرای عروسکی سعدی» به کارگردانی «بهروز غریب ‌پور» می‌توان به عنوان یکی از آثار نمایشی فاخر یاد کرد که در مورد شیخ اجل ساخته شده است. این نمایش در سال 1396 خورشیدی به روی صحنه آمد و در کنار سعدی شاعران دیگری نظیر خیام و مولوی را نیز به تماشاچیان معرفی کرد. افزون بر آن داستان لیلی و مجنون نظامی نیز توسط همین کارگردان در قالب اپرای عروسکی به تصویر کشیده شد.

یکی از نمایش‌های اخیر ساخته شده بر اساس شخصیت سعدی تئاتر «سعدی مسافر شهر عشق» نوشته «علینقی رزاقی» به کارگردانی «ژوبین غازیانی» و بازیگری «علی عمرانی» است که در سال ۱۳۹۷ اجرایی نیز در شهر ونکوور کانادا داشت. در این نمایش زندگی سعدی از تولد تا مرگ به تصویر کشیده شده است. نمایش «سعدی، کلمب و فتح جزیره» نیز نام اثر دیگری است که در زمستان گذشته شاهد اجرای آن در بخش بزرگسال هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی «تهران-مبارک» بودیم. این تئاتر عروسکی از فضای کمدی بهره می‌برد و سعدی را در کنار مبارک و کریستف کلمب به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی داستان به بیننده معرفی کرده است. در مجموع وضع سعدی در تئاتر ایران بهتر از سینما و تلویزیون به نظر می‌رسد و هنرمندان تئاتر هرچند اندک و جسته و گریخته اما حداقل هر چند سال یک بار یادی از او  در آثار مختلف  بر صحنه تئاتر خود می‌کنند و حضور کمرنگ و شبه گونه شیخ اجل را بر صحنه تئاتر رقم می زنند. 

 

غفلت از به تصویر کشیدن زندگی پرماجرای سعدی

توجه اندک به سعدی در آثار نمایشی ایران در شرایطی رقم می‌خورد که علاوه بر حکایات پرتعداد این شاعر در گلستان و بوستان و غزلیاتش، زندگی شخصی او نیز می‌تواند دستمایه ساخت آثار نمایشی متعدد قرار بگیرد. سعدی در روزگاری می‌زیست که حوادث مختلفی در ایران جریان داشت و حاکمان و سلسله‌های متعددی روی کار آمده و برچیده شدند. این شاعر شیرازی در حاشیه بسیاری از این حوادث حضور داشت و از ابتدا تا پایان عمر خود زندگی پرماجرایی را تجربه کرد. رویدادهای مختلفی نظیر سفر سعدی به بغداد در ایام نوجوانی برای تحصیل، سفرهای چندگانه او به حج، سفر به گوشه و کنار ایران و ملاقات‌های متعددش با اهالی ادب و سیاست، سفر به شام و سرزمین‌های غربی هر کدام ماجراهای گوناگونی را در دل خود جای داده است که می‌تواند ماده خام مناسبی برای شکل دادن به یک اثر نمایشی مجزا باشد.

در کنار حوادثی که به آنها اشاره شد افکار، اندیشه‌ها و خصوصیات اخلاقی سعدی و حتی نکاتی که از آنها به عنوان تناقض‌های این شاعر پرآوازه یاد می‌شود  نیز تا کنون چندان مورد توجه هنرمندان و اهل نظر قرار نگرفته است. در مطلب بعدی مرتبط با سعدی که به زودی در ایران تئاتر منتشر خواهد شد به برخی از پتانسیل‌های آثار او برای تبدیل به نمایش اشاره خواهیم کرد.

منابع:

کلیات سعدی به اهتمام محمدعلی فروغی، انتشارات زوار

قلمرو سعدی نوشته علی دشتی، انتشارات امیر کبیر

سبک شناسی نوشته محمدتقی بهار، سازمان کتاب‌های پرستو وابسته به انتشارات امیر کبیر

 




نظرات کاربران