بررسی ضرورت تبدیل روند تحریف نام خلیج فارس به آثار نمایشی برای ثبت در تاریخ
از سوژه نفوذ انگلیسی برای ابداع یک عنوان جعلی غافل نشو !
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: از رسمی شدن نامگذاری روز دهم اردیبهشت ماه به عنوان «روز ملی خلیج فارس» بیش از شانزده سال زمان نمیگذرد. در مطلب پیش رو به دلایل این نامگذاری خواهیم پرداخت و روند تحریف نام خلیج فارس توسط بیگانگان در کمتر از یک قرن اخیر را مرور خواهیم کرد. مسلما از دل حوادث تاریخی مهمی که در این مطلب به آنها اشاره شده سوژههای فراوانی قابل استخراج است؛ سوژههایی که میتوان از آنها به عنوان منبع اقتباس مناسبی برای ساخت آثار نمایشی متعدد بهره گرفت.
تلاش جدی برای گرامی داشتن نام «خلیج فارس» در ایران از ابتدای دهه هشتاد خورشیدی آغاز شد. شروع این دهه مصادف با رشد ناگهانی فضای مجازی در ایران بود و خلیج فارس یکی از موضوعات مهمی به شمار میرفت که هر چند وقت یک بار به بحث اصلی این فضای نوظهور تبدیل میشد. دلیل اصلی این بحثها تحریف نام خلیج فارس توسط کشورهای شیخنشین حوزه این خلیج و رسانههای مختلف وابسته به آنها بود که به صورت متناوب تکرار میشد. این اقدام اغلب به شکل غیر سهوی و هدفمند انجام میگرفت و هر بار واکنش گسترده کاربران ایرانی در فضای مجازی را به همراه داشت.
اصرار بیمورد کشورهای مذکور به استفاده از نام غیر واقعی «خ ل ی ج ع رب ی» برای نامیدن خلیج فارس، که بیش از همه ریشه در اهداف و منافع سیاسی داشته و دارد، کار را به جایی رسانده بود که برخی از رسانههای غربی نیز در مواردی اقدامات مشابهی انجام میدادند و از همین نام غیر واقعی استفاده میکردند. حتی برخی از آنها برای انجام این کار از نظر مالی تطمیع شده و همچنان میشوند. یکی از این موارد انتشار اطلس جدید جهان در سال ۱۳۸۳ خورشیدی توسط ژورنال مشهور آمریکایی یعنی «نشنال گئوگرافیک» National Geographic بود که اعتراض گسترده کاربران ایرانی فضای مجازی را در پی داشت. اگرچه در اطلس نشنال گئوگرافیک عبارت خلیج فارس نیز وجود داشت و عبارت جعلی مورد نظر در کنار آن داخل پرانتز قید شده بود، اما کاربران ایرانی معتقد بودند نباید در منابع معتبر علمی و پژوهشی برای آبراهی که در طول تاریخ همواره نام واقعی و مختص به خود را داشته است از یک نام جعلی استفاده کرد.
تاریخچه استفاده از یک اصطلاح خودساخته به جای خلیج فارس
سابقه به کار بردن عبارت جعلی «خ ل ی ج ع رب ی» توسط منابع مرجع و رسانههای شناخته شده به بیش از هفتاد سال نمیرسد و در مجموع کمتر از یک قرن است. تا پیش از نیمههای قرن بیستم میلادی این خلیج همواره با نام خلیج فارس شناخته میشد و بسیاری از منابع معتبر عربی مرتبط با تاریخ و جغرافیا نیز بر این حقیقت تاکید دارند. به عنوان مشتی از خروار میتوان به آثار تالیفی مورخ مصری «جمال الدین الشیال» اشاره کرد که در آن برای نامیدن خلیج مورد بحث از نام خلیج فارس استفاده شده است.
با نگاهی به تاریخ معاصر خاورمیانه به این نتیجه میرسیم که برای نخستین بار نه اعراب ساکن مناطق حوزه خلیج فارس که انگلیسیهای متولد اروپا باب استفاده از اصطلاح «خ ل ی ج ع رب ی» را در آثار مکتوب و رسانهها گشودند. نشریه بحرینی «صدای بحرین» یا «الصوت البحرین» یکی از نخستین نشریات جهان عرب به شمار میرود که در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ خورشیدی اصطلاح جعلی را در برخی از مقالات خود به کار برد. بانی و مشوق اصلی این کار «چارلز بلگریو» Charles Belgrave بود که به عنوان یک مستشار انگلیسی ساکن بحرین با این نشریه همکاری میکرد و حتی میتوان او را همه کاره این نشریه نامید. پسر چارلز یعنی جیمز نیز در بازه زمانی یاد شده یکی از دست اندرکاران اصلی صدای بحرین محسوب میشد و در مقطعی مقام سردبیری این نشریه را بر عهده داشت. در واقع میتوان اصطلاح خلیج عربی را دستپخت چارلز بلگریو لقب داد که استفاده از آن در نشریه صدای بحرین با تشویق او و پسرش باب شد و رواج یافت.
نفوذ انگلیسی و سوژه های ناب نمایشی
سرگذشت چارلز بلگریو و حضور طولانی مدت او در بحرین به عنوان مشاور امیر بحرین خود میتواند سوژه نمایشنامه و ماده خام مناسبی برای تبدیل شدن به آثار نمایشی باشد؛ به خصوص آنکه حضور غیر تصادفی او در خلیج فارس مصادف با تلاشهای مستمر دولت انگلستان برای گسترش نفوذ خود در بحرین و خنثی سازی ادعای ایران بر مالکیت آن بود. در سال ۱۳۰۲ خورشیدی همزمان با تحولات ایران دگرگونیهای قابل توجهی نیز در اوضاع بحرین حادث شد. در این سال امیر هشتاد ساله بحرین یعنی «عیسی بن علی آل خلیفه» تصمیم گرفت از قدرت کنارهگیری کند و زمام امور را به پسر خود «حمد بن عیسی» واگذار نماید. این تغییر و تحول سببساز انجام برخی اصلاحات از جمله اصلاحات اداری در بحرین شد. حکومت انگلستان که با ادامه این تحولات بیم کاهش نفوذ خود در بحرین را داشت به امیر جدید یعنی شیخ حمد پیشنهاد کرد یک مشاور کاربلد انگلیسی که مسلط به امور سیاسی است برای خود برگزیند تا مسیر اصلاحات جدید به بیراهه نرود. شیخ حمد که احتمال میداد در صورت رد این پیشنهاد با کارشکنی انگلیسیها در بحرین مواجه شود آن را پذیرفت؛ البته به شرط آنکه مشاور انگلیسی پیشنهادی را خودش انتخاب کند و این کار توسط حکومت انگلستان انجام نشود.
از آنجا که گزینه واجد شرایطی برای انتخاب به عنوان مشاور ویژه امیر در دسترس نبود شیخ حمد اقدام به انتشار آگهی در روزنامه تایمز لندن کرد و پس از مدتی چارلز بلگریو برای بر عهده گرفتن این وظیفه انتخاب شد. او در جریان جنگ جهانی اول از طریق حضور در ارتش وفاداری خود را به انگلستان اثبات کرده بود و پس از انتخاب به عنوان مشاور امیر بحرین نیز تلاش فراوانی برای پیش بردن سیاستهای دولت متبوع خود در خلیج فارس به کار بست. او حدود سی و یک سال در این مقام باقی ماند و حتی پس از مرگ شیخ «حمد بن عیسی آل خلیفه» در سال ۱۳۲۰ خورشیدی به حضور خود در کنار امیر جدید بحرین یعنی «شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه» با عنوان مشاور اقتصادی ادامه داد. در طول تمام این سالها یکی از تمرکزها و دغدغههای اصلی بلگریو حمایت سیاسی از فعالیتهای مرتبط با اکتشاف نفت در بحرین بود. به طور کل تمام عملکرد او در بحرین را میتوان به همین موضوع یعنی منافع اقتصادی وابسته به نفت مربوط دانست.
حمایت بلگریو و پسرش جیمز از به کار بردن اصطلاح جعلی «خ ل ی ج ع رب ی» در نشریه صدای بحرین در پنج سال پایانی حضور آنها در خلیج فارس صورت گرفت؛ یعنی در زمانی که نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران روزهای اوج خود را سپری میکرد و دولت انگلستان منفعت قابل توجهی را در خاورمیانه از دست رفته میدید. بر همین اساس ایجاد تفرقه میان ساکنان این منطقه از طریق تقابل هویت فارسی و هویت عربی راه خوبی برای گل آلود کردن آبهای خلیج فارس به منظور گرفتن ماهی (بخوانید نفت) بود؛ تقابلی که ترویج استفاده از نام جعلی میتوانست یکی از راههای ایجاد آن باشد.
سرنوشت مستشار انگلیسی در خلیج فارس
در همان سالهایی که بلگریو بر طبل ترویج استفاده از اصطلاح جعلی «خ ل ی ج ع رب ی» میکوبید نارضایتی از حضور او در بحرین میان مردم افزایش مییافت. بسیاری از مردم بحرین فعالیتهای بلگریو در سرزمین آبا و اجدادی خود را در راستای منافع استعماری انگلستان میدانستند. آنها از هر فرصتی برای ابراز ناخشنودی خود استفاده میکردند؛ به عنوان مثال در ماه مارس سال ۱۹۵۶ میلادی (مصادف با ۱۳۳۵ خورشیدی) هنگام حضور وزیر امور خارجه انگلستان یعنی «جان لوید» ملقب به «سلوین لوید» در شهر منامه عدهای از مردم با سنگ به اتومبیل او حملهور شدند و شعار «مرگ بر بلگریو» سر دادند. این نارضایتیها چند روز بعد یعنی در یازدهم ماه مارس همان سال به برگزاری تظاهرات گستردهای در شهر منامه انجامید. معترضان که در مجموع سی هزار نفر بودند و یازده هزار تن از آنها را کارکنان شرکت نفت تشکیل میداد با حضور در خیابانهای شهر خواستار خروج چارلز بلگریو از بحرین شدند. بر اساس برخی آمار موجود تعداد یازده نفر و بر اساس برخی دیگر از آمار تعداد پنج نفر از مردم معترض بحرینی در جریان این تظاهرات جان خود را از دست دادند.
این رخداد منجر به تشکیل یک حزب سیاسی جدید در بحرین به دستور شیخ سلمان شد که «کمیته وحدت ملی» نام داشت. با وجود آنکه شیخ سلمان اصراری بر ترک بحرین توسط بلگریو نداشت اما او به دلیل تغییر و تحولات ایجاد شده و تشکیل حزب مذکور قدرت و نفوذ خود در منامه را رو به زوال میدید. از همین رو حدود شش ماه پس از تظاهرات ماه مارس به حضور سه دههای خود در خاورمیانه پایان داد و بحرین را به مقصد انگلستان ترک کرد.
بلگریو ده سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۵ خورشیدی اقدام به انتشار کتابی با نام «ساحل دزدان دریایی» کرد که بر اساس خاطرات یکی از دریاسالاران ارتش سلطنتی انگلستان در قرن نوزدهم میلادی به نام «فرانسیس ارسکین لاک» به رشته تحریر در آمد. در بخشهایی از این کتاب که رخدادهای آن در آبهای جنوبی ایران در جریان است ادعا میشود که مردمان ساکن مناطق حوزه خلیج فارس علاقه دارند این خلیج را خلیج عربی بنامند. البته هیچ مشخص نیست که چرا تا پیش از تلاشهای چارلز بلگریو برای تغییر نام خلیج فارس شواهدی مبنی بر علاقه مورد ادعای او به تغییر نام این آبراه وجود ندارد و این شواهد تنها از میانههای قرن بیستم میلادی به بعد، آن هم به شکل مصنوعی و وارداتی، ایجاد گردید. شاید در حقیقت این علاقه خود او و همفکرانش به حذف نام خلیج فارس بود که با اطلاع دقیق از حساسیتهای مربوط به این موضوع آن را بنا به منافع سیاسی و اقتصادی خود به مردم خاورمیانه تلقین کردند و همچنان بر وجود آن اصرار دارند.
با نگاهی به اسناد وزارت امور خارجه انگلستان نقش رسانههای انگلیسی در حذف نام خلیج فارس و ترویج اصطلاح جعلی خلیج عربی پررنگتر جلوه می کند. در یکی از این اسناد که به مکاتبه سال 1975میلادی (مصادف با 1354 خورشیدی) میان وزارت امور خارجه ایران با بنگاه خبر پراکنی «بی بی سی» اختصاص دارد پاسخ اعتراض مقامات ایرانی به استفاده نکردن از نام صحیح و واقعی خلیج فارس اینگونه داده شده است: «ما خود از نام واقعی این آبراه یعنی خلیج فارس اطلاع داریم؛ اما ناچاریم در برنامههای عربی خود آن را خلیج عربی و در برنامههای جهانی آن را خلیج بنامیم.» احتمالا دلیل اصلی این ناچاری چیزی جز تامین منافع سیاسی و اقتصادی انگلستان در خاورمیانه نیست.
علاقه هدفمند مستشاران انگلیسی به استفاده از عنوان جعلی یک سوره دیگر
چارلز بلگریو تنها مستشار انگلیسی حاضر در خاورمیانه نبود که در میانههای قرن بیستم میلادی بر استفاده از نام خلیج عربی اصرار داشت و به ترویج این کار پرداخت. فرد دیگری به نام «رودریک اوون» نیز یکی از همتایان او به شمار میرود که در همان زمان یعنی در کوران داغ شدن بحث نفت (و ملی شدن صنایع مربوط به آن) در خاورمیانه سیاست مشابهی را در پیش گرفت و به شکل هدفمند از نام «خ ل ی ج ع رب ی» استفاده کرد. اوون در سال ۱۳۳۶ خورشیدی پس از سفری که به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس داشت مشاهدات خود را در قالب کتابی به نام «حباب طلایی: مستندات خ ل ی ج ع رب ی» منتشر کرد و آن را به «شیخ شخبوط بن آل نهیان» امیر وقت ابوظبی تقدیم نمود.
نام این کتاب بسیار غلط انداز و تا حدی شیطنت آمیز انتخاب شده است؛ به این دلیل که سند مشخصی از اصطلاح خلیج عربی در آن وجود ندارد و تنها موضوعی که به چشم میخورد گزارش سفر اوون به خاورمیانه و شرح وقایع مربوط به حضور او در کشورها و مناطق عرب نشین حوزه خلیج فارس است. یکی از ادعاهای او در مورد نام خلیج فارس آن است که به دلیل عرب بودن اکثر ساکنان حاضر در این خلیج باید به رسم ادب آن را «خ ل ی ج ع رب ی» نامید. با این استدلال بد نیست امروز نام شهر لندن به دوحه، ابوظبی یا جده تغییر کند؛ چرا که در حال حاضر تعداد مسلمانان ساکن در این شهر (که یکی از آنها شهردار لندن است) کم نیست و بد نیست شرط ادب در مورد آنها رعایت شود.
در واقع نویسنده کتاب مذکور، که خلیج فارس را «خ ل ی ج ع رب ی» مینامد، نام کتاب خود را به گونهای برگزیده است که موضوع آن جنجالی جلوه کند و خواننده را به خواندن کتاب تشویق نماید. منظور اوون از کلمه «مستندات» در جلد این کتاب گزارش مستند او از سیر و سیاحت نقاطی از خاورمیانه است که خود آنها را شیخ نشینهای حوزه «خ ل ی ج ع رب ی» مینامد. در واقع این کلمه هیچ ربطی به ارائه مستندات در مورد نام ادعایی نویسنده یعنی «خ ل ی ج ع رب ی» ندارد و در این کتاب هیچ سندی در مورد ادعای مذکور به چشم نمیخورد.
نقطه نظرها نسبت به کتاب اوون و اصطلاح جعلی مورد علاقه او
مدت کوتاهی پس از انتشار کتاب رودریک اوون یا به بیان دقیقتر در روز یازدهم دی ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی (مصادف با اول ژانویه ۱۹۵۸ میلادی) نقد کوتاهی در مورد آن در ژورنال انگلیسی «اینترنشنال افیرز» International Affairs منتشر شد که در متن آن به قلم «بیکام سویت اسکات» آمده است: «آقای اوون یک مرد انگلیسی است که یک سال را در خلیج فارس، یا آنگونه که خود اصرار دارد بنامد، سپری کرده است. او مدت کوتاهی پس از شورش ماه مارس سال ۱۹۵۶، بحرین را به مقصد انگلستان ترک کرد.»
آنچه نویسنده این نقد از آن به عنوان شورش ماه مارس سال ۱۹۵۶ یاد کرده همان تظاهرات مردم بحرین در یازدهم ماه مارس این سال بر ضد چارلز بلگریو است که در سطور پیشین متن پیش رو به آن اشاره شد. بنابر شواهد موجود در کتاب حباب طلایی نویسنده این اثر یعنی رودریک اوون در آن زمان همراه با چارلز بلگریو در بحرین حضور داشت و این دو با یکدیگر همراه و همنشین بودهاند. بلگریو و اوون حتی به صورت همزمان یا با فاصله کوتاهی از یکدیگر بحرین را به مقصد انگلستان ترک کردهاند. در واقع چارلز بلگریو یکی از شخصیتهای حاضر در کتاب اوون به شمار میرود و نام او به عنوان دوست نویسنده در کنار شیوخ عرب آمده است. به بیان دقیقتر بخشی از وقایع این کتاب به شرح ماجراهای مختلفی که این دو دوست صمیمی در خاورمیانه تجربه کردهاند اختصاص دارد. با این حساب نمیتوان اصرار آن دو به استفاده از کلمه خلیج عربی و تلاش برای ترویج آن در میان مردم خاورمیانه را اتفاقی یا تصادفی قلمداد کرد؛ به ویژه آنکه حوزه نفت حوزه مورد علاقه هر دو بود و نام کتاب اوون یعنی حباب طلایی نیز اشاره به بحث داغ نفت در آن زمان دارد. همان گونه که پیشتر هم به آن اشاره شد تمام دلایل مربوط به خلق نام «خ ل ی ج ع رب ی» و پافشاری مستشاران انگلیسی بر استفاده از آن را میتوان به منافع اقتصادی انگلستان در خاورمیانه که در آن روزگار به چاههای نفت گره خورده بود پیوند داد.
به هر حال بیکام سویت اسکات در نقد کتاب حباب طلایی حتی یک بار هم نظر رودریک اوون در استفاده از اصطلاح جعلی را تایید نمیکند و در تمام طول نقد کوتاه خود هر بار قصد نام بردن از این خلیج را دارد آن را خلیج فارس مینامد. همان گونه که در ابتدای این نقد مشاهده میشود، و متن آن بدون هیچ تغییری در سطور پیشین مطلب ما آمده است، بیکام سویت اسکات نیز مطرح شدن نام خلیج عربی را یک ادعا میداند؛ ادعایی که از سوی رودریک اوون مطرح شده است و بر آن اصرار دارد.
جالب است که نسخه دیجیتال و انگلیسی زبان کتاب رودریک اوون در حال حاضر با نام «حباب طلایی» در اینترنت به فروش میرسد و پسوند نسخه قدیمی چاپی یعنی «مستندات خ ل ی ج ع رب ی» از دنباله این اثر حذف شده است. شاید ناشر نسخه مذکور نیز به این نتیجه رسیده باشد که پسوند کذایی ربط چندانی به محتوای کتاب ندارد و وجود آن روی جلد غلط انداز است و حاصلی جز ایجاد جار و جنجال بیمعنی ندارد.
در همان زمان که نقد یاد شده در مورد کتاب حباب طلایی در اینترنشنال افیرز به چاپ رسید، یعنی در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، نشریه کویتی «العربی» نیز در دومین شماره خود اقدام به استفاده از نام جعلی کرد. از آن زمان به بعد برخی از شخصیتهای سیاسی کویت و اعضای خاندان سلطنتی این کشور نظیر «صباح احمد جابر الصباح» نسبت به استفاده از این اصطلاح جعلی علاقه نشان دادند و بعدها به کار بردن آن را به دیگران نیز پیشنهاد کردند.
سوژه شیوع استفاده از اصطلاح جعلی در خاورمیانه
اگرچه چارلز بلگریو و رودریک اوون خاورمیانه را ترک کردند و به خانه بازگشتند اما میراث آنها یعنی اصطلاح جعلی «خ ل ی ج ع رب ی» در این منطقه از آسیا باقی ماند. این اصطلاح خیلی زود مورد توجه آن دسته از سیاستمداران جهان عرب که از سیاستهای عوامگرایانه (پوپولیستی) برای به هیجان آوردن مردم و بسیج آنها استفاده میکردند و از طریق ترویج ملیگرایی افراطی قصد قبضه کردن قدرت و پیشبرد منافع شخصی و حزبی خود را داشتند، مورد استقبال قرار گرفت و به شکل فزاینده استفاده شد.
حدود یک سال پس از انتشار کتاب «حباب طلایی: مستندات خلیج عربی» بود که استفاده برخی از شخصیتهای شناخته شده جهان عرب از اصطلاح «خ ل ی ج ع رب ی» و گرایش آنها به حذف نام خلیج فارس آغاز گردید. یکی از نخستین کسانی که اقدام به انجام این کار کرد «عبدالکریم قاسم» رهبر جدید عراق بود. او در سال ۱۳۳۷ خورشیدی همراه با برخی دیگر از افسران رده بالای ارتش عراق نظیر «عبدالسلام عارف» انجام یک کودتا را در این کشور ترتیب داد. پس از این کودتا که قتل فجیع «فیصل دوم» پادشاه وقت عراق با ۲۳ سال سن، پسرش «عبدالله» به عنوان ولیعهد و «نوری سعید» نخست وزیر عراق را به همراه داشت، حکومت پادشاهی در این کشور پایان یافت و قاسم و همراهانش حکومت عراق را جمهوری اعلام کردند. این اتفاق در زمانی رخ داد که از حضور «صدام حسین» جوان در «حزب بعث» تنها یک سال میگذشت.
قاسم علاوه بر اینکه از به کار بردن نام خلیج فارس پرهیز میکرد و گاه آن را «خ ل ی ج ع رب ی» مینامید معتقد بود کشور کویت و بخشی از مناطق استان خوزستان ایران نظیر رود اروند و شهرهای خرمشهر و آبادان به عراق تعلق دارد و باید به خاک این کشور ضمیمه شود. در واقع کارهایی که بعدها صدام حسین انجام داد (حمله به ایران و کویت) اعمالی بود که عبدالکریم قاسم قصد انجامشان را داشت یا حداقل احتمال انجام آنها را برای نخستین بار مطرح کرد.
حکومت عبدالکریم قاسم دوام چندانی نیافت و پنج سال بعد با کودتایی که همرزم و همقطار سابقش عبدالسلام عارف بر علیه او انجام داد به پایان رسید. قاسم به سرنوشت ملک فیصل دچار شد و به قتل رسید تا حزب بعث اندک اندک زمام امور عراق را به دست بگیرد. البته یک سال پس از کودتای قاسم و سرنگونی حکومت پادشاهی عراق کودتای دیگری بر ضد او انجام شد که به شکست انجامید. صدام حسین که آن زمان یکی از کودتاچیان به شمار میرفت در جریان این کودتا زخمی شد و به سوریه گریخت. او که پس از سوریه مدتی را هم در مصر سپری کرد پس از کشته شدن قاسم به عراق بازگشت تا بعدها در راس حزب بعث جای او را به عنوان فرد شماره یک کشور بگیرد.
پس از عبدالکریم قاسم رئیس جمهور مصر «جمال عبدالناصر» اقدام به استفاده از اصطلاح خلیج عربی در سخنرانیهای خود نمود. اگرچه آن دو از برخی جهات نظیر داشتن افکار و عقاید چپگرایانه به یکدیگر شباهت داشتند اما جمال عبدالناصر نسبت به عبدالکریم قاسم اژ شهرت و محبوبیت بسیار بیشتری در جهان عرب برخوردار بود. از همین رو به کار بردن اصطلاح «خ ل ی ج ع رب ی»توسط او بسیاری از اعراب را به استفاده از این نام غیر واقعی تشویق کرد. البته رئیس جمهور مصر تا پیش از دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) همواره از خلیج فارس با همان نام واقعی خود یاد میکرد. با این حال تیرگی روابط ایران و مصر در آن زمان موجب ترغیب هر چه بیشتر او به استفاده از نام غیر واقعی خلیج عربی شد. او تا زمان مرگ خود یعنی حدود ده سال بعد به کار بردن این نام جعلی را ترک نکرد.
عبدالناصر حتی در طول دهه شصت میلادی تلاشهای متعددی به منظور زدودن نام خلیج فارس از جهان عرب انجام داد. یکی از این تلاشها درخواست او برای تغییر نام خلیج فارس به «خ ل ی ج ع رب ی»و استفاده از نام جدید در مکاتبات رسمی دولتهای عرب بود. این درخواست در کنگره حزب بعث در دمشق مطرح شد؛ در زمان ریاست جمهوری او حتی نام خیابان خلیج فارس در شهر قاهره نیز تغییر یافت تا نشانی از نام واقعی این خلیج در مصر باقی نماند. از قول امیر سابق کویت یعنی صباح احمد جابر الصباح که سال گذشته از دنیا رفت نقل شده است که نخستین بار او پیشنهاد استفاده از نام «خ ل ی ج ع رب ی» را به جمال عبدالناصر داد. او در زمان ریاست جمهوری عبدالناصر مقام وزیر امور خارجه کویت را بر عهده داشت.
مواردی که به آنها اشاره شد سوژه نمایشنامه خوب و مواد خام مناسبی برای تبدیل به آثار نمایشی محسوب میشود.
گرایش به زدودن نام خلیج فارس در خاورمیانه
از دهه شصت میلادی (چهل خورشیدی) به بعد میزان استفاده از نام خلیج فارس در رسانههای عرب زبان هر روز بیشتر از روز قبل کاهش یافت تا اندک اندک رو به صفر میل کند. این رسانهها اکنون در بهترین حالت از خلیج فارس با نام خلیج یاد میکنند و هیچ پیشوند یا پسوند مشخصی را برای آن به کار نمیبرند. حتی برخی از رسانههای جهانی نیز همین سیاست را در پیش گرفتهاند و کلمه خلیج را بدون پسوند و پیشوند به کار میبرند. استفاده از نام جعلی به جای خلیج فارس نیز اکنون بیش از پیش به منظور تامین اهداف و منافع سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد و هنوز از ماهیت عوامگرایانه (پوپولیستی) برخوردار است.
سیاست دوگانه و سوژه نمایش
حدود چهار سال قبل «دونالد ترامپ» رئیس جمهور وقت آمریکا برای جلب نظر متحدان عرب خود از این نام جعلی استفاده کرد و برخی از اعضای کابینه او نیز در مواردی اقدام به انجام همین کار نمودند. اقدام رئیس جمهور سابق آمریکا طعنه تاریخی تلخی به دنبال خود داشت. حدود شصت و پنج سال قبل یعنی در زمانی که مردم بحرین برای اعتراض به حضور چارلز بلگریو در کشورشان به خیابانهای شهر منامه آمدند، آمریکا به انتقاد از انگلستان پرداخت و حضور این کشور در بحرین را در جهت تحقق منافع استعماری بریتانیا نامید. حال آمریکا خود برای رسیدن به منافع مشابه گاه با جاعلان نام خلیج فارس همراه میشود و نامهای غیر واقعی مورد علاقه آنها را تکرار میکند.
برخی دیگر از کشورهای صاحب نفوذ جهان نیز برای راضی نگه داشتن تعدادی از دولتهای عرب خاورمیانه گاه در حسابهای رسمی خود در فضای مجازی به زبان عربی اصطلاح جعلی پ را به کار میبرند و در صفحات انگلیسی و فارسی خود از نام خلیج فارس و Persian Gulf استفاده میکنند. در واقع برای جلب نظر طرفین ماجرا یکی به نعل و یکی به میخ میزنند تا منافع اقتصادی و سیاسی خود را از دست ندهند. یکی از نمونههای اخیر این اقدام استفاده حساب توییتر رسمی وزارت خارجه روسیه به زبان عربی از اصطلاح «خ ل ی ج ع رب ی» برای اشاره به ملاقات وزیر امور خارجه عراق با معاون وزیر امور خارجه روسیه در بهمن ماه سال گذشته بود. اکثر این اقدامات توسط کاربران فضای مجازی و برخی رسانههای آنلاین داخلی نظیر خبرگزاریها رصد شده و با واکنش گسترده مردم همراه میشوند.
غفلت نهاد های رسمی ایران
با این حال مسئولان کشور نیز مسئولیتی در این زمینه بر عهده دارند و نباید همیشه بار اصلی را روی دوش مردم گذاشت. اکنون لزوم تاکید بر نام خلیج فارس توسط مراجع رسمی در مجامع جهانی بیش از گذشته احساس میشود. در طول هفتاد سال اخیر، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، تلاش چندانی را از سوی مسئولان سیاسی کشور برای پایان دادن به بحث نام واقعی خلیج فارس در سطح جهان و تثبت دائمی نام واقعی و کهن این آبراه تاریخی شاهد نبودیم. اکثر تلاشهای موجود در این زمینه به جای کنشمند بودن اغلب از ماهیت واکنشی برخوردار بوده و به اعتراضهای دیپلماتیک محدود شده است. این در حالی است که برخی دیگر از کشورهای آسیایی گامهای مثبتی در جهت خاتمه دادن به بحثهای مشابه برداشتهاند. به عنوان مثال کشور کره جنوبی تا کنون موفق شده است دست کم در دو کنفرانس مربوط به بحث یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل پیشنهاداتی را در زمینه به کار بردن رسمی و جهانی نام «دریای شرق» به جای «دریای ژاپن» به تصویب برساند. کنفرانسهایی که کشور ما در طول هفتاد سال گذشته هیچ پیشنهادی را در رابطه با تثبیت نام خلیج فارس در آنها به تصویب نرسانده است.
نامگذاری روز ملی خلیج فارس در سالگرد اخراج پرتغالی ها
همان گونه که در ابتدای متن پیش رو به آن اشاره شد در ابتدای دهه هشتاد خورشیدی به دلیل افزایش نفوذ فضای مجازی در میان مردم میزان حساسیت به بحث استفاده از نام جعلی برای خلیج فارس افزایش یافت و در ماجرای انتشار اطلس جدید ژورنال نشنال گئوگرافیک به اوج خود رسید. اعتراض گسترده کاربران فضای مجازی به رخداد مذکور که در خارج از این فضا نیز بازتاب یافت دولت وقت را به صرافت انجام اقداماتی برای گرامی داشتن نام خلیج فارس انداخت. این اقدامات با تصویب مصوباتی به منظور پاسداری از نام خلیج فارس در سال ۱۳۸۳ آغاز شد و با انجام رایگیری آنلاین در وبسایت اختصاصی خلیج فارس ادامه یافت. هدف اصلی از انجام این رایگیری انتخاب یکی از روزهای سال به عنوان روز ملی خلیج فارس از میان سه گزینه موجود بود که در نهایت روز دهم اردیبهشت ماه برگزیده شد. این روز مصادف با بیرون راندن نیروهای استعمارگر پرتغالی از خلیج فارس در دوران صفویه است. رخدادی که جزئیات مربوط به آن را میتوان به عنوان یک منبع غنی برای اقتباس آثار نمایشی متعدد به کار برد. دو گزینه دیگر برای انتخاب به عنوان روز خلیج فارس نیز روز ملی شدن صنعت نفت ایران یعنی بیست و نهم دی ماه و روز بازگشت جزایر سهگانه به ایران یعنی نهم آذر ماه بود که تعداد کمتری از آرا به آنها اختصاص یافت.
عاقبت در روز بیست و یکم تیر ماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی انتخاب روز دهم اردیبهشت ماه به عنوان روز ملی خلیج فارس در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و نامگذاری روز خلیج فارس شکل رسمی به خود گرفت گرچه انتخاب روز اخراج پرتقالی ها به نوعی نقش اساسی استعمارانگلیسی در به پا کردن این فتنه را کمرنگ کرد اما به هر تقدیر رسمیت تقویمی به خود گرفت ! با این حال تا سال ۱۳۸۹ خورشیدی اقدام ملموسی در جهت گرامی داشتن این روز ملی و برجسته جلوه دادن آن (حتی در فضای داخل کشور) صورت نگرفت. در این سال بالاخره با تایید دولت روز ملی خلیج فارس توسط سازمان میراث فرهنگی به عنوان میراث معنوی ثبت گردید. پس از آن هر سال در این روز شاهد اجرای برخی برنامههای علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری نظیر برگزاری همایشهای علمی و پژوهشی، برگزاری مسابقات نقاشی و کاریکاتور و اجرای رویدادهای هنری مختلف مانند کنسرت موسیقی بودهایم. این برنامهها اغلب در استانهای جنوبی ایران یعنی مناطق همجوار با خلیج فارس اجرا میشود و بیشتر جنبه ملی و داخلی یا بومی دارد.
نمایشهای مرتبط با روز ملی خلیج فارس
در طول سالهای اخیر در حوزه نمایش نیز اقداماتی در جهت توجه به روز ملی خلیج فارس انجام شده و در این راستا تعداد انگشت شماری اثر نمایشی تولید گردیده است. از میان این آثار میتوان به نمایش «حماسه دلاوران» اشاره کرد که توسط هنرمندان بوشهری طراحی و اجرا شده است. این نمایش که نویسندگی و کارگردانی آن را به ترتیب ایرج اصغری و علی باقری بر عهده داشتهاند از سه قسمت مجزا تشکیل شده که هر کدام به شرح حال یکی از محافظان آبهای خلیج فارس در طول تاریخ معاصر ایران اختصاص یافته است. در بخش نخست شاهد دلاوریهای «احمد خان تنگستانی» در برابر هجوم قوای انگلیسی به سواحل بوشهر هستیم و در بخش دوم رشادتهای «رئیسعلی دلواری» در برابر تهاجم قشون انگلیسی به تصویر کشیده شده است. در بخش سوم نمایش نیز شاهد مقاومت یکی از رزمندگان ایرانی به نام «نادر مهدوی» در مقابل ارتش صدام هستیم.
نمایش رادیویی «از حوالی دریا» اثر دیگری با موضوع خلیج فارس است که سال گذشته به کارگردانی «مجید حمزه» از رادیو نمایش پخش شد. داستان این نمایش به شرح حال دو تن از سردمداران فارس در دوران صفویه به نام «الله وردی خان» و «امامقلی خان» اختصاص دارد. این دو چهره تاریخی با عزم جزم خود در برابر تعرض ۱۱۷ ساله استعمارگران پرتغالی ایستادگی کردند و به حضور طولانی مدت آنها در خلیج فارس پایان دادند.
ضرورت افزایش آثار با زبان جهانی
باید اعتراف کرد که تعداد نمایشهای ساخته شده برای گرامیداشت روز خلیج فارس به هیچ وجه کافی نیست و در قیاس با میزان اهمیت این روز ملی کاملا اندک جلوه میکند. از نظر کیفی نیز نیاز مبرم به ساخت آن دسته از نمایشهای قدرتمند و تاثیرگذار احساس میشود که به زبان انگلیسی اجرا شوند و تدبیری برای حضور آنها در جشنوارهها یا رویدادهای مهم جهانی اندیشیده شود. در حال حاضر کشورهای عربی سرمایهگذاری گستردهای برای تحریف نام خلیج فارس در رسانههای جهانی کردهاند و ساخت آثار بومی که تنها جنبه داخلی دارند نمیتواند مانع از تبلیغات پر هزینه و روزافزون آنها در این زمینه شود. در واقع باید روز ملی خلیج فارس را جدیتر گرفت و برای تبدیل آن به یک روز جهانی تلاش کرد. در حال حاضر تلاشهایی که در این زمینه صورت میگیرد بیشتر جنبه رزومهسازی و رفع تکلیف دارد.
خون دلها خورده ایم ...
یکی از راههای رسیدن به این هدف یعنی جهانی ساختن روز خلیج فارس تولید نمایشهای باکیفیت برای مخاطب بینالمللی است. برخی از نکاتی که در متن پیش رو به آنها اشاره شد، نظیر رخدادهای تاریخی مرتبط با خلق نامهای جعلی برای خلیج فارس و حذف نام کهن آن، میتواند سوژه مناسبی برای ساخت آثار نمایشی مختلف با رویکرد اشاره شده تلقی گردد. علاوه بر آن رویدادهای تاریخی دیگری نیز وجود دارد که منبع اقتباس خوبی برای طراحی و تولید نمایش محسوب میشود. پیشتر در دو مطلب مربوط به بزرگداشت مجاهدان جنوب، که در راس آنها احمد خان تنگستانی و رئیسعلی دلواری قرار دارند، تعدادی سوژه نمایشنامه برای ساخت آثار نمایشی پیشنهاد شد؛ سوژههای مختلفی با برخورداری از ارتباط مستقیم به خلیج فارس که بر اساس هر کدام از آنها میتوان آثار نمایشی متعددی با سبک و رویکرد متفاوت تولید کرد. چه خوب است که هر سال در روز ملی خلیج فارس شاهد تولید حداقل یک نمایش با این موضوع باشیم.
منابع :
آرشیو انگلیسی ژورنال International Affairs
اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان نوشته محمد عجم، نشر اوین