نگاهی به نمایش «یرما»به کارگردانی نسیم ادبی و ندا شاهرخی
سرکوب احساسات عاشقانه یک زن
ایران تئاتر- امیرحسین بهاج: «یرما» نمایشنامهای است که بارها بر روی صحنه رفته. دیدگاه خاص نویسنده به زن و اجتماعی که در آن زندگی میکند چنان ژرف و روانشناختی هست که پای را از مرزهای اجتماعی نویسنده فراتر گذاشته و همزادپنداری عمیقی را با دیگر زنان در جوامع دیگر به وجود آورده است.
تفکرات سنتی و دید مصرفگرایانِ به زن که تنها مزیت یک زن باروری و تولیدمثل است، شخصیت پویا و متفکر یرما را رنج میدهد. بیتوجهی مردها به زنانی که قدرت باروری ندارند و سرخوردگی این زنان تفکر شناختی و عمیقی را در نمایشنامه یرما به وجود میآورد که بسیار تأملبرانگیز است. پیرنگ خودسانسوری زنانه و سرکوب احساسات عاشقانه یک زن با دید مردانه به خاطر حفظ شرف و خانواده خشمهای نهفتهای را برمیانگیزاند که دیر یا زود در جامعه نمایان میشود. این نمایشنامه به خاطر خواهشها و اجراهای متعدد بارها نقد شده و زوایای دید روانشناختی و جامعهشناختی آن بسیار گسترده و جهانشمول هست.
اما در نمایش «یرما» به طراحی، دراماتورژی و کارگردانی نسیم ادبی و ندا شاهرخی این زوایای روانشناختی و اجتماعی کاملاً درک شده، و سعی بر این شده تا این همزادپنداری زنانه، این بار از دید مردانه و دید «خُوان»، شخصیت مرد داستان نیز دیده شود.
بداههگوییهایی از بازیگران که در موقعیتهای مختلف در هر پرده نمایش بهصورت تصاویر از پیش ضبطشده بر پرده میآید، سیالی و جهانشمولی این نمایشنامه را بیشتر و واضحتر میکند.
المان ماه که نشاندهنده آرکیتایپ یرما است و آنیمای خاص و نهفتهی او را نشان میدهد در بیشتر صحنه استفاده شده که نکته مثبتی در کار بود.
استفاده از آکساسوار شال که بازیگران نقش یرما را به هم وصل میکند اتفاق هوشمندانهای بود که میتوانست با خلاقیت بیشتر از آن استفاده شود. تنها در دو صحنه از کار این آکساسوار حالت نوزادی در آغوش به خود گرفت که میشد با طراحیهای بهتر، استفادههایی خاصتر درصحنهها از آن شود.
نکته خاص و مهمی که بهعنوان منتقد میتوان به آن با دیدی مثبت نگاه کرد انتخاب بازیگرانی است که از کارگاه بازیگری کارگردان کار استفاده شده. شاید نقصهایی در بازی و بیان بازیگران دیده شود اما مجال دادن به جوانان و ریسکپذیری کارگردانهای این کار ستودنی است و به نظر بسترسازی مناسب برای میدان دادن به جوانان و هنرجویان نوپا کاستیهای بازیگری را قابلاغماض کرده است.
اما نورپردازیهای ناهماهنگ و گاه غیرحرفهای کار و همینطور کارگردانی تلویزیونی که هماهنگیهای خوبی با بازیهای صحنه و تصاویر نداشت بر کیفیت و هنرنمایی بازیگران غیرحرفهای تأثیر کاملاً منفی داشت.
تفکر موسیقایی کار نیز میتوانست با موسیقی فولکلوریک و اجرای زنده جلوهای بهتر از کار ارائه دهد.