گزارشی از جشن کارگردانان
سهراب سلیمی رئیس کانون کارگردانان تئاتر نیز ضمن خوش آمدگویی به حضار در اولین جشن کارگردانان تئاتر گفت:«کاش تمامی طراحان لباس و صحنه، بازیگران، کارگردانان و تمامی عوامل تئاتر هر شب خواب جشن تئاتر ببینند تا روزهای گرمی داشته باشیم.»
سمانه سامانی:
جشن کارگردانان خانه تئاتر روز سهشنبه سیزدهم اردیبهشت به همت خانه تئاتر و کارگردانی عادل بزدوده و فریبرز قربانزاده طراحان جشن خانه تئاتر و در جشن هفته تئاتر در خانه هنرمندان برگزار شد. این جشن که از ساعت 16 شروع شد قسمتهای مختلفی را شامل میشد از جمله نمایشهای خیابانی و تخت حوضی در فضای باز خانه هنرمندان، نمایشنامهخوانی و اجرای نمایش توسط گروه نابینایان.
کمکم کن!
کمکم کن این فریادی بود که بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن فضای سالن را پر کرد.
اصغر همت پیام روز جهانی تئاتر”آرین منوشکین” را خواند و همراه با افسانه ماهیان برنامه را اجرا کردند.
سهراب سلیمی رئیس کانون کارگردانان تئاتر نیز ضمن خوش آمدگویی به حضار در اولین جشن کارگردانان تئاتر گفت:«کاش تمامی طراحان لباس و صحنه، بازیگران، کارگردانان و تمامی عوامل تئاتر هر شب خواب جشن تئاتر ببینند تا روزهای گرمی داشته باشیم.»
سلیمی همچنین به انتخابات آینده انجمن اشاره کرد و گفت:« امیدواریم این بار دیگر انتخاب عقب نیافتد و به زور انتخاب نشویم.»
24 کارگردانی که آمدند
در ادامه افسانه ماهیان حضار را به تماشای گزارشی تصویری از 24 کارگردانی که موبایلشان روشن بود و پاسخ آنها به 5 پرسش دعوت کرد.
همه به آن خندیدیم
اولین پرسشی که در این گزارش مطرح شد، تئاتر گیشهای و معنای آن بود. منیژه محامدی در پاسخ به این سوال گفت:«با امکانات ما گیشه مقدور نیست.»
دکتر قطبالدین صادقی گفت:«تئاتر گیشهای دو وجه دارد؛ وجه اول ارتقاء و تفکر و بالا بردن سطح فرهنگ که همه جا دولتها به آن سوبسید میدهند تا سطح کارها افت پیدا نکند و دغدغه گیشه نباشد وجه دوم هم این است که نباید همه چیز را بر عهده دولت گذاشت تئاترها باید جذاب باشند.»
سهراب سلیمی:«گفت خوب است اما من بلد نیستم.»
فرخی تئاتر گیشهای را نابودی نامید.
افسانه ماهیان هم از آن به عنوان مقوله دائمی یاد کرد که همه تئاتریها را عصبانی کرده است.
امیر دژاکام و کیومرث مرادی سکوت کردند و نادر برهانیمرند تئاتر گیشهای را بدون مفهوم دانست.
محمودرضا رحیمی در پاسخ به این سوال گفت:«تئاتر گیشهای یک فرضیه اثبات نشده بود که اثبات شد غلط است.»
و اصغر دشتی هم عنوان کرد که بحث خندهداری بود که همه به آن خندیدند.
نعیمی کارگردان تئاتر گفت:«تئاتر گیشهای بهترین چیزی است که امکان میدهد تئاتر را دفن کنیم.» رحیم نوروزی نیز پاسخ داد:«تا آنجا که شنیدهام میگویند در همه دنیا تئاتر وابسته به دولت است.»
تئاتر بدون مخاطب معنایی ندارد
پرسش دومی که مطرح شد رابطه تئاتر و تماشاگر بود.
محامدی گفت:«تبلیغ به اندازه باعث میشود تماشاگر را به تئاتر بکشانیم.» دکتر صادقی معتقد بود که باید فاصله خود را با مخاطب پر کنیم مسائلی را که در فضا و زمان و مکان مطرح است، در تئاتر بیاوریم.
سلیمی هم به فاصله کیلومتری تئاتر با تماشاچی اشاره کرد.
دژاکام گفت همه حرفها را در این بیستودو سه سال زدهایم.
محمد یعقوبی هم به تئاتر برای مردم اشاره کرد و تئاتری که از جنس مردم باشد.
ماهیان نیز معتقد بود که باید فرهنگ سازی شود.
محمودرضا رحیمی بر این باور بود که وضعیت تماشاگر خوب است و سالنها پر از نفس هستند، فاصله وجود ندارد ولی سالنهای ما شناسنامه ندارند.
به اعتقاد کیومرث مرادی رابطه تماشاگر با تئاتر مانند رابطه نان و خریدار نان است.
دشتی هم گفت در تئاتر دایره بستهای تشکیل دادهایم که هم خودمان تولید کننده و هم مصرف کننده هستیم.
رحیم نوروزی معتقد بود تئاتر بدون مخاطب معنایی ندارد.
با اسم تئاتر حرفهای حال میکنیم
تئاتر حرفهای و جایگاه کارگردان موضوع دیگری بود که در این فیلم مورد بحث قرار گرفت. محامدی در پاسخ گفت:«مگر داریم! »
به نظر دژاکام این سوال یک پاسخ داشت آن هم سکوت بود و برای مرادی این موضوع جای سوال داشت.
سهراب سلیمی گفت:«ما دنبال آن هستیم.» و برای حسن معجونی تئاتر حرفهای در شرایطی بلاتکلیف قرار دارد.
مهرداد رایانیمخصوص معتقد بود که ما تئاتر حرفهای نداریم اما نانواها صنفی دارند که فعال باشد. اگر پول نان را ندهیم نان به ما نمیدهند اما تئاتری به این شیوه هم نداریم. و دادگر هم پاسخ داشت:«شاید داشته باشیم اما من سراغ ندارم اما با اسمش حال میکنیم.»
به نظر اصغر دشتی هم اگر روزی فرا برسد که وقتی یک تئاتری از خانهاش بیرون میرود مثل همه حرفهها به مکانی خاص برود و با گروهش 8 ساعت تمرین کند و دوباره به خانهاش برگردد، میتوان گفت تئاتر حرفهای داریم.
حسن وارسته نیز معتقد است که این موضوع هنوز در مناقشه است و اولیایی هم در پاسخ گفت جایگاه کارگردان در تئاتر حرفهای؛ بیخانمان!
فقط کمی سوز میآید
مسئله عملکرد مدیران موضوع دیگری بود سهراب سلیمی بر این باور بود که عملکرد مدیران متنوع و سلیقهای بوده.
محمد یعقوبی هم گفت:«مدیران ما تا به حال تئاتری نبودند اما در حال حاضر با این مدیران تئاتری هنوز هم مشکل داریم مشکل ما نگاه سیستماتیک است.»
مهرداد رایانیمخصوص و محمودرضا رحیمی هم به این موضوع اشاره کردند که مدیران ما اجرایی هستند و نه تصمیم گیرنده و برهانیمرند گفت:«همه چیز خوب است فقط کمی سوز میآید.»
نوروزی هم پاسخ داد:«هر تصمیمی بگیرند من یک مغول هستم و هر شرایطی باشد که من ناچار به تولید تئاتر هستم.»
اولیایی هم در یک کلمه گفت:«غم انگیز.»
حسن وارسته به این موضوع اشاره کرد که ریتمی که میآید با سلیقه خودش کار میکند ولی برنامهریزی بلند مدتی وجود ندارد.
روزی که در تقویمها نیست
به موضوع روز جهانی تئاتر هم در این گزارش تصویری پرداخته شد. منیژه محامدی گفت: هر چیزی جایگاه خودش را دارد. دکتر صادقی هم معتقد بود که این روز دلبستگی بین اعضای خانواده تئاتر را بیشتر میکند و جایگاه تئاتریها را به خودشان یادآوری میکند. پاسخ دژاکام دوباره سکوت بود.. و پارسایی عنوان کرد: شاید تنها روزی که همه ما یکسان به تئاتر فکر میکنیم. رحیم نوروزی و بنفشه توانایی گفتند: بعد از این که اتفاق میافتد میفهمیم. فرخی و یعقوبی هم به تاخیر آن در ایران نسبت به دنیا صحبت کردند. به نظر مرادی، تئاتریها همیشه کار میکنند و همیشه برایشان روز جهانی تئاتر است. برهانیمرند هم پاسخ داد: این تنها روزی است که هیچ اسمی در تقویمهای رسمی کشور نداردو تنها برای هنرمندان مهم است.
حسن معجونی گفت:«روز جهانی تئاتر یک سمبل است و انجام یک عمل سمبلیک بد هم نیست.» در هفت یک و به نظر پورآذری روز جهانی تئاتر یک آرزوست. در پایان فیلم روز جهانی تئاتر با کمی تاخیر تبریک گفته شد.
اصغر همت بعد از پایان فیلم افزود:«بعد از دیدن این گزارش باید بگویم که خانه از پای بست ویران است و اگر منوشکین این مسائل را میدانست برای ایران پیام دیگری میداد.»
چیزی مثل یک پازل در هم ریخته
در ادامه جلسه از حمید سمندریان دعوت شد به عنوان استاد سه نسل و سمبل کارگردانی در دوران معاصر که پشت تریبون بیاید تا از کارگردانان برگزیده تقدیر شود. سمندریان که بعد از تشویق فراوان حاضران به روی صحنه آمد گفت:« تمام گفتهها که توسط دوستانمان در فیلم گفته شد درست بود، همه یک چیز را گفتند تنها با زاویه دیدهای متفاوت. تئاتر چیزی مثل یک پازل بهم ریخته است و متاسفانه ما در تئاتر شناخت اساسی نداریم. هر کدام از کارگردانهای ما در یک چیز ضعیف هستند، دکور سازی، ترکیب صحنه، حسسازی و ... در حالیکه همه ما همه چیز را میدانیم.»
سمندریان در ادامه به این موضوع اشاره کرد که در تئاتر باید فرهنگ عرضه و تقاضا حاکم باشد اگر هنرمندان عرضه کننده داریم تقاضا غلط است و از ما یاوهگویی و لودگی میخواهد و یکی از اصولی که میتواند نظام عرضه و تقاضا را درست کند حذف عناصر مبتذل از تئاتر است.
بانوی تئاتر ایران
بعد از صحبتهای حمید سمندریان نوبت به تقدیر از کارگردانان فرا رسید. در ابتدا از مهین اسکویی، بازیگر، کارگردان و مترجمی که در تمامی این موارد منشاء اثر هم بوده است و به گفته اصغر همت بانوی تئاتر ایران است، تقدیر شد. کارگردان کارهای ایبسن همچون لورا و خانه عروسک.
لوح تقدیر اسکویی را هوشمند هنرکار به دلیل نیامدن وی دریافت کرد.
حمید سمندریان بعد از خواندن نام مهین اسکویی گفت:«اسم شخصیتی که آورده شد ستون فقرات من را لرزاند، در گروه نمایشی نوشین مهین اسکویی از اولیها بود. سمندریان با یاد کردن بسیاری از کارهای او به عنوان بازیگر و کارگردان، گفت:«نفوذ نوشین بر روی جوانها من و بسیاری دیگر از همکارانمان را تئاتری کرد. اما زمینه بروز و رشد استعدادها برای ما فراهم نشد و باعث شد تا امروز جعفر والی و دیگران تنها یک تماشاگر باشند.»
اعتقاد و پشتکار
بعد از تقدیر از مهین اسکویی نوبت به رکنالدین خسروی رسید از آنجا که رکنالدین خسروی سالهاست در لندن اقامت دارند جمشید لایق لوح تقدیر او را دریافت کرد و ضمن خواندن یک شعر از برشت گفت من تنها بازیگر او هستم.
سمندریان نیز با یادآوری خاطره آشنایی با خسروی در اداره هنرهای دراماتیک و اجرایی نمایشی از سارتر به بازیگری خسروی گفت:«خسروی از بازیگری و با تردید شروع کرد و بعدها به یکی از بهترین کارگردانان ایران تبدیل شد اعتقاد و پشتکار او برای من جای احترام دارد.»
امشب با باغ خاطرهها رفتم
بعد از تقدیر رکنالدین خسروی اصغر همت گفت:«حالا نوبت به یار سفر کرده ولی حاضر است.»
جعفر والی بازیگر و کارگردان سومین نفری بود که مورد تقدیر قرار گرفت. والی گفت:«امشب به باغ خاطرهها رفتم. اینجا از خسرو از مهین اسکویی و سمندریان حرف زدند و من به پشت صحنه خانه عروسک، اتللو و پیش کسانی رفتم که با آنها زندگی داشتم.»
از اکبر زنجانپور و هادی مرزبان هم در این مراسم تقدیر شد که در برنامه حضور نداشتند.
هدیهای برای بازیگرها
در یک میان برنامه نیز اولگا هدایت دختر هرمز هدایت قطعهای را با پیانو اجرا کرد. بعد از این میان برنامه هم از چند کارگردان دیگر تقدیر به عمل آمد. محمد رحمانیان یکی از کارگردانانی بود که مورد تقدیر قرار گرفت.
رحمانیان گفت:«من جایزهام را روز جشن بازیگر گرفتم و همیشه خوش شانس بودم که در کنار بازیگران خوبی قرار داشتم و حضور آنها باعث دیدن من شده این هدیه متعلق به بازیگرانم به خصوص احمد آقالوست.»
اجرای کمدی هملت همیشه تراژدی
در ادامه نیز از محمد یعقوبی تقدیر شد.
اصغر همت گفت:«او جوانی است که با آغاز کارش چشمها را به سوی خودش متوجه کرد و سمندریان هم از اجرای کمدی هملت او در کانون تئاتر تجربی یاد کرد.» در این مراسم از نادر برهانیمرند”تیغ کهنه”، جلال تهرانی”تک سلولیها و هی مرد گنده گریه نکن” و نادر رجبپور”راز سرزمین من” نیز تقدیر به عمل آمد.
یک تمرد از کارگردانی
در پایان این تقدیرها نیز نوبت به حمید سمندریان رسید.
اصغر همت گفت:«میخواهم یک تمرد از کارگردانی داشته باشم و شخصاً هدیه استاد را تقدیر کنم.»
هدیه و اجراهای 84
بعد از تقدیر از حمید سمندریان و تشویق حاضران یک نمایش تک نفره به کارگردانی محمودرضا رحیمی و بازی یاسر خاسب با عنوان هدیه به نمایش درآمد.
بعد از تئاتر هدیه فیلمی به کارگردانی حسین فرخی از نمایشهای به اجرا درآمده سال 83 به نمایش درآمد.
گلهای شمعدانی(محمد یعقوبی)، غول زنگی(شکرخدا گودرزی)، کافی شاپ ـ داخلی ـ شب(علیاصغر دشتی)، هتل ایران(افشین هاشمی)، سه گانه وانیک(سهراب سلیمی)، مهاجران(حمید پورآذری)، مثل خون برای استیک(حسن معجونی)، سوگمهر(علیخانی)، نوبت دیوانگی(هادی مرزبان)، حکایت الکتریک عاشق(روزبه حسینی)، شکلک(کیومرث مرادی)، این غرفه از بهشت(داود فتحعلیبیگی)، 31/6/77 (علیرضا نادری)، اسبها(رحمانیان)، ناتمام(آناهیتا اقبالنژاد)، اعترافاتی درباره زنان(رضا حامدیخواه)، مکبث(حسین فرخی) و راز سرزمین من(نادر رجبپور) نمایشهایی بودند که در نماهنگ قطعاتی از آنها گنجانده شده بود.
نمایش هم یکی از هنرهاست
در ادامه برنامه از دکتر قطبالدین صادقی خواسته شد تا راجع به بیانیه و پیام روز جهانی تئاتر صحبت کند.
دکتر صادقی در ابتدا با خلاصهای از روند تاریخی جایگاه تئاتر گفت:«زمانی هنر نمایش در اشرافیت هنر اول بود اما با انقلاب صنعتی و تحول زندگی بورژوازی اقبالی همچون روزنامه، رادیو، سینما، تلویزیون، ماهواره و اینترنت برای هنر نمایش پیدا شد و تئاتر باید از رمانتیسم جدا شویم و عاقلانه و خردورزانه با تئاتر روبرو شویم در این سالها تاثیر و مخاطبان تئاتر از آن گرفته شد و تنها چیزی که برای تئاتر باقی ماند نخبههای جامعه هستند. کسانی که در تئاتر هستند از این حرفه به عنوان یک دستگاه فکری راجع به همه چیز کمک میگیرند.»
دکتر صادقی در ادامه افزود:«در دهه 60 با گسترش تلویزیون یونسکو برای یادآوری اهمیت تئاتر روزی را تعیین کرد و ژان کوکتو اولین پیام روز جهانی تئاتر را نوشت و امسال هم منوشکین این پیام را فرستاد.»
از امروز چه میخواهیم
دکتر صادقی گفت:« ما باید بدانیم از امروز چه میخواهیم؟»
صادقی گفت:« متاسفانه یکی از کارهای اشتباهی که در دوره مدیریت قبلی انجام گرفت بورژوازی کردن تئاتر بود. در حالی که باید دانست طبقه متوسط، قشر مورد نظر ما هستند و طبقه بالای ما قشر فرهنگی نیستد و کارگر و دهقان هم به تئاتر نمیروند و باید بتوانیم این قشر متوسط را جذب تئاتر کنیم.»
دکتر صادقی به این نکته اشاره کرد که حل این مسئله تنها متوجه مسئولان نیست بلکه هنرمندان هم بلد نیستند خوب کار کنند مسئولان باید برنامهریزی داشته باشند و یک سیستم درست را پیاده کنند. چیز درستی نیست.»
دکتر صادقی گفت:« وقتی همه چیز در تئاتر مثل بازیگران، سالنها و تماشاچیان کوچک باشد یک تئاتر بزرگ اتفاق نمیافتد.»
دکتر صادقی:«در روز جهانی تئاتر باید اولاً راجع به اینکه تئاتر چه هست تبلیغ و توزیع داشته باشیم و ثانیاً حساس کردن افکار عمومی در مورد تئاتر مسئلهای است که باید به آن پرداخته شود و رسانهها مطبوعات میتوانند این نقش را ایفا کنند. در حالی که متاسفانه همه روابط غلط است.»
دکتر صادقی در ادامه افزود:«در روز جهانی تئاتر میتوانیم در سطح ملی به وحدت صنفی برسیم و تئاتر میتواند از یک اتفاق کوچک بیرون بیاید.»
دکتر صادقی از دکتر نشان خواست:«یک برنامهریزی معضل برای تئاتر و برنامههای آن من جمله سفرهای تئاتری داشته باشیم تا از یک حالت تشریفاتی بیرون بیاید.»
دکتر صادقی در مورد پیام روز جهانی تئاتر به این موضوع اشاره کرد که هنر نمایش به عنوان پدیدهای نو در جامعه با کارکردی هوشمند وظیفهاش انتقاد و خردروزی در امور اجتماعی است و از آنجا که نسل امروز مشکلات فراوانی دارد نیاز به نیروهای فرهنگی برای عبور از بحران دارد و وظیفه هنرمندان در این میان تلاش برای دستیابی، فلق و اشاعه عدالت و آزادی است.»
و در پایان نیز به سخنانی از سارتر اشاره کرد که وظیفه هنرمند را دفاع و پاسداری از فرهنگ و هنر در همه ابعاد میدانست.
نمایشوارهای به کارگردانی سعید داخ و سرپرستی نادر رجبپور توسط گروه عرفان نیز حدود پنج دقیقهای به نمایش درآمد.
در پایان برنامه هم مراسم تقدیری از هاشم فیاض به عمل آمد. اصغر همت در ابتدا از فیاض با این متن یاد کرد که:«نسخهاش را به آرامی ورق زد و شعاع دایره تعزیه را پیمود او از آخرین معینالبکاءها بود.»
همت گفت:«نمیتوان تعزیه را با تئاتر نو مقایسه کرد اما باید گفت نقش معینالبکاء شبیه کارگردان تئاتر است.»
فیاض به روایتی متولد 1300 و روایتی دیگر 1295 بود که در سال 83 فوت کرد.
در پایان جلسه از داود فتحعلیبیگی یکی از دوستان او دعوت شد تا دربارهاش صحبت کند. فتحعلیبیگی گفت:«هاشم فیاض از سن 12 سالگی تعزیهخوانی را شروع کرد و تا همین اواخر در مقام معینالبکاء فعالیت میکرد. او در نقطه نقطه کشور تعزیه اجرا کرده بود و نسبت به قراردادهای اجرایی و موسیقایی آن آشنایی کامل را داشت. فیاض زیر نظر تعزیه خوانان قدیمی 200 نسخه تعزیه را یاد گرفته بود.»
وی در ادامه به بازیها و نقشهای متنوع هاشم فیاض در نسخههای متفاوت تعزیه اشاره کرد و گفت:«فیاض از عهده نقشهای مضحک هم به خوبی بر میآمد مثلاً در اجری نقش حارث آن قدر کمدی را پرقدرت اجرا میکرد که باعث شلیک خنده تماشاگران میشد.»
در پایان فیلمی درباره هاشم فیاض تحت عنوان”عمو هاشم” به کارگردانی سیدعظیم موسوی پخش شد.