سعیده آجربندیان کارگردان نمایش «ناگهان همه برمیخیزند... به آوازی دیگر» :
تلویزیون تئاتر ایران پای حرکتی که شروع کرده بایستد
روایت تنهاییها، تردیدها و چالشهای انسان
ایران تئاتر: «ناگهان همه برمیخیزند... به آوازی دیگر» از جمله نمایشهایی است که از تلویزیون تئاتر ایران در حال پخش است و علاقهمندان میتوانند آن را در این پلتفرم، تماشاکنند.
این نمایش پیشتر در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و تماشاخانه ارغنون عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه رفته و اجراهای موفقی داشته است، .
نمایش«ناگهان همه برمیخیزند... به آوازی دیگر» درباره تنهاییها، تردیدها و چالشهای انسان در تمامی ادوار تاریخ است. نمایشی که میکوشد با بهرهگیری از فضای رئالیست جادویی مخاطب را با خودش درگیر و همراه سازد.
سعیده آجربندیان در اغلب حوزههای هنرهای نمایشی مثل آموزش، طراحی ماسک و گریم، نمایشنامهنویسی و کارگردانی فعالیت میکند. وی دانشجوی مقطع دکترای فلسفه هنر است و کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی و همچنین مدرک کارشناسیاش را در رشته کارگردانی دریافت کرده است. نمایشنامه رادیویی "بیبازگشت" شبکه رادیویی جوان؛ "یازده شاخه زنبق سفید" (رزیتا اصلمند) تالار کوچک مولوی؛ 1383،"جادهای به سوی کعبه" (آثول فوگارد) اداره تئاتر، خانه نمایش؛ 1385، نمایشنامه "آسمان پا به ماه"(1390) نشر آوایکلار؛ 1395،"در قابهای تمام قد" (مهدی محمدی) دومین جشنواره سراسری تئاتر ایثار، تالار مولوی؛ 1388،"تفنگهای ننه کارار" (مهدی محمدی) سیزدهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران، دانشگاه تهران؛ 1389،"غریبهای در خانه" کارگردان (دلارا نوشین) تالار مولوی؛ 1388،"نوبت یعنی بعدی" (مرتضی شاه کرم) پنجمین جشنوارۀ تئاتر ایثار، فرهنگسرای خاوران؛ 1394،"معرکه اهل طرب" کارگردان (رهام مخدومی)تماشاخانه سنگلج؛ ، تهیه مستند نمایش شبیه اکبر از جمله کارهای مهم آجربندیان در حوزههای نوشتاری، طراحی ماسک وگریم کارگردانی و تهیه فیلم مستند هستند. وی سابقه داوری در چند جشنواره را نیز دارا میباشد. نمایش "ناگهان همه بر میخیزند... به آوازی دیگر" در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر در بخش به علاوه فجر اجرا شده است. فاطمه سرلک، پرستو آل رسول، ناصر عاشوری، پیمان محسنی، زهرا پرهون بازیگران این اثر نمایشی هستند.
در ادامه گفت و گو با سعیده آجربندیان پیش روی شماست :
عرضه نمایش در تلویوزین تئاتر ایران در شرایط کرونایی را می توان حمایت موثر از فعالان هنرهای نمایشی دانست؟
ما 8 ماه برای این نمایش تمرین کردیم و آن را در یک سالن خصوصی به روی صحنه بردیم. ما باید گیشه را تضمین میکردیم و تضمین گیشه نیاز به تهیهکننده، حامی مالی و حتی بازیگر چهره دارد. بهویژه آنکه زمان اجرای نمایش با دو جشنواره تئاتر و فیلم فجر مقارن شد و به همین دلیل استقبال خوب مخاطب را از دست دادیم.
این پلتفرم میتواند حامی خوبی برای نمایشهایی که بر اساس داشتههای خود و کاملاً مستقل به روی صحنه میروند باشد. گروه ما بازیگر چهره و سرشناس نداشت اما گروهی بودند که سالها در تئاتر فعالیت کردهاند و پای قولی که به خود در این عرصه داده بودند ماندند و همیشه دوست داشتم تلاش اعضای گروه ماندگار بماند و امیدوارم تلویزیون تئاتر ایران پای این حرکتی که شروع کرده بایستد.
نمایش«ناگهان همه برمیخیزند... به آوازی دیگر» روایتگر تنهایی و تردیدهای انسان است...
در اجرای نمایش قصد به رخ کشاندن مسئلهای را نداشتم. اجرای این نمایش از یک قصه تک خطی با این مضمون شروع شد که مردی با صورت نیمه سوخته وارد مکانی میشود که پیرزن و دختری در آنجا زندگی میکند و من این مکان را تبدیل به یک حمام زنانه متروکه کردم. البته شخصیتهای دیگری نیز بهتدریج به داستان اضافه میشوند. حضور این مرد به واسطه فرمانی است که برای تغییر کاربری حمام صادر میشود. قصه این مرد با قصه پیرزن ساکن در حمام درهم آمیخته میشود. در حین نمایش متوجه میشویم هر کدام از این شخصیتها چقدر تنها هستند و مقهور شرایط اجتماعی پیرامونشان هستند و در کل گاهی مواقع شرایط آنقدر برای عدهای سخت میشود که میخواهند از موقعیتی که در آن قرار دارند، بیرون بزنند و به گوشه امنی بروند، در حالی که این کار به آنها کمک نمیکند چون باید در شرایطی که هستند اقدام به حل مشکلشان بکنند نه از آن فرار کنند.
ریشه این تنهایی مرتبط با شرایط زندگیشان است؟
بله، شرایط پیرامونشان آنها را به انزوا و دوری از جامعه سوق داده است. به همین دلیل هیچکدام هم نمیتوانند به یکدیگر کمک کنند. البته در صورتی که حوزه پیرامونشان را وسیعتر کنند میتوانند اثرگذار در زندگی خود و اطرافیانشان بشوند. در شرایط فعلی زیستشان نمیتوانند خیلی امیدوارانه و شاد به زندگی نگاه کنند. کسی که امیدوار، صبورر و با اعتماد به نفس باشد میتواند راهی برای بهتر زندگی کردن پیدا کند.
بنابراین نمایش «ناگهان همه بر میخیزند...» روایتگر زندگی آدمهای شکست خورده و ناموفق است؟
بله، شخصیتهای این نمایش با چنین موقعیتهایی درگیر هستند.
آدم هایی که تن به جبر دادهاند؟
نه، درگیر جبر نیستند و میتوانند با تلاش و جدیت شرایطشان را تغییر بدهند. البته شخصیتی مثل پیرزن از انجام چنین کاری عاجز است. اما جوانهایی که توانایی چنین تغییراتی را دارند نیز درگیر مسائلی هستند.
صورت سوخته مرد نماد مسئله خاصی است؟
بله. هر آنچه در نمایش میبینید دلالت بر امری دارد و صورت سوخته و استفاده از ماسک هم از این قاعده مستثنا نیست.
در نمایش به مکان و زمان خاصی اشاره نمیکنید. دلیل این رویکرد چیست؟
نمایش «ناگهان همه بر میخیزند...» اثری بدون زمان و مکان نیست، اما به برهه تاریخی خاص و مشخصی هم اشاره نمیشود.
نمایش ساختار رئالیست جادویی دارد و این ویژگی مهمی برای روایت داستان است...
بله، روایت نمایش بر پایه رئالیسم جادویی استوار است و ما در طول تمرینات به چنین فرم و اسلوبی رسیدیم. میتوان گفت کار به شکل کارگاهی شکل گرفته است. فضاسازی و طراحی صحنه هم به صورت مینیمال انجام گرفته است.
با توجه به اینکه نمایش در بخش خصوصی اجرا شده ، علاقهای نداشتید برای گیشه بهتر به سراغ بازیگران معروف بروید؟
نکته مهم برایم این است که اثرخودش بتواند خودش را معرفی کند نه اینکه توسط بازیگران چهره به جذب مخاطب دست بزند و از طرفی ساختار این نمایش به گونهای نبود که به سراغ استفاده از سلبریتیها بروم. کمتر بازیگر سلبریتی با توجه به فشردگی کارهایش میتواند در پروسه تمرینات چند ماهه نمایشی حضور داشته باشد. شاید در نمایشهای دیگرم از چنین بازیگرانی استفاده کنم.