کارنامه نمایشنامهنویسی و کارگردانی فرهاد آئیش
آییش همیشه تلاش کرده از مقولات انتزاعی خودداری کند. همچنین او سمبلیزم یا سخن گفتن با کنایه را دوست ندارد، بلکه قلب قصه را پیدا و آن را تعریف میکند. برخورد او با این اثر قدری رئالیستی است، بنابراین نمایش در مرزی میان واقعیت و انتزاع اجرا میشود و این گونه است که دکور آن هم قدری رئال است.
رضا آشفته:
فرهاد آئیش نمایش"کرگدن" یکی از شاهکارهای اوژن یونسکو را از 5 آذرماه در تالار اصلی تئاترشهر به صحنه برد.
او بر آن بوده تا"کرگدن" خود را به صحنه بیاورد تا این که مو به مو به متن یونسکو وفادار باشد. آئیش برای ترجمه نمایشنامه از انگلیسی، خود آستین را بالا زده و در زمان تبدیل آن به فارسی بر آن بوده که از جملات مطول و بیهوده بکاهد و زبان را به لطافت و طنز نزدیکتر کند. آئیش دغدغه مخاطب دارد و نمی خواهد در یک سالن بزرگ با حداقل تماشاگران روبرو شود. پس از طرح و توطئه با افزودن کاراکترهایی سود برده و طنز هم بر خلاف اجراهایی که تاکنون از آن به صحنه آمده، خیلی بیشتر شده است. قبل از انقلاب حمید سمندریان و پس از انقلاب وحید رهبانی این نمایش را به صحنه آوردهاند اما فرهاد آئیش باز هم تاکید دارد که این"کرگدن" پر مخاطب و منحصر به خودش خواهد بود.
وی درباره این تغییرات اساسی میگوید: به هرحال نمایشنامه کرگدن به دهه 50 میلادی تعلق دارد که آن زمان زیادهگوییهای فلسفی و دیالوگهای آنچنانی در تئاتر مشکلساز نبوده است، در حالی که امروز یک اثر نمایشی باید از نظر ساختار درام و قصهپردازی، کمی جمع و جورتر باشد و برهمین اساس تغییراتی را بر متن اصلی اعمال کردهام. تلاش کردهام ضمن وفاداری به مفاهیم دلخواه یونسکو، نمایش"کرگدن" را بهصورت اثری امروزی و سرگرمکننده اجرا کنم.
در این نمایش یک گروه از نامآورترین بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون با فرهاد آئیش همکاری کردهاند. او برای جذب مخاطب به هر ترفندی حتا بهرهمندی از چهرههایی مانند شهاب حسینی، صابر ابر و آتنه فقیه نصیری دست زده است. شهاب حسینی نیز همچون دیگر بازیگران به محض دریافت پیشنهاد بازی در نمایش جدید فرهاد آئیش، این دعوت را پذیرفت تا نقش بوتار را بازی کند. در سابقه تئاتری حسینی در سالهای 74 و 75 دو نمایش"افسانه" و"بر کرانه باد" به کارگردانی مینا ابراهیمزاده ثبت شده است. آتنه فقیه نصیری اما اولین بار است که حضور در صحنه را تجربه میکند، بازیگری که قرار است دیزی نمایش"کرگدن" باشد. در کنار اینان میتوان به حضور چهرههای تئاتری چون مهدی هاشمی، فرهاد آئیش، احمد ساعتچیان، رامین ناصرنصیر، و مائده طهماسبی اشاره کرد که هر یک کارهای در خور توجهی را در کارنامه تئاتری خود ثبت کردهاند.
او سال گذشته بهعنوان دراماتورژ و بازیگر در نمایش"خانواده تت" به کارگردانی مائده طهماسبی، حضور داشت.
وی با اشاره به حضور تعدادی از بازیگران سینما در ترکیب بازیگران نمایش میگوید: پیش از این هم از بازیگران سینما استفاده کرده بودم، چون معتقدم همه بازیگر هستیم و مهم این است که یک گروه ترکیب درستی داشته باشد چون صمیمیت اعضای آن بر نتیجه کار اثرگذار خواهد بود. آئیش در ادامه میافزاید: در کشور ما مسئله گیشه به نوعی به تابو تبدیل شده و هنرمندان وانمود میکنند که به آن اهمیت نمیدهند، درحالی که به هر حال بازیگران محبوب و مشهور با خودشان مخاطب میآورند و شهرت و محبوبیت آنها به خاطر کیفیت کارشان است اما در بسیاری از مواقع با اعتراض روبهرو میشویم که چرا بازیگران سینما در تئاتر بازی میکنند، در صورتی که بازیگران در مدیومهای گوناگون کار میکنند و من نیز از حضور بازیگران نمایشم که به شدت منضبط، پرانرژی و هیجان هستند، بسیار خوشحالم.
وی همیشه تلاش کرده از مقولات انتزاعی خودداری کند. همچنین او سمبلیزم یا سخن گفتن با کنایه را دوست ندارد، بلکه قلب قصه را پیدا و آن را تعریف میکند. برخورد او با این اثر قدری رئالیستی است، بنابراین نمایش در مرزی میان واقعیت و انتزاع اجرا میشود و این گونه است که دکور آن هم قدری رئال است. با اینحال این نمایش آن اندازه رئال است که اتفاقی مانند تبدیلشدن آدمهای این شهر به کرگدن واقعی جلوه کند.
مهدی هاشمی در این نمایش ایفاگر نقش برانژه است. سابقه آشنایی او با این نقش بسیار طولانی است و به دوره دانشجویی برمیگردد. در این باره معتقد است: در این نمایش نقشهایی داریم که در عین خوب بودن، همگی مسخ میشوند و پیچیدگی کار بازیگران این است که مسخشدن و تبدیل شدن به کرگدن را در برابر چشم تماشاگر بازی کنند اما پیچیدگی نقش برانژه در پررنگ بودن این کاراکتر و اصالت آن است. قهرمان شدن مردی بیسواد و مشروبخوار نشانگر اصالت اوست و این پرسش برای من هم مطرح است که چه چیزی درون این کاراکتر وجود دارد که حتا زمانی که او دوست دارد به کرگدن تبدیل شود مانع مسخ شدن او میشود.
همچنین محسن شاهابراهیمی به عنوان طراح صحنه و لباس، محمد فرشتهنژاد به عنوان آهنگساز، علی هاشمی به عنوان دستیار و برنامهریز و شکوفه هاشمیان به عنوان عکاس در این اثر نمایشی حضور دارند.
سه دکور بزرگ که سوار بر صفحه گردان هستند برای این نمایش ساخته و نصب شده است. دکوری که در نوع خود بی نظیر است، آن هم در کشور ما که ساخت دکور بزرگ کمی دور از ذهن به نظر می رسد. همچنین بهرام قاسمی 4 کرگدن را در ابعاد حقیقی طراحی کرده و ساخته و 3 تا چهار تا هم کله کرگدن ساخته که در خدمت اجرا خواهند بود.
"کرگدن" یکی از مشهورترین نمایشنامه های ابزورد است که جریان مسخ شدن تدریجی مردم یک شهر به "کرگدن" در اثر یک بیماری مسری بیان میکند. این یک تراژدی است هر چند نمایشنامه ظاهری کمیک دارد اما در واقع یک کمدی تراژیک است. نمایشی که جزء آثار کلاسیک است و در هر نقطه جهان که اجرا شود، تماشاگر را به فکر وامیدارد تا خود و اطرافش را دوباره ببیند و موقعیت خود را در اجتماعی که در آن زندگی میکند بهتر درک کند و بتواند راه آیندهاش را تشخیص دهد.
پنجرهها
تئاتر"پنجرهها" نوشته فرهاد آئیش و به کارگردانی او پس از تنها یک ماه تمرین روز پنجم شهریورماه 84 به روی صحنه تالار اصلی تئاتر شهر رفت. در این نمایش علی نصیریان، مائده طهماسبی، فرهاد آئیش، مریم بوبانی، افسانه چهرهآزاد، شاهرخ فروتنیان، بهاره رهنما، لیلی رشیدی، سروش صحت، رحیم نوروزی، افشین هاشمی، سعید ذهنی، محمدرضا جوزی، علی هاشمی، و روژین صدرزاده ایفای نقش میکردند. طراح صحنه محسن شاهابراهیمی، موسیقی سعید ذهنی و نورپرداز غلامرضا یزدانی بودند.
آئیش درباره این نمایش با توجه به استفاده از 9 اتاق و پنجره میگوید: این یک چالش بزرگ است، باید بتوانیم چشم بیننده را فوکوس کنیم به آن اتاق بخصوص. یا وقتی که میخواهیم، اجازه بدهیم کل را ببیند، بدون اینکه در جزئیات غرق شود. یکی از عوامل استتیک این کار گرافیک اتاقهاست که چگونه روشن شوند و به چه ترتیبی بیننده از جزء به کل و از کل به جزء برسد. به مرور زمان ۹ اتاق به هم ربط پیدا میکنند و کلیتی از زندگی را در مقابل چشم بیننده قرار میدهند.
وی درباره استفاده از 9 اتاق معتقد است: ایده بخصوصی در کار نیست. شبیه به یک کلاژ است. نه کلاژی که هر لحظه تصاویرش تغییر میکند. من نوشتن این نمایشنامه را ۱۲ سال قبل آغاز کردم، زمانی که ویدئوآرت هنوز به شکل امروزیاش مرسوم نبود. در بعضی از کارهای ویدئوآرت تعداد زیادی صفحه تلویزیون در کنار هم قرار میگیرند و در هر کدام یک اتفاق میافتد. من در تئاتر، این اتفاق را به این صورت ندیدهام.
پس شما انتخاب میکنید که تماشاگر کدام قصه را دنبال کند؟ او در این مورد می گوید: اتفاقاً برعکس، این یک نوع ساختارشکنی است، منظورم ساختارشکنی پستمدرنی نیست، بلکه شکستن ساختار یک قصه است که موجب میشود دیگر قصهای وجود نداشته باشد. فرم و ساختار ترفندی میشود تا از قصه خطی فاصله بگیریم. آنوقت است که به بیننده این امکان را میدهیم تا به مفاهیمی دست پیدا کند که نه تنها در ظاهر متن که حتی در ظاهر نمایش نیز وجود ندارد؛ اتفاقی که میافتد این است که بیننده به مفاهیمی دست پیدا میکند که به ذهن نویسنده هم ممکن است نرسیده باشد. حالا اگر من به عنوان یک تماشاگر به نمایش نگاه کنم حتماً چیزهای جدیدی در آن خواهم یافت، چون فراتر از ذهن من ِ نویسنده است، فراتر از حرفی است که من بخواهم بزنم. اگر موفق باشم توانستهام از طریق فرم به آن برسم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در"پنجرهها" شما قصد دارید مشکلات اجتماعی را در قالب شهری و آپارتماننشینی بیان کنید؟، می گوید: البته تصویری که شما میبینید تصویر انتزاعی از زندگی آدمهاست. این در واقع یک آپارتمان نیست بلکه جعبهای است که ۱۴ آدم داخلش هستند و لزوماً اینها در یک مجموعه نیستند. وقتی این آدمها را داخل یک جعبه کادر میکنیم (و من خیلی هم اصرار دارم که میزانسنهای کادر در عمق نباشد و در سطح باشد، چون طبیعت این نمایش چنین میطلبد) تصاویر سطحی از زندگی آدمها در زمانهای متفاوت زندگیشان را میبینیم، یعنی یک سال زندگی یک سری آدم را بصورت سطحی میبینیم و وارد مسائلشان نمیشویم. این سطوح در کنار هم کلاژ میشوند و این کلاژ به صورت مجموعهای در میآید که شاید قوه خیال بیننده را به پرواز در آورد.
شام اول و شام آخر
دو نمایش کمدی"شام اول" و"شام آخر" از دیگر نمایشهای فرهاد آئیش است که در سال 80 به روی صحنه رفت. شام اول آدابته شده"آوازهخوان طاس" نوشته اوژن یونسکو است. در این نمایش یک زوج پس از سالها زندگی مشترک روزی هر دو پشت در آپارتمان خود همدیگر را به خاطر نمیآورند و در خانه نیز بعد از ورود با کلمات و جملات بیربط راهی برای ارتباط منطقی نمییابند. "شام آخر" یکی دیگر از آثار نمایشی فرهاد آئیش است که تداعیگر فضایی ابزورد و در برگیرنده طنز گروتسک است. این دو اثر در تالار نیاوران و بعد هم تالار اصلی تئاتر شهر اجرا شد. همچنین سال 86 شاهد پخش"شام آخر" از تلویزیون بودیم.
داستان نمایش"شام آخر" درباره خانوادهای است که منتظر آمدن شش میهمان برای ضیافت شام خود هستند، اما بعد از آمدن میهمانها ناگهان با ورود میهمان ناخواندهای رو به رو میشوند. در این تئاتر تلویزیونی، بازیگرانی همچون فرهاد آئیش، مـــائـــده طــهــمـــاســبـــی، فـــلامـــک جــنــیـــدی، رامــیــن نــاصــر نـصـیــر، پرستو گلستانی و رضا یزدانی به ایفای نقش میپردازند.
این نمایش در قالب یک نمایش تک قسمتی 90 دقیقهای از شبکه چهار سیما پخش شد.
تقصیر و 32 دقیقه
بهزاد صدیقی در مقالهای درباره دو نمایش"تقصیر" و" 32 دقیقه" مینویسد: آئیش پس از چند سال دیگر زمانی که کاملاً تصمیم به بازگشت از آمریکا میگیرد تا در ایران نمایشهایش را کار کند، نمایش"تقصیر" و" 23 دقیقه از ماجرا" را به صحنه میآورد. در این دو نمایش همراه، او تصویری از دو زن و شوهر دنیای امروز را نشان میدهد که میتواند متعلق به همه نقاط دنیا باشد. در این اثر او نیز باز هم به کمک زبان طنز یک زندگی متلاشی شده را در 32 دقیقه از زندگی نشان میدهد. آئیش در این دو اثر بر آن است تا وحدت فرم و محتوا را نشان دهد که البته به خوبی هم موفق میشود.
او پس از آشنازدایی صحنه، تصویری را نشان میدهد که مرد یک پایش بر روی صندلی و پای دیگرش روی شانه زن است. با این تصویر تماشاگر درمییابد که تعادل زن و بهخصوص مرد با حرکتهای پیدرپی زن به هم میخورد و وضعیت نابسامانی را میبیند. مسئلهای که در نمایش "تقصیر" مطرح میشود حضور زبان و دیالوگها و معانی و مفاهیم آنها با شکل بصری و اجرایی اثر است که کاملاً با یکدیگر رابطهای مستقیم دارند و درهم تنیده شدهاند طوری که اگر هر یک از آنها به درستی بیان و اجرا نشود، کل ساختار نمایش به هم میریزد و از منظور خالق اثر، دور میشود.
زن در خانه
از قلم صدیقی در این باره می خوانیم : نمایش"زن در خانه"، کوتاهترین نمایش آئیش به لحاظ زمانی است. کل نمایش با چند کلام زن که اسامی وسایل خانه است در یک دقیقه و سی و دو ثانیه اتفاق میافتد. تماشاگر پس از دیدن این اثر سنگینی بار زندگی بر روی دوش زن و نیز چرخش و تکرار زندگی او را به خوبی متوجه میشود و حس میکند. نشان دادن چنین تصویری البته دقیقاً با آکسسواری که فقط روی زن آویزان است (بسیاری از وسایل زندگی از جمله جارو، آفتابه، روزنامه، کاسه، بشقاب و...) امکانپذیر میشود.
یک رابطه ساده
صدیقی در این باره معتقد است: نمایش یک رابطه ساده که در زمان حدود هشت دقیقه اتفاق میافتد، از آثار دیگر این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر مدرن است. شاید بتوان این نمایش و نمایشهای این چنین را جزء نمایشهای مینیمالیستی به حساب آورد که در دوران مدرنیته پا به عرصه ظهور گذاشتند. در این اثر نیز تماشاگر قصه زن و شوهری را در قالب نمایش در نمایش که به کمک یک ضبط صوت و بازیگر نقش مرد امکان اجرا پیدا میکند، میبیند. مرد که نقش بازیگری را دارد، به کمک ضبط صوت و عقب بردن کات صدا سعی در حفظ کردن دیالوگهایش دارد که هر لحظه با طنزی جذاب همراه است. در واقع از یک موقعیت ساده به موقعیت طنزآمیز دیگری میرسیم که همان گفتوگو و کشمکش زن و شوهر قصه نمایشنامه دوم این نمایشنامه است و در دل اثر تنیده شده است.
هفت شب مهمان ناخوانده در نیویورک
یک منتقد درباره این نمایش مینویسد: آئیش در نمایش"هفت شب با مهمان ناخوانده" که در سال 72 در تالار اصلی تئاترشهر اجرا شد، در واقع تقابل میان سنت و مدرنیته را مطرح کرد و توانست با دو شخصیت پیرمرد و مرد جوان دنیای آدمهای تنها را به نمایش بگذارد. زبان نمایشی او متأثر از زبان اوژن یونسکو است که گاه به طنز پهلو میزند و گاه به پوچانگاری. در"هفت شب مهمان ناخوانده" مسئله پدرکشی در نمایشنامهای مدرن در گفتوگو با دو نسل (نسل سنتی و نسل امروزی) مطرح میشود.
چمدان
نمایش "چمدان" به نوشته فرهاد آئیش و با کارگردانی"جیم کیو"، کارگردان آمریکایی در تابستان سال 1385 در سانفرانسیسکو روی صحنه رفت. این نمایش پیش از این در تئاتر اینترسکشن فورآرت Intersection for art اجرا شده بود. این نمایش به زبان انگلیسی اجرا شد و نقدهای متفاوتی در روزنامههای معتبر آمریکا درباره آن منتشر شد.
نمایش"چمدان" نخستین نمایشی است که فرهاد آئیش بعد از بازگشت خود از آمریکا در ایران کارگردانی کرده است. وی این نمایش را سال 70 در تالار چهارسو تئاتر شهر روی صحنه برد.
نمایش چمدان که جزو آثار مدرن تئاتری است، درباره انسانهای سرگشتهای است که در فضای ناکجاآباد، چمدانهایشان را نمیبینند و مدام در یک دور باطل، خود را خسته میکنند تا برای زندگی خود معنایی پیدا کنند.
این نمایش با استفاده از طنزی ظریف، سرگشتگی انسانها را در جامعه مدرن، نشان میدهد.
در یک نگاه
فرهاد آئیش در سال ۱۳۳۱در شمیران متولد شد. او پس از اتمام تحصیلات متوسطه به ایالات متحده امریکا سفر کرد و مدرک کارشناسی سینما و تلویزیون و عکاسی را از دانشگاه کالیفرنیا کسب کرد و در سالهای اخیر به عنوان نویسنده وکارگردان و بازیگر بخصوص در تئاتر فعالیت داشته و همچنان در آثارتلویزیونی بسیاری مانند"قطار ابدی"، "بدون شرح" و"باجناقها" بازی کرده است. تاکنون 5 نمایشنامه از این نمایشنامهنویس تحت عناوین"تقصیر"،" 32 دقیقه از ماجرا"، "یک رابطه ساده"، "زن در خانه"، "نقش زن" و پنج نمایشنامه را چاپ و اجرا کرده است. همچنین نمایشنامههای"هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک"، "سیمرغ"، "چمدان"، کمدی" شام آخر"، "پنجرهها" چاپ نشده اما اجرا شدهاند.
بهزاد صدیقی در یک جمع بندی درباره آئیش مینویسد: او در نمایشنامههای دیگرش نیز بر اساس شناخت خود از تئاتر مدرن گام برمیدارد و هرگز در پی آن نیست که اثری با بنمایههای تئاتر ایرانی بنویسد. نمایشنامههای"نقش زن"، "سیمرغ، "تئاتر تئاتر" از دیگر نمایشنامههای اوست که در شکلی کاملاً مدرن نوشته میشود. او در نوشتههای خود متأثر از بکت، یونسکو و پینتر است که همگی جزء مدرننویسان دوره معاصر محسوب میشوند.
آئیش، بازی در سینما را از سال 1379 و با فیلم شبهای تهران(داریوش فرهنگ) آغاز کرد. شبهای تهران(۱۳۷۹)، نورا(۱۳۷۹)، عزیزم من کوک نیستم(۱۳۸۰)، سیندرلا(1380)، عروس خوش قدم(۱۳۸۱)، مکس (1382) و در شهر خبری نیست، هست(1385) از جمله بازیهای سینمایی او به شمار میآیند. بازی در مکس(1382) تواناییهای او در عرصه بازیگری سینما را به همگان ثابت کرد.