در حال بارگذاری ...
پیمایش کیفی تئاتر دینی در روزگار ما

به سمتِ سعادتِ انسان

ایران تئاتر- ارمغان بهداروند: همانندی هنر و دین در کمال‌خواهی و زوال‌ناپذیری خلاصه می‌شود. انسان به حضور قاطعِ دین، به تغییر وُ تصحیح می‌کوشد و به اعتبارِ هنر برای بایدها وُ نبایدها دلالت می‌جوید. شناسه‌کردن حقیقت و مصادره‌‌ی زیبایی‌ها، تکلیف مشترکی است که هر دو به طبع وُ طبیعت خویش به آن می‌اندیشند و به بازتولید انسان وُ جهانی که از شرّ وُ شِرک بری باشد می‌کوشند.

تئاتر می‌تواند مظهر این همانندی باشد که هم خود، خاستگاهی دینی دارد و به سمتِ سعادت انسان سیر می‌کند و هم منحصراً به حضور انسان؛ مجال هم‌نبردیِ قداست و شقاوت بوده است. «تئاتر دینی» اگر چه از کُهن‌کسوت‌های نمایشی محسوب می‌شود اما در روزگار ما به خصوص در مواجهه‌ی با قرائت‌های غلط از دین، مخدوش کردن جلوه‌های جمالی و انحرافات تاریخی؛ تاکید دوچندانی بر این گونه از گفتمانِ تئاتری شده است. آن چه اما ضرورت دارد بازتعریف این گفتمان و معاصرت‌ورزی است. نخستین قدم؛ تبدیل وضعیت تولید و خروج از کارکرد تقویمی‌ست. مقصور کردن مانور اجرایی آثار دینی در مناسبات تقویمی و رویدادهای موضوعی مانع از موانست مخاطب و ارتباط‌بخشی مستمر می‌شود و برخورد جزیره‌ای به فراگیری و تعمیم محتوا منجر نخواهد شد. حلول مولفه‌های تئاتر دینی در رویکردهای هنری وقتی اتفاق می‌افتد که بسامد برساخته‌های تئاتری در سطحی فراگیرتر رقم‌ بخورد و باشگاه مخاطبان این نوع در مواجهه‌ مستمر و متکثرتری واقع باشند. این پیوستگی در ادامه به تداوم با انگیزه‌تر تولید و هم‌رسانی بیشتر و رقابت‌افرینی مبتنی بر ارزش‌های هنری منتهی خواهد شد. دیگر ضرورتِ توسعه‌ی تئاتر دینی، پیمایش اجتماعی اثر و انتشار مویرگی در دیگر انواع تئاتری است. یک رویداد دینی با دخالت داده‌شدن غیرمستقیم در سرنوشت یک اثر  می‌تواند منشا ایجاد ارزش‌افزوده‌ای دوسویه شود. واقع شدن در یک فرم هنری و بهره‌مندی از کیفیت حرفه‌ای تئاتر، به تولد اثری می‌انجامد که کارکرد اجتماعی خود را متکی به نقش هدایتی و  درمانگر دین می‌داند. از این‌ منظر می‌توان به اقبال و استقبال از آثاری اشاره کرد که این وضعیت را در تولیدات اقتباسی، برداشت‌ آزاد و ترکیبِ زمانی به نمایش گذاشته‌اند.  

از دیگر ملزومات تئاتر دینی می‌توان به تولید حرفه‌ای با مشارکت‌خواهی از توان نخبگان تئاتری  اشاره کرد. سهل‌انگاری در نظام تولیدی و نگاه صرفا سفارشی و رویدادمحور باعث شده است که سالن‌های تئاتری، فرصت‌بخشی به اجراهای مذکور را به دلایلی هم چون محدودیت‌ مخاطب، عدم بازگشت هزینه‌های تولید و تقلیل کیفیت هنری، اقتصادی ندانند. در چنین شرایطی سازمان‌های غیرمسئول، متقبل آثاری می‌شوند که نمی‌توانند نماینده‌ واقعی تئاتر دینی باشند و همین وضعیت موجب تقلیل ذائقه‌ی مخاطب و عادی‌انگاری حال و احوال موجود می‌شود. بدیهی است فقدان فرم حرفه‌ای هنر و نازل بودن آثار علاوه بر این که انتفاعی برای تئاتر دینی نخواهد داشت؛ به سرخوردگی مخاطب نیز دامن می‌زند. گواه این وضعیت، مقایسه‌ تولیدات فاخری‌ست که ضمن رعایت نظام هنری از عوامل حرفه‌ای سود برده است و به تبع آن اقناع فکری و التذاذ هنری مخاطب را در پی داشته و کیفیت محتوایی و ارتقای سطح اجرایی اثر، به افزایش باشگاه مخاطبان و اقتصاد هنر منتهی شده است.

رویه‌ شدن این مهم در طی سال‌ها منحصرا معطوف به تامین سرمایه‌ آثاری شده است که از ارائه‌ تحلیل روزآمد و ایجاد گفتمان موثر و فهم فلسفی موضوعات دینی عاجزند و نمی‌توانند نماینده‌ دغدغه‌های دینی عصر خود باشند و بی‌هیچ چالش‌‌آفرینی و پرسش‌گری، اغلب صرف هزینه و زمان می‌کنند.

جمعیتِ دانش‌آموخته‌ تئاتری روزگار ما و صاحبان امضای این هنر هم چنان که در برخی تئاترها اثبات کرده‌اند؛ می‌توانند با خروج از کلیشه‌های مرسوم و خنثی، مولّد آثاری باشند که علاوه بر احیا و ابقای معاریف، کنشگری دینی مبتنی بر نیاز روز مخاطبان را به نمایش می‌گذارد. باید مقصد رویکردهای تئاتر دینی، باورپذیری مخاطب و پذیرش نقش اجتماعی دین باشد. قطعا آگاهی صادره از چنین آثاری می‌تواند زمینه‌ساز دین‌پژوهی بیشتر در تولیدات پیش‌رو و تولد نسلی باشد که کارکردهای متعالی‌تری از تئاتر دینی توقع دارد.

شاید اندک ارجاعی به آثار درخور تئاتر دینی در روزگار ما بتواند مقصد و مقصود این نوشتار را بیشتر روشن نماید. نمایش «ترور» حمیدرضا نعیمی از جمله آثار دینی محسوب می‌شود که در چارچوب مولفه‌های تئاتر دینی و با طرح روایت «ابن‌ملجم‌ مرادی»، نسبت به تعمیم چیستی و چرایی ترور و تعمیم آن به روزگار خود قدم برمی‌دارد. در واقع کارگردان‌مولف این نمایش با ارجاع به تاریخ و با تکیه بر مولفه‌های دینی، جامعه‌ی هم‌عصر خود را واکاوی می‌کند و مرجع کنشگری اجتماعی خود را یک رویداد تاریخی مذهبی قرار می‌دهد.

نمایش «تکه‌های سنگین سرب» پیام دهکردی نیز با ارائه‌ تصویری متفاوت از شهید مصطفی چمران به عنوان یک قهرمان ملی، به به زندگی شخصی او ورود می‌کند و اطلاعاتی کمتر مطالعه‌شده از زیست فردی او را به نمایش می‌گذارد که در شبکه‌ محتوایی اثر، قهرمان؛ در نهایت با اصالت‌‌بخشی به باورهای دینی و اعتقادات مذهبی خود، به انتخاب دست می‌زند که نمای واضحی از تولید بر اساس دین‌باوری و الگویی برای تولید تئاتر دینی می‌تواند به شمار آید.

نمایش «ابوبکر محمدی فاطمه محمدی» جلال تجنگی نیز خردمندانه، در گرد و غبار قرائت‌های نامعتبر از دین، تئاتر را به معرکه‌ تعارض عقاید و مواجهه‌ باورها تبدیل می‌کند و با گردگیری از ستیز پنهانی که بی‌هیچ نمود آشکاری در ادبیات رسمی جامعه، در ذهنیت طبقات اجتماعی شعله‌ور است، ما را متوجه‌ خودمان می‌کند. آن‌چه در این نمایش می‌تواند بیشتر مصداق منظور ما باشد؛ دخالت ‌دادن مولفه‌های دینی در تئاتر می‌‌‌باشد. دیالوگ‌ها، تصاویر و دکور همگی بر تقدّم دانایی و ترویج پرسشگری در جامعه و دلایلی منطقی برای نفی افراطی‌گری و خشونت بر اساس منطق رحمانی دین طراحی و اجرا شده‌اند.

برای توسعه‌‌ هنر دینی نباید به هنرمند سفارش دارد بلکه باید از هنرمند سفارش پذیرفت و این نمونه و دیگر نمونه‌هایی که می‌توانستند مصداق موکدی بر تئاتر دینی باشند؛ بیان همین حال است که اندکی از آن به میان آمد.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران