مروری بر آثار یک پلتفورم تخصصی به مناسبت هفته ملی کودک
16 روایت رنگارنگ ، شاد و آموزنده برای کودکان در تلویزیون تئاتر ایران
ایران تئاتر: هر ساله از ۱۶ تا ۲۲ مهرماه به عنوان هفته ملی کودک در ایران جشن گرفته میشود و به این مناسبت برنامههای مختلفی برگزار میشود.
تلویزیون تئاتر ایران بنا بر رسالت و اهداف فرهنگی خود که تامین نیازهای فرهنگی و هنری همه مخاطبان و خانوادهها و به تبع آن کودکان و نوجوانان است، در کنار ارائه انواع آثار نمایشی و آموزشی برای مخاطبان در پلتفرم خود، دسترسی به نمایشهای ویژه خردسالان و کودکان و نوجوانان را از ابتدای فعالیت مدنظر ویژه خود داشته و این گونه آثار را با توجه مخصوص عرضه کرده است.
به همین بهانه در گزارشی که پیش روی شماست، مروری داریم بر نمایشهای عرضهشده ویژه گروه سنی کودک و نوجوان در تلویزیون تئاتر ایران. شما هم اگر فرزند خردسال و نوجوان مشتاق در خانه دارید، فرصتی مهیا کنید و کنار فرزند دلبند خود یک دورهمی نمایشی برگزار کنید و اوقات خوشی را برای او و البته برای خودتان بسازید.
ماجرای ساحل سنگی
نمایش «ماجرای ساحل سنگی» نوشته دیوید وود و با طراحی و کارگردانی حسین فدایی حسین پیشتر در سال 1398 در تالار مرکزی شهر قم به مدت زمان 50 دقیقه روی صحنه رفته و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
در خلاصه داستان این فیلمتئاتر میخوانیم: «زندگی موجودات ساحلی، صدف، خرچنگ، اورچین و... در خطر است! زبالههای ساحلی که به دریا رفتهاند تبدیل به غول زباله شده و با جزومد به سمت ساحل میآیند. موجودات ساحلی تلاش میکنند با ایجاد توفان غول زباله را نابود کنند.»
«ماجرای ساحل سنگی» که موضوع مهم آلودگی محیط زیست و سواحل را دستمایه قرار داده است با روایت قصهای فانتزی و هیجانانگیز به مخاطبان هشدار میدهد که آلوده کردن محیط زیست میتواند علاوه بر به خطر انداختن زندگی انسانها شرایط را برای زندگی تمامی موجودات سخت و دشوار کند. این نمایش با ایجاد فضایی شاد و با بهره بردن از موسیقی و ترانههای مورد علاقه کودکان و نوجوانان علاوه بر بیان نکات آموزشی و تربیتی، لحظاتی سرگرمکننده و لذتبخش را برای مخاطبان فراهم میکند.
در خانه بمانیم
داستان نمایش «در خانه بمانیم» به کارگردانی امیرحسین انصافی که پیشتر سال 1399 اجرا شده است، به شیوع ویروس کرونا و پیامدهای آن که زندگی شخصیت اصلی این نمایش یعنی پهلوان کچل را نیز مانند بسیاری از مردم تحت تاثیر قرار داده است، اشاره دارد. پهلوان کچل و خانوادهاش به دلیل شیوع ویروس کووید-۱۹ خانهنشین شدهاند و به دلیل وجود قرنطینه از برقراری روابط اجتماعی محروم ماندهاند. از آنجا که آنها در خمره زندگی میکنند به خمرهنشینی روی آوردهاند و حوصلهشان از اوضاع یکنواخت دور و برشان حسابی سر رفته است. با وجود آنکه خطر ویروس کرونا همچنان در شهر وجود دارد، پهلوان کچل تصمیم به برگزاری مراسم گلریزان میگیرد. به این ترتیب مهمانان مختلفی به سراغ او میآیند که یکی از آنها مبارک است. البته حضور اشخاص گوناگون نظیر دوستان و آشنایان پهلوان کچل و حتی افراد غریبه در خمره تنها به مبارک محدود نمیشود و دیو کووید نیز چند مرتبه به سراغ او و خانوادهاش میآید. دیو بدطینت هر بار خود را به شکل و شمایل متفاوتی در میآورد تا پهلوان کچل را فریب دهد و موجبات ابتلای او و سایر ساکنان خمره به ویروس کرونا را فراهم آورد. با این حال پهلوان کچل تسلیم دیو نمیشود و پس از چندین مرحله مبارزه بالاخره او را شکست میدهد.
نمایش در خانه بمانیم تنها نمایش «خم بازی» حاضر در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک در سال گذشته به شمار میرفت و یکی از معدود آثار ساخته شده در این زمینه طی سالهای اخیر است. در واقع این گونه بومی از نمایش عروسکی سنتی ایران به تدریج در حال فراموش شدن است و به ندرت شاهد تولید و اجرای آن در سطح کشور هستیم. در زمان گذشته شهر شیراز و استان فارس به نوعی زادگاه تئاتر عروسکی خم بازی به شمار میرفت و این گونه از نمایش عروسکی سنتی ایران در نقاط مختلف آن فراوان اجرا میشد؛ اما این روزها دیگر خبر چندانی از اجرای نمایش خم بازی در این منطقه از کشور و سایر مناطق آن نیست و در کمال تاسف تئاتر عروسکی سنتی ایران حال و روز خوشی ندارد. بر این اساس حضور نمایش خم بازی در پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران میتواند حداقل داروی مسکن موقتی بر احوال ناخوش نمایش عروسکی سنتی ایران باشد و موجب یادآوری ماهیت نمایش خم بازی به علاقهمندان تئاتر و بهویژه کودکان و نوجوانان که آیندهسازان کشور هستند، شود.
دریا زمین ماهیهاست
«دریا زمین ماهیهاست» یک نمایش عروسکی ایرانی به کارگردانی فاطمه بحرینی و با موضوع محوری محیط زیست است که پیشتر در سال 1399 در منطقه آزاد اروند با مدت زمان 20 دقیقه اجرا شده بود. این نمایش سابقه حضور در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک را هم داراست.
در خلاصه داستان این فیلمتئاتر میخوانیم: «زندگی راوی گروه نمایش عروسکی، درگیر دریا و تمیزی آبهاست. برای همین تصمیم میگیرد زندگیاش را بازگو کند و ...»
در این نمایش عروسکهایی بزرگ به شکل ماهی و ... به عنوان شخصیتهای روایت، توسط عروسکگردانهای گروه بازی داده میشوند که میتواند برای مخاطب کودک و نوجوان بسیار جذاب باشد.
این روزها که حال و روز طبیعت کره زمین و آب و هوای آن چندان خوش نیست و زیادهخواهی برخی، باعث آسیبهای مدام و بیبازگشت به محیط زیست شده، شاید بد نباشد ما بزرگسالها هم در کنار کودکانمان راجع به مادر طبیعت و رنجهایش و نیز راههای التیامبخشی به زخمهایش بیشتر بخوانیم و ببینیم و بدانیم. باید همراه با کودکانمان بیاموزیم که وظیفه ما انسانها برای حفظ محیط زیست منحصربهفردمان چیست؟
کنسرت موشها
نمایش «کنسرت موشها» نوشته فرهاد لباسی و به کارگردانی سیدهمعصومه زیوری، کاری از گروه نمایشی راسپینا است.
در خلاصه داستان این نمایش میخوانیم: پرهام پسری که عاشق کنسرت است به خاطر خوردن هله و هوله بسیار و شکم درد از کنسرت مورد علاقهاش که پدر و مادرش برایش رزرو کرده بودند، جا میماند و نمیتواند به خاطر شکم درد و ناراحتی به کنسرت برود برای همین با ناراحتی میخوابد و در عالم خواب موشهای اتاقش که به دلیل بینظمی و رعایت نکردن نظافت اتاقش را فراگرفتهاند برایش کنسرت اجرا میکنند. کنسرتی با مضمون بهداشت و سلامتی...
بچهها به دلیل ویژگیهای سنی خود طرفدار پروپاقرص و علاقهمند تماشای نمایشهای عروسکی هستند مثل خود ما که در کودکی، دیدن مدرسه موشها و زیزیگولو و سایر دوستان عروسکیمان را به هیچ قیمتی از دست نمیدادیم. آن زمان البته واسطههایی مانند تلویزیون تئاتر ایران وجود نداشت که ما هر وقت دلمان خواست بتوانیم برنامه مورد علاقهمان را ببینیم!
سلامان و مبارک
نمایش «سلامان و مبارک» به نویسندگی و کارگردانی محمود دهقان هراتی یکی دیگر از آثار نمایشی ساخته شده برای رده سنی کودکان و نوجوانان به شمار میرود که امکان تماشای آن از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران فراهم شده است.
در «نمایش سلامان و مبارک» که سابقه حضور و اجرا در هجدهمین دوره جشنواره عروسکی تهران -مبارک را دارد، سه شخصیت پادشاه، مبارک و سلامان حضور دارند که تمام آنها تنها توسط یک عروسکگردان هدایت و نقشگویی میشوند.
در خلاصه داستان این نمایش اینطور آمده: پادشاه تنهایی که مبارک به عنوان وزیر و ملیجک و همه کاره دربار به او خدمت میکند مشتاقانه در آرزوی داشتن فرزند است؛ با این حال همسر او دیگر زنده نیست و با توجه به اینکه مرد تنها تمایلی برای ازدواج مجدد ندارد نمیتواند صاحب فرزند شود. البته پادشاه همچنان به آینده امیدوار است و برای داشتن فرزند دعا میکند. بالاخره روزی دعاهای پادشاه مستجاب میگردد و او صاحب فرزندی میشود که در دل یک گل حضور دارد. به دلیل آنکه فرزند پادشاه هنگام حرف زدن کلمهای جز سلام بر زبان نمیآورد، او نام پسر خود را سلامان میگذارد. مبارک برای پادشاه فاش میکند که فرزندش به زبان دیگری صحبت میکند که کسی آن را نمیفهمد اما او آن زبان را میداند. با تقاضای پادشاه مبارک زبان ناشناختهای که فرزندش با آن سخن میگوید را به او میآموزد. پادشاه که از صحبت با فرزندش به زبان جدید حسابی به وجد آمده است تاج و تخت پادشاهی را به مبارک میبخشد و خود به درون گل میرود. او تصمیم میگیرد تا ابد همانجا نزد فرزندش بماند و این کار را انجام میدهد و هرگز از درون گل خارج نمیشود.
ماجراهای گندم و مبارک
نمایش «ماجراهای گندم و مبارک» بر اساس متنی از مرسده پیشهور و به کارگردانی خود او سال 1398 در مجتمع فرهنگی و هنری خاتم الانبیای شهر رشت با مدت زمان یک ساعت اجرا شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. این نمایش جزو پرمخاطبترین نمایشهای ویژه خردسالان و کودکان محسوب میشود که در تلویزیون تئاتر ایران ارائه شده است.
در خلاصه داستان این نمایش میخوانیم: گندم دخترکی است که در نبود مادرش با عروسکهایش رفتار خوبی ندارد. پس مبارک (یکی از عروسکها) از پیش گندم میرود و گندم به دنبال او راه میافتد که در راه با حاجی فیروز و ننه سرما مواجه میشود و ...
در این نمایش کوشش شده تا کودکان در فضای مبتنی بر داستان و نمایش و جذابیتهای نهفته در آنها و حتی ماجراجویی، چگونگی استفاده از وسایل خود و مهمتر از آن، نحوه درست رفتار با پدر و مادر و دیگران را بیاموزند.
مترسک
فیلمتئاتر «مترسک» کاری از گروه نمایشی مهراب بیرجند است که با نگاهی به آیینهای منطقه خراسان جنوبی به نویسندگی و کارگردانی حسین عباسزاده و همراهی گروه موسیقی مقامی نوای کویر خاوران و هنرمندان و بازیگران کودک و نوجوان، سال 1397 به مدت زمان 21 دقیقه در محوطه تئاتر شهر تهران و خانه هنرمندان در قالب اجراهای هفدهمین جشنواره بینالمللی عروسکی مبارک-تهران اجرا و از این جشنواره، موفق به دریافت جایزه بهترین موسیقی شده است.
در خلاصه داستان این نمایش میخوانیم: «روایتی ساده با تکیه بر آیین و سنت و بازیهای بومی و محلی خراسان با موضوع گنجشکهایی که با مترسک به خاطر گندمها مبارزه میکنند.»
این نمایش در چارچوب تجربهای کاملا عروسکی و جذاب مبتنی بر خردهفرهنگها و آیین و رسوم نواحی خراسان جنوبی، داستان مبارزه گروهی از گنجشکهای در طلب روزی از گندمزاری را روایت میکند که مترسکی با ترساندنشان، سد راه آنان برای ادامه زندگیشان شده است. گنجشکها، راه نجات و تفوق بر مترسک و لولوی سر خرمن را در اتفاق و وحدت با همدیگر مییابند و به راه میافتند...
آنچه در مترسک موضوع محوری است، شناساندن اهمیت وحدت و همراهی با یکدیگر برای مبارزه با سیاهی و پلیدیهاست. مخاطب کودک و نوجوان در طول تماشای این نمایش میآموزد برای انجام کارهای بهظاهر نشدنی، باید بزرگ اندیشید و دست به دست دیگرانی دهد که با او همدلاند تا موفق شود.
دیدن این نمایش جذاب و دیدنی را به همه توصیه میکنیم. حتی میتوانید با همراهی تمامی اعضای خانواده به تماشای این فیلمتئاتر بنشینید و هم سرگرم شوید و هم اهمیت حفظ امیدواری برای گذشتن از دورههای سخت زندگی را به کودکان و اعضای کوچکتر خانوادهتان گوشزد کنید.
مارمولک بد ادا
نمایش «مارمولک بد ادا» که بر اساس نوشتهای از منوچهر اکبرلو و به کارگردانی پگاه معصومی اجرا شده، پیش از این در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک حضور یافته بود و یکی از آثار حاضر در بخش صحنهای (مرور) این رویداد هنری به شمار میرود. این نمایش عروسکی محصول تلاش هنرمندان تئاتر همدان است و کودک و حتی خردسال را به عنوان مخاطب هدف خود مد نظر قرار داده است. با توجه به اینکه هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک به صورت مجازی برگزار شد، نمایش عروسکی مارمولک بد ادا نیز مانند سایر آثار نمایشی حاضر در این رویداد هنری به صورت ویژه برای پخش آنلاین از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران و سایر پلتفرمهای مشابه تهیه، تولید، فیلمبرداری و ضبط شده است.
داستان این نمایش حول محور شخصیت خاله عنکبوت میگردد؛ او مشغول بافتن قالی خوش نقش و نگاری برای دخترش است و قصد دارد آن را به عنوان هدیه عروسی به او تقدیم کند. با این حال اوضاع خوب پیش نمیرود و جانور بدذاتی به نام مارمولک بد ادا که بوی بدی هم میدهد به سراغ خاله عنکبوت میآید تا قالی را از او بگیرد؛ مارمولک طماع و شکم پرست از فاصله دور بوی قالی را احساس کرده و برای خوردن آن به سراغش آمده است. خاله عنکبوت ابتدا سعی میکند مارمولک را به شکل دوستانه از این کار منصرف کند؛ اما هنگامی که نصیحت و رفتار نرم و دوستانه را بیفایده میبیند از طریق قاصدک برای عنکبوتهای همسایه پیغام میفرستد تا به یاری او بشتابند. آنها نیز به کمک خاله عنکبوت میآیند و شر مارمولک بد ادا را از سر او کم میکنند. مارمولک که از کار نادرست خود پشیمان شده است بار دیگر به سراغ خاله عنکبوت میآید و از او خواهش میکند اجازه بدهد در مراسم عروسی دخترش شرکت کند. خاله عنکبوت نیز میپذیرد و مارمولک را به عنوان مهمان به مراسم عروسی دختر خود دعوت میکند.
هپولی
نمایش «هپولی» یک نمایش شاد و موزیکال است با متنی نوشته مریم برزوییان و به کارگردانی مشترک میترا توکل پورصالح و محمد ابوعلی که پیش از این در سال 1398 و در تالار هنر شهر آفتاب مجموعه خلیج فارس شهر شیراز به مدت زمان 40 دقیقه اجرا شده است.
نمایش در مورد دختری است به نام پونه که در کلاس سوم ابتدایی درس میخواند و با پدربزرگ پیرش که او را آقابابایی صدا میزند در شهر آینهها زندگی میکند. مردم این شهر برای انجام کارهای روزانه از سوختهای فسیلی نظیر نفت استفاده نمیکنند و به بهرهمندی از انرژیهای پاک برای گذراندن امورات رایج خود روی آوردهاند. در واقع کل انرژی لازم برای انجام امور روزانه ساکنان شهر از طریق خورشید و توسط آینههای متعدد و مختلفی که در گوشه و کنار شهر تعبیه شدهاند و نور را بازتاب میدهند تامین میشود. روزی مردم شهر آینهها در مییابند که سطح خورشید و تمام آینههای شهر کثیف و خط خطی شده است. این امر موجب میشود که مردم شهر از انجام امور رایج خود باز بمانند و کارهای روزانه آنها کاملا مختل شود. از همین رو به تدریج برخی از ساکنان شهر آینهها نظیر عمو آهنگر، عمو باغبان و اقدس خانم که همگی دوستان پونه به شمار میروند شهر را ترک میکنند تا مکان جدیدی برای زندگی بیابند. با این حال به دلیل آنکه پدربزرگ پونه پیر و بیمار است او نمیتواند شهر آینهها را ترک کند. چندی بعد پونه با پسری به نام هپولی آشنا میشود که تقریبا همسن و سال خود او است. پونه با مشاهده مداد بزرگی که در دست هپولی قرار دارد، و در واقع یک مداد جادویی است، در مییابد که خط خطی کردن خورشید و آینههای شهر کار او است. دختر زیرک پس از گفتوگو با پدربزرگ خود به این حقیقت پی میبرد که هپولی در زمانی نه چندان دور زرنگترین پسربچه شهر آینهها بوده، اما زن جادوگری به نام زیبنده او را طلسم کرده و به خدمت خود در آورده است. پونه به محل زندگی زیبنده میرود و توسط او طلسم میشود. زن جادوگر که قصد دارد هپولی را بخواباند برایش لالای میخواند اما صدای او به قدری گوشخراش است که جز خودش کسی به خواب نمیرود. پس از خفتن زیبنده و فراهم شدن فرصت فرار پونه حقیقت را به هپولی میگوید و برای او فاش میکند که فرزند واقعی زن جادوگر نیست. پونه به کمک هپولی از بند طلسم آزاد میشود و محل پنهان شدن دانه جادویی گل پونه را مییابد. آنها همراه با هم دانه جادویی را در خاک میکارند و به کمک چندین ورد جادویی که هپولی میخواند آن را سبز میکنند. گل پونه به قدری بلند میشود که به آسمان میرسد و شاخههای آن تا خورشید امتداد مییابد. پونه از شاخه گیاه جادویی بالا میرود و به کمک پاککن جادویی بزرگی که هپولی در اختیارش قرار میدهد سطح خورشید و تمام آینههای شهر را پاک میکند و رونق را به شهر آینهها باز میگرداند.
به نظر میرسد نمایش «هپولی» با توجه به فضای فانتزی که دارد برای مخاطبان خردسال و کودک و نوجوان خود دارای جذابیتهای زیادی باشد، شما هم امتحان کنید و به تماشایش بنشینید، احتمالا برای شما هم جذاب خواهد بود بهخصوص اگر همراه فرزند دلبندتان این کار را انجام دهید.
ویری ویری در سرزمین سلامت
نمایش «ویری ویری در سرزمین سلامت» کاری از حسین فداییحسین از پرمخاطبترین آثار ارائهشده در تلویزیون تئاتر ایران است و رضایت 90 درصدی مخاطبان این پلتفرم را کسب کرده است.
در توضیح این نمایش که پیشتر در سال 1399 در تالار هنر به مدت زمان یک ساعت اجرا شده، میخوانیم: «این اثر که به «کادر محترم و فداکار بهداشت و درمان» تقدیم شده است ویژه «مخاطبان کودک و نوجوان» تولید شده و از تلفیق دو شیوه «تئاتر زنده و عروسکی» بهره میبرد. نمایش «ویری ویری در سرزمین سلامت» با ایجاد فضایی شاد و در قالب قصهای جذاب با بهره بردن از موسیقی و ترانههای مورد علاقه کودکان و نوجوانان به طرح نکات آموزشی و بهداشتی در زمینه مبارزه با ویروسها و پیشگیری از شیوع آنها میپردازد.»
اما بپردازیم به قصه این نمایش؛ در سرزمین سلامت تمام مردم به سلامت، پاکیزگی، بهداشت و نظافت فردی و عمومی اهمیت میدهند و از همین رو به ندرت کسی در این سرزمین بیمار میشود. پادشاه تمیز و مهربان این سرزمین همراه با دو دختر خود و خانم نظافتچی پرکار و سختکوش درون قصر بزرگ و زیبایی زندگی میکند و روزگار آرامی دارد. اما این آرامش دوام چندانی نمییابد و توسط ویروسی به نام ویری ویری یک مورد تهدید قرار میگیرد. او توسط بالگرد بر پشت بام قصر پادشاه فرود میآید تا به هر ترفند ممکن در قصر نفوذ کند. ویری ویری از همان بالای بام از طریق تلفن با رئیس خود تماس میگیرد و دستورات او را دریافت میکند. آنتن تلویزیون که متوجه رفتار مشکوک ویری ویری و اخلاق بد او شده است، خبر فرود موجود مشکوکی بر پشت بام قصر پادشاه را به تلویزیون مخابره میکند و مجری اخبار هم آن را بلافاصله به اطلاع مردم سرزمین سلامت میرساند. ویری ویری بدون توجه به این موضوع از طریق لوله دودکش وارد قصر میشود و سعی میکند به اتاق پادشاه نفوذ کند. او در آنجا لیوان نوشیدنی پادشاه را آلوده میکند و موجبات بیماری او را فراهم میآورد. از آنجا که گزارش فعالیتهای مخرب ویروس ناشناخته به طور منظم توسط آنتن تلویزیون مخابره و توسط مجری اخبار منعکس میشود، ویری ویری آنتن هوایی را هم آلوده میکند تا او را از سر راه خود بردارد. دختران پادشاه و خانم نظافتچی با اطلاع یافتن از این موضوع دکتر تر و تمیز را خبر میکنند تا به مقابله با ویروس بپردازد؛ اما پیش از دادن توضیحات اضافه ویری ویری سیمهای تلفن را قطع میکند تا مردم نتوانند با هم تماس بگیرند. دکتر تر و تمیز به قصر میآید و به درمان پادشاه و آنتن میپردازد. او به ویری ویری واکسن ضد ویروس تزریق میکند و موجبات ضعیف شدن او را فراهم میآورد. ویری ویری که اوضاع را وخیم میبیند با رئیس خود تماس میگیرد و تقاضای نیروی کمکی میکند و باقی ماجراها که توصیه میکنیم حتما این نمایش را ببینید و حسابی لذت ببرید.
کارگردانی حسین فداییحسین در این اثر هم نمره قبولی میگیرد و استقبال مخاطبان از این نمایش گواهی بر این مدعاست. گذشته از این مورد که نمایش «ویریویری در سرزمین سلامت» به دلیل ضبط حرفهای و انتخاب هوشمندانه نماها توسط کارگردان تلویزیون، از کیفیت تصویر و صدای بسیار خوبی بهرهمند است.
یه گوله ماه نقرهای
نمایش «یه گوله ماه نقرهای» یک اثر نمایشی عروسکی به شمار میرود که با توجه به فرم و محتوایی که برگزیده، کودکان را به عنوان مخاطب هدف خود در نظر گرفته است. این نمایش بر اساس نوشتهای از نسرین خنجری و به تهیهکنندگی و کارگردانی
ریحانه باغبادی سال 1399 به مدت زمان 35 دقیقه اجرا شده است.
با توجه به صحنهآرایی مشحون از رنگهای مختلف و عروسکهای خوشپوش به نظر میرسد نمایش «یه گوله ماه نقرهای» از جمله فیلمتئاترهایی باشد که علاقهمندان زیادی از بین مخاطبان کودک و نوجوان تلویزیون تئاتر ایران پیدا کند.
«یه گوله ماه نقرهای» ماجرای پیرزنی به نام ننه گلنسا را روایت میکند که چندین سال است پای دار قالی نشسته تا مراحل بافتن فرش محبوب خود را به پایان برساند. اما کار او آن گونه که باید پیش نمیرود، چرا که نخ نقرهای رنگ مورد نظر ننه گلنسا در هیچ مغازهای پیدا نمیشود و او از ادامه بافتن قالی باز میماند. نوه او گلپر برای کمک به مادربزرگش تصمیم به یافتن نخ میگیرد. روزی کرم ابریشمی که گلپر در کنج خانه از آن نگهداری میکند به او میگوید قصد تنیدن پیلهای به دور خود دارد و اگر گلپر پیله را به ماه برساند میتواند به همان نخ نقرهای رنگ باکیفیتی که مادربزرگ نیاز دارد دست پیدا کند. گلپر به کمک دو گلوله نخ جدا شده از دار قالی که دیگر از نخ بودن خسته شدهاند و دوست دارند هر چه زودتر به قالی تبدیل شوند راهی کوچه پس کوچههای آبادی میشود تا مسیر همواری برای رسیدن به ماه بیابد. آنها ابتدا بر بالای بلندترین ساختمان آبادی میروند و سپس راهی نوک درخت میشوند تا دستشان به ماه برسد. اما هیچ کدام از این کارها نتیجهای در بر ندارد. سرانجام گلپر و همراهانش با راهنمایی درخت راه قله کوه را در پیش میگیرند تا به ماه برسند و مابقی ماجراها...
بزبز قندی و گرگ ناقلا
نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» یکی دیگر از آثار ساخته شده برای رده سنی کودکان و نوجوانان به شمار میرود که از تیرماه سال جاری امکان تماشای آن از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران فراهم شده است.
نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» که توسط هنرمندان تئاتر فعال در اصفهان تولید شده، اثری از امیر شیخجبلی است که پیشتر در سال 1398 در این شهر به مدت زمان 70 دقیقه روی صحنه رفته است.
در خلاصه داستان این نمایش میخوانیم: گرگ ناقلا که دیگر به سنین کهنسالی رسیده و موهای سرش به سفیدی گراییده است به مرور کتابهای قصهای که در طول دوران زندگی خود در آنها ایفای نقش کرده میپردازد و خاطرات قدیمی خود را مرور میکند. او در روزهای جوانی تصمیم گرفته بود از گله گرگها جدا شود و با بزبز قندی و فرزندانش طرح دوستی بریزد. گرگ ناقلا برای فاصله گرفتن از گذشته تاریک خود همسایه بزها میشود و سعی میکند حسن نیت خود را به آنها ثابت کند. اما بزبز قندی و فرزندانش ادعای گرگ را باور ندارند و از او دوری میکنند. گرگ چندین بار تلاش میکند با آنها دوست شود اما هیچ کدام از کارهایی که انجام میدهد به نتیجه نمیرسند. عاقبت روباه مکار به سراغ گرگ میآید و پس از مسخره کردن او برای تصمیم به ترک شکار بزها و گوسفندها وسوسهاش میکند که خانواده بزها را یک لقمه چپ نماید. اما گرگ نمیخواهد همسایگان خود را بخورد یا به آنها آسیب برساند؛ با این حال پیشنهاد روباه برای تغییر قیافه را میپذیرد و سعی میکند با لباس مبدل به خانه بزها برود و پس از جلب اعتماد آنها با بزها طرح دوستی بریزد. او ابتدا در لباس رفتگر و مهندس راه و ساختمان به خانه بزها میرود اما بزبز قندی به او روی خوش نشان نمیدهد. پس از آن گرگ خود را به شکل معلم خصوصی در میآورد و ...
نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» همان گونه که از نام آن برمیآید بر اساس قصه کهن و آشنای «بزبز قندی» ساخته شده است. البته طراحان این نمایش سعی کردهاند تغییراتی در قصه ایجاد کنند تا محتوای آن برای مخاطبان امروزی جذابتر و به روزتر باشد. این تغییرات در برخی موارد به بار نشسته و در موارد دیگر چندان موفق نبوده است. از نمونههای موفق این تغییرات میتوان به بازگویی قصه از زاویه دید گرگ اشاره کرد؛ امری که موجب شده است تا شخصیت او به شکل محسوسی از منفی بودن صرف فاصله بگیرد و تا حدی خاکستری جلوه کند. در طول این نمایش گرگ همواره دچار تردید است و در مورد چگونگی رفتار با خانواده بزها مدام با خود کلنجار میرود. او ابتدا قصد دارد رفتار بد گذشته را کنار بگذارد و با بزها روابط دوستانه برقرار کند، اما هر بار که به آنها نزدیک میشود دچار وسوسه میگردد و کار را خراب میکند.
یکی بود هیشکی نبود
نمایش «یکی بود هیشکی نبود» به نویسندگی و کارگردانی مهرداد علیپور که سال 1397 در پلاتو شهید خلیل مندنیزاده شهر گچساران به مدت زمان 45 دقیقه روی صحنه رفته، به داستان پسری میپردازد که زندگی درسهای مهمی برایش تدارک دیده است.
در خلاصه روایت این نمایش آمده: « داستان پادشاهی که میخواهد فرزندانش را برای کسب تجربه و تعیین جانشین خودش به سفر بفرستد و از آنها میخواهد در خرابهها و کوهستان و قبرستان نخوابند. بچهها پشت گوش میاندازند و فقط ملک محمد به پدر وفادار میماند و نمیخوابد و تا صبح نگهبان برادرهایش میشود، در طول شب اتفاقاتی میافتد که ملک محمد با آنها دست و پنجه نرم میکند. سرانجام برادرهای ملک محمد به او نارو میزنند و در شرایط بحرانی رهایش میکنند و برمیگردند و به پادشاه خلاف اتفاقات را توضیح میدهند.»
از ویژگیهای مهم و کاربردی تئاتر کودک و نوجوان، فراهم بودن بستر آموزشی برای این مخاطبان خاص است. امروزه آموزشهای دستوری چندان محلی از اعراب ندارند و به نظر میرسد آموزشهای غیر مستقیم به مراتب کارایی و تاثیر موثرتر و ماندگارتری دارند. بیشک یکی از زمینهها و ابزارهای آموزش به کودکان و نوجوان، دیدن نمایش است که به طور غیرمستقیم به زندگی و کسب مهارت و شناخت و ساخته شدن شخصیت تاثیرپذیر مخاطب کودک و نوجوان کمک شایانی میکند. در کنار بهرهمندی از لحظات دلپذیر تماشای نمایش کنار فرزندان، میتوان با انتخاب نمایشهای مناسب به رشد و شکلگیری درست شخصیت آنها هم کمک کرد.
گلبهار
نمایش «گلبهار» به کارگردانی بهرام دوست قرین کارگردان نامآشنای تئاتر کودک و نوجوان، از جمله نمایشهای جذاب و تاثیرگذار ارائهشده در تلویزیون تئاتر ایران است که از خردادماه سال جاری در دسترس مخاطبان مشتاق خود قرار گرفت.
این نمایش پیش از این در سال ۱۳۹۸ در تئاتر شهر آمل روی صحنه رفته و مدت زمان اجرای این نمایش ۵۰ دقیقه است.
نمایش روایتگر داستان گلبهار، دختربچهای است که هنوز به سن تکلیف نرسیده اما علاقه زیادی به روزه گرفتن دارد. مادربزرگ گلبهار اصرار دارد که او نباید روزه بگیرد و به همین دلیل لقمهای نان و پنیر و خیار و گوجه برای او میگیرد و به گلبهار اصرار میکند لقمه را بخورد؛ اما گلبهار از دست مادربزرگ فرار میکند و داخل کمد قایم میشود و در آنجا به خواب میرود. در خواب نان و پنیر و خیار و گوجه به سراغش میآیند تا او مجبور به خوردنشان شود اما گلبهار...
بهرام دوست قرین کارگردان نمایش در سال ۱۳۶۵ و در سن ۱۳ سالگی وارد انجمن سینمای جوان شد و دوره فیلمسازی را سپری کرد و هر چند به علت پایین بودن سن از دادن گواهی پایان دوره به او ممانعت بهعمل آمد اما دوست قرین یکسال بعد وارد دوره نمایش عروسکی شد که این دوره سرآغاز فعالیت نمایشی وی به شمار میآید.
دوست قرین بیش از ۴۰ عنوان نمایش به روی صحنه برده که بیشتر این تولیدات نمایش کودک و نوشته برادرش «عباس دوست قرین» است و به همین دلیل اغلب او را به عنوان کارگردان نمایش کودک میشناسند.
همچنین بسیاری او را به عنوان تاثیرگذارترین فرد در شیوه اجرایی تئاتر کودک بعد از انقلاب میدانند؛ چنانکه در کتاب ادبیات مقدماتی فارسی مخصوص تدریس در دانشگاهها از او به عنوان بنیانگذار سبکی نوین در تئاتر کودک ایران نام برده شده است.
او با ساخت نمایش «الف ب پ تنبل» سرآغازی در استفاده ابزارگونه از دکور ایجاد کرد و سپس با ساخت نمایش «روز قشنگ سارا» سبکی نوین در کارگردانی را پایه گذاشت و انقلابی در تئاتر کودک ایجاد کرد که هنوز هم تولیدات تلویزیونی و صحنهای آثار کودک از این سبک پیروی میکنند.
دیدن این نمایش جذاب و پرکشش را به شما توصیه میکنیم.
قصهنامه
نمایش «قصهنامه» به نویسندگی و کارگردانی رضا فقیهی اولین بار در سال ۱۳۹۸ در پردیس تئاتر تهران به مدت زمان ۴۵ دقیقه روی صحنه رفته است.
در خلاصه داستان این نمایش شاد و موزیکال این توضیح را میخوانیم: «در پنج اپیزود قصههای کهن ایرانی برای بچهها بازسازی میشود. بحثهایی مانند دیو پخمه، چوپان دروغگو، ترپ، طوطی و بازرگان و خاله سوسکه.»
ویژگی «قصهنامه» در بازآفرینی مبتنی بر نگاه و بیان تازه قصهها و افسانههای قدیمی گنجینه غنی ادبیات فارسی است. کمتر کسی است که در اهمیت دوره کودکی برای یادگیری ارزشهای انسانی و اخلاقی به صورت عمیق و بطئی تردید داشته باشد. پرداختن به این گونه آثار بیشک در پرورش نسلی خلاق و نوجو و کنجکاو، به نوعی سرمایهگذاری برای فردای روشن و امیدوارکننده ایران زمین است. پیشنهاد میکنیم برای دیدن نمایش امروز و فردا نکنید و در اولین فرصت مهیاشده به همراه فرزندانتان به تماشای این نمایش بنشینید. شنیدن و دیدن حکایتهای قدیمی با بیانی تازه لطف مضاعف دارد علاوه بر آنکه کلی هم خاطره برایتان زنده میشود. از ما گفتن بود.