شهرام گیل آبادی در نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بررسی کرد:
تغییر شکل رسانه در طول تاریخ معاصر
ماهیت نمایش رادیویی و کارگردانی رادیو، موضوع دومین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بود که با سخنرانی شهرام گیل آبادی برگزار شد .
به گزارش ایران تئاتر این هماندیشی دو روزه به همت دانشگاه سوره و با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش برگزاری شد. در این مطلب محتوای سخنرانی دومین جلسه از این هماندیشی بازتاب مییابد که موضوع آن ماهیت نمایش رادیویی و کارگردانی رادیو بود.
دکتر شهرام گیل آبادی در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشتههای هنر و رسانه به تحصیل پرداخته و علاوه بر شناخت تئاتر و رسانه از دیدگاه نظری، در رسانه رادیو نیز فعالیتهای عملی فراوانی داشته است.
تغییر شکل رسانه در طول تاریخ معاصر
شهرام گیل آبادی در آغاز سخنان خود به این نکته اشاره کرد که موضوع این پنل یعنی ماهیت نمایش رادیویی و کارگردانی رادیو موضوع بسیار گستردهای است و ممکن است در زمان اندک این جلسه سخنرانی نتوان در مورد این بحث مفصل به طور کامل صحبت کرد. او در ادامه گفت: «نمایش رادیویی دنیای گسترده و بسیار وسیعی است. رسانه در طول تاریخ کارکردهای متفاوتی مثل تحلیل، نقد و آگاهی بخشی داشته است و من به این موضوع در یکی از کتابهایم به نام عصر بی سرزمین نیز اشاره کردهام. رسانه پدیده ای است که دولتها توسط آن پس از جنگ جهانی دوم هژمونی جدید و فضای خاکستری ایجاد کردند. یکی از کارکردهای جدی رسانه در این فرآیند بازگرداندن مردم به پویشهای اجتماعی بود. فضای خاکستری ایجاد شده در کشورهای تکنولوژیکی مانند آلمان موجب استفاده از رسانه به عنوان ابزار شد و به تدریج مفهومی به نام دولت رسانه را پدید آورد. در ادامه پدیده دیگری به نام رسانه ملت به وجود آمد. اما تحول رسانه در همین نقطه متقوف نشد و پس از آن ترم جدید دیگری به وجود آمد. با حضور سرمایه در فضای رسانه که توسط افراد غیر دولتی تامین میشد شاهد تکثیر و تکثر رسانهها و ایجاد پدیده تازهای به نام رسانه مردم شدیم. در این زمان رسانهها به سمت مردم حرکت کردند و از دولتها فاصله گرفتند. بعد از گسترش این فضا و استیلای فضای سرمایهداری رسانهها وارد فضای جدیدی گشتند و صاحب قدرت شدند. در این زمان کارتلها شروع به هدایت رسانهها کردند و وجه سرگرمی آنها برجسته شد. در این مرحله شکل و صورت برنامهسازی تکثر بیشتری یافت و موضوع برنامهها بیشتر به سمت سرگرمی میل کرد. در این زمان بود که تولید درام رادیویی به عنوان عالیترین محصول و ترکیب رادیو بسیار گسترش یافت.»
او در ادامه تشریح سیر تحولی رسانه به این نکات اشاره کرد: «هنگامی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رواج یافت نمایش رادیویی گونه ترکیبی نوظهوری را تجربه کرد. سرورهای مجازی از سال ۶۰ تا ۶۷ میلادی از پنتاگون آغاز به کار کردند و در ادامه شاهد ترم جدیدی به نام مخاطب رسانه بودیم. پس از آن ترم رسانه مخاطب به وجود آمد که به موجب آن روایتهای شخصی رواج یافت. در این دوره نمایش رادیویی کاملا متفاوت از قبل شد. در طول تاریخ رسانه نمایش رادیویی تحولات مختلفی را تجربه کرد که باید به سیر تاریخی آن توجه داشت و خود را با آن تطبیق داد. نمایش رادیویی پدیدهای است که نمایش را با رسانه ترکیب میکند.»
رادیو قدرتمندترین رسانه ارتباط جمعی
گیل آبادی در خلال سخنان خود رادیو را قدرتمندترین رسانه لقب داد و گفت: «رادیو رسانه فراگیری است که قدرتمندترین رسانه ارتباط جمعی از نظر تعداد گیرنده محسوب میشود. بر اساس تحقیق دانشگاه پرینستون میزان گیرندههای رادیو یک سوم بیشتر از گیرندههای تلویزیون است. به دلیل گستردگی مخاطبان رادیو به تدریج گونههای مختلف نمایش رادیویی در دنیا بسیار گسترش یافت؛ از درام رادیویی ساده گرفته تا درام مستند رادیویی که هر کدام مخاطبان خاص خود را داشتند و هنز هم دارند. نمایش رادیویی ترکیبی از رسانه و هنر است. گونههای مختلف نمایش رادیویی در دنیا تنوع بیشتری نسبت به ایران دارد و ما در کشورمان تنها گونههای محدودی از نمایش رادیویی را تجربه کردهایم.»
او در ادامه توضیحاتی در مورد برخی از تمرینات عملی که اساتید و پیشکسوتان رادیو در ایران به شاگردان خود محول میکردند، ارائه داد: «اساتید رادیو به هنرجویان خود میگفتند برای شخصیتهای نمایشهای رادیویی مابهازای بیرونی بیابند و در خلق آنها از مردم واقعی مناطق شلوغ شهرهای بزرگی مثل تهران الهام بگیرند. به عنوان مثال مهدی شرفی که از اساتید بزرگ رادیو بود به شاگردان خود میگفت به بازار تهران بروید و پشت به مردم رو به دیوار بایستید تا فقط صدای مرد را بشنوید و آنها را نبینید. پس از آن با شنیدن صدای مردم اعم از زن و مرد و کودک یا پیر و جوان ماهیت صاحبان صدا و شخصیت آنها را تشخیص دهید و دریابید که آنها چه کسانی هستند. تمرین دیگر ایشان به هنرجویان این بود که توصیه میکردند با حضور در نقاط شلوغ شهر سعی کنید فضا را بشناسید.»
ایجاد تصویر برای مخاطب رادیو
شهرام گیل آبادی وجود چهار مولفه مود، اسپیس، ماتریکس و اتمسفر را در برقراری ارتباط موثر میان رادیو و نمایشهای رادیویی با مخاطب بسیار مهم دانست و گفت: «در کتاب کوچک مصاحبه خودم به این نکته اشاره کردم که رادیو بزرگترین رسانه ارتباط جمعی در زمینه ارتباط با تخیل مخاطب است. مخاطب با گوش سپردن به موضوعات رادیویی تصوری از تجربیات خود را در ذهن مجسم میکند. به عنوان مثال با شنیدن صدای دریا تجربیات عینی مربوط به مشاهدات خود از دریا را تجسم میکند. باید در نمایش رادیویی بستر دراماتیک ایجاد شود تا در ذهن مخاطب نه یک تصویر شخصی که تصویر مد نظر برنامهساز شکل گیرد. علاوه بر آن باید پشت هر حرکت با اکت دراماتیک یک انگیزه دراماتیک باشد تا آن اکت معنی و مفهوم بیابد. به طور خلاصه در صورت پخش کردن صدای دریا از رادیو باید شنونده را به سمت دریای مد نظرمان هدایت کنیم تا مخاطب با تخیل خود دریا را نسازد و دریای ساخته شده توسط ما را تجسم کند.»
او سخنان خود در مورد ساخت تصویر ذهنی برای مخاطب را چنین ادامه داد: «حتی اگر در زمان خواب هم مخاطب به رادیو گوش کند، با وجود صحنهسازیهای ما تجسمات خود را در ذهن تصویر میکند و تخیلاتش را در ذهن میسازد. در رادیو مخاطب بخشی از داشتههای خود را در خدمت توالی رویدادها یا همان قصه قرار میدهد و این موضوع در او احساس لذت ایجاد میکند. شنونده در تخیل و تجسم فرو میرود و ویژگیهایی که خود میخواهد را به شنیدههای رادیو اضافه میکند. به همین دلیل رادیو برای مخاطب جذاب است و باید قصههای رادیویی را جوری روایت کرد که این جذابیت افزایش یابد.»
انواع دریچههای شناخت
دکتر شهرام گیل آبادی در بخش بعدی سخنان خود انواع دریچههای شناخت را بر شمرد. اما پیش از آن توضیح داد: «در ساخت نمایش رادیویی باید مخاطب را به خوبی شناخت. مخاطب اهل کوهستان با مخاطب ساکن صحرا متفاوت است؛ آنها در رفتار و خلقیات و عادات با یکدیگر تفاوت دارند. اگر آنها فضایی را تجسم کنند یک تخیل منحصر به فرد است. اگر قصه رادیویی مخاطب را با خود همراه سازد در حافظه او ماندگار میشود. استاد مرحوم سمندریان میگفت فرق کار خوب و بد در جزئیات است و اگر کار هنری جزئیات قابل قبول داشته باشد در همراه کردن مخاطب با خود موفق عمل خواهد کرد. در داستانهایی مانند جنگ و صلح میبینید که جزئیات فراوان مخاطب را میگیرد و او را درگیر در فضا و موقعیت میکند و در قصه غرق مینماید. پس اگر نمایش رادیویی بتواند مخاطب را در قصه به حرکت در بیاورد و غرق کند در یاد او میماند.»
او انواع دریچههای شناخت را این گونه توضیح داد: «ما شش دریچه شناخت داریم که نخستین آنها دریچه شناخت حسی است. دریچه شناخت حسی موجب میشود که تمام حواس مخاطب درگیر نمایش شود. حتی نمایش خوب میتواند حس چشایی مخاطب را هم درگیر کند و آن را فعال سازد. حال چشمانتان را ببندید و تصور کنید در خیابانی هستید که در سمت راست آن یک میوه فروشی قرار دارد. داخل میوه فروشی انواع میوه قابل یافتن است. حال من یا شما جلوی طبق لیموهای زیبا میایستیم و لیمویی بر میداریم و آن را با سر آستین خود پاک میکنیم و لیمو را میبوییم. سپس پوست لیمو را به دقت نظاره میکنیم و تمام منافذ پوستی آن را میبینیم. لحظهای بعد آن را با قدرت از وسط نصف میکنیم و آب لیمو چکه چکه میریزد و از دستانمان سرازیر میشود. به این ترتیب با توضیحات من هر پنج حس شنونده یعنی بینایی، بویایی، شنوایی، لامسه و چشایی فعال میگردد و حتی ممکن است بزاق او نیز ترشح شود. این به آن معنی است که با صدا علاوه بر شنیدن میتوان دید.»
سایر دریچههای شناخت
مدیر عامل خانه تئاتر سایر دریچه های شناخت را این گونه توصیف کرد: «دریچه شناخت احساسی دومین دریچه شناخت است و به احساس مربوط میشود. در احساسات شما با توصیف مواجهید و باید مفاهیمی مانند عشق، خشم، غم و شادی را برای مخاطب توصیف کنید. به عنوان مثال سهراب سپهری در اشعار خود زیبایی زندگی و عشق را به آواز شقایق توصیف میکند. در مجموع باید 6 احساس اصلی یا 7 تم اصلی را همراه با ۳۵ احساس کلی در رادیو توصیف کرد و این موارد قابل تصویر کردن نیست. دریچه شناخت حسی و دریچه شناخت احساسی در رادیو و تلویزیون با یکدیگر متفاوت است. تلویزیون برای شما چارچوب میسازد اما رادیو مخاطب را در ساخت این چارچوب آزاد میگذارد.»
او در مورد سومین دریچه شناخت توضیح داد: «دریچه شناخت عاطفی نیز در درام رادیویی تاثیرگذار است. تقاطع حس و احساس عاطفه را میسازد که در نمایش رادیویی از آن بسیار استفاده میشود. مثلا چای خوردن با فرد عزیزی در یک مکان خاص را در نظر بگیرید که معمولا جایی در حافظه عاطفی ما ثبت شده است. حال هر زمان که از مقابل آن مکان عبور کنیم به یاد آن خاطره شیرین میافتیم.»
دکتر شهرام گیل آبادی در ادامه سخنان خود به علت محدود بودن زمان اشارهای به سه دریچه شناخت دیگر نکرد و تنها در پایان صحبت خود در جلسه پرسش و پاسخ به درخواست یکی از شنوندگان این سخنرانی نام آنها را چنین برشمرد: دریچه شناخت منطقی، دریچه شناخت فلسفی و دریچه شناخت تمثیلی.
رادیو رسانهای یک سویه نیست
این کارگردان تئاتر سخنان خود را به این ترتیب ادامه داد: «رادیو حکم یک وسیله خصوصی را دارد. میتوان با تکنیکهایی نظیر تعلق و فضاسازی مخاطب را تشویق به برقراری ارتباط با نمایش رادیویی نمود. دکتر علی اکبر سیاسی در نظریات خود به شخصیت ارتباطگر اشاره کرده که شخصی دهنده است و همه دوست دارند با او ارتباط برقرار کنند. در نمایش رادیویی ارتباطات اثر با مدل ارتباطی که سعی میکنیم با شنونده طراحی کنیم بسیار مهم است. باید حوزه خصوصی برای مخاطب تعریف شود تا میل و نیاز خود را در یک نمایش ببیند.»
از نظر او رادیو رسانهای یک طرفه نیست: «رادیو به نظر یک سویه میآید ولی اینطور نیست. به کمک طراحی خوب میتوان مدل ارتباطات تعاملی ایجاد کرد. اگر مخاطب نیاز خود را در نمایش رادیویی کشف کند میتواند با آن ارتباط برقرار نماید و به آن واکنش نشان دهد. به عنوان مثال میتوان مردم را به خرید کالای خاصی تشویق کرد. این امر قبلا در برنامههای رادیویی خانواده انجام شد و در آن مردم به خرید نمک یددار تشویق شدند. اکنون میبینیم که نمک غیر یددار اصلا در بازار وجود ندارد و حرف آن نیز مطرح نیست و مصرف نمک یددار به یک سبک زندگی تبدیل شده است. یا زمانی آقای آتش افروز در رادیو پیام مردم را به ورزش صبحگاهی تشویق کرد و این امر را در جامعه رواج داد.»
ظرفیت های موثر قصه گویی
بخش پایانی سخنان شهرام گیل آبادی به توضیح در مورد پتانسیلهای رادیو و انواع نمایشهای رادیویی اختصاص داشت. او در این زمینه گفت: «رادیو تصویر ذهنی در شنونده به وجود میآورد. این تصویر ذهنی میتواند تصوراتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند. نویسنده نمایش رادیویی باید حواسش به این موضوع باشد که تصاویر به موضع تصدیق برسد و توسط مخاطب پذیرفته شود. رادیو از اطلاعات و تجربه شخصی مخاطب بهره میبرد. اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از جمله اهدافی است که در نمایش رادیویی مورد استفاده قرار میگیرد. پیش از این در کتابی پنجاه نمایش رادیویی را همراه با لوح فشرده این نمایشها توسط انتشارات نمایش گرداوری کردیم تا بگوییم در یک دقیقه هم میتوان با مخاطب ارتباط برقرار کرد. با استفاده از موسیقی نیز میتوان نمایشهای دو یا سه دقیقهای برای ارتباط با مخاطب ساخت. با راهاندازی رادیو نمایش میتوان ساختارهای جدیدی را در این زمینه ابداع و تجربه کرد.»
او در مورد ضریب نفوذ رادیو در بین مردم ایران به بیان یکی از خاطرات قدیمی خود پرداخت: «سالها قبل در بازارچه مرزی زابل مردی را دیدم که از رادیو جوان نمایش رادیویی گوش میدهد. از او پرسیدم آیا همیشه به رادیو گوش میدهید؟ او پاسخ مثبت داد و گفت بله من فقط نمایش رادیویی گوش میدهم. پرسیدم چه چیزی باعث شد که گوش دادن رادیو برایتان به عادت تبدیل شود؟ او پاسخ داد چون رادیو برایم قصه میگوید. در ادامه گفتوگو با آن مرد متوجه شدم که او تا به حال نه به سینما رفته است و نه تئاتر و تنها از طریق نمایش رادیویی با قصهگویی و درام آشنایی دارد. به این ترتیب می توان گفت که رادیو صحنهای به اندازه مرزهای کشور دارد. اکنون با وجود شبکههای اجتماعی مخاطب دیگر نه ملی که جهانی است و میتوان از طریق این شبکهها نمایشهای رادیویی را نه ملی که جهانی کرد.»
گیل آبادی به عنوان جمعبندی سخنان خود گفت: «رادیو ممکن است عمق اندکی داشته باشد اما قادر به ایجاد صحنه گستردهای است. وجود ابهام و ایهام در نمایش رادیویی نباید به گونهای باشد که فضا را از دست بدهیم. در نظریه سیلابی شاهدیم که پس از جاری شدن سیلاب هجوم آب همه را با خود میبرد. پیام تلویزیون درست به همین صورت است و خصلتی شبیه به سیل دارد. اما در رادیو شاهد وجود نظریه جویباری هستیم و پیام ارائه شده توسط این رسانه نه ناگهانی که اندک اندک ارائه و توسط مخاطب جذب میشود. به همین دلیل پیام رادیو ثبت و ماندگاری بالاتری دارد. تئاتر عالیترین گفتگوی انسانی است و در نمایش رادیویی تئاتر با سکوت و موسیقی و افکت ترکیب میشود و مجموعه کاملی را پدید میآورد. ساخت نمایش رادیویی نیاز به تبحر و شناخت بالایی دارد.»
جلسه پرسش و پاسخ انتهای نشست
پایان جلسه هماندیشی با موضوع ماهیت نمایش رادیویی و کارگردانی رادیو به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که طی آن شهرام گیل آبادی حدود نیم ساعت به پرسشهای شنواندگان این سخنرانی پاسخ داد. یکی از پرسشها در مورد نحوه ورود جوانان به رادیو و دشواری این مسیر بود که گیل آبادی در پاسخ به آن گفت: «در سال 1367 من و دوستانم یک گروه نمایش داشتیم و من از همین طریق وارد رادیو شدم. ورود ما به رادیو سخت بود و اصلا ساده صورت نگرفت. در ادامه سعی کردیم تستهایی برای افرادی که در جشنوارههای هنری رتبههای بالا کسب کردهاند طراحی کنیم تا جوانان بااستعداد زیادی بتوانند وارد رادیو شوند. اکنون از نحوه ورود جوانان به رادیو مطلع نیستم. شیوه آموزش در رادیو باید بهینه باشد تا جوانان توانمند بتوانند وارد این عرصه شود.»
پرسش بعدی در مورد فعالیت پیشکسوتان عرصه رادیو و نوع واکنش آنها نسبت به حضور جوانان بود که گیل آبادی در پاسخ به آن گفت: برخی از فعالیتها در رادیو مانند صداپیشگی بازنشستگی ندارد. به عنوان مثال چگونه میتوان از افرادی نظیر ژاله علو و ثریا قاسمی خواست میدان را برای جوانان خالی کنند؟ در این صورت مخاطب را از شنیدن صداهای منحصر به فرد محروم میکنیم. در عین حال عرصههای جدیدی در این حوزه است که به وجود جوانان خلاق و بااستعداد نیاز دارد.
او همچنین به پرسشی که در رابطه با تاسیس رادیوهای محلی مطرح شد، چنین پاسخ داد: «ما دیگر چیزی به نام رسانه محلی نداریم و امروز با پیشرف تکنولوژی تمام رسانهها جهانی شدهاند. رادیوی محلی دیگر معنی ندارد اما اگر رادیوی خصوصی داشته باشیم مسلما اتفاقات خوبی رخ میدهد. البته پادکست و کتاب صوتی توانسته است مشکل نبودن رادیوی خصوصی را تا حدی برطرف کند و این نشان میدهد که نسل جدید راه خود را یافته است.
پرسش بعدی در مورد ارائه تصویر بازیگران رادیویی در فضای مجازی بود و از شهرام گیل آبادی در مورد لزوم یا عدم لزوم این کار نظرخواهی شد. او نیز پاسخ داد: «قبلا در پایان نامهای این موضوع بررسی شد. این بحث که چهره گوینده یا بازیگر مشخص باشد یا نباشد دیگر یک بحث قدیمی است و از آن عبور کردهایم. در دنیای امروز وجود سوشیال مارکتینگ یا بازاریابی اجتماعی (مجازی) موجب شده است که مخاطب خود بتواند نیازش را برطرف کند و در پی پیروی از قواعد قدیمی نباشد.
آخرین پرسشهای این جلسه هماندیشی که به صورت همزمان مطرح شد این بود که آیا تولیدات سه بعدی و سبکهای جدید ادبی میتواند در نمایش رادیویی استفاده شود؟ با وجود سبکهای ادبی فراوان و تکنیکهای جدید هنری چرا از آنها در تولید نمایشهای رادیویی استفاده نمیشود؟ چرا متن اکثر نمایشهای رادیویی تکراری است و چرا عوامل تولید نمایشهای رادیویی اکثرا بلاتکلیف به نظر میرسند و مخاطب آثارشان نه عام (مردم عادی) است و نه خاص (افراد فرهیخته)؟ شهرام گیل آبادی در پاسخ به این پرسشها گفت: «گونههای مختلف نمایش کوتاه و سه بعدی باید تولید شود و رسانه باید در این امر پیشگام و پیشاهنگ باشد. حتی چند سال قبل تجهیزات سه بعدی نیز خریداری شد که اکنون نمیدانم چه استفادهای از آنها میشود. ابهام نباید در نمایش وجود داشته باشد اما وجود ایهام و استعاره دراماتیک ایرادی ندارد. سادهانگاری و دست کم گرفتن مخاطب نیز در نمایش جایی ندارد چون توهین به شنونده است و با این کار سرمایه اصلی نمایش یعنی مخاطب از دست میرود.»
در مطالب بعدی ایران تئاتر به سایر پنلهای مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو خواهیم پرداخت و محتوای سخنرانی کارشناسان آنها را در ایران تئاتر بازتاب خواهیم داد.