در حال بارگذاری ...
بهرام ابراهیمی در نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بررسی کرد:

فوت و فن بازیگری در نمایش رادیویی

بازیگری در نمایش رادیویی، موضوع ششمین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بود که با سخنرانی بهرام ابراهیمی برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر این هم‌اندیشی دو روزه به همت دانشگاه سوره و با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش برگزار شد. در این مطلب محتوای سخنرانی ششمین جلسه از این هم‌اندیشی بازتاب می‌یابد که موضوع آن بازیگری در نمایش رادیویی بود.

بهرام ابراهیمی در طول دوران فعایت خود در رادیو و تلویزیون و سینما به عنوان بازیگر ایفای نقش کرده است. او دانش آموخته رشته نمایش با گرایش کارگردانی از دانشگاه هنرهای دراماتیک است. ابراهیمی از سال 1374 به پیشنهاد احمد آقالو وارد رادیو شد و نخستین کار او بازی در نمایش رادیویی رستم و سهراب به کارگردانی خسرو فرخزادی بود.

 

فوت و فن بازیگری در نمایش رادیویی

بهرام ابراهیمی سخنان خود در نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو را این گونه آغاز کرد: «از نظر من یک بازیگر همیشه بازیگر است و حین کار باید مدیوم خود را بشناسد. اینکه بازیگری بگوید من فقط بازیگر تئاتر یا سینما هستم معنی ندارد. بازیگری تمام مدیوم‌ها را در بر می‌گیرد و فقط نوع کار در آنها با هم متفاوت است. یک بازیگر خوب باید این تفاوت‌ها را بشناسد و در هر مدیوم با توجه به خصوصیات همان مدیوم بازی کند. گویندگی یکی از انواع بازیگری میکروفن و دوبلاژ نوع دیگر آن است. این روزها صنعت جدیدی از بازیگری میکروفن نیز رواج یافته که کتاب صوتی نام دارد.»

او کیفیت کار بازیگری در رادیو را کاملا مرتبط با کیفیت متن نمایش رادیویی دانست و گفت: «اگر ما نمایش رادیویی خوب با تنظیم مناسب برای رادیو داشته باشیم کار بازیگر کاملا راحت است. اما اگر یک متن نمایش رادیویی کیفیت لازم را نداشته باشد کار بازیگر سخت می‌شود. ارتباط متن نمایش رادیویی با کارگردان و بازیگر بسیار مهم است. شصت درصد موفقیت یک نمایش رادیویی به متن آن مربوط است و چهل درصد باقیمانده به کارگردانی و بازیگری مربوط می‌شود. پس می‌توان نتیجه گرفت که وجود متن خوب تاثیر بسزایی در بالا رفتن کیفیت کار بازیگر نمایش رادیویی دارد.»

 

تفات بازیگری رادیو با سینما و تلویزیون

ابراهیمی در ادامه به بیان تفاوت بازیگری در سینما و رادیو پرداخت: «از نظر من مدیوم بازیگری میکروفن یا همان بازی در نمایش رادیویی فرق زیادی با بازیگری در سینما ندارد. چون در هر دو مدیوم نمای لانگ (باز) و مدیوم (متوسط) و کلوز (بسته) داریم. این نماها در رادیو از طریق فاصله بازیگر با میکروفون مشخص می‌شود؛ در حالی که در سینما به فاصله او از دوربین بستگی دارد. اصولا بازیگری در رادیو پیچیدگی فراوانی دارد و شاید حتی از سایر مدیوم‌ها پیچیده‌تر باشد؛ چرا که در رادیو شما باید تمام احساساتی که در سینما و تلویزیون از طریق تصویر و رنگ به مخاطب القا می‌شود را تنها از طریق صدا القا کنید. منتقدان سینما گاه برای اشاره به بازی بد بازیگران آن را بازی رادیویی می‌نامند که این کار درست نیست و دست کم گرفتن و تحقیر بازیگر میکروفن و کار او است. من به این قبیل جلسات نقد جلسات نقد و نسیه می‌گویم.»

او در ادامه همین موضوع گفت: «بازیگری میکروفن و بازی در نمایش رادیویی کار بسیار سختی است. شما به عنوان یک بازیگر میکروفن باید تمام احساسات خود را در صدا جمع کنید تا مخاطب بتواند حس شما را به خوبی تجسم کند. وقتی شما به عنوان بازیگر در رادیو کار می‌کنید علاوه بر کار خودتان باید حواستان به افکتور نیز باشد. افکتور اصوات بیرون از وجود شما را تولید می‌کند. شما باید کاملا حواستان به افکتور باشد تا حاصل کار درست از آب در بیاید. پس بازیگری میکروفن کار راحتی نیست و نیاز به دقت و تمرکز دارد.»

بهرام ابراهیمی برای تکمیل این بحث توضیح داد: «بازیگر نمایش رادیویی همچنین باید درک درستی از موسیقی داشته باشد تا بتواند ریتم و تمپوی صدا را تنظیم کند. بازیگر رادیو حین بازی برای خود نت می‌نویسد و سعی می‌کند صدایش را به موقع کم و زیاد کند؛ یعنی نت ذهنی می‌سازد. این در حالی است که بازیگر نمایش رادیویی برخلاف بازیگر تئاتر تنها دو یا سه جلسه تمرین دارد و در طول این مدت کوتاه باید خود را به نقش برساند و با آن ارتباط برقرار کند. او همچنین باید درک درستی از بازیگر مقابل خود یا به اصطلاح بازیگر پارتنر داشته باشد و حین اجرای نمایش رادیویی صدای خود را با او تنظیم و هماهنگ کند. با کنار هم قرار دادن تمام این نکات به این نتیجه می‌رسیم که بازیگری میکروفن و کار در نمایش رادیویی برخلاف تصور عده‌ای کار راحتی نیست.»

 

لزوم وقت شناسی و رعایت اصول حرفه‌ای

بخش پایانی سخنرانی بهرام ابراهیمی به شرح مختصری از اصول حرفه‌ای که یک بازیگر ملزم به رعایت آن است اختصاص داشت: «یک بازیگر در هر مدیومی که کار می‌کند باید همیشه وقت‌شناس باشد. من از مرحوم همایون ایران‌پور وقت‌شناسی و نظم را یاد گرفتم. ساعات ضبط برنامه‌های ایشان همیشه خاص بود؛ مثلا از هفت و چهل و پنج دقیقه شروع می‌شد و تا دوازده و پانزده دقیقه ادامه می‌یافت. تمام عوامل تولید و بازیگران موظف بودند سر ساعت در محل ضبط حضور یابند. روزی یکی از عوامل تولید پنج دقیقه دیر به محل ضبط رسید و از آقای ایران‌پور به خاطر این تاخیر عذرخواهی کرد. مرحوم ایران‌پور به او گفت ما در این جمع شانزده نفر هستیم و تو به اندازه جمع شانزده نفره ما دیر کردی و نه من که همه را در انتظار نگه داشتی؛ یعنی نه به اندازه پنج دقیقه که به اندازه هشتاد دقیقه تاخیر کردی.»

بهرام ابراهیمی در پایان سخنرانی خود گفت: «چون وقت این نشست کم است ترجیح میدهم به جای حرف زدن به پرسش‌های حضار پاسخ دهم.»

 

جلسه پرسش و پاسخ با بهرام ابراهیمی

پس از پایان سخنرانی تعدادی از حضار مجازی و شنوندگان پرسش‌های خود را مطرح کردند و بهرام ابراهیمی به آنها پاسخ داد. یکی از پرسش‌های مطرح شده این بود: چه نوع متنی شما را به هیجان می‌آورد؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «متنی که کمترین ایراد را داشته باشد و به من اجازه دهد که توان بازیگری خود را هر چه بیشتر نشان دهم مرا سر شوق می‌آورد. چنین متنی قصه دارد و الفبای قصه‌گویی را نیز رعایت کرده است؛ شخصیت‌ها در آن خوب شخصیت‌پردازی شده‌اند و عناصر داستان درست سر جای خود ایستاده‌اند. در چنین متنی گره‌های داستانی به موقع ایجاد و رفع می‌شوند. بعضی از نویسندگان در خلوت و تنهایی خود می‌نویسند و ارتباطی با جامعه ندارند که این کار درست نیست. گنجینه کلمات یک نویسنده در ارتباط با دیگران است که شکل می‌گیرد. من در جنوب تهران متولد شدم و مادر و مادربزرگم به شعر علاقه داشتند و مادربزرگم شاهنامه می‌خواند. به همین دلیل به دانشگاه رفتم و تحصیل کردم. آیا من که دانشگاه رفته‌ام با کسی که دانشگاه نرفته و راننده تاکسی است هنگام صحبت کردن از یک نوع واژگان استفاده می‌کنیم؟ تفاوت نوع حرف زدن من با پسر‌عموهایم که در میدان شوش بودند به حدی بود که آنها به من لقب پسرعموی لفظ قلم دادند. اقشار مختلف جامعه یک‌جور حرف نمی‌زنند و این تفاوت کلامی باید در متن نمایش وجود داشته باشد. اگر چنین ظرایفی در متن یک نمایش رادیویی وجود داشته باشد، نمایشنامه بازیگر را با خود همراه می‌کند. نمایشنامه‌ای که این موارد را رعایت کرده باشد مرا به هیجان می‌آورد.

پرسش بعدی این بود: چه تعاملی در جلسه دورخوانی باید میان نویسنده و بازیگر به وجود بیاید تا نتیجه کار خوب از آب در بیاید؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «من در دوران دانشجویی با عباس معروفی و علی موذنی دوست بودم. آنها ادبیات نمایشی می‌خواندند و من هنر بازیگری می‌آموختم. ما سه تفنگدار بودیم. بعد از آن با محمد چرمشیر و آتیلا پسیانی و مریم کاظمی دوست و همکار شدم. من و آقای محمد چرمشیر برای پایان‌نامه دوره لیسانس قراربود نمایشی را کار کنیم. آن زمان دوره لیسانس هم پایان‌نامه داشت. برای این نمایش او حدود نود صفحه متن آورد که نشستیم و با هم آن را اصلاح کردیم. مواردی که او به عنوان یک نویسنده به آنها نه می‌گفت و تغییرشان می‌داد بیشتر از من بازیگر بود. من همیشه به عوامل تولید نمایش می‌گویم لطفا از نویسنده بخواهید سر تمرین حاضر شود؛ چون در این صورت تعامل شکل می‌گیرد. من همیشه از نویسندگان خواهش می‌کنم سر صحنه تمرین نمایش‌ها حضور داشته باشند. قبل از کرونا آخرین کار تئاتر من با محمد رحمانیان بود که روزهای رادیو نام داشت. پیش از آن با امیر دژاکام نمایش پنجره‌ای رو به آسمان را کار کردم. ما در این کارها به عنوان بازیگر با نویسنده مشورت می‌کردیم و به هدف واحد می‌رسیدیم. نویسنده دشمن فرضی بازیگر نیست و او هم مثل ما دوست دارد کارش پیشرفت کند. از طرف دیگر نویسندگان هم باید بپذیرند کارشان وحی منزل نیست و شاید اگر تصحیح نشود آنها را از اهدافشان دور کند. من سال‌ها قبل با نویسنده‌ای که اکنون در خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا از او نام نمی‌برم همکاری داشتم و با اتودهایی که زدم متن او را به ۱۴ صفحه تبدیل کردم. او وقتی دید اعتراض کرد که چرا متن را تغییر دادید؟ متن‌هایی که می‌نویسم حکم بچه‌های مرا دارند. من هم به ایشان گفتم متن برای اجرا خوب نبود و نیاز به اصلاح داشت. حالا که راضی نیستید این شما و این همه بچه‌هایتان؛ و از او خداحافظی کردم. ممکن است در متن یک نمایش جملات قشنگی وجود داشته باشد، اما شاید بعضی از این جملات جلوی ریتم را بگیرد. از دوران قاجار نسل مسجع در ادبیات ما مد شد. اکنون قرن ۲۱ است و در نمایش کسی حوصله ندارد متن طولانی گوش دهد. شاید اگر بزرگان عرصه نمایش امروز زنده بودند متون قدیمی خود را اصلاح می‌کردند و آنها را به یک سوم حجم کنونی کاهش می‌دادند؛ چون کسی حوصله گوش دادن به آنها را ندارد. در تولید نمایش نتیجه کار به گذشت طرفین یعنی نویسنده و بازیگر و کارگردان بستگی دارد. هر کدام از آنها باید در بعضی مواضع خود گذشت کند و کوتاه بیاید تا کار به سرانجام برسد.»

پس از توضیحات بهرام ابراهیمی یکی از حضار این پرسش را مطرح کرد: یعنی از نظر شما کارگردان باید بدون اطلاع نویسنده متن نمایش را تغییر دهد؟ آیا بهتر نیست متن با هماهنگی نویسنده ویرایش شود تا حداقل لحن آن دوگانه نشود؟

او نیز پاسخ داد: «قطعا همین‌طور است و هیچ جمله‌ای از متن نوشته شده نباید حذف شود؛ مگر اینکه مزاحم اجرا باشد و به ریتم آن لطمه بزند. در متون فاخر  نمی‌توان دست برد و جملاتشان را حذف کرد یا تغییر داد. اگر متن و نثر محکم باشد دلیلی نداریم که به آن دست بزنیم. اما در بسیاری اوقات وقتی متن نمایش را می‌خوانیم، می‌بینیم که بعضی از قسمت‌های آن مزاحم روند کار است؛ یا اینکه در نثر گیجی و سردرگمی مشاهده می‌شود. این موارد پیش از اجرای نمایش باید اصلاح شود. اگر در یک نمایشنامه واژگان درست سر جای خود قرار گرفته و مزاحم اجرا نباشد، مگر کارگردان آزار دارد که به آن دست بزند؟

 

ادامه پرسش‌های مطرح شده در جلسه پرسش و پاسخ

پرسش بعدی این بود: لطفا در مورد پرسپکتیو صدا و فاصله بازیگر با میکروفن توضیح دهید؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «پرسپکتیو به حجمی گفته می‌شود که دوری و نزدیکی را تعیین می‌کند. پرسپکتیو صدا یعنی من به عنوان گوینده فاصله‌ام با سوژه اصلی یا فرعی چقدر است؟ این مسئله دوری و نزدیکی من بازیگر به میکروفن را تعیین می‌کند. بخشی از این امر به صدابرداری و بخش دیگر آن به اجرا ربط دارد. در دوبلاژ گاهی مشاهد می‌شود که صدای تمام دوبلورها در تمام موقعیت‌ها از یک عمق برخوردار است و  به اصطلاح یک جور است. مثلا اگر فاصله دو نفر از هم ده متر باشد، دو بازیگری که به جای آنها نقش می‌گویند باید جوری با صدای بلند و کوتاه با هم حرف بزنند تا پرسپکتیو و عمق صدا تعیین شود و صحنه طبیعی باشد. این دو نمی‌توانند در چنین موقعیت‌هایی تخت حرف بزنند و مثل هم دیالوگ بگویند. در یکی از صحنه‌های فیلم سخنرانی پادشاه (The King's Speech) شخصیت اصلی که لکنت زبان داشت باید سخنرانی مهمی انجام می داد. مربی ایشان به او گفت هنگام سخنرانی فاصله شما از میکروفن نباید بیشتر از یک وجب یا ۲۵ سانتی‌متر بیشود. توصیه من نیز همین است که بازیگر رادیو چنین فاصله‌ای را با میکروفن حفظ کند. نکته دیگر این است که بازیگر باید حین ادا کردن کلمات زاویه اندکی به صورت خود بدهد تا حروفی مانند پ و گ و ت درست ادا شود. برای این کار ابزاری به نام پت‌گیر نیز وجود دارد.»

پرسش بعدی در مورد دستگاهی که بهرام ابراهیمی از آن نام برد مطرح شد: نام دقیق دستگاهی که از آن به عنوان پت‌گیر نام بردید چیست؟

و او پاسخ داد: «دستگاه خاصی نیست. فقط یک توری است که دور میکروفن قرار می‌گیرد تا صدا را هنگام ادای کلماتی که گفتم تعدیل کند.»

پرسش بعدی چنین بود: اگر ممکن است در مورد نت ذهنی که در خلال سخنان خود به آن اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید.

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «نت ذهنی یک تکنیک بازیگری است. هر کدام از حروف یک نت موسیقایی و تمپو و ریتم مشخصی دارند. ریتم صدای انسان آرام و خشمگین با هم متفاوت است و موسیقی صدای آنها نیز یکی نیست. یک نقش مشخص از ابتدای نمایش تا پایان آن تخت و مسطح نیست و شخصیت‌‌ها احساسات متفاوتی را تجربه می‌کنند که این تفاوت باید در صدای آنها بازتاب یابد؛ مگر اینکه به اصرار نویسنده یا کارگردان نقش خاصی از ابتدا تا انتهای نمایش تن صدای تخت داشته باشد. به غیر از این حالت هیچ بازیگری نمی‌تواند تمام دیالوگ‌ها را در طول نمایش یکنواخت و تخت ادا کند. حتی شخصیتی که از ابتدای داستان تا انتهای آن تخت سخن می‌گوید نیز نت عاطفی خاص خود را دارد که باید هنگام سخن گفتن به جای او این مورد را رعایت کرد.

پرسش بعدی از این قرار بود: نماهای رادیویی چگونه باید در نوشتن متن پیاده‌سازی شود؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «این موضوع خیلی پیچیده نیست. نویسندگانی که برای رادیو می‌نویسند گاه در نوشته‌هایشان برای توصیف یک صحنه درون پرانتز توضیح می‌دهند: حین ادای جمله کمی دور یا نزدیک می‌شود. این نوشته‌های درون پرانتز کمک می‌کند که نماهای رادیویی هنگام اجرای نمایش پیاده شود. مثلا فرض کنید در نمایشنامه‌ای فردی درون اتاق با مستخدم خود صحبت می‌کند و او را فرا می‌خواند. مستخدم ابتدا می گوید بله و سپس می‌گوید آمدم. گاه در بین این دو کلمه نویسنده در پرانتز قید می‌کند: کمی نزدیک می‌شود. بنابراین ما می‌فهمیم که مستخدم ابتدا از فاصله دور بله گفته و پس از آنکه کمی نزدیک‌تر شده کلمه آمدم را ادا کرده است. البته گاه این توضیحات درون پرانتز شرح بدیهیات است و نیازی به نوشتن آنها نیست. به عنوان مثال وقتی از دیالوگ‌های دو نفر مشخص است که در بین بحث یکی از آنها عصبانی شده است، دیگر چه دلیلی دارد که درون پرانتز بنویسیم: عصبانی می‌شود. من گاهی با دیدن این قبیل جملات درون پرانتزی در متن دلم می‌خواهد نویسنده را بزنم! علاوه بر آن بعضی از نویسندگان هنگام نوشتن دیالوگ دو نفر مدام نام آن دو را در هر دیالوگ قید می‌کنند. مثلا یک زن و شوهر هنگام صحبت با هم مدام در هر جمله به نام هم اشاره می‌کنند و یکدیگر را به اسم خطاب می‌کنند. نام بردن از طرفین در هر گفت‌وگو تنها یک یا دو بار کافی است و اگر بیشتر شود کار را از ریتم می‌اندازد.»

پس از آن این پرسش مطرح شد: با توجه به تخصص شما در حوزه فن بیان لطفا توضیح دهید برای انتخاب بازیگر رادیو چه ویژگی‌هایی را باید لحاظ کرد و چه صدایی برای این کار مناسب‌تر است؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «تمام صداهای دنیا قشنگی خاص خود را دارند و هیچ صدایی بد یا نامناسب نیست. مثلا صدای تام هاردی یا رابرت دنیرو از نظر من قشنگ نیست ولی آنها بازیگران خوبی هستند. همیشه باید بازیگرانی با صدای متفاوت در رادیو باشند تا نقش‌های غیر متعارف را بگویند. بعضی از صداها به به لحاظ زیبایی‌شناسی شاید قشنگ نباشند اما آرتیستیک هستند و به درد گفتن نقش‌های متفاوت می خورند. داشتن صدای صرفا قشنگ ملاک بازیگری در رادیو نیست. بعضی از جوانان احتمالا از اطرافیان خود مثلا مادر، پدر، دوستان و آشنایان می‌شنوند که صدای قشنگی دارند اما گاه این صدا یک نوع صداسازی است و صدای واقعی نیست. در کل ذات صدا باید درست باشد و ظاهر آن ملاک نیست. صدای آقای خسروشاهی که یکی از دوبلورهای خوب ما است، در زمانی خیلی مورد تقلید دیگران بود. تقلید از بزرگان کمکی به اینکه یک بازیگر میکروفن خوب باشید نمی‌کند. مرحوم باغی زمانی در اکثر تبلیغات بازرگانی صحبت می‌کرد. او اکنون یک بدل دارد که من ایشان را نمی‌شناسم و صدایش همیشه مرا به یاد باغی می‌اندازد و هویت مستقلی برایم ندارد.»

پرسش بعدی در مورد نحوه ورود به رادیو بود: کسانی که دوره های مختلف گویندگی و فن بیان تئاتر را سپری کرده‌اند و با ادبیات نمایشی آشنایی دارند چگونه می توانند وارد حیطه بازیگری نمایش رادیویی بشوند؟ من در این مورد نظری ندارم چون این حیطه جزو اختیارات من نیست و باید از کسانی مثل آقای سوهانی بپرسید چگونه می‌توان وارد رادیو شد. من خودم دوست دارم شرایط به گونه‌ای باشد که همه یعنی تمام علاقه‌مندان به بازیگری در نمایش رادیویی بتوانند وارد رادیو شوند. البته من خودم کارمند یا حقوق بگیر رادیو نیستم و معتقدم آرتیست باید آزاد باشد. به تمام بازیگران و آرتیست‌ها نیز توصیه می‌کنم به جایی وابسته نباشند و آزادانه فعالیت کنند.

 

کتاب صوتی با فضای نمایشی

پرسش بعدی در مورد نحوه تولید کتاب صوتی بود که این گونه مطرح شد: لطفا در مورد لحن بیانی که در خوانش کتاب صوتی باید استفاده شود توضیح دهید. آیا بهتر است کتاب صوتی توسط یک نفر به صورت کتاب خوانده شود یا نقش هر کدام از شخصیت‌ها به یک نفر واگذار گردد و آنها نقش آن شخصیت را بازی کنند؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «من خودم طرفدار پر و پا قرص کتاب صوتی هستم. من همیشه در کتاب صوتی نقش بازی می‌کنم و کتاب را روخوانی نمی‌کنم. من چون خودم بازیگرم نظر شخصی‌ام در مورد نحوه خواندن کتاب صوتی این است که بازیگران نقش شخصیت‌ها را بازی کنند. من این شیوه را می‌پسندم ولی بعضی از تولید کنندگان کتاب صوتی فقط متن را روخوانی می‌کنند که این کار مورد پسند من نیست. باید از توانایی تکنیکی برای بهتر شنیده شدن یک کتاب استفاده کرد. این بیشتر به سلیقه افراد مربوط است؛ بعضی دوست دارند در کتاب صوتی بازی بشنوند و بعضی دیگر هم روخوانی را بیشتر می‌پسندند.

دیگر پرسش این نشست از این قرار بود: از نظر رویارویی بازیگر با نقش چه تفاوت بنیادینی میان بازیگری در سینما و تئاتر با رادیو وجود دارد؟ آیا می‌توان از مواردی نام برد که در بازیگری تئاتر نقطه قوت باشد ولی در بازیگری رادیو آفت به حساب بیاید؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «من در ابتدای صحبت خود گفتم که در کار بازیگری تنها مدیوم متفاوت است و اصل بازیگری یکی است. مدیوم به شما اجازه انجام بعضی از کارها را نمی‌دهد. حتی در تئاتر نوع بازی در یک نمایش هنگام اجرای آن در سالن‌های مختلف یکی نیست و متفاوت است. تنها آفت بازیگری در هر مدیومی بازی نکردن است. اگر روی صحنه تکان نخوریم و بازی نکنیم این آفت نمایش است. حتی در رادیو هم نباید هنگام نقش‌گویی تنها سخن گفت و بازی نکرد. در رادیو این میکروفن است که تعیین می‌کند شما چگونه بازی کنید.

آخرین پرسش این نشست در مورد نوع تمرین صدا برای آماده نگه داشتن آن بود: برای انعطاف صدا و خشک نبودن آن به منظور گویندگی و بازیگری چه تمرینی را توصیه می‌کنید؟ آیا خواندن تصنیف ایرانی برای تمرین صدا و آماده نگه داشتن آن مفید است؟

پاسخ بهرام ابراهیمی به این پرسش: «از نظر من بازیگر حتی اگر صدای خوبی نداشته باشد باید خواندن را بلد باشد. همه چیز از جمله آواز برای تمرین و آماده نگه داشتن صدا خوب است؛ به شرطی که به تارهای صوتی آسیب وارد نکند. شما به عنوان یک بازیگر و گوینده باید بضاعت تارهای صوتی خود را بشناسید و سعی کنید به آن آسیب نزنید.»

بهرام ابراهیمی در پایان سخنان خود گفت: «اگر لذت کامل را از کار ما حذف کنید دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند. اصل اساسی در این کار لذت است و من همیشه با لذت کامل کار می‌کنم.»

در مطالب بعدی ایران تئاتر به سایر پنل‌های مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو خواهیم پرداخت و محتوای سخنرانی کارشناسان این ‌هم‌اندیشی را در ایران تئاتر بازتاب خواهیم داد.




مطالب مرتبط

در گفت‌وگو با مدیرکل هنرهای مطرح شد

از تصویب سند تحول تا راه‌اندازی بنیاد ملی تئاتر
در گفت‌وگو با مدیرکل هنرهای مطرح شد

از تصویب سند تحول تا راه‌اندازی بنیاد ملی تئاتر

کاظم نظری، به مناسبت روز ملی هنر‌های نمایشی (هفتم فروردین)، ضمن توضیحاتی درباره سند تحول و راه‌اندازی بنیاد ملی تئاتر، اولویت‌های اداره کل هنر‌های نمایشی در سال جدید را تشریح کرد.

|

مدیرکل هنرهای نمایشی از  دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی قدردانی کرد

مدیرکل هنرهای نمایشی از دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی قدردانی کرد

مدیرکل هنرهای نمایشی در پاسخ به پیام دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشت پیام پر از مهر و محبت تان برای خانواده نجیب و ارزشمند تئاتر نه تنها ایجاد انگیزه دوچندان و مضاعف در آغاز سال جدید شد بلکه مهر تایید آن شورا به عنوان مرجع عالی سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و هدایت امور فرهنگی در ...

|

ارزیابی مدیرکل هنرهای نمایشی از شرایط تئاتر در سال 1402 

هرچه در توان داشتیم، انجام دادیم ولی با شرایط مطلوب فاصله داریم
ارزیابی مدیرکل هنرهای نمایشی از شرایط تئاتر در سال 1402 

هرچه در توان داشتیم، انجام دادیم ولی با شرایط مطلوب فاصله داریم

کاظم نظری، مدیرکل هنرهای نمایشی با بیان این نکته که هرچه در توان داشتیم برای تئاتر در سال 1402 انجام دادیم ولی با شرایط ایده‌آل فاصله داریم، گفت برای پیشبرد اهداف عرصه هنر و فرهنگ، نهادهای دیگر هم باید به کمک وزارت ارشاد بیایند.

|

نظرات کاربران