جواد پیشگر در نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بررسی کرد:
فوت و فن کارگردانی در نمایش رادیویی
کارگردانی در نمایش رادیویی، موضوع نهمین و آخرین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بود که با سخنرانی جواد پیشگر برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر این هماندیشی به همت دانشگاه سوره و با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش برگزار شد. در این مطلب محتوای سخنرانی نهمین جلسه از این هماندیشی بازتاب مییابد که موضوع آن کارگردانی در نمایش رادیویی بود.
جواد پیشگر از سال ۱۳۶۳ به عنوان بازیگر وارد رادیو شد و از سال ۱۳۶۷ کارگردانی نمایشهای رادیویی را آغاز کرد. او علاوه بر کارگردانی نمایش رادیویی در کارگردانی تئاتر نیز فعایت داشته و نمایشهایی مانند مدآ را به روی صحنه برده است.
مراحل کارگردانی در نمایش رادیویی
جواد پیشگر سخنان خود در آخرین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو را با اشاره به مبانی کارگردانی آغاز کرد و گفت : «واژه کارگردانی در درام و نمایش شامل مبانی مشخصی است. در تولید یک نمایش رادیویی برای حرفه کارگردانی مراحلی وجود دارد که به ترتیب رعایت میگردد تا آن نمایش تولید و آماده پخش شود. اولین مرحله انتخاب متن است که توسط کارگردان یا مجموعه تولید انجام میگیرد. یعنی کارگردان یا خودش متن نمایش را انتخاب میکند یا مجموعه تولید با توجه به ملاحظاتی که دارد این کار را انجام میدهد. نخستین کار کارگردان خواندن متن و تحلیل و بررسی آن است. آنچه به عنوان شاخصه اصلی برای کارگردان در تولیدات مختلف حوزه نمایش رادیویی میتوان متصور بود شناخت از حوزه تولید نمایش است. برای ورود به این حوزه نیاز به ویژگیهای گوناگونی مانند روانشناسی شخصیت، جامعه شناسی، آشنایی با تاریخ و سایر موارد احساس میشود.
او در شرح وظایف کارگردان نمایش رادیویی گفت: «کارگردان بر اساس استنباط خود از متن نمایش رادیویی بازیگران و صحنه را هدایت میکند. کارگردان باید درک درستی از شخصیتها داشته باشد و هویت آنها را به خوبی تحلیل کند. انتخاب بازیگر نیز در تولید نمایش رادیویی بسیار حائز اهمیت است. در نمایش رادیویی جنس صدای بازیگر بسیار مهم است. جنس صدای بازیگران نباید یکسان باشد چون مخاطب نمایش هنگام شنیدن قصه آنها را گم میکند. در نمایش رادیویی هر بازیگر باید درست در جای خود قرار گیرد. تقسیم محیط و جغرافیای صحنه کاری است که کارگردان پیش از شروع نمایش و قبل از ساخت آن باید انجام دهد. این کار در درجه نخست در ذهن کارگردان انجام میشود و سپس برای بازیگران تشریح میگردد.»
جواد پیشگر افزود «مثلا اگر در نمایشی چند نفر درون فضای بسته دور هم باشند نوع تعامل آنها با یکدیگر در این فضا کاملا متفاوت با حضورشان در فضای باز است. در محیط بیرون صدای محیطی و آمبیانس فضا وجود دارد که در نمایش رادیویی باید حتما وجود داشته باشد. برای ساخت یک صحنه خارجی در نمایش رادیویی باید صدای محیط و صدای صحبت شخصیتها با هم را به خوبی تنظیم و کنترل کرد. این امر اگر درست کنترل نشود ممکن است در نهایت آمبیانس محیط بر صدای شخصیتها غالب شود. در ساخت چنین صحنههایی باید به بحث زمان نیز توجه داشت. به عنوان مثال ما در شب آرامتر و آهستهتر از روز با دیگران حرف میزنیم. بنابراین اگر صحنهای در شب اتفاق میافتد باید صدای شخصیتها و آمبیانس محیط آرامتر از روز باشد.
حرکت در جهت افزایش تخیل مخاطب در نمایش رادیویی
بخش بعدی سخنان جواد پیشگر به فضاسازی در نمایش رادیویی اختصاص داشت: «ما به عنوان نویسنده و کارگردان نمایش رادیویی با تجسم بخشی به واژهها عنصر تخیل مخاطب را پرورش میدهیم. پس باید واژههای درستی در نمایش به کار رود تا مخاطب بتواند راحتتر آنها را در ذهن خود به تصویر تبدیل کند. نمایش باید جوری باشد که بر اساس المانها و نشانههایی که در آن گذاشته میشود، مخاطب بتواند صحنهها و شخصیتها را تخیل کند. مثلا به شخصیتها لباس بپوشاند و ماهیت آنها را در ذهن خود ترسیم کند. ایجاد پرسپکتیو و فضاسازی نیز در نمایش رادیویی بسیار مهم است. با ایجاد فاصله شخصیتها از میکروفن میتوان حالتهای مختلفی مثل نشستن، ایستادن یا دوری و نزدیکی آنها از هم را در یک صحنه از نمایش رادیویی ترسیم کرد. اگر فضای صحنه یک تالار باشد فضاسازی در آن نسبت به یک اتاق کوچک بسیار متفاوت است. هر کارگردانی قبل از اینکه تمرین کار را شروع و حتی بازیگران نمایش را انتخاب کند باید بر اساس ژانر و موضوع و محتوای متن، نمایش را از ابتدا تا پایان در ذهن خود طراحی کند و پس از شروع کار تمام آمبیانسها و میزانسنها را بر اساس همان طراحی ذهنی مدیریت نماید.»
او در مورد ریتم نمایش رادیویی توضیح داد: «موضوع دیگری که کارگردان نمایش رادیویی باید به آن توجه داشته باشد ریتم نمایش است. ریتم در نمایشهای مختلف با هم متفاوت است. به عنوان مثل ریتم یک اثر ملودرام نسبت به یک اثر پلیسی کندتر است. مقوله میزانسن و حرکت برای تعیین کنش بازیگران در نمایش رادیویی نیز مانند تئاتر و نمایش صحنهای اهمیت دارد. شما به عنوان کارگردان چه در نمایش صحنهای و چه در نمایش رادیویی اگر دو نفر را به مدت طولانی کنار هم بنشانید و آنها را وادار به گفتگو کنید قطعا مخاطب خسته میشود. در نمایش رادیویی نیز مانند نمایش صحنهای باید حرکت وجود داشته باشد؛ اما این حرکت بر اساس محتوا و نیاز نمایش صورت میگیرد و نباید بیدلیل باشد.»
استفاده از فضاسازی برای نشان دادن حس صحنه و شخصیتها
جواد پیشگر در مورد نحوه استفاده از فضاسازی برای نشان دادن حس صحنه و شخصیتهای یک نمایش رادیویی مثال زد: «به دلیل آنکه در نمایش رادیویی مخاطب شخصیت ها را نمیبیند باید از فضاسازی برای نشان دادن حس و حال آنها استفاده کرد. به عنوان مثال صحنهای را فرض کنید که با حضور دو بازیگر در یک اتاق اجرا میشود. یکی از شخصیتها پس از ورود به اتاق در سکوت از این سو به آن سو میرود و پنجره را باز میکند. فرد دوم میپرسد: چته؟ دومی بدون اینکه چیزی بگوید به آن سوی اتاق میرود و روی صندلی مینشیند و آه میکشد. فرد دوم بار دیگر میپرسد: پرسیدم چته؟ و فرد نخست پس از آه دیگری آرام پاسخ میدهد: هیچی نیست. به این ترتیب مخاطب بدون آنکه شخصیتهای این نمایش رادیویی را ببیند، میتواند بفهمد که فرد نخست ناراحت است و فرد دوم کنجکاو است که دلیل ناراحتی او را بداند. حتی با کارگردانی درست میتوان از سکوت نیز در نمایش رادیویی استفاده مناسبی کرد.»
این کارگردان باسابقه نمایش های رادیویی در مورد اهمیت دیالوگها در نمایش رادیویی توضیح داد: «موضوع مهم دیگری که کارگردان نمایش رادیویی باید به آن توجه داشته باشد دیالوگ است. کارگردان باید بر اساس همان طراحی ذهنی خود که پیش از شروع کار آن را ترسیم کرده است دیالوگهای نمایش رادیویی را مدیریت کند. دیالوگ در یک نمایش رادیویی کنش ایجاد میکند و هیچ دیالوگی بیهوده نوشته نمیشود. کارگردان هنگام تحلیل شخصیتها دیالوگهایی که تاکید یا آکسان زیادی روی آنها نیست را برای بازیگر توضیح میدهد تا او بتواند بهخوبی این دیالوگها را بیان کند. در نمایش رادیویی بین بازیگران بده بستان وجود دارد و بازیگران بر اساس دیالوگ طرف مقابل دیالوگ خود را میگویند. پس این دیالوگها باید بسیار خوب طراحی شود تا بده بستان بازیگران شکل بگیرد و روان باشد.»
فوت و فن کارگردانی در نمایش رادیویی
جواد پیشگر در مورد سایر وظایف کارگردان نمایش رادیویی توضیح داد: «آکسان گذاری روی دیالوگها یکی دیگر از وظایف کارگردان نمایش رادیویی است. مثلا شما جمله ساده امروز چرا آمدی؟ را در نظر بگیرید. همین جمله را به چند نوع مختلف میتوان بیان کرد که کارگردان باید بر اساس ضرورت نمایش آکسانها را در این جمله و سایر جملات متن نمایش تعیین کند. هر آکسان یک نشانه در نمایش است و ما بر اساس همین نشانهها مفهوم اثر را به مخاطب منتقل میکنیم.»
او در پایان سخنرانی خود گفت: «مسئله مهم دیگر ضرباهنگ اثر است که باید حفظ شود و در طول زمان نمایش تغییر نکند. آشنایی با مقوله صدا یکی دیگر از تواناییهای کارگردان است. او باید از اوج صدای بازیگران شناخت نسبی داشته باشد و آنها را بر اساس ویژگیهای صدایشان انتخاب کند. تمرینات صدا تا زمانی که ما یک بازیگر نمایش رادیویی هستیم باید وجود داشته باشد و نباید صدا را به حال خود رها کرد.»
بخش پایانی این نشست نیز مانند سایر نشستهای این هماندیشی به جلسه پرسش و پاسخ اختصاص داشت و تعدادی از حضار و شنوندگان پرسشهای خود را مطرح کردند. نخستین پرسش مطرح شده این بود: وجه تمایز سردبیر نمایش رادیویی و کارگردان نمایش رادیویی در زمینه انتخاب و تحلیل نمایشنامه چیست؟
پاسخ جواد پیشگر به این پرسش: «سردبیر حضوری در عرصه کارگردانی ندارد و نمیتواند در کار کارگردان دخالت کند. سردبیر متن را از نویسنده میگیرد و آن را میخواند و در صورت لزوم اصلاح میکند و دخالتی در کارگردانی نمایش ندارد.»
پرسش بعدی مطرح شده در این نشست چنین بود: آیا استوری برد در نمایش رادیویی وجود دارد؟ یا اینکه ما به عنوان کارگردان نمایش رادیویی باید تنها آن را در ذهن خود بسازیم؟
پاسخ جواد پیشگر به این پرسش: «این یک تصمیم کاملا شخصی است و کاری است که کارگردان انجام میدهد. او بر اساس سبکی که در ذهن خود میچیند، استوری برد را میسازد و بر اساس آن عمل میکند.»
پرسش بعدی اینگونه مطرح شد: هنگام شنیدن کارها و تولیدات نمایشی افراد جوان چه نواقصی شما را آزار میدهد؟
پاسخ جواد پیشگر به این پرسش: «ما به حضور جوانان در عرصه نمایش رادیویی نیاز داریم. سن بازیگر نمایش مهم نیست و او فقط باید گفتههای کارگردان را درک کند و به شناخت لازم از نقش خود برسد.»
آخرین پرسش این نشست نیز از این قرار بود: چه توصیهای برای جوانان دارید؟
پاسخ جواد پیشگر به این پرسش: «رسیدن به دانش تخصصی در حرفه و کاری که ما مشغول انجام آن هستیم بسیار مهم است و دانستن هر چه بیشتر جزو ابزار کار ما و یکی از مهمترین بخشهای حرفه ما است. تلاش و ممارست مداوم بهترین کاری است که میتوان انجام داد. روح انسان و درونیات او از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است و هنرمند تئاتر مانند کاشف عمل کرده و برای شناخت هر چه بیشتر این پیچیدگیها تلاش میکند. مهمترین ابزار ما به عنوان یک هنرمند دانستن است. پس توصیه من نیز تلاش مستمر و مداوم برای هر چه بیشتر دانستن است.»