مشاور عالی مدیرکل هنرهای نمایشی درباره پروژه نمایشنامه نویسی «نخل سرخ» به ایران تئاتر گفت:
تاثیر تئاتر در بیان وقایع مقاومت بیش از هنرهای دیگر است
ایران تئاتر : تاثیر تئاتر در بیان وقایع مقاومت بیش از هنرهای دیگر است. زیرا قابلیت تطبیق آن با مسائل اجتماعی متمایز از هنرهای دیگر بوده، کارکرد خوبی دارد و بهترین اثر را در جامعه میگذارد.
به گزارش ایران تئاتر، «نخل سرخ»، عنوان طرحی ست با محور مقاومت و هشت سال دفاع مقدس که از سوی اداره کل هنرهای نمایشی کلید خورده است. حجتالاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند، مشاور عالی مدیرکل هنرهای نمایشی کشور و ازجمله کارشناسان ناظر بر متون ارسالی در این پروژه است و بهگفته او، متون نمایشی برگزیده در این طرح قرار است در شهرهای مختلف کشور اجرا و به روی صحنه رود. هیئت ناظر بر اجرای این متون تاکنون هفت نمایش در هفت شهر، کنگان، یاسوج، لردگان، اندیمشک، بروجرد، خرمشهر و شهرکرد را دیدهاند. همین، بهانهای شد تا با او به گفت و گو بنشینیم:
با توجه به موضوع مقاومت و مقوله دفاع مقدس بهعنوان یک موضوع راهبردی در حوزه نمایش، اهمیت پروژه «نخل سرخ» ازنظر شما چیست؟
حدود یک سال پیش در دیماه ۹۹، دکتر آشنا مدیرکل محترم هنرهای نمایشی، مأموریتی را به مدیر دفتر آموزش و پژوهش-دکتر سعید اسدی- دادند و ایشان طرحی را تحت عنوان «نخل سرخ» با رویکرد دفاع مقدس شروع کردند و از برخی از نمایشنامهنویسان در شروع کار دعوت نمودند و سیدحسین فدایی حسین، سعید اسدی و نصرالله قادری هم بهعنوان هیئت انتخاب قرار داده شدند. از میان متون ارسالی، چهارده متن پس از بررسی و داوری برای چاپ در رویداد نمایشنامهنویسی انتخاب شدند.
با توجه به اینکه ما در ۲ سال گذشته با شیوع ویروس کرونا برخورد کردیم و امکان برگزاری بیست و سومین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر را نداشتیم، تصمیم گرفتیم نمایشنامهنویسان را ترغیب کنیم که آثار ماندگاری را خلق کنند. بنابراین طرح «نخل سرخ» را با توجه به مضامین و مفاهیم مقاومت و دفاع مقدس در سالگرد آزادسازی شهر خرمشهر در دستور کار قرار داریم. این فرایند طی شد و از این چهارده اثر، یازده اثر، مورد انتخاب ویژه قرار گرفت. مجدداً از میان این یازده متن ۷ متن را انتخاب و به کارگردانهای برخی شهرهای کشور غیر از تهران (که به تعبیر دکتر اسدی واژه شهرستان ها واژه زیبایی نیست) جهت اجرا واگذار شد. در حقیقت انجمن هنرهای نمایشی، تهیهکننده آن شد.
اما راجع به سوالی که پرسیدید، باید بگویم، هشت سال دفاع مقدس که در این کشور رخ داد، یک نوع قدرت بازدارندگی بود برای جنگهای بعدی که ممکن است برای ما اتفاق بیفتد . تمام طرحهایی که اشاره کردم، متمرکز بر موضوع دفاع مقدس و مقاومت است. البته شامل موضوعات دیگری هم از شرایط جاری کشور بودند؛ اما این طرح ادامه و تداوم موضوع دفاع مقدس بود و گرانیگاه کار ما هم همین بود که باید اتفاق میافتاد. بنابراین به دنبال این بودیم که برخی از ارزشهای اخلاقی، معنوی را که در هشت سال دفاع مقدس رخداده بود و در اذهان و تحلیلها بیشتر بهعنوان اسطوره و افسانه به آنها نگاه میکردند را به یک اتفاق واقعی تبدیل کنیم، یعنی فرصتی را مهیا کنیم که بروز و تحقق ابعاد مختلف وجودی عرصههای معنوی جنگ در آن رشد پیدا کند. بنابراین، برون داد هشت سال دفاع مقدس و کارهایی که در این پروژه میخواهد تحقق پیدا کند بر ایجاد فضای اعتماد به نفس در سطح ملی، اثر قابلتوجهی میگذارد.
محتوایی که پروژه دنبال میکند، چه جایگاهی میتواند در کلیت تئاتر ایران داشته باشد؟
یکی از بخشهای قابل توجه در هشت سال دفاع مقدس حوزه مقاومت، فضای انسجام ملی و همگرایی اقوام در کشور بوده است که در این نمایشنامهها و آثاری که در پروژه نخل سرخ دنبال میکنیم، بروز داده شد؛ تصویر واقعی از یک همگرایی زیبا در اقوام و ادیان مختلف در کشور و تمام این اقوام نیز در ایران برای صیانت و وحدت ارضی کشور باهم جمع شدهاند.
هسته مرکزی که در نخل سرخ به دنبال آن هستید و قرار است به مقاومتی که در دفاع مقدس شکل گرفت، پیوند بخورد، چیست؟
اگر بخواهیم هشت سال دفاع مقدس را شرح واقعی زیبا و مبتنی بر حقیقت دهیم،مانند نقش زنان، مردان، نیروهای مسلح مقاومت، دفاع، تهاجم دشمن و ...، به ۲ چیز احتیاج داریم؛ یکی، «روایت خوب» است نه روایت تحریفشده و دروغ که واقعیت و مابهازای خارجی ندارد ودراکثر سریالها و فیلمهای سینمایی دیده میشود. به این معنا که مستند نگاری و خاطره نگاری در هشت سال دفاع مقدس تقویت بشود، حرف واقعی بزنیم، و هرگز برمبنای تخیل سخن ننویسیم و نگوییم. این حوزه برای روایت شدن دامنه وسیعی دارد. ما برای اینکه دفاع مقدس و ابعاد آنها به مردم و نسل جدید و فردا معرفی کنیم، هیچ نیازی نداریم از قوه تخیل صرف استفاده کنیم؛ زیرا آنقدر مابهازای خارجی در هشت سال دفاع مقدس رخداده است که نیازی نداریم تخیلهای غیرواقعی را در آن بگنجانیم و به آن پناه ببریم. بنابراین احتیاج داریم که در قدم اول روایت خوب باشد و دوم، «خوب روایت کردن» است. یعنی ما از مواد لازم چطور میتوانیم یک روایت خوب داشته باشیم! این خوب روایت کردن را در همین آثاری که در پروژه نخل سرخ به دستمان رسیده است، بهخوبی مشاهده میکنید. بنابراین آنچه میخواهد در حوزه نمایش روی بدهد و ما با حساسیت تمام به دنبال آن هستیم، هسته مرکزی ادبیات خلاق است.زیرا حاشیهای دارد که میتواند در قالب فیلم، نمایش و یا چیزهای دیگر باشد. این هسته مرکزی که باید روی آن متمرکز شویم و آنچه کمتر دیدهشده و به آن پرداخته نشده است، خوب دیدن و خوب دیدهشدن یک کار هنرمندانه است که اولین ضلع مثلثی آن با هسته مرکزی ادبیات خلاق است.
دومین ضلع این مثلث، فرآوری و ترکیبسازی خوب است. بهعنوانمثال ما حوادث متعددی در مناطق جنگی مثل خرمشهر، آبادان، دزفول، اندیمشک و ایلام و... داشتیم و باید بتوانیم این حوادث و این ماده اولیهای را که در اختیارداریم، فرآوری کنیم ودرنمایش خوب ارائه گردد و بالاخره ضلع آخر، خوب توصیفکردن است. مادهای که قرار است، فرآوری شود باید در جان مخاطب و بیننده نفوذ و مخاطب را با معنا درگیر کند بهطوریکه مخاطب احساس نکند اینها توهمات و تخیلاتی هستند که نویسنده و کارگردان دارد برای تفنن و ابراز قدرت نویسندگیاش به ما ارجاع میدهد بلکه باید حس کند در آن حادثه قرار دارد و با آنهم ذات پنداری نماید.
من در هنگام اجرای یکی از نمایشهای پروژه نخل سرخ مشاهده کردم که برخی مخاطبان و بینندهها گریه میکردند و حال خوبی پیداکرده بودند. بنابراین اگر ما میخواهیم دفاع مقدس را در پروژه نخل سرخ و یا پروژههایی شبیه نخل سرخ، دنبال کنیم باید ابتدا باور کنیم که دفاع مقدس، یک سرمایه برای ما است و خوبدیدن و خوب روایتکردن از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. امیدواریم که اتفاق بسیار خوبی رخ بدهد و همگان به تقویت آن اهتمام بورزند؛ از اداره کل هنرهای نمایشی تا رسانهها و ابوابجمعی همه در این فرایند نقش عمده دارند و باید نقشآفرینی کنند.
خاطرات و روایتهای بسیار زیادی از فرماندهان رزمندگان ایثارگران آزادگان و حتی مردم عادی که در ارتباط با هشت سال دفاع مقدس بودند و رابطه تنگاتنگی با آن داشتند به شکل انبوه منتشرشده است. آیا شما جایگاه اقتباس را در این مجموعه خاطرات خالی میبینید و آیا آن خلاقیتی که شما به آن اشاره کردید، میتواند همان اقتباس باشد؟ فکر میکنید پروژه نخل سرخ چقدر به این حوزه کمک میکند؟
اول اینکه ما در پروژه نخل سرخ، از هنرمندان بهخصوص نمایشنامهنویسان خواستیم که آثار خیلی خوبی را در این زمینه خلق کنند و دوم، رویکردشان یک رویکرد پژوهش محور باشد و سوم اینکه از نگاه سطحی به موضوعات و رویدادهای دفاع مقدس و درست کردن شخصیتهایی مثل بارزان و بتمن، پرهیز کنند و هدف این باشد که به مفاهیم عمیقی که در هشت سال دفاع مقدس رخ داد و تأثیر آن در سبک زندگی، مشهود است بپردازند. تمام اینها موارد جز از طریق اقتباس، امکان تحقق نخواهد داشت. یعنی شما حتماً باید به خاطرات، کتابها و تاریخ شفاهی کسانی که درصحنه دفاع مقدس ولو بهعنوان تماشاچی حاضر بودند، مراجعه کرده تا یک کار خوب خلق کنید. بنابراین اگر فاکتور اقتباس را قلم بگیرید، آن برون دادی که مدنظر است بهطورکلی ارزشی نخواهد داشت. چون پرداختن به موضوعاتی است که مابهازای خارجی ندارند و کسانی که نگاه میکنند، متوجه میشوند اینیک داستان حقیقی نیست.
با توجه به اینکه شما این آثار را از نزدیک دیدهاید گروهها تا چه اندازه به محتوای مدنظر پروژه نخل سرخ نزدیک شده و آن را پررنگ کردهاند؟
فکر میکنم قریب به هفتادتا هشتاد درصد متنها متناسب با اهداف موردنظر ما بود و این درصدی که اشاره کردم، شامل متنهایی بود که به اجرا تبدیل و به هدف نزدیک شدهاند. البته برخی متنها هم بودند که نگارش موضوع و حادثه تاریخی در آنها با واقعیت فاصله داشت که آنها با اندک تامل و نگارشی حل خواهند شد.
تا الان چند اجرا را دیدید و در چند شهر حضور پیدا کردید؟
از هفت اجرا در شهرهای کنگان، یاسوج، لردگان، اندیمشک، بروجرد، خرمشهر و شهرکرد.
آیا شما فکر میکنید آمیختن «فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت» با «فرهنگ جامعه» بهوسیله هنر و بهویژه از طریق هنر نمایش عملی میشود؟
بله! دقیقا دراین موضوع با شما همنظر هستم. ما اول باید قبول کنیم که بهطور طبیعی جنگ، تهاجم و تعدی در فرهنگ و هنر جوامع مثل سایر ارکان جامعه از سیاست و اقتصاد اثر خودش را میگذارد؛ اثری که شاید به لحاظ ماندگاری فرهنگ در ژرفای اعتقادات و باورهای جامعه، بسیار عمیقتر از سایر تأثیرات است. چون فرهنگ و هنر مثل خون در رگهای جامعه جاری ودرحکماکسیژن برای جامعه و مردم است. در طول سالیان درازی که از دفاع مقدس میگذرد. اگر مطالعه کنیم، میبینیم که بر اساس موضوع جنگ، آثار هنری فراوانی خلق و ارائهشده است. بهعبارتدیگر پدیده جنگ نقشی مستقیم در خلق آثار ارزشمند توسط هنرمندان کشورهای مختلف مخصوصاً کشور ما داشته است و این مسئله طبقهبندی جدیدی را در حوزه جنگ به وجود آورده است که اصطلاحاً به آن هنر و ادبیات جنگ ومقاومت میگویند.نمونه عالی و بیبدیل آنرا در نمایش «خنکای ختم خاطره» و نمایش «سرباز» درباره دوست و فرمانده خوبم شهیدحاج قاسم سلیمانی دیدم. بنابراین معتقدم ازآنجاکه هنر تئاتر، زوایای گوناگون جنگ را که با جامعه، سبک زندگی، مطالبات اجتماعی و ... ارتباط دارد، به صحنه میبرد و اجرا میکند، بسیار تأثیرگذارتر از هر هنر دیگری مانند موسیقی است. چراکه هم هنر زنده و هم چهره به چهره است و لذا فکر میکنم تأثیرگذاری هنر تئاتر در تبیین حوادث اجتماعی، بهویژه هشت سال دفاع مقدس خیلی بیشتر از هنرهای دیگر است. زیرا قابلیت تطبیق آن با مسائل اجتماعی متمایز از هنرهای دیگر است، وکارکرد خوبی دارد و بهترین اثر را در جامعه میگذارد و اگر به جامعه آماری هم نگاه کنیم اثرگذاری آنرا بیشتر درک میکنیم.
با توجه به اینکه نسل نمایشنامهنویسی ایران در حال جوانشدن است و این نسل هشت سال دفاع مقدس را زیست نکرده است، معتقدید پروژههایی مثل نخل سرخ را باید نویسندههایی بنویسند که موضوعات محتوایی را زیست کردهاند یا قشر جوان نیز میتوانند آثار شایستهای را خلق کنند. پیشنهاد شما برای این نسل جوان چیست؟
برخی از نویسندگان ما در پروژه نخل سرخ در آنزمان زیست نکردند و برخی از حوادثی را که درمتن نمایشنامههایشان نوشته بودند مابازای خارجی نداشت. بهعنوانمثال درباره پالایشگاهی که در آبادان محاصرهشده بود ودراطراف آن درگیری با سربازان عراقی مطرح بود، نوشته بودند یا درباره گروه الاحوازی که تصحیح شد چون چنین واقعهای هرگز درباره محاصره پالایشگاه در آبادان اتفاق نیفتاده بود و گروه الاحوازی هم از سال ۹۰ به بعد نامش به میان آمد و در سال ۵۹ نبوده است.
بنابراین برخی از آنها به دلیل عدم زیست در آنمان این اشتباهات سهوی را که ناشی عدم مطالعه بود را داشتند که البته این نواقص و کاستیها در متنها توسط دوستان در این سفر اصلاح شد. برای همین است که میگویم آنها که در آن زمان زیست نداشتند و در آن موقعیت نبودند، باید به اقتباس روی بیاورند و حتماً کتاب بخوانند و عناصر زندهای که در حادثه زیست کردند را ببینند تا مجبور نشوند به تخیل، پردازند و خداینخواسته آنگاهکه اثرشان به اجرا رسید. مخاطبان و بینندهها بگویند که اصلاً چنین چیزی وجود نداشته است مثل بسیاری از زنجیرهها و اجراهای تئاتری که در حال حاضر شاهد هستیم. بنابراین باید مستندسازی را در نوشتن متن، سرمنشأ و اصل بدانیم وگرنه کار خوبی رخ نمیدهد.
نمایشنامهنویسان در پروژه نخل سرخ چقدر در خلق آثار دستشان باز است و آزاد هستند؟
کاملاً آزاد هستند، منتها باید نزدیک به واقعه بنویسند، بهعنوانمثال وقتی میخواهند در مورد خرمشهر بنویسند، باید حتما اطلاعاتی از حوادث و زمان وقوع آنچه که در خرمشهر اتفاق افتاده است، داشته باشند و موارد مختلفی مثل حضور خانوادهها در هنگام محاصره شهر، جریان دریاقلی و اینکه عراق تا کجای شهر پیش رفته است، موقعیت بهمنشیر و... را بدانند تا دست به خلق اسطورههای تارزانی و افسانهای نزنند.
پس با توجه به این که شما خودتان در منطقه کاملا جنگی زیست کردهاید فکر می کنید این زیست در خلق یک اثر نمایشی می تواند به نویسنده کمک بسیاری کند؟
صد در صد میتواند کمک کند. نویسنده، آن متنی را ارائه میکند که مقرون به واقع است و دیگر گرایشی به خلق قهرمان افسانهای نخواهد داشت چراکه در آنزمان زیست کرده و با واقعیتهای رخداده آشنا است.
پس در اینصورت شرایط برای نمایشنامهنویسان جوان سخت خواهد شد...
خیر! بهنظر من سختی زیادی ندارد. مشکل اصلی جامعه امروز ما معافیت از تفکر است. باید بهسمت مطالعه و کتابخواندن برویم. به سمت پژوهش و تحقیقات میدانی برویم تا بتوانیم آثار خوبی را خلق کنیم. چراکه اگر مطالعه نداشته باشیم یک سوژه ذهنی برایمان پیش میآید و به آن میپردازیم. در انتها نتیجه این میشود که اصلا مابهازای خارجی ندارد. تذکر این نکته را لازم میدانم که بگویم دفاع مقدس سرمایه است. این سرمایه را نباید آتش زد و یا براحتی از دست داد و مورد تحریف قرارداد. بیشک هیچکس در هیچ زمانی با سرمایه خود به این شکل رفتار نمیکند.
در بازدید از آثار خلقشده در پروژه نخل سرخ در شهرها اگر خاطرهای از دیدار با خانواده شهدا دارید، برایمان بگویید؟
بله بهمراه استاد دکتر فرهاد قائمیان و دکتر حسین مسافر دبیر جشنواره بین المللی تئاتر فجر در آبادان به دیدار مادر شهید محمدرضا لایمی زاده که در عملیات کربلای چهاردر جزیره سهیل عراق شهید جنازهاش ۱۲ بعد تفحص گردید و به وطن برگشت رفتیم که خودش در تبادل اجساد شهدا و در بنیاد شهیدآبادان فعال بود و ید طولایی داشت. در این دیدار ایشان خاطرات تلخ وشبرینی را برای ما تعریف کرد که تمامی حضار را به گریه انداخت و دگرگون کرد. این خاطرات توام با معنویت بسیار خوبی بود؛ از خاطرات و خوابهایی که دیده بود و سفارشهایی که به ما و حاضران میکرد، همگی ما را تحت تاثیر قرارداد .در حقیقت شیرینی این سفر، دیدار با مادر این شهید بزرگوار بود و دوم دیدار با ملاصالح آزاده معروف در کتاب ۲۳ نفر بود که شاید داستان آن را شنیده باشید. این دو مورد بسیار روحیه ما را تقویت کرد و باعث شد، مصمم شویم و به این پروژه بهای بیشتری بدهیم. وقتی به جناب آقای آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی گزارش مأموریت را میدادم، ایشان گفتند که استارت این کار را زده و شما محکم پای این کار بمانید و من هم با تمام توان از پروژه، حمایت و پشتیبانی می.کنم. کار اصلی هم همین است. یعنی اگر بخواهیم فرهنگ دفاع مقدس را وارد فرهنگ جامعه کنیم، یک بعد آن نمایشنامهنویسی و اجراهایی است که بهغیراز تهران در شهرهای دیگر کشور نیز باید انجام شود. من در همین فرصت از ایشان تشکر میکنم. اینکار درواقع باقیات و صالحات است که ایشان برای خودشان رقم زدند و البته مسبوق به سابقه هم نیست و نکته کلیدی اینجاست که اینکار برای اولین بار در جامعه هنر تئاتر انجامگرفته است و در اداره کل هنرهای نمایشی این کار تا پیش از مدیریت جناب آقای آشنا وجود نداشته است که جای تقدیر و تشکر دارد. درآخر لازم است از زحمات اساتید خودم که درسهای زیادی دراین سفر از آنها آموختم دکتر اسدی در مدیریت تهیه این آثار وهم کاران ایشان در دفتر پژوهش اداره کل و هنرمندان فرهیخته آقایان قائمیان، وحید لک و حسین مسافر تشکر ویژه نمایم که بهواسطه آنها مسیر این پروژه بسیار سهل و آسان شد. امیدوارم این ایده کارساز و باارزش ادامه یافته وماشاهد اتفاقات خوبتری در این عرصه باشیم.
گفت و گو: سودابه زیارتی