داور بخش جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی در گفتگو با ایران تئاتر تاکیرد کرد:
شاکلۀ موسیقی تعزیه برمدار موسیقی دستگاهی است
اجراهایی که چارچوب و قواعد کار را حفظ نکردندانتخاب نشدند
ایران تئاتر: سید محسن هاشمی که به انتشار ردیفهای آوازی تعزیه در راستای باز زنده سازی و جلوگیری از فراموششدن آنها اهتمام ورزیده، معتقد است، شاکلۀ موسیقی که در تعزیه استفاده میشود برمدار و معیار موسیقی کلاسیک و دستگاهی ایرانی است.
بیستمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی از ۱۴ آذرماه سال جاری در چهار بخش، نمایشهای تخت حوضی (بخش ویژه استاد علی نصیریان)، معرکهها، آیینها و بازیهای نمایشی (یادواره زندهیاد استاد محمد)، مجالس شبیهخوانی (یادواره زندهیاد استاد هاشم فیاض) و مرور نمایشهای آیینی و سنتی اجراشده در سالهای 1398 تا 1400 (یادواره زندهیاد استاد سعدی افشار) به دبیری داوود فتحعلی بیگی برگزار میشود.
ازجمله بخشهای جذاب این جشنواره به مجالس شبیهخوانی اختصاص دارد. جذابیت تعزیه برای مخاطبانش، بیان وقایعی از گذشته است که با نمایش و موسیقی آمیخته شده و درحالیکه مکان او در نقطۀ حال است اما آنچه میشنود، بُعدِ زمانش را به گذشتهای بسیار دور میبرد و همین ویژگی است که تعزیه را برجسته و ماندگار میکند.
برگزاری جشنواره آیینی سنتی بهانهای شد تا گپ و گفتی کنیم با سید محسن هاشمی که در کنار سید عظیم موسوی و علی عزیزی بهعنوان داور بخش مجالس شبیهخوانی آثار ارسالی به این دوره از جشنواره را بررسی کرده است.
سید محسن هاشمی از دوران کودکی و حدود ۴۰ سال است که درزمینهٔ تعزیهخوانی فعالیت میکند، تحصیلکرده رشته موسیقی و عضو هیئتمدیره انجمن تعزیه ایران است. او همچنین به انتشار ردیفهای آوازی تعزیه در راستای باز زنده سازی و جلوگیری از فراموششدن آنها اهتمام ورزیده و معتقد است، شاکلۀ موسیقی که در تعزیه استفاده میشود برمدار و معیار موسیقی کلاسیک و دستگاهی ایرانی است.
با توجه به اینکه شما در این دوره بهعنوان داور بخش تعزیه در جشنواره حضور داشتید و آثار را بررسی و مورد بازبینی قرار دادید، سطح کارها را چطور دیدید؟
روند کلی کار به این صورت است که همه آثار و متونی که برای ورود به جشنواره از سراسر کشور به دبیرخانه ارسال میشوند، مورد بررسی قرار میگیرند. از بین آثار ارسالی، چندین متن انتخاب میشوند و پسازآن، ما این آثار را میبینیم و در ادامه از میان این اجراها برتر ینها را برای حضور در جشنواره انتخاب میکنیم. در این دوره نیز روال به همین صورت بود و تعدادی از آثار و متونی که قوی بودند، انتخاب شدند. آن دسته از آثار و متونی که انتخاب نشدند یا ضعیفتر بودند و یا اینکه از جهات مختلف سطح پایینی داشتند؛ بنابراین قابل انتخاب نبودند و رد شدند. در مورد اجراها نیز به همین منوال عمل شد و اجراهای بسیار ضعیفی که چارچوب و قواعد کار را حفظ نکرده بودند، انتخاب نشدند.
ارزیابی شما از مقایسه آثاری که در گذشته در جشنواره پذیرفته شدند با آثار این دوره به لحاظ محتوایی چیست؟
در هر دورهای تعدادی کار قوی و تعدادی هم کار ضعیف وجود دارد در این دوره هم این مسئله وجود داشت. ما در تعزیه یک سری اصول، قواعد، بایدها و نبایدها داریم که رعایت آنها الزامی است و این اصول بههیچعنوان دلبخواه و سلیقهای نیست. در این دوره برخی کارها واقعاً قوی بودند اما برخی از متون و یا اجراها به لحاظ محتوا و شیوهی اجرا بسیار ضعیف بودند؛ بنابراین آنها که قوی بودند به جشنواره راه پیدا کردند. باید عرض کنم که شرکتکنندگان در جشنواره فکر میکنند کارشان بسیار فاخر و درجه یک است و میتوانند آن اصول و چارچوبهایی را که اشاره کردم و در تعزیه باید رعایت شود، زیر پا گذاشته و کارشان را ارائه کنند؛ رعایت مقامهای موسیقی آوازها، دستگاهها، نغمهها، داشتن یک شعر سالم و درست ازلحاظ وزن و عروض و قافیه ازجملهی بایدهاست؛ بنابراین نمیتوانید یک شعر بدون وزن و قافیه را به خورد مستمع بدهید. وقتی تعزیهخوان فالش میخواند، آوازها، نغمهها و موسیقی توصیفی را رعایت نمیکند، یعنی از حداقلها برخوردار نیست اما متأسفانه تعدادی از آقایان در این حوزه مدعی هستند. ببینید! برخی از فیلمهای ارسالی برای حضور در جشنواره آنقدر از کیفیت نازل و پایینی برخوردار بودند که ما شرم داریم آنها را بهعنوان تعزیه معرفی کنیم. در تعزیه، حتی رنگها هم تعریف و کاربرد دارند و اگر کسی رنگ و موسیقی، ادبیات و آداب مجلس را بلد نباشد، قطعاً کاری بسیار ضعیف را ارائه میکند.
ردیفهای آوازی و موسیقی توصیفی در تعزیه از نظر شما چه جایگاهی دارند؟
شاکله موسیقی که در تعزیه استفاده میشود برمدار و معیار موسیقی کلاسیک و دستگاهی ایرانی است. در همین ردیف موسیقی ایران، احوالات موسیقی مثل احوالات انسان سیال است؛ یعنی در صحنهای که نیاز است رشادت، سلحشوری، دلیری و جنگاوری را به ظهور و بروز برسانید به آوازها، دستگاه و نغمههایی متوسل میشوید که واجد این حالت باشند. از طرفی اگر قرار باشد حالت حزن، غم و اندوه و شیون و گریه را در تعزیه متجلی کنید، نیازمند این هستید که دست به دامن آن گوشهها، آوازها و نغمههایی شوید که واجد این حالت باشند.
و شما ارتباط متقابل بین آواز و تعزیه و موسیقی ردیفهای دستگاهی را چطور بیان میکنید؟
نیاز است، متناسب با صحنهای که قرار است در تعزیه تجلی پیدا کند، آواز و نغمه و گوشه موسیقی را برایش انتخاب کنیم. بهعنوان مثال اگر در صحنهای قرار است «دلیری» را نشان دهیم اما آوازی را انتخاب کنیم که فیالذاته، غم و اندوه است، صحنه مضحکی خواهد شد. موسیقی به کمک تعزیهخوان میآید که حالت شعر را بیان کند. البته ما توقع نداریم تعزیهخوان، موزیسین و موسیقیدان باشد اما از طرف دیگر هم اگر کسی موسیقی را در حد یک تعزیهخوان نشناسد، نمیتواند اثر قابل قبولی را ارائه دهد. بهعنوان مثال در برخی اجراها، گروه موسیقی، دشتی در پردهی «می» را نوازندگی کرده است اما تعزیهخوان، سهگاه میخواند در پردهی «سی»! خب، این ناشیگری بسیار بارز و شاخص است. در تعزیه رسم و سنت است که نیایشها را در آواز بیات ترک میخوانیم که اگر تغییر کند آن حالت نیایش برای شنونده پیش نمیآید؛ بنابراین اصول نانوشتهای در تعزیه وجود دارد که باید بهعنوان سنت و اصالت و هویت تعزیه حفظ شود. حال اگر کسی آن را زیر پا بگذارد به این معنا است که آن شخص اصلاً اِشرافی به تعزیه ندارد. موسیقی تعزیه به کمک شعر و تعزیهخوان میآید که آن حالات را بیان کند مثل موسیقی متن فیلم که به کمک کارگردان میآید و صحنه را توصیف میکند.
که همان موسیقی توصیفی است...
بله در اصل موسیقی تعزیه، همان موسیقی توصیفی است و اگر قواعد مربوط به آن جابهجا گردد، کار مضحک میشود.
اینکه میگویند اگر تعزیهخوان بخواهد موسیقی دستگاهی را دنبال کند از موسیقی تعزیه عقب میماند تا چه اندازه درست است و آیا شما با این حرف موافقید؟
ما در تعزیه، عیناً موسیقی دستگاهی و ردیفهای آوازی را پیاده میکنیم. اگر کسی بخواهد تعزیه بخواند، الزاماً باید به اندازه یک تعزیهخوان به ردیف موسیقی دستگاهی اِشراف داشته باشد و توانایی اجرای آن را نیز داشته باشد. اگر ردیف را به اندازهی نیاز نشناسد، نمیتواند موفقیتی در این عرصه کسب کند. این مقدمات کار تعزیه است. البته اگر تعزیهخوان، موسیقیدان هم باشد که چه بهتر.
آیا موسیقی در تعزیه امکان رشد دارد؟
بله رشدی که در موسیقی تعزیه اتفاق افتاده است، گویای همین واقعیت است. در گذشته اگر کسی تعزیه میخواند، توانایی اجرای ۲۰ تا ۳۰ گوشه را درمجموع داشت اما الآن به تعداد گوشهها افزوده شده است. در تعزیه قانون نانوشتهای وجود دارد که شعر باید با همان مقام و ملودی و آواز خوانده شود اما در جاهایی هم دست خواننده باز است و حق انتخاب و اعمال سلیقه دارد؛ اما خب! در جاهایی هم نمیتواند از قوانین تخطی بکند.
خلأ آموزش را درزمینهٔ تعزیه تا چه اندازه میبینید و آیا بهطورکلی وجود این خلأ را قبول دارید؟
البته من قبول دارم که در آموزش، قدری دچار مشکل هستیم. چراکه اگر این مشکلات وجود نداشت، شاهد ارسال کارهایی با ضعفهای بسیار زیاد به جشنواره نبودیم؛ اما پیشنهادی برای دوستانی دارم که کارشان در جشنواره پذیرفته نشده و معترض هستند. به نظر من آنها حتماً باید دورههای آموزشی را نزد اساتید و پیشکسوتان بگذرانند و موسیقی، ادبیات، نمادها، رنگها و غیره را بشناسند. بدون آموزش، همین است که شخص مدعی میشود چندین سال سابقه تعزیه دارد اما چون آموزش ندیده است و اصول و قواعد را نمیداند به بیراهه میرود. در عصر امروز، دسترسی آسان به فضای مجازی و نیز وجود فیلمها و سیدیها از اجراهای دهههای گذشته، میتواند برای دوستان ثمربخش باشد؛ بنابراین تأکید من این است که برای ورود به این حوزه باید آموزش و یادگیریِ اصول و قواعد تعزیه، سرلوحهی کار قرار بگیرد.
گفتگو از سودابه زیارتی