گفتوگوی ایران تئاتر با فتحالله طاهری بازیگر پیشکسوت نمایشهای ایرانی؛
بی هنر شو که هنرهاست در این بیهنری!
اگر نیاز به هنرپیشهای مسن نباشد، حتی به ما زنگ هم نمیزنند
ایران تئاتر: چهرهاش برای بسیاری از ما آشناست؛ بهخصوص کسانی که مخاطب پروقرص سریالهای تلویزیونی هستند؛ اما بازیگر پیشکسوت ما سابقه طولانیتر از این حرفها در عرصه بازیگری در نمایشهای ایرانی دارد.
فتحالله طاهری، بازیگر تئاتر،سینما و تلویزیون، به گفته خود از سالهای آخر دهه 40 در تماشاخانههای لالهزار روی صحنه رفته است. او در آثاری بسیاری از جمله سریالهای «سه در چهار»، «متهم گریخت» و فیلم سینمایی «محمد رسولالله» و ... حضور داشته است. طاهری شیفته نمایش ایرانی است و با افتخار میگوید که عمده بازیهایش را در این گونه آثار انجام داده است.
به بهانه سابقه فراوانش در حاجیپوشی در سیاهبازی و سایر آثارش با او گفتوگو نشستیم و از سالهای گذشته تا شرایط امروز تئاتر ایرانی و نمایشهای آیینی و سنتی حرف زدیم.
امسال ظاهرا نمایشی در جشنواره آیینی و سنتی ندارید؟
نه متأسفانه؛ امسال به دلیل مصدومیت زانو خانهنشین شدهام و نتوانستم کاری انجام دهم.
آخرین دورهای که در جشنواره شرکت کردید چه دورهای بوده است؟
همین دوره قبل جشنواره در نمایش حسن عظیمی کار کردم.
برای ما از کار کردن در فضای جشنواره آیینهای سنتی بگویید...
چه بگویم؛ ما میگوییم خوب است شما هم همین را بگویید. متأسفانه زمانی رسیده که هر فردی دوست دارد کاری در جشنواره ارائه دهد اما کارگردان و تهیهکننده هر پولی را در این راه هزینه کنند، برگشتی در کار نیست. این روزها نمیشود روی هیچچیز حساب باز کرد. بازیگر باید بیاید روی صحنه کارش را انجام بدهد و برود.
در کارهای سنتی و آیینی در این سالها تهیهکننده حرفهای نداشتهایم؟
متأسفانه از ابتدای کار هم تهیهکننده حرفهای نداشتیم. اصولاً کارهای سنتی و آیینی بر مبنای قرارداد با گیشه است. نمایش «عروسی ننه غلامحسین» را با آقای فتحعلیبیگی کار کردم. خوشبختانه این کار از آن دسته از کارهایی بود که زیاد دیده شد. این تئاتر حدوداً هشتصدوهفتاد بار در تالارهای مختلف مثل تالار لالهزار، دماوند، محراب و چند تالار دیگر روی صحنه رفت؛ قرارداد این کار هم با گیشه بود.
کار تئاتر را از کی شروع کردید؟
من یکی از شاگردان مرحومان مجید شهباز و محمد ابطحی هستم. در آن زمان تئاتری در لالهزار بالای تئاتر پارس نبش کوچه مرجان بود که ما آنجا روی صحنه میرفتیم. مدتی بعد از انقلاب من وارد بنیاد شهید شدم؛ اما الآن بعد از این همه سال فعالیت هنری هنوز مستأجر هستم و در یک خانه شصتمتری با ماهی پنج تا شش میلیون اجاره زندگی میکنم. این نتیجه چندین سال کار کردن ماست و پول حاصل از این هنر اصلاً در شرایط این روزهای جامعه تأمینکننده نیست. اگر کسی نیاز به هنرپیشهای با سن و سال ما نداشته باشد، حتی به ما زنگ هم نمیزنند.
تاکنون چند نمایش را اجرا کردهاید؟
تعداد نمایشها را دقیق نمیدانم. من از قبل از انقلاب شروع به کار کردم و بعد از انقلاب هم وارد بنیاد شهید شدم و کار خودم را ادامه دادم. از سال شصتوشش تا الآن هم با آقای فتحعلیبیگی مشغول به کار هستم. بیشتر کارهایی که در این سالها انجام دادم ایرانی و سنتی بوده جز یکی از نمایشها به نام «تئاتر آقای شادی» نوشته دیویدمامت که کاری متفاوت بود.
خود شما بیشتر روی کدام نوع از نمایشها گرایش دارید؟
مردم بیشتر من را با کارهای سنتی و مذهبی میشناسند. تعزیهخوانی و سیاهبازی نقشهایی است که با آن در این سالها به روی صحنه رفتهام.
تعزیهخوانی را از کجا شروع کردید؟
من تعزیهخوانی را از 12 سالگی در گرمسار شروع کردم. من به این نمایش آیینی علاقهمند بودم و همیشه برای تماشای آن میرفتم. خدا رحمت کند هاشم فیاض را؛ او در گرمسار همیشه نقش شمر را بازی میکرد و همه او را بهعنوان «هاشم شمر» میشناختند. در آن زمان من و دوستانم از مدرسه فرار میکردیم تا بتوانیم پای تعزیه بنشینیم. همان عشق کودکی به تعزیه ما را به این راه هنری کشاند.
سالهای اخیر بیشتر کجاها اجرا داشتید؟
من هر سال در شهرستان گرمسار این نقش را اجرا میکنم.
از مسیری که در زندگیتان طی کردید، رضایت دارید؟
اگر دوباره متولد بشوم دیگر سراغ این کار نمیروم. میروم دنبال کاری که پول در آن باشد. فروغی بسطامی در یکی از غزلیاتش میگوید: «تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید/ بی هنر شو که هنرهاست در این بیهنری».
آینده نمایشهای سنتی را چگونه میبینید؟
چه بگویم؛ نمیدانم چه سری در آن نهفته است. امروزیها دیگر علاقهای به این نوع از نمایشها ازجمله سیاهبازی ندارند. سیاهبازی زمانی خواهان داشت؛ من و داوود داداشی در اکثر قهوهخانههای تهران آن را اجرا میکردیم. از قهوهخانههای عالیقاپو، هزاردستان گرفته تا غذاکده آبان اما الآن هیچ خبری از آن نمایشها نیست. نحوه ارزشگذاری برای این نوع از کارهای سنتی بسیار مهم است اما هیچکس دیگر برای نگهداری آن تلاش نمیکند.
شما از متولیان فرهنگی و مدیران تئاتری کشور در این راستا چه انتظاری دارید؟
مهمترین وظایف مدیران، فرهنگسازی است که اگر برای آن تلاش کنند قطعاً میتوانند محبوبیت این نمایشها را به مردم برگردانند. ما رسانه ویژهای مانند تلویزیون داریم اما متأسفانه هیچ کاری برای نمایشهای ایرانی در آن انجام نمیشود. درصورتیکه تعزیهخوانی و سیاهبازی در دسته نمایشهای سنتی و آیینی این کشور قرار دارد و نمایش اصیل ایرانی است. خدا بیامرزد مرشد ترابی را؛ او شاهنامهخوانی میکرد اما کسی دیگر متولی این کارها نیست. ما جوانان بااستعداد زیاد داریم اما چه بگویم؛ کسی نیست که آنها را حمایت کند و راه را برای زنده نگهداشتن تاریخ نمایشی کشور به آنها نشان دهد.
'گفت و گو از حسین محمدیانی