در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با افسانه ماهیان، بازیگر نمایش”نقل زنان سنگی”

بعضی از بازی‌ها اغراق‌آمیز است. پر از غلو است و من نمی‌دانم این نوع بازی‌ها کی وارد تئاتر ما شده. این نوع بازی متعلق به اجراهای آکروپلیس است و برای همین همیشه از این نوع بازی‌ها فراری‌ هستم.

بهاران بنی‌احمدی:
افسانه ماهیان یکی از چهره‌های شناخته شدة تئاتر است. سال گذشته بازی در نمایش”مکبث” را در کارنامه خود ثبت کرد و امسال با بازی در نمایش”نقل زنان سنگی” نوشته چیستا یثربی و به کارگردانی شیوا بلوریان توانست توانایی خود را در نمایش‌های سنتی نیز بسنجد.
وی با وجود حضور در نمایشی کاملاً زنانه هنوز معتقد نیست که این نمایش”نقل زنان سنگی” نمایشی فمینیستی است. با این حال، حال و هوای زنانه اثر را مهمترین نقطه تمایز این نمایش با آثار مشابه می‌داند.
در تالار نو، روی صندلی‌های تماشاگران درباره زنان سنگی با هم صحبت می‌کنیم، زنانی که او بیشتر ترجیح می‌دهد آنها را بازی کند تا درباره‌شان شعار دهد.
اولین چیزی که درباره”نقل زنان سنگی” به نظر می‌رسد حضور نقالی زنانه است...
این دیدگاه نویسنده است و من درباره آن نه دفاعی دارم و نه تعصبی. راجع به این مسئله من نمی‌توانم حرفی بزنم چون اصلاً دغدغه‌ام نیست. این متن زاییده تفکر نویسنده است و یثربی درباره نقالی زنانه بیشتر می‌تواند توضیح بدهید.
به هر حال شما به عنوان بازیگر می‌توانستید این نمایش را انتخاب نکنید...
مسلماً. ما در تحلیل‌هایی که کردیم به نتایجی رسیدیم البته من خودم را غرق مسائل زنان نکرده‌ام و هرگز هم نخواهم کرد ولی در وهله اول به نظر من نمایشنامه باید به موقعیت‌های دراماتیک فکر کند تا اثری جذاب شود اینکه دو زن آن را بازی کنند توافق نویسنده و کارگردان است. ممکن بود اصلاً دو تا مرد هم آن را بازی کنند. اصلاً مسئله این نیست.
یعنی اعتقاد دارید فرقی نمی‌کرد دو تا مرد بازی کنند؟
نه این را نمی‌گویم. اما می‌گویم به آن معنای فمنیستی که شما فکر می‌کنید نیست.
دو تا زن دوره گرد هستند که داستانی را نقل می‌کنند. همین.
در مورد این محیط زنانه صحبت کنید. کارگردان، نویسنده و بازیگران همه زن هستند.
این موضوع به دو سال پیش برمی‌گردد من سال‌هاست با چیستا یثربی دوست هستم. وقتی گفت متنی را دارد خوشحال شدم بعد از آن شیوا بلوریان با من تماس گرفت و آشنایی‌مان با هم بیشتر شد. این محیط و فضا را خیلی دوست داشتم اما نه به این دلیل که همه زن هستیم. اصلاً هنر زن و مرد ندارد. بعد از دو سال که دوباره قرار شد تمرین کنیم، مهم این بود که رنگ و بوی بهتری به کار بدهیم. دیگر زنانه بودن جمع مطرح نبود بلکه طی این سال‌ها این قدر از این نوع آثار دیده‌ایم که تکراری شده. به هر حال به دلیل نو بودن ایده‌های بلوریان فکر می‌کنم، توانستیم شیوه‌ای متفاوت و خاص را اجرا کنیم و مسلماً اینکه همه ما زن بودیم کمی اجرا را متفاوت‌تر کرد.
این اولین تجربه شما در یک اثر نقالی است؟
یک بار هم چند وقت پیش”واقعه در مجلس سودابه خوانی” نوشته”حسین کیانی” را در دست داشتم تا کارگردانی کنم. آن نمایشنامه قصه زنانی بود که در مجالس شادی‌آور نمایش اجرا می‌کردند و تصمیم داشتند مجلس سودابه‌ خوانی را نیز اجرا کنند. البته آن اصلاً نقالی نبود ولی نوعی از نمایش‌های سنتی ایران بود.
برای اجرای این نمایش اکثر الگوهای قبلی شما مردان بودند چطور با شیوه‌ای جدید که نقالی زنانه بود کنار آمدید؟
بله، واقعیت همین بود. همه الگوها مردانه بود اما سعی کردیم دچار اغراق‌های مردانه نشویم.
جالب این جاست مشاور و بازیگردان نمایش‌تان هم مرد بود. نظر ایشان چه بود؟
بله. محمد حاتمی همیشه به ما گوشزد می‌کرد که دچار غلو و مردانه بازی کردن نشویم. اصرار من و محمد حاتمی این بود که سعی نکنیم از مردان شبیه‌سازی کنیم. حتی جایی که در صحنه مردی کنار دختر بچه می‌آید سعی کردم شبیه مردان بازی نکنم. چون مگر من چقدر می‌توانم صدایم را کلفت کنم؟ اگر مردانه بازی می‌کردیم مصنوعی می‌شد و کسی باور نمی‌کرد.
شما سراغ اثری رفتید که متعلق به نسل‌های پیش است مخاطبان شما از چه نسلی بودند؟
این یک قصه است. قصه ساده‌ای که دو زن تعریف می‌کنند. از بچه‌دار شدنشان، ازدواج و... و این داستان را همه می‌فهمند. داستان پیچیده‌ای ندارد و نسل امروز هم می‌فهمند.
در مورد دیالو‌گ‌ها چطور؟
در مورد دیالوگ هم چیستا یثربی دو پهلو عمل کرده‌ نه آنقدر زبان پیچیده‌ای دارد که قابل فهم نباشد و نه خیلی ساده است. اما تماشاگر می‌تواند بفهمد.
پارادوکس بین بازی سنتی و طراحی صحنه مدرن را چطور در آوردید؟
ما سعی کردیم از اغراق‌ها دوری کنیم چون خود من به شخصه از این نوع بازی‌ها بی‌زارم.
بی‌زار؟
بله. این نوع بازی‌ها اغراق‌آمیز است. پر از غلو است و من نمی‌دانم این نوع بازی‌ها کی وارد تئاتر ما شده. این نوع بازی متعلق به اجراهای آکروپلیس است و برای همین همیشه از این نوع بازی‌ها فراری‌ هستم.
و فکر می‌کنم یکی از دلایل قطع ارتباط مردم با این نوع تئاترها همین است.
بله، خود من به عنوان تماشاگر نمی‌توانم چنین بازی‌هایی را تحمل کنم. تماشاگر هم مسلماً استقبال نمی‌کند.
به عنوان بازیگر چقدر برایتان مهم است که سالن پر از تماشاگر باشد؟
این قانون تئاتر است اگر یک نفر هم بیاید ما باید اجرا کنیم. تفاوت تئاتر با دیگر هنرها در همین زنده بودن آن است. بازیگر دوست دارد هر کاری می‌کند برای تماشاگر باشد پس مسلماً مهم است که سالن پر از تماشاگر باشد. اما متاسفانه تبلیغات تئاتر ما ابتدایی‌ترین نوع تبلیغات است و تماشاگران کمی را جذب می‌کند.
و درباره بازی‌تان در انتهای کار صحبت کنید. اجرای پرنده شدن، باد شدن و .... به ابتدایی‌ترین شکل ممکن است.
ما این‌ها را به توافق رسیدیم. صحنه به ما اجازه نمی‌دهد بیشتر مانور دهیم. به عبارتی مجبور شدیم، طرح‌های خیلی خوبی بلوریان و منوچهر شجاع داشتند اما صحنه این اجازه را به ما نمی‌داد و ما تنها با یک فیگور ساده و افکت مجبور شدیم آن طرح‌ها را اجرا کنیم.