در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با شیرین بزرگمهر، مدیر واحد تئاتر دانشکده سینما ـ تئاتر

خیلی‌ها خود را علاقه‌مند و شیفته تئاتر نشان می‌دهند و بعد از آنها می‌پرسیم تا حالا تئاتر دیده‌اند؟ می‌گویند نه. حق هم دارند چرا که برای گذشتن از سد کنکور وقت تئاتر دیدن نداشته‌اند.

بهاران بنی احمدی :
شیرین بزرگمهر که تحصیلات خود را در رشته طراحی صحنه و لباس در یکی از دانشگاه‌های آمریکا به اتمام رسانده است، از سال گذشته در سمت مدیر گروه دانشکده”سینما و تئاتر” مشغول به کار شده است.
به زعم دانشجویان وی از موفق‌ترین مدیران تئاتری دانشگاهی به حساب می‌آید و بعضی‌ها معتقدند که در یک سال اخیر دانشکده سینما ـ تئاتر صاحب بهترین سالن تجربی دانشجویی در بین دانشگاه بوده است.
شیرین بزرگمهر یکی از بانیان طرح تغییر واحدهای درسی رشته نمایش است که به همین بهانه با او به گفت‌وگو نشستیم تا دلایل ارائه این طرح را از زبان خود او بشنویم.
شنیده‌ایم به تازگی در حال مطالعه برای تغییر واحدهای درسی رشته نمایش هستید. چه نقص‌هایی در شرح درس‌های فعلی وجود داشت که لزوم این تغییر را احساس کردید؟
به نظر می‌رسد واحدهای فعلی رشته نمایش بسیار عجولانه طراحی شده است، اولین مشکل این است که ما به طور کلی هدفمان از آموزش در این رشته مشخص نیست یعنی هنوز برایمان روشن نیست که هدف سیستم آموزشی، پرورش چه نیرویی است؟
به نظر می‌رسد هر استادی با شرح کلی درسی که پیش رو دارد تفسیری متفاوت از آن واحد را مدنظر می‌گیرد و طبق تفسیر خود پیش می‌رود...
دقیقاً. عناوین دروس مبهم است. شرح دروس قابلیت تفاسیر متفاوت را می‌دهد. همچنین ما شرح درو‌س‌ یکسان با عناوین متعدد داریم یعنی می‌توانند برخی واحدهای درسی در هم ادغام شوند. کاستی بعدی، آشفتگی در آرایش دروس است. چه به صورت عمودی و چه افقی. اینکه همزمان در یک ترم چه دروسی ارائه شود و بعد در ادامه این دروس چه دروس دیگری مکمل آن باشد.
مشکلی که به نظر می‌رسد بسیاری از دانشجویان رشته نمایش با آن مواجهند عدم تعادل بین دروس نظری و عملی است...
بله. مشکل دیگر همین است. جدایی غیرقابل توصیف دروس نظری از عملی. گاهی کار عملی بدون پشتوانه نظری انجام می‌شود و گاه برعکس. مثلاً نظریه استانیسلاوسکی برای بچه‌ها به صورت نظری باز نمی‌شود. بچه‌ها نظریة استانیسلاوسکی را مطالعه نمی‌کنند و بعد وارد حوزه عملی می‌شوند.
نکته بعد فقدان دروس مربوط به مباحث جدید و فن‌آوری‌های نو تئاتر است که در حال حاضر در دروس دانشگاهی ما وجود ندارد و وجود آن الزامی است. عمدتاً مشکلات ما در حوزه دروس عملی این است که نه برای استاد و نه برای دانشجو روشن نیست که دروس کارگاهی قرار است به کجا بیانجامد و در آن چه اتفاقی قرار است بیافتد. همچنین دروس گاه آنقدر سنگین است و مباحث مطرح شده آنقدر زیاد است که متناسب با تعداد ساعات درسی نیست و ما در این زمینه هم با عدم تعادل مواجهیم. به طور کلی دروس متناسب ساعات تحصیلی یک ترم نیست.
در مورد دانشجویان سال اول گاه پیش می‌آید که سرخورده می‌شوند و آنچه از دانشگاه توقع داشتند و به خاطرش آن همه زحمت کشیدند را دریافت نمی‌کنند و به عبارتی جواب نمی‌گیرند. برای جلوگیری از این سرکوب و سرخوردگی چه برنامه‌ای را در نظر دارید؟
دو ترم اول ورود دانشجویان با دروس عمومی پر می‌شود و گاه درک برخی دروس ارائه شده در ترم‌های اول برای دانشجو ممکن نیست. به طور مثال درسی مثل تاریخ فلسفه اشتباه است که در ترم‌های اول ارائه شود چرا که مبحث سنگین است و دانشجو را از فضای عملی و پرنشاطی که به خاطر آن وارد دانشگاه شده است کمی دور می‌کند. من فکر می‌کنم ارائه دروسی که دانشجو را وارد حیطه عملی می‌کند می‌تواند به نشاط او بسیار کمک کند نه اینکه دانشجو بین‌ دروسش سرگشته بماند و در آخر هم نتوانند مطالعاتش را جمع‌آوری کند.
بعد از انقلاب فرهنگی و تدوین واحدهای آموزشی رشته تئاتر بحث تغییرات در این سیستم بارها و بارها پیش آمده آیا تاکنون تغییراتی در سیستم آموزشی داده شده یا این پروژه برای اولین بار مطرح می‌شود؟
تنها کاری که طی این سال‌ها شده حذف تعدادی از واحدهای درسی است. به نظر من با توجه به افزایش رو به رشد دانشجویان تئاتر و نیاز کشور به متخصصین کارآمد در این رشته، کل برنامه آموزشی باید دچار تغییرات شود. این فعالیت مدتی پیش از طرف وزیر علوم و فن‌آوری انجام شد که در آن قرار شد دروس زائد دانشگاهی حذف شود. من درباره رشته تئاتر می‌توانم بگویم نه تنها واحد‌هایی باید حذف شود که واحدهایی هم باید اضافه شوند تا کاستی‌ها را بتوانند پر کنند و این کار نیاز به مطالعه و بررسی بسیار دقیقی دارد.
شما به عنوان مدیر گروه رشته نمایش در دانشکده سینما تئاتر چقدر این بررسی و مطالعه را در دانشکده سینما ـ تئاتر انجام دادید؟
گروه نمایش به طور مداوم نیاز به انرژی تازه دارد. دائم باید نتایج و نمرات دانشجویان را بررسی کنیم، با آنها به گفت‌وگو بنشینیم و مطالعاتشان را در این زمینه بالا ببریم. سال گذشته پلاتوی مرکزی را بازسازی کردیم و آن را مجهز به سیستم‌های استاندارد یک سالن تجربی و دانشجویی کردیم و خوشبختانه نتایج بسیار خوبی هم گرفتیم. این سالن کمک می‌کند بچه‌ها با امکانات بهتر بتوانند کار کنند.
الگوهای شما برای تغییر در واحدهای درسی چه منابعی است؟
تیم ما واحدهای درسی لازم چندین دانشگاه معتبر دنیا را بررسی کرده است و به نتایجی برای اضافه کردن برخی واحدهای ضروری رسیده است مثلاً”پرفورمنس” یکی از آن واحدهای ضروری است.
شما به واحدهای ضروری اشاره کردید اما آیا اساتید ما هم قادر به تدریس فن‌آوری‌های نوین تئاتر هستند؟ آیا کسانی را برای تحصیل به خارج از کشور فرستاده‌ایم که آموزه‌ها را به دانشجویان خودمان منتقل کنند؟
شما درست می‌فرمایید تئاتر از غرب به ما رسیده است و نیاز به مدرسان کارآمد دارد. من نمی‌گویم ما استاد نداریم اما استاد کم داریم. درست است که برخی از این واحدها ضروری هستند اما با تمام احترامی که نسبت به همکارانم دارم، می‌پرسم چند نفر از ما این شیوه‌ها را تجربه کردند تا بتوانند آموزش بدهند؟
خیلی از واحدهای درسی واحدهای تازه‌ای در جهان است که احتیاج به آموزه‌های جدید هم دارد و یکی از مشکلات این است که ما افرادی را که با بورسیه به خارج بروند و تحصیل کنند کم داریم، کسانی هم که با هزینه‌ شخصی رفته‌اند الزامی برای ماندن که خدمت کردن نمی‌بینند.
پس انگشت اتهام شما به سوی سیستم آموزشی و اساتید است؟
من اینجا به هیچ کس اتهامی نمی‌زنم. اما در مورد دانشجویان باید بگویم که نحوه ورود آنها به این رشته غلط است. گزینش ما بر مبنای معیارهای واقعی نیست. وقتی همه رشته‌ها حق دارند در کنار رشته خود هنر را انتخاب کنند همین طور می‌شود و این افراد به دلیل توانایی در دروس عمومی رتبه‌های خوبی می‌آورند و قبول می‌شوند که این معیار درستی نیست.
سال گذشته 1500 نفر برای مصاحبه تئاتر دعوت شدند. کجای دنیا چنین است؟ این 1500 نفر باید طی ده روز گزینش شوند. اصلاً امکان‌پذیر نیست. هر چقدر هم که ما مصاحبه‌‌کننده‌های با تجربه‌ای باشیم باز هم نمی‌شود انتخاب درست را تشخیص داد خیلی‌ها خود را علاقه‌مند و شیفته تئاتر نشان می‌دهند و بعد از آنها می‌پرسیم تا حالا تئاتر دیده‌اند؟ می‌گویند نه. حق هم دارند چرا که برای گذشتن از سد کنکور وقت تئاتر دیدن نداشته‌اند. در نهایت خیلی‌ها وارد این رشته می‌شوند که بعد می‌فهمند اصلاً این رشته را دوست ندارند. اینجا دیگر ضعف استاد‌ها نیست چون من اساتیدی را که اطرافم هستند، می‌بینم آنها کمال دلسوزی را دارند و اطلاعاتشان را دائماً به روز می‌کنند تا در اختیار دانشجویانشان قرار دهند.
یک انتقاد دیگر به نحوه گزینش گرایش‌هاست، این که دیگر دست خودتان است!
انتخاب گرایش به نمرات دانشجو در آن درس برمی‌گردد اما مهمتر از همه علاقه دانشجو است. گاه نمره اصلاً مهم نیست ممکن است به هر دلیل نمره دانشجو کم شده باشد اما با صحبتی که با استادش می‌کنیم متوجه می‌شویم توان ورود به آن گرایش را دارد، یا برعکس گاه دانشجو نمره خوب گرفته اما استادش تشخیص می‌دهد به درد آن گرایش نمی‌خورد.
ابتدای بحثتان مطرح کردید که یکی از کمبودها معین نبودن هدف آموزش در نظام آموزشی رشته نمایش است. با همه این بحث‌ها طرح پیشنهادی شما این هدف را معین کرده که می‌خواهد چه نیروی پرورش دهد؟
بله در حال بررسی هستیم که ببینیم چه کار می‌شود کرد.
به عنوان آخرین سوال فکر می‌کنید دانشگاه‌های ما باید آموزش عمومی(general) تئاتر را دنبال کنند یا تخصصی شوند؟
ببینید اگر بخواهیم تخصصی کار کنیم یعنی مثلاً(school of desin) را پرورش دهیم، باید دانشجو را فقط در طراحی صحنه متبحر کنیم. مثلاً انواع طراحی صحنه را به او یاد دهیم، که بخشی از آن طراحی (stage) است. در تخصصی کار کردن باید دروس عمومی‌تر را حذف کنیم و به جای آن دروس تخصصی‌تری را جایگزین کنیم. اما اگر بخواهیم تئاتر(general) یاد دهیم برعکس است. فقط این یادمان باشد که در خارج از کشور وضعیت فرق می‌کند آنها از قبل از دبستان با رشته‌شان آشنا می‌شوند و تئاتر را می‌آموزند باید ببینیم در ایران کدام روش بیشتر به درد می‌خورد!