دکتر فرشید ابراهیمیان: انسان، فلسفه و دموکراسی تئاتر را شکل میدهند
به گزارش سایت ایران تئاتر، دکتر ابراهیمیان در آغاز صحبت فلسفه را یک چارچوب و دستگاه فکری برای تبیین همه شئون و عرصههای زندگی و حیات بشر عنوان کرد و آن را عنصری معرفی کرد که در طول تاریخ هنر و حتی در آثار باقی مانده از عصر دیرینه سنگی متجلی است.
نشست پژوهشی مجموعه تئاترشهر روز گذشته با حضور دکتر فرشید ابراهیمیان برگزار شد و درباره تاریخ بروز فلسفه و تاثیر فلسفه هنر بر تئاتر در این جلسه صحبت شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، دکتر ابراهیمیان در آغاز صحبت فلسفه را یک چارچوب و دستگاه فکری برای تبیین همه شئون و عرصههای زندگی و حیات بشر عنوان کرد و آن را عنصری معرفی کرد که در طول تاریخ هنر و حتی در آثار باقی مانده از عصر دیرینه سنگی متجلی است.
وی توضیح داد:«به دلیل عدم وقوف و آگاهی هنرمند عصر دیرینه سنگی از جهان و لزوماً فقدان ذهنیت شکل گرفته، به کار بردن لفظ فلسفه به عنوان پشتوانه ترسیم این اشکال، مجادلهآمیز است اما میتوان تصور کرد که او واجد تصوری خام از جهان بوده و این تصاویر حاصل آن تصورات است. این فلسفه یا نگاه آمیخته به نوعی جادوست که از این دیدگاه ناشی میشود که تصویر حیوان بر دیوار غار، مالک حیوان است.»
وی در مرور دوره نو سنگی یا عصر کشاورزی با اشاره به ساکن شدن بشر و دور شدن او از پریشانی و آشفتگی گفت:«تغییر نحوه زیست انسان، نگره او به زندگی را تغییر داد. از دل این تغییر، هنر آنیمیستی که در سردیسها و هنرهای تجسمی متبلور شد، بیرون آمد. جهان آرام آرام از حالت تخت و یکنواخت بیرون آمده و دو پاره میشود. انسان در این دوره برای جهان قائل به روح میشود. مرگ و بازگشت روح در طبیعت و انسان مطرح میشود. پس به ستایش این ارواح و نیروهای غیبی میپردازد. آثار ناتورالیستی محض به آثار سمبلیستی تبدیل میشوند.»
وی با مرور شکل حکومت و اعتقادات مصری و زندگی پس از مرگ، فلسفه تناسخ را مطرح کرده تحول تاریخ هنر این سرزمین را تا بروز اندیشه توحیدی معرفی کرد.
در بخش بعدی این جلسه، تاریخ فلسفه و هنر چین و هند، تصاویر اژدها و پیکره بودا بر دیسکها، رقص شیوا و نشانههای درج شده در این تصاویر تا تصویر مسیح بر صلیب و نشان دادن شهری متعلق به قرن پانزدهم در پشت سر او را به لحاظ فلسفی مورد تحلیل قرار داد.
وی تصریح کرد:«در این دوران تاریخی که آغاز تفکر است، هنر تئاتر مجال حضور نداشته و به همان شکل آئینی و نمایشی باقی میماند. به بیان دیگر از مرحله اسطورهای به مرحله فلسفی عبور نکرد زیرا هنر نمایش دراماتیک برخلاف هنرهای دیگر نه تنها واجد خصلت بیانی است بلکه از"زبان" نیز برخوردار است.»
وی زبان را عامل اصلی انتقال اندیشه فلسفی در لفظ و بیان به شکل نمایش کنایی عنوان کرد و افزود:«این خصلت در هیچ یک از هنرها مانند موسیقی، نقاشی، پیکرتراشی و معماری وجود ندارد. لذا تئاتر به عنوان هنر فلسفی که اندیشههای خود را(غیر از بیان نمایشی) به زبان درمیآورد؛ از بدو پیداییاش در یونان ملازم این پشتوانه بوده است.»
وی تصریح کرد که تئاتر هنری است که همراه دموکراسی و اومانیسم از یونان برخواسته و افزود:«انسان و فلسفه و دموکراسی سه ضلع مثلثی هستند که انسان در راس آن قرار دارد و جامعه واجد آن صاحب تئاتر خواهد شد. این همان چیزی است که در جامعه استبداد زده ما تا صد سال اخیر وجود نداشت. هیچ اثر دراماتیکی خلق نشد و پیشینه چند هزار ساله ادبیاتمان به ادبیات دراماتیک نیانجامید.»
دکتر ابراهیمیان یادآور شد که فلسفه واجد پرسش و پاسخ است و هیچ یک از محققان ما به مرحله فیلسوفی نرسیدند بلکه در مسیر فلسفه تلاشهایی انجام دادهاند.
وی با اشاره به شکست یونان توسط رومیان بربر و نامتمدن و از بین رفتن فضای گفتوگو و دیالکتیک در این سرزمین و بعدها استقرار حاکمیت کلیسا، به افول هزار ساله تئاتر جهان و رشد نمایشهای آئینی در قرون وسطی پرداخت و از دست رفتن اعتبار و آزادی انسان و از بین رفتن دموکراسی و از دست دادن پشتوانه فلسفی را دلایل این افت هزار ساله عنوان کرد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد:«وقتی آزادی نباشد حرفی برای گفتن وجود ندارد و چون حرف نباشد، دیالوگ نیست و چون دیالوگ نباشد از تئاتر خبری نیست.»
وی با مرور تاریخ یونان، تغییر جوامع و دیدگاه انسان در یونان، به تبیین دلایل بروز تئاتر در این سرزمین پرداخت. سپس به دوره رنسانس و رجعت به الگوی یونان باستان اشاره کرد که افکار تردیدآمیز نسبت به اندیشههای پیشین متبلور شده و هیومنیزم رشد کرد.
دکتر ابراهیمیان مرگ سارتر را همراه با پایان حیات فلسفه، عامل شکل گیری پلی رایت وشو در تاریخ تئاتر دانسته و توضیح داد:«وقتی انسان مهرهای در ماشین اجتماع، صنعت و اقتصاد میشود اومانیسم به فردگرایی میانجامد، پس پلی رایتها شکل میگیرند. از آن پس شک در وجود انسان به گسترش پست مدرنیسم سوق پیدا میکند. به فردیت و خرد انسان پس از جنگ جهانی دوم شک میشود. خرد او در ابزار مخوف تجلی پیدا میکند. به بیهوده انگاری زندگی دورانی و بروز شو در ادبیات نمایشی میانجامد.»
وی در بخش دیگر این جلسه به پاسخ سوالات مطرح شده از سوی حاضران پرداخت و دلایل رشد نکردن فلسفه در ایران را به حضور ادیان توحیدی و پیامبران که سوالات انسان درباره هستی را پاسخ دادهاند مربوط دانست.
وی هدف از مجادله تز و آنتی تز در تئاتر را رسیدن به اندیشهای متعالیتر عنوان کرد که بدون ارائه به تزی جدید تبدیل میشود و مسلماً آنتی تز به مقابله آن برخواهد خواست و این دیالوگ در نهایت به ارتقاء اندیشگی جامعه میانجامد.
وی شکل گیری مراسم دیو نیزوسی، هنر مصر باستان تاثیر شکل حکومت بر هنر این سرزمین و تاریخ هنر و ادب ایران و تاثیر آزادیهای مقطعی ادبیات در طول تاریخ را برای حاضران مرور و به سوالات آنان پاسخ داد.