در حال بارگذاری ...
خالق مجلس شبیه‌خوانی «لیلی و مجنون» در گفتگو با ایران تئاتر

برخی مکتب نرفته خط می‌نویسند
خدمت ماندگار تلویزیون تئاتر ایران با انتشار تعزیه در عرصه آموزش

ایران تئاتر: بزرگترین مشکلی که امروز در بحث تعزیه داریم اینست که برخی مکتب نرفته خط می‌نویسند. بسیاری از شبیه‌خوانان شیوه اجرایی تعزیه را نمی دانند؛ زیرا پیشکسوتان از دنیا رفته‌اند و چیزی هم به عنوان مکتوب وجود ندارد. بنابراین بهترین جای ارائه این مجالس در جشنواره است.

مهدی دریایی متولد اراک است. در بخش تعزیه و تحقیق در نسخ آن به‌مدت ۲۰ سال کار پژوهشی کرده، ۲۰ مقاله نوشته که بیشتر در مورد نسخ و یا شیوه اجرای تعزیه بوده  و در این زمینه تا امروز، حدود ۳۰ جلد کتاب نیز چاپ کرده است. او شبیه‌خوان، شبیه‌نویس و شبیه‌گردان است و در اجرای مراسم تعزیه از کودکی حضور داشته.

می‌گوید کار تعزیه در خانواده ما از نسل‌های گذشته تا به امروز ادامه داشته است. در سه بخش شبیه‌خوانی، شبیه‌نویسی و شبیه‌گردانی فعال و تنها موزه‌دارخصوصی تعزیه در ایران است. به‌گفته خود او: «در این موزه تخصصی، چیزی حدود سه‌هزار و شصت قطعه از ابزار و آلات تعزیه و شبیه‌خوانی را از دوره صفویه تا دوره پهلوی جمع‌آوری کرده‌ایم که شامل سه بخش البسه و لباس شبیه‌خوانی، آلات و اسباب جنگ و نسخ تعزیه است. نسخ تعزیه گنجینه بسیار مهمی است و به‌نوعی هویت سندی تعزیه را بیان می‌کند.»

حضور او در ادوار مختلف جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی کشور، سبب شد تا لَختی با او هم‌سخن شده تا نادانسته‌هایمان را از تعزیه، قدمت شبیه‌خوانی و مجالسی که در گذر تاریخ خود را از گزند تحریف و بدعت حفظ کرده‌اند، به دانسته‌ها بدل کنیم. دریایی در بیستمین دوره جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی، با مجلس شبیه‌خوانی «لیلی و مجنون»  حضور دارد. در گفتگوی پیش‌رو، درباره‌ این مجلس بیشتر خواهیم خواند.

 

خیلی می پرسند تفاوت تعزیه‌خوانی و مجلس شبیه‌خوانی چیست؟
 تعزیه زیرمجموعه شبیه‌خوانی است و درواقع یک بخشی از شبیه‌خوانی کشور، تعزیه‌خوانی می‌شود. وقتی ما از بُعد امام حسین و عزاداری خاندان پیامبر خارج می‌شویم، تعزیه هشت بخش می‌شود که شامل نسخ اساطیری، نسخ حماسی، موسیقی، اجتماعی، تعزیه‌های قرآنی، علوی و.... است که این‌ها اگرچه در بین عوام وعرف به‌عنوان تعزیه شهرت دارند اما تعزیه قلمداد نمی‌شوند. به عنوان مثال وقتی شما جنگ خیبر را می‌خواهید اجرا کنید، یک پیروزی در این جنگ صورت گرفته است و اگر بخواهیم آن را به‌عنوان تعزیه قلمداد کنیم کار درستی نیست زیرا ما برای فتح خیبر که عزادار نیستیم بلکه به‌خاطر این فتح بزرگ، شاد هستیم. اما در عوام و از منظر بحث اعتقادی به‌عنوان تعزیه جا افتاده است.

ما در بخش‌بندی مجالس، مجالسی داریم که قرآنی و در مورد زندگینامه پیامبران هستند و برای نوشتن آن‌ها از دو بخش تفسیر و ترجمه آیه استفاده می‌شود. مثل مجلس اصحاب کهف، مجلس کشتی ساختن حضرت نوح، مجلس یوسف و زلیخا، یوسف در چاه و ... که این‌ها مجلس قرآنی هستند.

مجالسی همچون لیلی و مجنون از جمله مجالس حماسی و اساطیری هستند. به‌نوعی بعضی از تعزیه‌سراها، تعزیه را از نظر اعتقادی خارج کرده و در منظر تاریخی، نمایشی و عرفانی قرار دادند. مثل مجلس عین القضات همدانی که در مورد عرفان صحبت می‌کند و به تعزیه کاری ندارد. مجلس لیلی و مجنون را بیشتر باید شبیه‌نامه بگوییم. اگر از نسخه آن بخواهیم صحبت کنیم، باید بگوییم شبیه‌نامه لیلی و مجنون اما از بُعد کار، به آن مجلس‌نامه لیلی و مجنون گفته می‌شود که در آن، ازشیوه‌ی اجراخوانی و قراردادهایی که در تعزیه است، استفاده شده. در جایی دیگر، افراد مسائلی که در اجتماع اتفاق افتاده است را مورد استفاده قرار داده‌اند و مجلس‌نامه‌هایی را با استعداد و خوش‌ذوقی نوشته و ساخته‌اند. حتی مجالس سیاسی هم در این زمینه ساخته شده است. مثل مالیات‌گرفتن معین‌البکا که به‌نظر من یک مساله سیاسی است. ببینید! تعزیه در یک دوره‌‌ای پیشرفت کرده و از منظر اعتقادی خارج شده و در بطن جامعه قرار گرفته است.

 

در چه دوره‌ای این اتفاق می‌افتد؟
نقطه اوج تعزیه و شاهکار اصلی  که در تعزیه اتفاق می‌افتد، در دوره ناصرالدین شاه بود که تکیه دولت ساخته می‌شود. البته مستندات و رد‌پاهایی که در این زمینه وجود دارد، از اواخر دوره صفویه دیده شده است. در آن زمان در دوره شاه طهماسب و در اواخر دوره صفویه تعزیه به شیوه‌های ابتدایی اجرا می‌شده و همان نقش‌پوش‌ها و اِلِمان‌ها را در تعزیه انجام می‌داده‌اند.

پروفسور ممدوح هم می‌گوید که ردپاهایی از تعزیه در دوره صفویه وجود دارد. بنابراین نسخ تعزیه در این زمینه مد‌نظر قرار می‌گیرد چرا که از آن دوره فیلمی وجود ندارد و اسناد ما بر پایه نسخ تعزیه است. نسخ تعزیه مسیری داشته است که در شروع کار بسیار ابتدایی است اما رفته‌رفته این نسخ پررنگ‌تر می‌شوند تا این‌که در دوره ناصرالدین شاه، این هنر اوج می‌گیرد و تکیه دولت ساخته می‌شود. پس از آن، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمدشاه آن را ادامه می‌دهند تا به زمان رضاشاه می‌رسد که این داستان افول پیدا می‌کند؛ تکیه دولت خراب و جلوی تعزیه نیز گرفته می‌شود در این سیر زمانی که اتفاق افتاده است، عده‌ای از شبیه‌خوانان، تعزیه را از حالت عزا  و بُعد مذهبی خارج کرده به آن شاخ و برگ بیشتری داده‌اند و موضوع آن را در برخی مجالس شبیه‌خوانی تغییر دادند. چه بسا که اگر رضاخان جلوی تعزیه را نمی‌گرفت و بگیر و ببند‌ها اتفاق نمی‌افتاد تعزیه از منظر اجتماعی و تفکری پیشرفت بسیاری کرده بود و به‌عنوان یکی از هنرهای نامدار جهانی قلمداد می‌شد.

 

شما به‌عنوان یک پژوهشگر حوزه تعزیه، جایگاه و کارایی این هنر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
من معتقدم هیچ کتاب هنر و هیچ دانشگاه و هیچ معلمی و هیچ فیلم و نمایشی نمی‌تواند کارایی که تعزیه دارد را داشته باشد؛ آن‌طور که تعزیه با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند در هیچ عرصه و حوزه دیگری وجود ندارد. شما ببینید! هرکس که در تعزیه لباس امام حسین را می‌پوشد مردم باور می‌کنند که او امام حسین است و در مقابل وقتی لباس شمر را می‌پوشد او را به‌عنوان شمر باور دارند و به محض این‌که آن شخص لباس امام حسین و لباس شمر را از تن به در می‌کند، دوباره مخاطب به نقطه اول خود برمی‌گردد. بنابراین می‌ببینید که این هنر چه پتانسیل قوی دارد!، با کلام شیوا و ارتباط بسیار موثر بر مخاطب تاثیر‌ می‌گذارد و این نشان می‌دهد که انرژی بسیار قوی در این هنر نهفته است. حتی در مورد کودکان و بچه‌های کوچکتر که مخاطب تعزیه می‌شوند هم این نکته صادق است. ممکن است آن‌ها کلام تعزیه را متوجه نشوند اما از روی رنگ‌ها تشخیص می‌دهند که آن دسته از آدم‌های بد کدامند و آدم‌های خوب کدام. کدام معلم یا درس دانشگاهی و یا فیلم می‌تواند به این خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند! بنابراین در کنار بُعد اعتقادی آن، از این منظر هم می‌توان به آن نگاه کرد که ظرفیت و پتانسیل بسیار بالایی در این نوع نمایش وجود دارد و می‌توان از آن در ارتقا اندیشه اجتماعی و فرهنگ جامعه استفاده کرد. اقبال این هنر در بین مردم هم بسیار زیاد است و به‌عنوان مثال ما مجلس امیرکبیر را اجرا کردیم یا مجلس شاه شکار که هر دو با استقبال بی‌نظیر مخاطبان روبه‌رو شد و یا الان هم که مجلس لیلی و مجنون را در جشنواره داریم.

 

نظر شما راجع به استفاده از متون و ادبیات گذشته که هویت ملی و فرهنگی ما را می‌سازند، در ساختار شبیه خوانی چیست؟
ما در این حوزه با اصطلاح آیین و سنت مواجه هستیم. آیین مخصوص ایرانیان است و سنت از طریق مسلمانان وارد ایران شده است. ما چطور می‍‌توانیم سوگ سیاوش، رستم و سهراب و دیگر داستان‌های حماسی را که جز اسطوره‌های ما هستند و برخی دیگر از شخصیت‌های موضوعات تاریخی و اجتماعی که از جمله مفاخر و مشاهیر ما هستند، زنده نگه‌داریم. اگر ما این داستان‌ها را در این قالب کار کنیم، می‌توانیم در زنده نگه‌داشتن و احیا آیین‌ها، اسطوره‌ها و مفاخرمان موثر باشیم.

 

 نسخ مذهبی و عاشورایی را با آیات و روایات می‌توان تطبیق داد. تطبیق نسخ تاریخی و اساطیری، چگونه انجام می‌شود و آیا می‌توان تغییری در آن‌ها لحاظ کرد؟ مثلا شبیه‌خوانی لیلی و مجنون چه تفاوتی با نسخه اصلی آن در کتاب نظامی دارد؟
از لحاظ محتوا و موضوع تفاوتی باهم ندارند اما این نسخه، خلاصه‌تر شده و شیوه اجرایی که برای آن انجام شده، تغییراتی پیدا کرده است. زیرا ما باید زمان را کوتاه کنیم و بنابراین تعزیه‌سرا در این مورد، خلاقیت به خرج می‌ده و درحالی‌که از چارچوب و تراز تعزیه استفاده می‌کند، شیوه اجرایی آن را خلاصه کرده است و جزئیاتی را که در بیان محتوا تاثیر زیادی نداشته است از آن حذف می‌کند. اما سیر روایی کلی را در داستان داریم؛ به‌طور مثال، نظامی قصه را شاخ و برگ زیادی می‌دهد و فضاسازی و توصیفات زیادی در داستان لیلی و مجنون دارد اما به‌علت محدودیت زمانی، ما این جزئیات را حذف کردیم. این از هنر‌های تعزیه‌سرا است که در کمترین زمان بتواند نقل قول را ارائه کند.

ما البته در تعزیه‌های اساطیری و حماسی نمی‌توانیم از صُورِ خیال استفاده کنیم؛ مثلا نمی‌توانیم در مجلس امیرکبیر این‌طور بگوییم که امیرکبیر آنقدر چنین و چنان بود که دستش قطع شد و دوباره به بدنش چسبید. داستان باید حقیقت داشته باشد چراکه اسناد و مدارک تاریخی زیادی در این مورد وجود دارد و مردم هم آن را درک کرده‌اند و باید آن‌را باور کنند. اما در برخی مجالس وقتی بخواهیم حقانیت امیرالمومنین یا امام حسین یا پیامبر را نشان دهیم،  می‌توانیم از صُورِ خیال و معجزه استفاده کنیم.

چرا در برخی از تعزیه‌های اساطیری، گریزی به داستان‌های مذهبی و عاشورایی زده می‌شود؟
ما در تعزیه‌های تاریخی و معاصر و حماسی حتما باید به داستان‌های کربلا گریزی داشته باشیم. کلا این‌طور است که تعزیه‌هایی که خارج از بحث عاشورایی هستند حتماً باید اشاره‌ای به کربلا و وقایع آن داشته باشند.

 

این اشاره در مجلس شبیه‌خوانی لیلی و مجنون چگونه شکل می‌گیرد؟
ما در این مجلس به داستان حضرت قاسم (ع) که جوان‌مرگ و ناکام شدند، گریز داشتیم. جالب است بگویم، در تعزیه حضرت موسی‌بن‌جعفر که تعزیه عاشورایی هم نیست، گریزی به امام حسین داریم و او را بر پشت بام در حال سلام‌دادن به امام حسین نشان می‌دهیم یا در متن تعزیه امام رضا(ع) این‌طور است که وقتی می‌خواهد آب بخورد به یاد امام حسین(ع) و تشنگی او می‌افتد. در مجلس شبیه‌خوانی رستم و سهراب، آن زمان که رستم سر سهراب را به دامن گرفته است و سهراب شهید شده، گریز می‌زند به از دست‌دادنِ پسر امام حسین(ع) در کربلا و این‌ها همه برای بُکاء مخاطبان است. یعنی می خواهد بگوید که من زبان حال می‌گویم و زبان قال نمی‌گویم.

 

در برگزاری یا نوشتن مجالس شبیه‌خوانی غیرعاشورایی و مذهبی، آیا ممانعتی از طرف مخاطب، مسئولان و یا تعزیه‌خوانان دیگر وجود دارد؟
اگر از منظر اعتقادی به تعزیه نگاه کنید، پیشکسوتان تعزیه به‌جز ، تعزیه امام حسین بقیه مجالس را نمی‌پذیرند و فقط می‌گویند تعزیه امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع) و... . گاهی هم اصلاً تعزیه‌ها و مجالس دیگر به گوششان نخورده است به خصوص در دوره اوج تعزیه و آن‌هایی که در تکیه دولت در آن زمان حضور نداشتند.

همانطور که می‌دانید در تکیه دولت، دست‌اندرکاران، معین‌البکا و بقیه، باید تنوع موضوع ایجاد می‌کردند. چون تکیه دولت مخصوص این کار ساخته شده بود و آن‌ها هر روز نمی‌توانستند تعزیه امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع) را بخوانند. شما تصور کنید، ۶۰ روزِ محرم و صفر را به‌صورت یکنواخت این تعزیه‌ها اجرا شود! این‌کار باعث تکرار می‌شد و امکان داشت دل‌زدگی ایجاد کند. بنابراین من معتقدم که ما در کشور باید این دیدگاه را داشته باشیم که در کنار تعزیه از منظر اعتقادی، آن‌را به‌عنوان یک هنر هم قبول کنیم و نگوییم نعزیه هنر نیست و ما فقط ذاکر امام حسین(ع) هستیم. به‌طور کلی ما با این تفکر مشکل زیادی داریم چرا که این تفکر سنتی می‌گوید تعزیه فقط مخصوص مجلس امام حسین(ع) است و مجالسی مثل بلقیس و سلیمان را که در تکیه دولت اجرا می‌شده اصلا قبول ندارند. می‌توانم بگویم کسی که برخی از این مجالس را برای اولین بار در کشور اجرا کرد من هستم. منظورم مجالسی غیر از مجالس تعزیه از بعد اعتقادی و عاشورایی است که در یکصدسال گذشته کسی آن‌ها را اجرا نکرده است. مثل مجلس قتل امیرکبیر، مجلس قائم مقام، مجلس سقاخانه طلایی که در اسناد بودند اما کسی آن‌ها را اجرا نکرده بود و من بعضی از آن‌ها را اجرا کردم.

وقتی تعزیه را از بعد هنر نگاه می‌کنیم، تعزیه بسیار جذابیت  پیدا می‌کند. مثلا مجلس امیرکبیر در استان مرکزی به عنوان یک سفیر فرهنگی انتخاب و چندین بار هم در اراک اجرا شد و ارتباط بسیار خوبی با مخاطب خود برقرار کرده بود تا جایی که برخی از مخاطبان هنگامی‌که امیرکبیر را در حمام رگ می‌زنند، به گریه افتاده بودند. به هر صورت در پاسخ به سوال شما باید بگویم، طی چند سالی که این کار را انجام داده‌ام، ندیدم که کسی، چه از پیشکسوتان و چه ارگان‌های دیگری که دست‌اندرکار هستند و چه مخاطبان به من معترض شوند.

من در اجراهای خودم از پیشکسوتان استفاده کردم و بهترین‌های این عرصه را در نقش‌ها آوردم. مثلاً برای نقش ناصرالدین‌شاه یکی از پیشکسوتان را از قم دعوت کردم. شیوه اجراییِ درست تعزیه را در مجالس خودم پیاده کرده‌ و از چارچوب‌ها و قراردادهای اجرایی تعزیه خارج نشدم از اِلِمان‌ها گرفته تا رنگ لباس‌ها و دیگر موارد، همه را رعایت کرده‌ام و شاید به همین علت، ممانعت و اعتراضی از سوی کسی به من نشده است و بلکه اشتیاق بیشتری برای ادامه‌دادن این کار، وجود دارد.

 

به غیر از تعزیه‌های عاشورایی چه مجالس دیگری که در تکیه دولت انجام می‌شد؟
در تکیه دولت تعزیه‌های دیگر‌ هم به صورت متنوع وجود داشت. مثلاً شیر واقعی به آن‌جا می‌بردند. داستان بلقیس و سلیمان اجرا می‌شد، برخی در مجلس، نقش شیر یا دیو و خیلی از این موارد را درمی‌آوردند. زیرا به غیر از مردم عادی، شاه و سفیران و مهمانان خارجی از انگلستان و روسیه و فرانسه در ایران حضور داشتند که به تکیه دولت دعوت می‌شدند تا این مجالس را تماشا کنند. حتی عده‌ای از وزرا، اتابک اعظم و دیگران برای خوش‌آمدِ شاه در حیاط خانه‌های خودشان تعزیه می‌گرفتند. این موارد تماماً در دست‌نوشته‌هایی در کتابخانه مجلس به صورت مستند وجود دارد.

 

با توجه به این‌که تازه‌ترین کار شما «مجلس لیلی و مجنون» در جشنواره حضور دارد و پیش از این نیز با آثار دیگری در جشنواره شرکت کرده‌اید، تاثیر این رویداد آیینی را در هنر تعزیه چطور می‌بینید؟
جشنواره نمایش‌های سنتی و آیینی یک برند است. حمایت‌های آقای داوود فتحعلی‌بیگی در شناسایی نسخ و شیوه اجرایی آن‌ها بسیار قابل توجه است و این رویداد، باعث بیشتر دیده‌شدنِ نسخ و اجرای مراسم مجالس شبیه‌خوانی و تعزیه در کشور و حتی دنیا شده است زیرا ما جای دیگری را برای اجرا نداریم. در جایگاه ارائه نیز وقتی این مجالس در جشنواره اجرا می‌شوند درواقع نسخه‌ آن‌ها مکتوب می‌شود و این‌ها همه مستنداتی است که برای آیندگان می‌ماند. اگر از تعزیه‌های صد سال پیش، فیلمی وجود داشت، مستندات بسیار خوبی را در دست داشتیم و هیچ دخل و تصرف اضافی در تعزیه صورت نمی‌گرفت. با این‌همه تلاش، همین الان هم هستند کسانی که چند سی‌دی تعزیه را نگاه می‌کنند و تعزیه‌خوان می‌شوند؛ به همین راحتی! یعنی مکتب نرفته خط می‌نویسند.، در قدیم تعزیه از بقچه‌کشی شروع می‌شد تا به بچه‌خوانی، شهادت‌خوانی، علی‌اکبرخوانی و نهایتا به امام‌خوانی می‌رسید. در آن زمان که دیگر، فرد پیرمرد شده بود، امام‌خوانی را انجام می‌داد. اما امروز اکثر تعزیه‌خوان‌ها، اصلاً بچه‌خوانی هم نکرده‌اند؛ در سن ۲۰ سالگی، یک زره و شمشیر خریدند، چند سی‌دی تعزیه هم نگاه کردند و تعزیه‌خوان شدند. میرزا و استاد ندارند و شیوه‌های اجرایی تعزیه را بلد نیستند. بزرگترین مشکلی که در بحث تعزیه امروز داریم همین است که بسیاری از شبیه‌خوانان شیوه اجرایی تعزیه را نمی دانند و حتی رنگ‌ها را در تعزیه نمی‌شناسند و آگاه نیستند که در خواندن تعزیه چه صوتی استفاده کنند؛ زیرا پیشکسوتان که از دنیا رفته‌اند، چیزی هم به عنوان مکتوب وجود ندارد. بنابراین جشنواره از این منظر قابل توجه و اهمیت است که تمام اجراها را به‌عنوان مستندات در خود دارد و نسخ، گردآوری شده و برای آیندگان می‌ماند. بنابراین به اعتقاد من، بهترین جای ارائه این مجالس در جشنواره است.

 

علاوه بر جشنواره، فضای مجازی و نیز تلویزیون تئاتر ایران هم وجود دارد که این امکان را می‌دهد، نسخ و مجالس تعزیه و شبیه‌خوانی مستند و ثبت شوند. جدا از پخش آثار جشنواره بیستم ، در این رابطه تجربه‌ای دارید؟
امسال با ما تماس گرفتند و سه مجلس تعزیه را در تلویزیون تئاتر ایران بارگذاری کردند؛ مجلس امیرکبیر، مجلس قائم مقام و مجلس شاه‌شکار که در دسترس علاقمندان قرار گرفته است و هرکس که به این عرصه علاقمند باشد به راحتی می‌تواند آن‌را پیدا کند و ببیند و همان‌طور که شما هم به آن اشاره کردید، این آثار در تلویزیون تئاتر ایران آرشیو و ماندگار می‌شود.

این مسئله از جهت دیگری نیز اهمیت دارد و آن این است که در این فیلم‌ها، همه اصول و قواعد مجالس و تعزیه و نیز شیوه اجرا، مستند می‌شود و کاربرد آموزشی هم پیدا می‌کند. افسوس من این است که ای کاش این کار از خیلی قبل‌تر شروع شده بود. چون بسیاری از کسانی که در بین ما بودند و بزرگان و استادان تعزیه و شبیه‌خوانی حالا دیگر نیستند. اگر اجراهای آن‌ها مستند شده بودند، می‌توانست به‌عنوان یک سند مهم برای نشان‌دادن هویت این هنر باشد اما هنوز هم دیر نیست.

 

بنابراین آنچه شما را به عرصه پژوهش وارد کرده، دغدغه آموزش است.
از همان ابتدایی که وارد بحث پژوهش در مورد تعزیه شدم، دریافتم که این هنر نیاز به آموزش دارد. شبیه‌خوان برای اجرا به صورت اصولی، درست و دقیق، باید آموزش ببیند. در این راه، پژوهش‌های خوب و نسخ قدیمی و آموزش ‌می‌تواند به ماندگاری این هنر کمک کند. در ایران آمار شبیه‌خوانان ممکن است بسیار زیاد باشد و تعزیه‌خوان‌ها به‌عنوان این‌که تعزیه هنر مردمی است، کار خودشان را انجام می‌دهند. تعزیه عاشورا هیچ‌گاه تعطیل نمی‌شود و حتی در روستاهای کوچک ایران هم تعزیه عاشورایی باکیفیت و یا کم‌کیفیت اجرا می‌شود. اما متاسفانه تعزیه در نوآوری‌های جدید، سهوی و یا عمدی ضربه خورده است. ما در آسیب‌شناسی تعزیه در کشور کار نکرده‌ایم و تعزیه نیاز به آسیب‌شناسی دارد. مبانی آن باید به شبیه‌خوانان آموزش داده شود و در بخش تحقیقات و پژوهش‌ باید کار بیشتری انجام شود. شاید همین‌ مسائل باعث شد که در بحث پژوهش و تحقیقات، جمع آوری و چاپ نسخ نعزیه و مجالس وارد شوم زیرا دیدم در اینجا بیشتر می‌توانم به این هنر خدمت کنم.

و حرف آخر
از شما و همه همکارانتان در ایران تئاتر  تشکر می‌کنم که وقت می‌گذارید و تلاش می‌کنید ابعاد این هنر را بیشتر به مخاطبانتان نشان دهید.

 

گفتگو از سودابه زیارتی

 




مطالب مرتبط

تشکیل سازمان هنرهای نمایشی؛ راهی کارآمد برای جلوگیری از زوال هنر مردمی تعزیه

تشکیل سازمان هنرهای نمایشی؛ راهی کارآمد برای جلوگیری از زوال هنر مردمی تعزیه

اسماعیل مجللی پژوهشگر تعزیه، شبیه‌خوان و پژوهشگر استان مرکزی می‌گوید تشکیلات فعلی هنرهای نمایشی در قالب اداره کل فقط می‌تواند مجموعه‌ای در حد یک استان را مدیریت کند و امکانات لازم را برای مدیریت کلان کشور ندارد درحالی‌که تعزیه در تمام استان‌ها ساری و جاری است و بیشتر از ...

|

گفت‌وگو با ابوالفضل میرزااحمدی، شبیه‌خوان حاضر در «سوگواره یاس»

در محوطه باز تئاتر شهر، هر مجلس تعزیه‌ای را نمی‌توان اجرا کرد
گفت‌وگو با ابوالفضل میرزااحمدی، شبیه‌خوان حاضر در «سوگواره یاس»

در محوطه باز تئاتر شهر، هر مجلس تعزیه‌ای را نمی‌توان اجرا کرد

ابوالفضل میرزااحمدی، شبیه‌خوان پیشکسوت با بیان اینکه در محوطه باز تئاتر شهر نمی‌توان هرنوع تعزیه‌ای را اجرا کرد، گفت مخاطبان در مکان‌های عمومی، به مجالسی که بُعد نمایشی آن‌ها پُررنگ است، بیشتر جذب می‌شوند.

|

گفت‌وگو با داور واقعه‌خوانی جشنواره میراث فرهنگی

بهزاد فراهانی: نمایش ایرانی، میراث ناملموس این سرزمین است
گفت‌وگو با داور واقعه‌خوانی جشنواره میراث فرهنگی

بهزاد فراهانی: نمایش ایرانی، میراث ناملموس این سرزمین است

بهزاد فراهانی، نویسنده، بازیگر، کارگردان تئاتر و داور بخش واقعه‌خوانی دومین جشنواره میراث فرهنگی با تاکید بر لزوم برنامه‌ریزی مدون و ساماندهی‌شده برای ادامه حضور بخش‌های نمایشی در این رویداد هنری گفت نمایش ایرانی میراث ناملموس این سرزمین است.

|

نظرات کاربران