اگر می خواهیم تئاتر زنده بماند...
نشست خبری نمایش «خانم سرگرد باربارا» نوشته جرجبرناردشاو، و به دراماتورژی هوشنگ هیهاوند و مهرداد رایانیمخصوص، با حضور عوامل این نمایش در خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، برگزار شد.
ایسنا: نشست خبری نمایش «خانم سرگرد باربارا» نوشته جرجبرناردشاو، و به دراماتورژی هوشنگ هیهاوند و مهرداد رایانیمخصوص، با حضور عوامل این نمایش در خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، برگزار شد.
مهرداد رایانی، کارگردان این نمایش که پیش از این هیچ متن خارجی را به روی صحنه نبرده بود در این باره گفت: اعتقاد دارم که کارگردانی در اجرای نمایشنامههای ایرانی و یا حتی نوشتههای خودش نباید چندان جزماندیش نباشد زیرا، که در شرایطی که ما یک اراده حتمی در قطعی را در نظر میگیریم به شکست حتمی هم میخوریم.
وی اضافه کرد: البته دراماتورژی که من به همراهی هوشنگ هیهاوند بر روی متن شاو انجام دادهام خالی از دخالت نوشتهها و تحلیلهای خودمان نیست و حتی در اجرای نمایش و تمرینات آن هم به گروه اصرار داشتم تا متن اصلی را بخوانند، زیرا که بسیاری از شخصیتهای نمایش چون «استفان» دستخوش تغییرات جدی شده است.
سپس علی سرابی، بازیگر نقش «استفان» با اشاره به این تغییرات در خصوص بازی خود، گفت: آن چیزی که از متن اصلی بر میآمده با آنچه که کارگردان انجام داده بود تفاوت زیادی داشت، زیرا که متن گونه دیگری بود و شکل اجرایی رایانی کاملا متفاوت از آن بود.
سرابی که پیش از این در سه کار از نوشتههای رایانی بازی کرده است و این کار نخستین تجربه بازی او با کارگردانی خود رایانی است، درباره نقش استفان در نمایش، گفت: «استفان» از آن شخصیتهایی است که در متن هیچ تعریفی برای بازی آن ارائه نشده است و به گمان من اصلا شخصیتپردازی نیز روی آن صورت گرفته است، که یکی از نقاط ضعف نمایش محسوب میشود، زیرا «استفان» در بخشهایی از نمایش به صورت کامل رها میشود و در قسمتهایی نیز گفتههای متناقض دارد به همین دلیل هم بعد از مشورتهای پیاپی با کارگردان به این نتیجه رسیدیم که این شخصیت را به صورت تیپیکال کار کنیم تا شخصیتها کمی رو بیایند و بر عکس آنها شخصیتهایی مثل باربارا و برخلاف بار تراژیکی که دارند تا اندازهای افول میکنند.
وی ادامه داد: این اتفاقات و این بازیهای پیچیده برایمن خیلی جالب بود زیرا همواره به عنوان یک بازیگر دوست دارم چیزی فراتر از نقشی را که برایم نوشته شده است حرکت کنم و فکر میکنم تا اندازهای موفق بودهام.
رایانی نیز در ادامه صحبتها و با اشاره به راهکارهای متن اصلی در این خصوص افزود: وقتی این نمایشنامه را کار میکردم، متوجه شدم که در بعضی از قسمتها نویسنده خیلی اصولی جلو رفته است، از این رو یکی از نقاظ مثبت متن هم شروع نمایشنامه با دو شخصیتی است که در تضاد با هم هستند و در عین حال خودشان و سایر نقشها را معرفی میکند و به دنبالش موارد فضاهای بعدی کار میشوند.
وی ادامه داد: تضاد آدمهای نمایش با همدیگر، مناسبات زندگی آنها با هم، مناسبات زندگیشان و معضلات آنها را نشان میدهد ولی معضل دیگر نمایش رو بودن بعضی از شخصیتهای نمایش و عدم کاربرد مفید دراماتیک آنها در طول کار است. به همین دلیل هم در طول دراماتورژی متن بعضی از این شخصیتها را حذف کردیم و به جای آن به برخی از شخصیتها چون لوماکس و سارا که چندان بار دراماتیک نداشتند، ولی نشان دهنده تضادها بودند بیشتر پرداختیم.
هادی کاظمی، بازیگر نقش لوماکس نیز در این باره، گفت: لوماکس آدمی است که با رفتار و روابطش، آدمها سعی دارد تا گرهها و نقطههای کور نمایش را باز کند، در واقع این شخصیت کاملا بیرگ و ریشه است و هیچ چیز برایش تفاوت ندارد.
لوماکس برخلاف خانواده اصیل و اشرافزادهای که دارد به هیچ قانون و دینی پایبند نیست و فقط زندگی میکند، به همین دلیل هم در دگردیسی که برای سایر نقشها در طول نمایش اتفاق میافتد، او تغییر نمیکند. در واقع داشتن «سارا» برایش تنها نکته مهم زندگیاش است زیرا که او هیچگونه پیچیدگی شخصیتی ندارد و فقط با فضا، حال و اکنون خود زندگی میکند و از این هم رو است که با سایر جفتهای این نمایش تفاوت چشمگیری دارد.
در ادامه این نشت «عباس حبیبی»، بازیگر نقش «کازینز» که از اواسط اجرای نمایش جایگزین فرزین صابونی شده بود، درباره مشکلات پیش روی خود در پیوستن و همراه شدن با گروه اجرایی گفت: با توجه به اینکه از اواسط کار به این نمایش پیوستم، پس مجبور بودم تا کمتر به مسائل اجرایی فکر کنم و به همین دلیل هم فرصت چندانی برای پرداختن به جزییات نقش کازینز نداشتم، زیرا که فرصت دو هفتهای برای تمرین و رسیدن به گروه دیگر مجالی برای اتودزدن و حرکت کردن در مسیری متفاوت را به من نمیداد.
وی سپس با اشاره به شخصیت «کازنیز» اضافه کرد: این فرد،یک آم سوءاستفادهگر است که از شرایط روز به نفع خودش استفاده میکند تا بالا برود به همین دلیل هم در عین متین بودن و با سواد بودنش شخصیتی کاملا دغل دارد.
حبیبی با یادآوری بازی فرزین صابونی در این نقش و توانایی او، گفت: صابونی با تغییر شکل دادن بدنش به راحتی میتوانست تغییرات شخصیتی خود را به مخاطب منتقل کند و او را درگیر این تفاوتها بکند ولی من به دلیل کمبود وقت این فرصت را نداشتم تا به بازی متفاوت و کامل دست پیدا کنم به همین دلیل هم از همان ابتدا باید کاملا اجرایی میاندیشیدم که ناخودآگاه کارم سختتر میشد.
رایانی نیز با تاکید بر مشکلات این بازیگر و زمان محدود او برای رسیدن به گروه، افزود: تمرینات ما اواسط آبان 83 شروع شد و برای دو ماه و نیم به صورت پیوسته و بدون وقفه تمرین کردیم و به همین دلیل هم خیلی از این بازیگر(عباس حبیبی) جلوتر بودیم ولی او با شتاب و تلاش خودش را به ما رساند.
بر اساس این گزارش و در ادامه نشست گروه، کارگردان در پاسخ به استفاده از نکتههای کمیک و طنز در طول نمایش،گفت: مخاطبان ما امروزه نمایشهای طنز و حتی روحوضی را به نمایشهایی با بار تراژیک ترجیح میدهند و تجربه هم ثابت کرده است که در کارهایمان این شیوه را به کار گیریم. البته نباید فراموش کرد که خود برناردشاو هم اساسا یک کمدینویس است و رگههای کمیک در کارهایش وجود دارد،به همین دلیل او خودش به ما راه داد تا این تضادها به گونهای با طنز مخلوط کنیم، وی سپس با اشاره به تکنیک «ریلیف» در نوشتن نمایشنامه، گفت: به کارگیری طنز یک ویژگی دیگری دارد که از آن با عنوان تکنیک «ریلیف» یاد میشود، یعنی در شرایطی که بار تراژیک اثر بالا میرود، این بحثهای طنز را به نمایشنامه تزریق میکنند تا آن را کاهش دهند و تماشاگر را تا حدی آرام کنند.
کارگردان «سه خانه کوچک» همچنین درباره بخشهایی که نمایش، حرکات موزون و همسرایی بازیگران همراه میشود، افزود: شیوه اجرایی این نمایش «اپیک» است که اصلا در متن اصلی وجود ندارد به همین دلیل هم، برای خارج کردن مخاطب از یک شراکت تعقلی در طول کار این همسرایی و ترجیعبندها را در فضا به وجود میآوریم و برای او یک نوع روایت و قضاوت را تعریف میکنیم که این ترفند هم به استاتیک نمایش کمک میکند وهم را جذب میکند.
عوامل اجرایی گروه «خانم سرگرد باربارا» در ادامه این نشست به پاسخ به چگونگی تفاوتهای بازی یک نقش ایرانی و یک نقش خارجی پرداختند.
رایانی به عنوان کارگردان نمایش با اعتقاد به الزام شناخت جنس بازیهای خارجی، گفت: در حوزه بازیگری باید رفتارهای مختلف شناسایی و عینی شوند و برای این شناخت باید جزیی از آن فرهنگ شد و از نزدیک آن را تجربه کرد از طرفی یک بازیگر باید به هر طریقی از وارد کردن تصنع در بازی و نقش خود و ادا درآوردن خودداری کند تا آن نقش را به شکلی باورپذیر برای مخاطب به نمایش بگذارد.
عباس حبیبی نیز در این باره اضافه کرد: متاسفانه امروزه خیلی از بازیگران ما درست شبیه خارجیها نقش بازی میکنند در حالیکه به اعتقاد من باید تلفیقی از دو نوع بازی ایرانی و خارجی را به کارگیریم. یعنی در چنین نمایشنامهای که متن آن خارجی است با بهره گرفتن از آداب و پوشش آن فرهنگ، به شکل آنها درآیند ولی در عین حال گویش فارسی خود را از دست ندهیم و سعی نکنیم که مثل یک انگلیسی صحبت کنیم. بلکه تلاش داشته باشیم تا کاملا منطقی باشیم.
کاظمی نیز در این باره، گفت: تفاوت سختی بین بازی یک نقش ایرانی و یک نقش خارجی است که آن هم به تفاوت بین دو جنس این بازیها برمیگردد و ما به عنوان بازیگران باید تلاش کنیم تا یک نقش را در ارتباط با فرهنگ هر نقشی به شکل یک بازی کاملا دراماتیک نشان دهیم.
علی سرابی نیز در این باره، گفت: بزرگترین مشکل ما ایرانیان در ایفای نقشها، ناتوانی ما در برقرار کردن دیالوگ است یعنی در بخشهایی که متکی بر مونولوگ است کاملا موفق هستیم و به محض اینکه بازی به شکل دیالوگی بین دو بازیگر با جنسهای مخالف میرسد به شکست میخوریم در حالیکه همین اتفاق در فرهنگ غربی کاملا موفق است.
رایانی در ادامه نشست ضمن اظهار خوشحالی از وضعیت مطلوب نمایش و اجرای آن به گلایه از برخورد تئاتر شهر برای دادن بلیطهای میهمان به گروههای نمایش پرداخت و گفت: تئاتر شهر امسال برای دان بلیط میهمان خیلی سختگیری میکند تنها 10 بلیط در هر روز به گروه ما میدهد، در صورتیکه این نمایش فقط در حدود 15 بازیگر دارد.
وی در پاسخ به دلیل تئاتر شهر برای انجام این کار گفت: بعد از مطرح شدن بحث قراردادها به صورت 80 به 20 و تامین 20 درصد آن از طریق گیشه، گفت: تئاتر شهر قصد دارد با این کار فروش را بالا ببرد و دست به درآمدزایی برای گروه کند،در صورتیکه این 20 درصد مشکلی را از یک گروه حل نمیکند و برعکس میتواند به تئاتر شهر ضرر هم بزند.
نظریپورهم با تایید این مطلب اضافه کرد: اگر گروهی قراردادی با مبلغ 40 میلیون داشته باشد، پس تئاتر شهر موظف به پرداخت هشت میلیون آن از طریق گیشه است،در حالی که پرداخت این رقم غیر ممکن است،زیرا هیچ نمایشی چنین فروشی ندارد و این تصمیم اساسا به بنبست میخورد.
عباس حبیبی بازیگر این نمایش که چهارمین تجربه تئاتری خود را پشت سرمی گذارد ، با انتقاد از بی توجهی متولیان ، نسبت به ارزش واقعی هنر تئاتر و فراهم آوردن امکانات تبلیغی مانسب در این زمینه همچون تیزر تلویزیونی و بیل بوردهای مناسب در سطح شهر گفت: در حال حاضر فقط رسانه ها و مطبوعات دارند جور همه چیز و حتی تبلیغات برای تئاتر را می کشند در حالیکه این مسئله در حقیقت وظیفه متولیان هنری کشور است.
وی افزود: چگونه است که برای هنرهای دیگر همچون سینما و موسیقی و ... در سراسر شهر امکان تبلیغات هست ولی برای تئاتر نه. اگر واقعا می خواهیم تئاتر زنده بماند ، باید امکانات زندگی کردنش را هم فراهم کنیم.