لب کلام هنرمندان در گفتوگوهای هفته 68
آغاز فصل زمستان و بیدارشدن از خواب زمستانی کرونا
ایران تئاتر- عباس عبدالعلیزاده: نمایش های روی صحنه جان دوباره گرفته اند و محدودیت های کرونایی برداشته شده است. هرچند برخی از اهالی تئاتر هنوز با احتیاط دست به کار می شونداما.با این همه ، در روزهایی که فصل زمستان تازه آغاز شده ،تئاتر با سرعت زیادی درحال بیدار شدن از خواب زمستانی کرونا است. جشنواره آئینی سنتی زنده اجرا نشد اما اهالی تئاتر امیدوارند تئاتر فجر شرایط بهتری داشته باشد.
هفته گذشته ایران تئاتر در کنار گزارشهای روزانه متنوع،به انتشار گفت و گوهایی اختصاصی به موضوعات مختلفی در حوزه نمایش پرداخت. گفت و گوهایی از لاله تقیان با موضوع علاقه جوانان به تئاتر غرب؛ رضا گشتاسب نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر؛ سجاد یاری کارگردان نمایش «ارغوانی»؛ ایرج راد درباره نمایشنامه خوانی« توی گوش سالمم زمزمه کن» ویاد جعفر والی؛ حسین زارعی به بهانه رونمایی از مجموعه نمایشنامه «دالانهای نمک» و میلاد محمد نژاد نفر اول مرد بازیگری در سیوسومین جشنواره تئاتر مازندران در ایران تئاتر منتشر شد.
در ادامه متن مهمترین گفت و گوهای کوتاه و بلندی که تا چهارشنبه هفته گذشته با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاریها و سایتها منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آوردهایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخشهای گفت و گوها قرار بگیرد.
داوود فتحعلیبیگی: قصهگویان در حضور مربی آگاه و کارکُشته مشق کنند
داوود فتحعلیبیگی یکی از داوران بخش «آیینیسنتی» جشنواره بینالمللی قصهگویی میگوید اگر قرار است قصهگو قصه خود را به شیوه نمایشی یعنی به عبارتی نَقل نمایشی بگوید باید اصول و مبانیاش را یاد بگیرد و در حضور مربی آگاه و کارکُشته مشق کند.
لب کلام
قصهگویی امر مهمی است چراکه باعث انتقال فرهنگ و رشد شخصیت قصهگو میشود.
برگزاری جشنوارههای قصهگویی یکی از مهمترین قدمهایی است که برداشته شده و امیدوارم همهگیر شود و آموزش و پرورش هم نسبت به این مساله حساس شود و بدان اهمیت دهد، به گونهای که به قصهگویی به عنوان فوقبرنامه در مدارس توجه کند.
آثار متعددی مانند اسکندرنامه، ابومسلمنامه، رستمنامه و... که از قدما به ما رسیده است، نشان میدهد قصه و قصهگویی در فرهنگ ما جایگاه ویژهای دارد.
اگر قصهگو بخواهد قصهگویی را در قالب یک کتاب به صورت خودآموز فرا گیرد، بهتر است یک مربی هم داشته باشد.
بد نیست برای مربیان خود کارگاه برگزار و فیلم آموزشی تهیه کند تا آنها یاد بگیرند با هنرجویان خود چگونه رفتار کنند.
کانون پرورش فکری
بابک محمدی: کسب درآمد با کلاهبرداری از عاشقان بازیگری
بابک محمدی کارگردان و مدرس تئاتر معتقد است جوانان علاقهمند به بازیگری باید با آگاهی وارد این عرصه شوند تا مورد سوءاستفاده قرار نگیرند.
لب کلام
در کلاسهای آموزشی که دارم با جوانانی که در جاهای دیگر برای گرفتن نقش هزینه پرداخت کردهاند و در نهایت هم به جایی نرسیدهاند، مواجه شدم.
بچهها برایم تعریف کردهاند که چه سوءاستفادههایی از پول و احساساتشان شده است.
پیشنهاد من در آموزشگاهی که در آن مشغول تدریس هستم این است که برنامه ریزی برای برگزاری دوره آموزش بازیگری به صورت یک ساله صورت پذیرد.
هنرجویان هر روز سه ساعت صبح و سه ساعت عصر در این کلاسها شرکت کنند و نه فقط مبانی بازیگری بلکه هر آنچه که مربوط به بازیگری است، یاد بگیرند از جمله ورزش، موسیقی، خواندن، حرکات موزون و …
معمولاً در همه جای دنیا مدارس بازیگری آموزشهای سه چهار ساله دارند اما ما اگر در ایران بتوانیم همین دورهها را به صورت یک ساله برگزار کنیم کار مهمی کردهایم.
یکی از پیشنهادات من این است که آخر هر سال فستیوال آموزشگاهها برگزار شود که همه در آن تولیداتشان را ارائه دهند و تهیه کنندگان و کارگردانان را دعوت کنند تا بتوانند استعدادها را کشف کنند.
فرزاد مهدی پور: غرق کردن مخاطب در تصاویر بصری
فرزاد مهدی پور آهنگساز نمایش «هام» درباره شکل گیری موسیقی این اثر نمایشی که در تالار حافظ روی صحنه است، توضیح داد.
لب کلام
با توجه به اینکه این نمایش دارای فضای رئال و سورئال بود طبیعتا موسیقی کار هم بخش های متفاوتی را میطلبید که باید متناسب با فضاهای اشاره شده ساخته میشد.
در این نمایش من با سه بخش اصلی مواجه بودم
اول فضای وهم، ترس و جنگ برای نشان دادن نقشه های شیطانی خانواده جنیان و رسوایی بانوی شهر و مبارزات شخصیتهای مثبت و منفی نمایش.
دوم فضای ملایم و احساسی برای حضور بانوی پاکدامن شهر و عاشقانه های هام و بانو.
سوم فضای فانتزی برای شیطنت های خانواده جنیان و مردم شهر.
علی عاملهاشمی: ساختمان ما «آسانسور نداره» اما شما را میخنداند!
علی عامل هاشمی بازیگر «آسانسور نداره» با اشاره به ویژگی های این اثر نمایشی درباره شیوه اجرایی بورلسک در نمایشی ابزورد توضیحاتی ارائه داد.
لب کلام
شیوه اجرایی این نمایش بورلِسک است که معادل ایرانی که می توان برای آن درنظر گرفت بیصورت یا مثلا بازی بدون احساس است.
نمایش داستان عجیب و غریبی را مطرح نمی کند و مخاطب نیز قرار نیست زیاد با داستان ها همراه شود چه بسا که داستان ها از نظر مفاهیم مد نظر نیز وارونه روایت شوند.
زمانی که نمایش به جای دیالوگ بر مبنای موقعیت خلق شده باشد، به زبان جهانی نمایش نزدیک تر است از این رو اجرای نمایش در کشورهای دیگر راحت تر خواهد بود.
من و ارسطو خوشرزم همگروه هستیم و سال هاست که با هم کار می کنیم و همین آشنایی باعث شده که بتوانیم خیلی راحت یکدیگر را درک کنیم و موقیعت های مد نظرمان را بسازیم.
گفت و گوها از مهر
مجید رحمتی: انتقاد از اتفاقی ناخوشایند در جشنواره تئاتر آیینی و سنتی
مجید رحمتی بازیگر نمایش «تصویر مصور مظفری» با انتقاد از شیوه برگزاری بیستمین جشنواره تئاتر آیینی و سنتی گفت: با نبود رقابت، انتخاب سلیقهای هنرمندان و عدم حضور گروههای خارجی و مراودات فرهنگی بینالمللی این جشنواره برای تئاتر دستاوردی نخواهد داشت.
لب کلام
مظفرالدین شاه با خرید دوربین از یک کمپانی فرنگی باوجود همه مخالفتها، مصمم به ساخت فیلم و رواج ابزار توگراف در مملکت است.
وحید نفر درحال تکمیل گروهی برای اجرا در جشنواره آیینی و سنتی با محوریت حضور دانشجویان و آموزش اصول نمایش ایرانی به هنرجویان بود که ایده جالبی بهنظر میرسید و سعی کردم در اجرای آن همراه شوم.
در جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی امسال شاهد اتفاق ناخوشایند بودیم و آن برگزاری آنلاین جشنواره با وجود باز شدن سالنهای تئاتر و استقبال تماشاگر از نمایشهای روی صحنه بود.
این جشنواره در دورههای قبل بهشکل رقابتی برگزار میشد و در حال حاضر، تعدادی از هنرمندان به شکل سلیقهای انتخاب میشوند.
محسن بوالحسنی: رویای مردی که خودش هست و خودش
محسن بوالحسنی احمدرضا احمدی را لیدر یک تظاهرات تکنفره توصیف میکند و با بیان اینکه او خودش هست و خودش، میگوید: با حمایت از اجرای نمایش «فرودگاه، پرواز شماره ۷۰۷» باعث خوشحالی قلب پیرمردی میشویم که ممکن است چند صباح دیگر پیش ما نباشد.
لب کلام
در وهله اول باید گفت که برای این کار خیلی زحمت کشیده شده است. کسی که با احمدرضا، جهان فکری او و شعرش آشناست، میداند که احمدرضا در نقاشی، رمانش و همچنین در نمایشنامهاش هم شاعر است.
نباید انتظار داشته باشیم با یک متن خطی و طبق اصول نمایشنامهنویسی روبهرو شویم. این مسئله در اجرای «فرودگاه، پرواز شماره ۷۰۷» هم وجود دارد.
از محاسن این اجرا این است که با همه فضای انتزاعیای که دارد، و با همه شکل و شمایلی که معطوف به نوع نگاه احمدرضا و زبان اوست، اما ریتم کار بسیاربسیار خوب درآمده است.
حمایت ما از این کار، احترام به آدمی است که در جایگاهی ایستاده که ۱۰، ۲۰ سال دیگر اگر نباشد، ما دریغ حضور او را میخوریم.
ایسنا
علیرضا معروفی: وضعیت یک غسالخانه در سه روز اول جنگ
علیرضا معروفی گفت: بستر رویدادها در «تلفات» برگرفته از دو کتاب مستند اما قصه نمایش زاده تخیل من است.
من همواره مطالعاتی در زمینه جنگ دارم و اکثر رمانها و خاطرات مرتبط به هشت سال دفاع مقدس را خواندهام.
کتاب «دا» خاطرات سیدهزهرا حسینی و کتاب «زمین سوخته» نوشته احمد محمود از جمله آثاری بود که ذهن مرا بسیار مشغول کرد.
قصه و سوژه اصلی نمایشنامه «تلفات» را از این دو کتاب برداشت کردم.
بستر اتفاقات در این دو کتاب و نمایشنامه «تلفات» مستند است اما قصه نمایش، زاده تخیل من است.
این نمایش درباره غسالخانه یک شهر مرزی در سه روز ابتدایی جنگ است که نام این شهر عنوان نمیشود اما این شهر میتواند خرمشهر، مهران، سردشت و... باشد.
تعداد کشتهشدگان جنگ به قدری زیاد است که گورستان دیگر جایی برای دفن جنازهای ندارد...
«تلفات» نمایش متفاوت در حوزه جنگ است و از مخاطبان تئاتر میخواهم ابتدا به تماشای این نمایش بنشینند و سپس ما را قضاوت کنند.
میثم شمسیان: مسیری چالشی و دشوار
میثم شمسیان معتقد است ایفای نقش در نمایش «هام» مسیری پرچالش و دشوار برایش رقم زده است.
ابتدا قرار بود به عنوان دستیار یا مدیر تولید کنار حسامالدین شریفی، کارگردان نمایش باشم و به بازی فکر نمیکردم هر چند باید اعتراف کنم نمایشنامه «هام» من را بسیار تحت تاثیر قرار داده بود.
یکباره آقای شریفی پیشنهاد بازی آن هم در نقش «هام» را مطرح کرد.
برای رسیدن به یک نقش دشوار و پیچیده با یک کارگردان سختگیر، باید بسیار زحمت کشید هرچند که واقعاً نمیدانم تا چه میزان موفق بودهام.
چهارده ماه زندگی با کاراکتری با خصوصیات هام مرا بسیار اذیت کرد؛ برخی مواقع با آن اشک ریختم و بعضی زمانها از آن ترسیدم و برخی روزها با او عاشقی کردم تا به کاراکتر نزدیکتر شوم.
اکنون از اجرای این نمایش حس بسیار خوبی دارم و از صمیم قلب برای این چالش در زندگی هنریام خوشحال هستم و احساس میکنم سالیان سال در کنار هام خواهم ماند.
هنرآنلاین
محمد مسلمی: تعجب از تعداد کم قصهگویان تهرانی
محمد مسلمی کارگردان و بازیگر برنامههای تلویزیونی و داور بخش «ملی» بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دقت و خلاقیت قصهگوها را در انتخاب قصهها لازم دانست و گفت که در ادبیات ما قصههای زیادی وجود دارد که اگر در شهرها و روستاها این قصهها را جمع آوری کنند، به علت جذابیت میتواند مخاطب را بیشتر و بهتر به قصهگویی ترغیب کند.
لب کلام
من هنوز که هنوز است قصههایی را که در دوران کودکی برایم تعریف کردهاند، به یاد دارم و خاطرم هست که حاوی پیامهایی بود و در حقیقت این قصهها سالیان سال همراه ما خواهند بود.
فیلمنامه، نمایشنامه و... قصه دارند و مردم و بچهها عاشق قصهها هستند، به گونهای که دوست دارند با آن همذاتپنداری کنند و قهرمان قصه باشند، برای همین قصه در تمام دنیا جذابیت دارد.
زمانی که قصهای نقل میشود، هر کودکی به شکلی آن را تصور میکند و رنگ و قهرمان را با شکلی که دوست دارد، برای خود میسازد به همین دلیل قصه همیشه اهمیت داشته است.
از تعداد کم قصهگویان ساکن تهران تعجب کردم اما باید بگویم بچههای شهرستان بیشتر تلاش میکنند و با لهجههای شیرین قصه میگویند و موفق هم هستند.
کانون پرورش فکری
علی خودسیانی: کارِ اصغر فرهادی «دزدی» نبود
علی خودسیانی درباره ماجرای حذف نام خودش به عنوان نویسنده متن «ماشیننشینها» از سوی اصغر فرهادی توضیح داد.
لب کلام
فرهادی این متن را برای اجرا به جشنواره تئاتر دانشجویی میدهد؛ اما وقتی بولتن جشنواره منتشر میشود، خودسیانی متوجه میشود که در معرفی «ماشیننشینها» نوشده شده: «نویسنده: اصغر فرهادی».
وقتی خودسیانی از فرهادی میخواهد جریان را توضیح دهد، او میگوید «یک اشتباه تایپی است.»
مدتی بعد ماشیننشینها را «اصغر (فرهادی) آورده اینجا دارد کار میکند و به اسم خودش هم دارد کار میکند.
...و منجر به توقف اجرای این نمایش پس از سه شب میشود.
بعد از مدتی خودسیانی باخبر میشود که فرهادی قرار است نمایش را در تالار مولوی تهران اجرا کند که البته اینبار نام او را بهعنوان نویسنده ذکر کرده اما نام خود را هم بهعنوان «بازنویس» درج کرده.
شرط اجرا را حذف این عنوان از تمام پوسترها و اقلام تبلیغاتی و دریافت نیمی از گیشه فروش بلیت ذکر میکند که این کار انجام هم میشود.
امیدوارم دیگران از اختلاف سلیقهها و اختلاف نظرها و حتی انتقادهای ما به همدیگر بهرهبرداری سیاسی و جناحی نکنند.
من و آقای فرهادی به کهنسالی نزدیک میشویم؛ اما آن زمان هر دو تنها بیست و چند ساله و جوان بودیم.
ایلنا
جواد انصافی: میخواهند جمعمان کنند اما رویشان نمیشود
جواد انصافی، نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایشهای شادیآورِ سنتی، معتقد است مسئولان و متولیان فرهنگی و هنری، نمیخواهند سیاهبازی وجود داشته باشد و چشم دیدن هنرمندانِ این عرصه را ندارند و هرکاری میکنند تا آن را از بین ببرند، ولی رویشان نمیشود رسما این موضوع را اعلام کنند.
لب کلام
هنگامی که تصمیم به تولید نمایش «عروس فراری» گرفتیم، شرایط، شرایط کرونا بود و اوضاع چندان مناسب نبود.
در نتیجه قصه را به گونهای نوشتم که با حضور اعضای خانوادهام قابل اجرا باشد.
خودم، دو پسرم؛ امیرمحمد و امیرحسین و همسرم؛ فروغ یزدانعاشوری در محور اجرا قرار گرفتیم.
اجرا مقابل دوربین اصلا خوب نیست
اجرا مقابل تماشاگر چیز دیگری است.
میخواهند جمعمان کنند، ولی رویشان نمیشود
اول این که جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی در گذشته به صورت سالانه برگزار میشد و از یک مقطع زمانی به بعد تصمیم گرفتند دوسالانهاش کنند.
گفتند شما که اکثرا پیرِ کارید و با هم رفیقید، پس رقابت چه معنایی دارد؟! و اینطور شد که جایزهها را هم برداشتند.
برداشتن جوایز چه معنایی داشت باز هم جز اینکه ما شما را نمیخواهیم و چشم دیدنتان را نداریم؟
گفتند کمکهزینههایتان هم نصف شده است. دلیلش چه بود؟!
الان هم که همه سالنهای تئاتر باز شده است، همچنان به ما گفتهاند فیلم اجراهایتان را در سایت بگذارید.
مگر میشود سالنها باز باشد و جشنواره مجازی؟! این یعنی چه؟!
باشگاه خبرنگاران جوان