مهمترین اعتباری که مرکز به گروه میدهد امنیت روحی و روانی است
هنوز رسانه ملی تئاتر را حتی در حد یک محصول تجاری معرفی نمیکند. برای هر تیزر باید دو برابر پول تولید نمایش بپردازیم. این در حالی است که به واقع تلویزیون کمک میکند که تماشاگر، تئاتر را جدیتر بگیرد و برایش مسئله شود.
دومین میزگرد سمینار تئاتر خصوصی با حضور دکتر حسین سلیمی(مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی) و حسین پارسایی رئیس فعلی مرکز هنرهای نمایشی برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در این میزگرد که با ریاست نصرالله قادری تشکیل شد، دکتر سلیمی از آن چه تئاتر خصوصی شامل آن نمیشود شروع کرد و افزود:«تئاتر خصوصی به معنی قطع و کاهش کمکهای دولتی و موسسات دولتی نیست، به معنی وابسته کردن نمایش به درآمد گیشه نیست و به معنی استفاده از سالنها و امکانات سختافزاری نیز نیست؛ زیرا تقاضای فراوان نسلهای مختلف امکان پاسخگویی به این نیاز را کم کرده است.»
وی با اشاره به 32 هزار عضو انجمنهای نمایش کشور، 15 هزار فارغالتحصیل در 12 سال اخیر و 10 هزار کارآموز موسسات خصوصی در 10 سال گذشته تعداد هنرمندان داوطلب کار تئاتر در کشور را 60 هزار نفر محاسبه کرده و یادآور شد که در طول سال حداکثر دو هزار نفر در تئاترشهر میتوانند کار داشته باشند.»
وی افزود:«اگر دولت مالک تئاتر باشد و اصحاب تئاتر ابواب جمع دولت، امکانات تئاتر دایره بستهای را در برمیگیرد که افزایش امکانات مالی هم دردی از آن دوا نکرده و مطابق نظر اقتصاددانان تابع قانون بازده نزولی میشود.»
وی در بخش دیگر صحبتهایش به سالنهای بلاتکلیف نهادهای دیگر چون شهرداری و موقتی بودن هویت هنرمندان تئاتر پرداخت و گفت:«پیدا کردن هویت پایدار، خلاقیت اندیشه و مخاطب واقعی در جامعه ایجاد خواهد کرد.»
حسین پارسایی نیز مبحث اراده را در شکل گیری تئاتر خصوصی مطرح کرده و با طرح سوالهایی چون آیا خصوصی سازی در سیاستهای کلان کشور وجود دارد؟ آیا مصوبات شورای انقلاب فرهنگی، خصوصی سازی و کاهش حضور دولت را دربردارد؟ آیا هنرمند توان و اراده این امر را دارد؟ و آیا مدل خصوصی تئاتر، هنرمندان را راضی میکند؟ و... قدرت ریسک پذیری هنرمندان، مسئله بحران مخاطب تئاتر، تفاوت تئاتر در شهرستانها با تهران را مورد انتقاد قرار داد.»
وی با بیان این که در شکل ظاهری و بنا بر مصوبات و لوایح دولتی هیچ مشکلی برای خصوصی سازی وجود ندارد، افزود:«چرا بعد از 27 سال از تاسیس مرکز هنرهای نمایشی حتی در شکل نیمه پایدار نتوانستهایم تئاتر خصوصی را محقق کنیم؟ چرا نمیتوانیم از این لوایح و مصوبات به دستاورد موفقی برسیم؟ آیا مشکل در مجری است؟»
وی عدم وجود تمایل و اراده برای چنین اقدامی را یکی از دلایل شکل نگرفتن تئاتر خصوصی در ایران دانست و تصریح کرد:«هنرمندان به دلیل وابستگیها و نپذیرفتن ریسک در شرایط فعلی به آن تمایل نشان ندادهاند، مگر گروههایی محدود که نمونههای کیفی موفقی هم نبودهاند.»
رئیس مرکز هنرهای نمایشی با بیان این که نمایشهای طنز پرمخاطب و پردرآمد و تئاتر دینی پر مخاطب و کم درآمد در شکل تئاتر خصوصی داریم، گفت:«مهمترین اعتباری که مرکز به گروه میدهد امنیت روحی و روانی است. هنرمندان نیز باید برای چنین استقلالی مشارکت داشته باشند. یارانههای دولتی مبتنی بر سلیقه ملی صرف تولید میشود تا بخشی از عدم تولید را در رویکردهای خاص جبران کند. هنرمندان نیز برای امرار معاش به تئاتر دینی میپردازند و آن زمان که یارانهها از آن گرفته شود کار به دلیل درآمد اندک، متوقف خواهند شد. از شما میپرسم یک نمایش چه تضمینی برای مخاطب پذیری دارد؟ تئاتر چه چیزی دارد که در سبد خانوار قرار گیرد؟»
وی در بخش دیگر صحبتهایش تصریح کرد:«در بررسی جوامع پیشرفته گفته میشود که نهادهایی چون شهرداری موظف شدهاند برای تولید نمایش و نه تولید اندیشه یارانههایی بپردازند اما دولت ما برای"تولید اندیشه" یارانههایی اختصاص داده است. اقتدار فعلی بخش دولتی از او امپراتوری خدمتگزار ساخته که همه سلایق را راضی نگاه میدارد و چون سرش درد نمیکند بودجه را به همه میدهد. طبیعی است که این سیر نازل شدن تئاتر را در پی خواهد داشت و تئاتر و هنرمندان را به یک مصرف کننده صرف تبدیل میکند.»
وی نپذیرفتن مسئولیت هنرمندان نسبت به اثرشان را یکی از دلایل گسترش نگاه نظارتی دولت دانست و افزود:«همین بیمسئولیتیها باعث میشود که وقتی پای اخلاقیات به میان میآید و صحبت از حرمتها میشود میگویند از شورای نظارت بپرسید! به همین دلیل برخی از واقعیتها پشت در باقی میمانند و صد سال دیگر بیان نمیشوند.»
وی تاکید کرد:«تئاتر کشور اگر تهران است و معطوف به تئاترشهر و اگر به بودجه دولتی وابسته است، محکوم به فناست.»
دکتر سلیمی در بخش دوم صحبتهایش از ضرورت تغییر نگاه به فرهنگ صحبت کرده و از استفاده واژه"فرهنگسازی" برای حوزه سیال اندیشه و ایده انتقاد کرد.
وی شکل گیری شخصیتهای حقوقی تئاتر را یکی از نیازهای اصلی تئاتر خصوصی عنوان کرده و مدیریت شخصی با تواناییهای برنامهزیری، اقتصادی و مدیریتی فرای تواناییهای هنری را در این موسسات ضروری دانست.
وی با یادآوری این که بیشتر بودجه وزارت ارشاد، بودجه کمک به فعالیتهاست، زمینه استفاده از یارانهها را برای موسسات معرفی کرد.
سلیمی نیز سه مانع بزرگ در مسیر تئاتر خصوصی را نداشتن آزادی لازم، نداشتن امنیت اجتماعی لازم و نداشتن اعتماد به دائمی بودن کمکهای مالی دولت عنوان کرد.
حسین پارسایی نیز تصریح کرد این اعتمادها باید طرف مقابل، یعنی دولت را هم راضی نگاه دارد و اضافه کرد:«چه تضمینی برای کیفیت و استمرار فعالیت وجود دارد؟ سابقه نشان داده که حتی یک چهارم قرارداد گروه از گیشه تامین نشده است. گروه باید بتواند خودگردان شود اما چون بسیاری از تولیدات ما مبتنی بر نیازهای جامعه نیست مخاطب پولی صرف آن نمیکند.»
وی شیوههای اطلاع رسانی را یکی دیگر از موانع تئاتر خصوصی عنوان کرد و گفت:«هنوز رسانه ملی تئاتر را حتی در حد یک محصول تجاری معرفی نمیکند. برای هر تیزر باید دو برابر پول تولید نمایش بپردازیم. این در حالی است که به واقع تلویزیون کمک میکند که تماشاگر، تئاتر را جدیتر بگیرد و برایش مسئله شود.»
بخش پایانی صحبتهای حسین پارسایی به ارائه چند راهکار کوتاه مدت برای تئاتر خصوصی اختصاص پیدا کرد.
رئیس مرکز هنرهای نمایشی پیشنهاد داد:«میتوانیم در اماکن فعلی و با یارانه دولتی طی چند سال مشارکت گروه را با اختصاص یک ششم تا یک دوم قرارداد از گیشه جلب کنیم و آن زمان که گروه یک دوم قرارداد را از گیشه دریافت کرد، کمک را قطع کرده و آن مبلغ را برای تولیدات آینده گروه به او پرداخت کنیم. در این مسیر گروهها باید سبک و سیاق خود و تماشاگر ثابت خود را پیدا کنند. مرحله بعد از این تجربه و آماده سازی، میتوان به تدریج بهرهبرداری از تالارها را به گروهها واگذار کرد. بعد از گذراندن راههای موقت مشارکت و تکثیر، اجرا باید به سوی واگذاری سالنهای غیر از مرکز و دریافت یارانههای بیشتر برویم. در صورتی که تبلیغ مناسب، هنرپیشه بهتر و بهبود کیفت اثر را رعایت کنیم، میتوانیم به تمرکززدایی فکر گروه و تالارهای دیگر را نیز فعال کنیم.»
وی تاکید کرد:«باید جلب مشارکت با اولویت مراکز فرهنگی برای تولیدات نمایش هر چه زودتر آغاز شود. راهکارهای کوتاه مدت و بلند مدت تعریف و هر کسی که با آن مخالفت کرده از گردونه بیرون گذاشته شود.
در بخش پایانی این میزگرد دکتر محمدرضا خاکی نسبت به واگذاری مجموعه تئاترشهر به گروهها اعتراض کرد و حفظ سطح ملی این مجموعه را متذکر شد. او وضعیت مالی گروهها را یکی از دلایل عدم اعتماد به برنامههای آینده دانست. در عین حال حضور بازیگران چهره را برای تئاتر آسیب رسان عنوان کرد و گفت:«با این روش تماشاگر خوبی برای تئاتر نخواهیم داشت. پیش از انقلاب تماشاگر تئاتر وجود داشت صاحب شخصیت بود و نشان داد که چنین تجربهای را نمیپذیرد.»
ایرج زهری نسبت به توجه بیش از حد دولت به نمایشهای خاص و فرهاد مهندسپور مطالعه چند جانبه در حوزه تئاتر و پرهیز از رساندن تئاتر به حد یک کالا را مورد توجه قرار داد.
وی در نقد مجموعه رفتاری رسیدن به تئاتر تاکید کرد:«تئاتر از بیرون دچار تعارض شده است و من شتابی که برای پاسخ گویی داریم را درک نمیکنم. باید ابتدا گزارشی از وضعیتمان تهیه کنیم. در طول دوره تاریخی، هرگز کیفیت تئاتر مسئله ما نبوده است. اگر میخواهیم استقلال تئاتر به جریان تبدیل شود ناچاریم تئوریهای آن را مطالعه کنیم.»
این نشست با گفت و شنود حاضران در خصوص مسائل مختلف ادامه یافت.