درباره تمرین نمایش”داستان باورنکردنی یک زن” به کارگردانی حسن وارسته
گروه نیایش در بدو تاسیس، قصد کرده است که تجربیات خود را مبتنی بر شیوههای نمایشهای ایرانی و با آمیختگی شیوههای نو و معاصر، انجام دهد و در این مسیر به کشف و شهود پرداخته است و در این مسیر تجربیات موفق و ناموفق نیز داشته است.
زهرا شایانفر: حسن وارسته، کارشناس کارگردانی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی. از سال 1369 به عنوان کارگردان مشغول کار است. موسس گروه نیایش به همراه رحمت امینی، امیر آتشانی در سال 1371. کارگردان و طراح صحنه”داستان باور نکردنی یک زن” نوشته رحمت امینی.
نمایش” داستان باورنکردنی یک زن” که برگزیده تئاتر منطقهای و استانی است و در جشنواره فجر به صحنه رفته است به زودی در تالار نو مجموعه تئاترشهر اجرا میشود.
از این رو در یکی از جلسات تمرین این نمایش حاضر شدیم تا گزارشی کوتاه از روند کار گروه نیایش تهیه کنیم.
وارسته میگوید:«گروه نیایش در بدو تاسیس، قصد کرده است که تجربیات خود را مبتنی بر شیوههای نمایشهای ایرانی و با آمیختگی شیوههای نو و معاصر، انجام دهد و در این مسیر به کشف و شهود پرداخته است و در این مسیر تجربیات موفق و ناموفق نیز داشته است.»
وارسته، اهمیت به ذائقه مردم و فراخور اجتماع را در کارهایش مهم میداند و ادامه میدهد: «ناخودآگاه گروه براساس درک ذائقه مردم به سوی کارهای طنز حرکت کرده است. البته رویکرد به موضوعات طنز جدید و به روز را مدنظر داشتهایم. تجربیات من در زمینه کار کودک نیز در این مسیر، کمک زیادی کرده است.»
گذر از جشنوارههای پی در پی
”داستان باور نکردنی یک زن” که از شهرستان اسلامشهر در جشنواره فجر حضور داشت با گذر از چند مرحله جشنوارهای اینک به اجرای عمومی رسیده است. وارسته در این باره توضیح میدهد:«پس از نمایش”جگر هندی” که در مولوی اجرا شد. تصمیم گرفتیم روی همان مسیر تجربهگرایی که شروع کرده بودیم به حرکت ادامه دهیم. از آنجا که فراخوان متن از ارشاد تمام شده بود و محدودیت پذیرش آثار در مرحله جشنواره را هم مطلع شدیم، به پیشنهاد ارشاد اسلامشهر مبنی بر شرکت در جشنواره استانی، تصمیم گرفتیم که با تاسیس یک کارگاه نمایش در شهر اسلامشهر و کار کردن با آدمهایی که از مسائل تئاتر خالی الذهن هستند و تنها تعدادی تجربیات بومی و مدرسهای جسته گریخته و مبتدیانه داشتهاند، کار نمایش را آغاز کنیم.»
کارگاه نمایشی
وارسته درباره کارگاه نمایشی که در اسلامشهر راهاندازی کرده بود، میگوید:«کار این کارگاه فقط تمرین و تربیت بازیگر بود. از استادان موسیقی و وشو برای تمرین دعوت کردیم. به تمرین مبانی تئاتر و سولفژ پرداختیم، فیلم دیدیم و از دل آن تمرینها این کار حاصل شد. سه مرحله جشنواره استانی، جشنواره منطقهای و سرانجام جشنواره بینالمللی را پشت سر گذاشتیم و اکنون در حال آماده شدن برای اجرای عمومی هستیم.»
لحظاتی با تمرین گروه
یک زن و شوهر که به صورت نمایشگران دورهگرد با یک گاری بر صحنه میآیند و افسانهای چینی را نقل میکنند. ماجراهای این زن و شوهر در دل نقل افسانة چینی بیان میشود و تنها وسایل آنها یک بادبزن و قطعهای چوب است که گاه گور و جنازه و گاه شمشیر و عصا میشود.
وارسته توضیح میدهد:«از آنجایی که بنیان کار گروه نیایش کار بر مبنای نمایشهای ایرانی است و قصهای چینی را نیز نقل میکنیم، از تلفیق این دو شیوه در پرداخت بازی استفاده زیاد بردهایم. ساعتها فیلم اپرای پکن را نگاه کردهایم و چون قصه بر مبنای یک گروه دورهگرد است از شیوه کمدیا دلارته نیز در پرداخت کاروان سود جستهایم. با پخته شدن این اندیشه در مسیر تمرین، حتی در طراحی صحنه نیز با استفاده کردن از یک گاری که با مونتاژ قطعات قابلیت استفاده در صحنهها را مییابد شکل خاصی را به آن دادهایم. حتی از نشانهشناسی تئاتر شرقی ـ استفاده از حداقل آکسسوار و استفاده از ایده فضای خالی بروک را نیز به صورتی در این نمایش گنجاندهایم.»
وارسته درباره فاصلهگذاری، برشت و زن نیک ایالت سچوانش میگوید:«من برشت را خیلی دوست دارم. یکی از آرزوهایم این است که یکی از کارهای او را اجرا کنم. فاصلهگذاری را هم از همین رو در کارم قرار دادهام که لوث نشود و در عین حال شیرین باشد. باید قبول کنیم که ما هنوز در مرحله سیاه مشق تئاتر هستیم. احساس میکنم رفتن به سمت برشت جسارت میخواهد، سعی میکنم با استفاده از تکنیکهای او و تمرین و آزمون و خطا به یک پختگی در این شیوه برسم.»
از بداههسازیهای بازیگرانش پرسیدیم و چگونگی خلق فضایی شاد، در این باره میگوید:«در شیوه تئاتر بداههپرداز که یکی از شیوههای تئاتر کارگاهی است، بازیگر در خلق لحظات بداهه موثر است و مدت تمرین به آن شکل میدهد. خوشبختانه و برای اولین بار، 5 ماه مجال تمرین داشتیم و اجراهای متعددی را پشت سر گذاشتیم. این موضوع از سراسیمگی و التهاب کم میکند. در کل در دل کارگاه بعضی از بداههها خلق شدند و با هدایت و کنترل من تغییر کردند، تا سرانجام قطعی شدند. من در کل از بداههای که در حضور تماشاگر شکل گیرد تمایل ندارم و معتقد به خلاقیت مهار شده هستم. در تمرین با یک سکوی چوبی به جای گاری، بازیگران پرانرژی و خلاق ظاهر شدهاند. گاه بر سکو و گاه بر زمین. حرکات کاملاً نمایشی و استفاده از تکنیک بازی در بازی به همراه شرکت دادن تماشاگر در لحظاتی از نمایش فضایی شاد و جسورانه را خلق کرده است. مرجان قمری و رسول نقوی بازیگران این نمایش به راحتی از تماشاگر خنده میگیرند و او را با خود به داستان میبرند.»
با مرجان قمری، بازیگر
مرجان قمری که از سال 77 به آموختن تئاتر پرداخته است درباره نقش خود میگوید:«نقش را خیلی دوست دارم چون بسیار فعال با پستی و بلندیهای حسی زیاد است. گاهی مجبورم در یک لحظه چند حس را با هم نشان دهم و این برایم دوست داشتنی است.»
او گروه را صمیمی و رفیق مینامد و میگوید:«در ساخت دکور و دوخت لباس همه با هم شرکت داشتهایم و چون در یک کلاس بودهایم با یک صمیمیت خاص تا این لحظه در کنار هم کار کردهایم.»
رسول نقوی
رسول نقوی را در بازیگری، با نمایشهای”کفتر به توان دو”، ”سزاوارترین” ،”قرار بازگشت” ، ”نزدیک خط صفر” و”مسیر سبز سرخ” دیدهایم. او درباره بازیش میگوید:«بازیگر محکوم است که در نقشهای متفاوت زندگی کند. شیوه کار کارگاهی این اجازه را میدهد که هم اشتباه و هم درست عمل کنی. گرچه همواره نقشهایم جدی بودهاند ولی در این نمایش با مایههای طنز و شیطنت حضور دارم.»
درباره گروه میگوید:«مجموعهای از بچههای مستعد و توانا که به راحتی در کنارشان کار میکنم. همه چیز اصولی و برنامهریزی شده است. حضور روحیات مثبت در جمع به صورت انرژی مثبت بر صحنه ظاهر میشود و این گروه بدون پرداختن به حاشیهها ، به ثمر رسیدن کار میاندیشد.»
ارتباط اولین هدف است
حسن وراسته میگوید:«هیچ چیز برای من سختتر از این نیست که تماشاگرم نفهمد چه گفتهام و پس از خروج از سالن بد و بیراه بگوید و ابراز کند که کار، کسالت در او ایجاد کرده است. من معتقدم که اول باید لذت دیدن را به تماشاگر چشاند بعد در جستجوی القاء مفاهیم بود. من بر مفرح بودن، البته فرح روحی، تاکید میکنم.»
” داستان باور نکردنی یک زن”
نوشته رحمت امینی و به کارگردانی و طراحی صحنه حسن وارسته شکل گرفته است. علی رحیمی به عنوان مشاور و معصومه چابک دستیار کارگردان کار بودهاند. بهزاد صدیقی دراماتورژی اثر را برعهده دارد. طراح لباس، آناهیتا وارسته و طراح پوستر و بروشور محمد وکیلی است. حسن وارسته حضور علی اولیایی، طوفان مهردادیان، بهرام سرورینژاد، علی صالحی و اکبر قهرمان را در موفقیت گروه بسیار موثر میداند.
در لحظه خروج از سالن به یاد نقل قول وارسته از مسعود فراستی میافتیم که”یک کار بیادعای با ارتباط” را دیدهایم.