در حال بارگذاری ...
...

بررسی مفهوم و ساختار دیگرگونه‌های اجرایی

بی‌توجه به تجارت و قانع به حتی یک تماشاگر

ایران تئاتر-محمودرضا رحیمی: من تا کنون داور بخش‌های مختلف جشنواره‌های گوناگون بوده‌ام. از این نظر تعصب خاصی روی هیچ کدام از بخش‌های جشنواره ندارم. اما نمی‌توانم اعتراف نکنم که در دهه اخیر اضافه شدن بخش میان‌رشته‌ای که در این چهار سال نام دیگرگونه‌ها را بر خود گرفته، آبرو و عزت این جشنواره را صدچندان کرده است.

این بخش چه تفاوتی با سایر بخش‌های تئاتر دارد؟ بخشی که برایش یک تماشاگر در اکثر اوقات کفایت می‌کند. هیچ ارتباطی با تجارت نمی‌تواند داشته باشد. گاهی به خاطر تکمیل یک اجرای در حال انجام ساعت‌ها، بلکه روز‌ها و ماه‌ها باید صبوری کنی و آن را به پایان برسانی.

نمی‌شود در این مجال و مقال اندک، به صورت ایقانی مطالبی طرح کرد. اما در مقام مقایسه باید بگویم تنها بخشی است که تا لحظه آخر در همان حال که هنرمند می‌داند چه باید بکند، اما درباره چگونگی آن تقریبا هیچ نمی‌داند، جز یکسری کلیات. می‌پرسید چرا؟ به دلیل آنکه معمولا هنرمند نقش‌پذیری ندارد و خود خودش در اجرا حضور دارد و هر گونه رفتار منجر به نمایش دادن از ارزش اثر می‌کاهد و از طرف دیگر این اثر هنری معمولا تماشاگر ندارد بلکه شرکت‌کننده او را همراهی می‌کند که اجازه مخالفت و یا مقاومت را در برابر آنچه دارد می‌شود، برای خود محفوظ نگه می‌دارد. همین دو مورد یک بداهه‌پردازی بی‌نظیر در هر دو طرف به وجود می‌آورد؛ و همین بداهه‌پردازی منجر به این امر می‌شود که عمل خلاقه و سازنده هنری که کاملا مبتنی بر کنش زنده است تا لحظه آخر اجرا وجود داشته باشد. در سال‌های گذشته معمولا این ژانر قرابت بسیاری با ژانر خیابانی پیدا کرده است که کمی از ارزش‌هایش را تحت‌الشعاع قرار داده است.

اخیرا در بین آثار اجرا شده، اکثر اجرا‌ها مربوط به هنر‌های محیطی و مکان خاص محور (site specific) است. به همین دلیل چند نکته را پیرامون این نوع آثار تقدیم خواهم کرد:

در این ژانر هویت، معاصر‌سازی، واقعیت تاریخی، ماهیت مکان، تعامل و شناخت فضا‌ها و مکان‌ها با شیوه‌ای تازه‌تر، در کارزار واقعی خود و در زمانی که هر گونه تغییر مکانی موجب نابودی اثر شود و به همین دلیل چاره‌ای جز قرار گرفتن در همان مکان وجود نداشته باشد، در ژانر site specific دسته‌بندی می‌شود؛ به شرط آنکه مقداری از مکان در رویداد گم شده باشد و به همین دلیل باید در حرکت پیمایشی هنرمند و همراهی شرکت‌کننده کشف و یافت شود.

 هنر site specificرابطه تئوری معماری را با درک هنر و عملکرد مرتبط با مکان معاصر بررسی می‌کند و به شدت این سوال را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان چنین آثاری را مستند کرد؟

این هنر وابسته به سه عامل است: عملکرد، مکان و مستندات. این هنر کاوشی است در مکان واقعی با این اهتمام که عمل نیز همزمان و در زمان شرکت‌کننده و پرفورمر انجام شود. به هر طریقی، مبادلاتی را بین اثر هنری و مکان‌هایی که معانی آن اثر هنری و روایت شخصی در مکان‌ها تعریف می‌شود، بیان می‌کند. در واقع، تعریف ویژگی مکان خاص ممکن است به سادگی با توصیف اساس چنین تبادلی آغاز شود. اگر کسی این گزاره را بپذیرد که معانی اقوال، اعمال و رویداد‌ها تحت تأثیر «موقعیت محلی» آن‌ها قرار می‌گیرد که بخشی از آن هستند، آنگاه یک اثر هنری نیز در رابطه با جایگاه آن تعریف می‌شود. موقعیت با انعکاس این مفهوم، نظریه نشانه‌شناختی به صراحت پیشنهاد می‌کند که خوانش آن مکانی اثر بر «خاطره تازه مکان» دلالت دارد. «خوانش» نشانه به معنای قرار دادن دال و تشخیص جایگاه آن در درون نظام نشانه‌شناسی است. از اینجا می‌توان استدلال کرد که مکان، در خوانش تازه، یک تصویر، شی یا رویداد، موقعیت آن در رابطه با گفتمان‌های سیاسی، زیبایی‌شناختی، جغرافیایی، نهادی یا سایر گفتمان‌ها، همگی بیانگر آن چیزی است که می‌توان آن را «بودن» گفت.

بنابراین، ویژگی سایت را می‌توان بر اساس این فرآیند درک کرد، در حالی که یک «اجرای سایت خاص» ممکن است خود را از طریق ویژگی‌ها، کیفیت‌ها یا معانی تولید شده در روابط خاص بین یک «شی» یا «رویداد» و یک موقعیت بیان و تعریف کند و تعاریف قبل را پوشش دهد یا اشغال کند. پس از مفهوم «ماهوی» سایت و همچنین کار‌های خاص سایت، ممکن است حتی ادعا شود یک رابطه «مناسب» رویداد و موقعیت‌هایش با مکان آن، با ادعای جانشینی «موقعیت اصلی و ثابت» مرتبط با آنچه که هست.

این صرفا یک تعیین جا برای قصه‌گویی نیست! بلکه همانطور که گفته شد، به جای مکان اصلی هر گونه حرکت دادن یا شبیه‌سازی مکانی علاوه بر تقلیل دادن مفاهیم رویداد آن را به رویدادی دیگر تبدیل می‌کند. البته همواره ایجاز و کمینه‌گرایی، همچون فعالیت دراماتیک، دو شرط اساسی این فعالیت هنری باقی می‌ماند.

عملکرد زبان شفاهی در ایجاد و آغاز روایت، یکی از رایج‌ترین و البته دم‌دستی‌ترین روش‌های آغازین این اجرا‌هاست. این روش چون رویدادی نیست و بازتاب عملی مخاطب یا شرکت‌کننده را برنمی‌انگیزد، معمولا مقاومت شرکت‌کننده را به وجود می‌آورد. حال پرسش این است که چگونه به جای هر اقدام شفاهی و زبانی (orally) از موقعیت‌های رویداد‌محور کنشمند بهره برد تا موقعیت ساخته شده بین هنرمند و مشارکت‌کننده تسهیم شود؟

به خاطر داشته باشیم که مکان یک عنصر نظم‌یافته و دارای قوانین ثابت است بر عکس بازتاب رفتار هنرمند. درهم‌آمیزی این دو عنصر وارونه قرار است فضای اثر را به وجود بیاورد؛ اما این وارونگی نباید هرج و مرج یا اغتشاش بیافریند، بلکه هنرمند در این روش در جست‌وجوی یافتن قوانینی تازه است یا قوانینی که گم شده (nomos).

حال چگونه می‌توان به پیکر‌بندی این موقعیت‌ها که بروز آنی نیز دارد مبادرت ورزید؟

سه عنصر تکنیکی باعث می‌شود که ما تفکر خلاق در جریان خود را حفظ کنیم. سه تکنیکی که به ما سوژه برای تفکر نمی‌دهد و امتیازش نیز همین است. این سه عمل به تفکر شما نظم می‌دهد. ساختار‌ها را حفظ می‌کند و یا با جانشینی یک ساختار دیگر مجال کار به شما می‌دهد.

Synapse.1  ابتدا خلاصه اطلاعات مکتوب آنچه دارید به صورت قصه در دسترس قرار دهید. این سیناپس دقیقا انتقال اطلاعات دقیقی است که باید تا حدودی به شرکت‌کننده بدهید. به خاطر داشته باشید که شگفت‌انگیزی اجرای شما در کشف رابطه معنادار مکان، حرکت و روایت است و نه شرکت‌کننده را در بیخبری و جهل به هر سو کشاندن.

Statement.2 یا بیانیه یا وضعیت‌نگاری که نشان دهد اثر شما حاوی چه داده‌هایی است و چگونه آن را به انجام می‌رسانید؟ چگونه مخاطب را همراه می‌کنید؟ چگونه در صورت هر گونه نبود همراهی مخاطب یا ایجاد اتفاق‌های غیرمترقبه وارد نقشه بعدی خود می‌شوید؟

Orientation program.3 یا برنامه جهت‌یابی‌ها که چگونه مسیری در پیش رو داریم؟ سراشیبی؟ سربالایی؟ گل و شل و ... این برنامه می‌تواند به شرکت‌کننده این فراغ بال را بدهد که در صورت قبول، شما را همراهی کند تا به فضای نمایش برسد و نه اینکه مدام مبهوت مکان باشد. به یاد داشته باشیم که مکان مجموعه نشانه‌های ثابت و منظم است و هنرمند قرار است به رویدادی شگفت‌انگیز در این مکان یا با این مکان توسط نشانه‌های متغیر ناشی از رفتار خود، دست پیدا کند. به قول میشل سرتو مکان با رفتار می‌تواند تکثیر شود، ثابت بماند یا نشانه‌های خود را از دست بدهد. این زبان در مکان توسط ابهام یک رفتار به تعین خواهد رسید. میشل سرتو مثال می‌زند که پیاده‌روی در هر جایی ممکن است، اما پیاده‌رو مکان پیاده‌روی است.