نگاهی به نمایش الزمکان از الجزایر
پرفورمنسی از گذران عمر و بی خبری انسان
ایران تئاتر _ سید علی تدین صدوقی : نمایش پرفورمنس الزمکان به کارگردانی عبدالصمد صدوخی از الجزایر یکی از نمایش های قابل اعتنای جشنواره بود ، به ویژه در بخش پرفورمنس . نام نمایش موقعیت در زمان است یا شاید بهتر است بگوئیم موقعیت در زمان و مکان .
در این اجرا که متن آن به قلم صوفیان میحوبی نوشته شده زمان مصداق عمر است . عمری که به سرعت در حال گذر است و ما اصلا متوجه آن نیستیم و زمانی به حضورش پی می بریم که باید رخت سفر بر بندیم و به دیار باقی برویم . به قول معروف " ناگهان بانگی بر آمد و خواجه بمرد" . نشان این عجل و پایان عمر در نمایش ، تلفنی است که در ابتدا و انتهای نمایش زنگ می خورد . زنگ تلفن همان اخطار پایان عمر است و شخصیت به مجرد اینکه تلفن را بر می دارد می میرد .
مکان نمایش یک ایستگاه قطاراست . ایستگاه زندگی قطار اسباب بازی ای که در صحنه است در واقع نمادی از طول زندگی است . زندگی و گذران عمر ، قطاری که در ایستگاه هر روز تعدادی از آن پیاده و سوار می شوند . دو بازیگر نمایش دو مسافر قطار هستند که در ایستگاه زندگی نشسته اند ، و بهر حال باید روزی سوار قطار بشوند . این قطارچند کارکرد دارد قطارعمر ، قطار زندگی و قطار مرگ .
دو بازیگر ابتدا بر سر جا و تصاحب نیمکت با یکدیگر درگیر می شوند . در واقع بر سر تملک بر سر قدرت . هرکدام کلاهی حصیری دارند .هر بار آن کلاه را بسر می نهند .تغییر می کنند خم می شوند و گویی پیر تر شده اند و در همین حال با هم در می آمیزند .
کلاه نشانه باورها و خرافات پوسیده و ایضا فرهنگ بیگانه است در انتها ، آنها کلاه را به کناری می نهد و به هویت خود باز می گردند.
نرشین نمایش از دوستی و صلح و مهربانی و عشق می گوید .اینکه چنانچه انسان ها بخواهند درهای آسمان به رویشان باز شود می باید بجای جنگ و خون ریزی با یکدیگر مهربان باشند و عشق بورزند و از زیاده خواهی ها و... بپرهیزند . می باید به باورها و دین وفرهنگ خود روی بیاورند ؛ تا اینگونه از خود بیگانه و بی هویت نشوند . در نهایت دو شخصیت به این مهم پی می برند و دیگر بر سر قدرت یا تصاحب نیمکت نمی جنگند .
دیگر فهمیده اند ؛ و زمانی که در پایان نمایش تلفن زنگ می زند به سمتش نمی روند . حالا دیگر فهمیده اند که با عمر خود چه کار باید بکنند . دیگر طول زندگی و کمیت آن برا یشان مهم نیست ؛ بلکه کیفیت آن مهم است . حال از بی هویتی و ازخود بیگانگی بدر آمده اند .
حرکات بازیگران در عین سادگی پیچیدگی دراماتیک خود را دارد و مفهوم را به خوبی انتقال می دهد . بدن بازیگران در عین منعطف بودن ، فرم قابل قبولی دارد . کارگردان و طراح حرکات ، کرئو گرافی قابل درکی را با پرهیز از حرکات اضافه و بی ربط انجام داده است .
خوب بود اگر نمایش " الزمکان " در روزهای ابتدای جشنواره به روی صحنه می رفت .اجرای نمایش الزمکان به روز اختتامیه موکول شد . این نمایش در روز اختتامیه با حدود سی تماشاگر در هر نوبت روی صحنه رفت و در واقع دیده نشد . باید گفت با کمال تاسف دیدن این نمایش در خور را تماشاگران از دست دادند و آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفت .