یادداشتی در ضرورت و بایدهای جهادتبیین
هنر نمایش محمل بسط نیکیهاست
ایران تئاتر- داریوش ثمر: نمایش میتواند روشی برای تعریف تصدیقی مفاهیم اخلاق باشد و استواری بیشتر نیکویی در جامعه را سبب شود، البته با مجاهدت و این جهد که از نویسنده آغاز میشود و با مساعی گروه اجرایی که شامل کارگردان، بازیگران، طراحان و عوامل اجرایی صحنه نمایش است ، به نتیجه میرسد؛ اما نتیجه چه میتواند باشد؟
اجازت دهید قبل از پاسخ به این پرسش مقدمهای را بیان کنم.
اول دریچه تبیین مفاهیم اخلاق در جامعه اسلامی ایران را باز کنیم و نگاهی کوتاه به تاریخ آن بیندازیم، در این وادی اصولی رؤیت میشود که طی قرنها در جامعه ایرانی استقبال و پذیرفته شده که از آن به نام اخلاق توصیفی برای تبیین تاریخی آن یاد میکنیم؛ آنطوری که جامعهشناسان و تاریخ نگاران با آن مواجه بودند و از فرایند دقّت در آن توصیفاتی توانستهاند ارائه کنند.
یک مثال؛ در جامعه عرب قبل از ظهور اسلام آنچه مبتنی بر مطالعات بوده، آمده که اعراب دختران را زنده به گور میکردند، یا مثلا هندوها مردگان را به آتش میکشیدند، اینها نمونههایی از توصیف اعمال پذیرفته شده جوامعی است که به آن اعمال به واسطه باورها اهتمام داشتند، یا از دوران کهن به دوره معاصر برسیم. باورهایی را میتوان بررسی کرد که ملموستر هستند، مثلا هیتلر و حزب نازی به نژادپرسی اعتقاد داشتند، بنابراین در توصیف رفتار و اخلاق جوامع مشخصه بشری در طول زمان از باورهایشان در مکاتب صحبت میکنیم، و تاریخش را تشریح میکنیم،
در جامعه ما مسلمانان ایران زمین، از دیرباز تا اکنون نظامها و اصول اخلاقی بسیاری که روشهای تبیین حُسن و قُبح بودهاند در جامعه ایرانی شکل گرفته و قابل نقل و وصف است که در رهگذر زمان موجودیت یافتهاند، و بنمایه تمامی این هنجارهای اخلاقی از دیانت برخواسته است، و این آموزههای دینی در هنجارهای عمومی مسیر همزیستی انسانی را برای کمالجویی هموار کرده در همه تار و پود زندگی وارد شده چون تمایلات فطری انسانِ مشرقیِ ایرانی از گذشتههای دور به این وجه بیشتر از هر چیزی اهمیت داده است. برای مثال سعدی را به عنوان استاد ادبیاتِ تعلیمی میشناسیم. او برایند فرهنگی است که آغاز هر کاری را با نام خدا و پیامبر(ص)، یا پیشوایان دین، زیبا و صحیح میداند برای غافل نبودن از زیبایی و نیکی و این کلیت را از برگزیده پیامبران (اول به نام آدم و آخر به مصطفی) و کتاب آسمانی قرآن مجید استخراج و فهم میکند و در برابر این درک میگوید؛
شعر آورم به حضرت عالیت؟ زینهار!
با وحی آسمان چه زند سحرِ مُفتری؟
....
فردا که هر کسی به شفیعی زند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
پیغمبر آفتاب منیر است در جهان
وینان ستارگان بزرگند و مقتدا، ...
این پیوند بین دین و زندگی و هنر، در اندیشه تمامی شاعران و هنرمندان، فیلسوفان، عالمان، حکیمان و ادیبان ایران زمین وجود داشته و بیشمار اثر از این منش که کمال انسانی را جویا هست برجامانده که برای نمونه شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی در آثار ارزشمند بسیاری که برجا نهاده چون مجالس پنجگانه، چند رساله، گلستان، بوستان، قصائد به فارسی و عربی، غزلیات، ترجیعبندها و دیگر آثارش تعلیمات حیاتبخش دین برای زندگی را با زبانی تجویزگر و شیرین عنوان میکند و تبیین هنری آن ستودنی است چون آثار بزرگانی دیگر مثل، مولانای بلخی، خواجه نصیرالدین، حافظ، نظامی و بیشمار ادیب نامدار دیگر، که کارشان در جهت تبیین دیدگاههای ارزشی اخلاق و زبان هنجار و توصیه است که از تاریخ کهن بجا مانده است.
بعد از این مقدمه اکنون بیایید نگاهی به همین مقطع زمانیِ دوران معاصر نزدیک بیندازیم؛ به دو دلیل اساسی، اولین دلیل اینکه؛ قدرتهای امروز دنیا در حق جامعه ایران ستم روا داشتهاند و متخاصم هستند! و این خصم از هر سو قابل لمس است، و دلیل دوم و مهمتر آنکه؛ ابرقدرتها تاریخ آینده را با توجه به در اختیار داشتن ماشین رسانه و هیاهو از اکنون در حال تحریف کردن هستند (و اینجاست که زنگ خطر به صدا درمیآید).
گفتم ماشین رسانه که بیشتر ماهیت ماشینی بودن رسانه امپریالیستی غرب را تشریح کنم، ماشین رسانهای که ژیان است! منظورم این است که از درون قسیالقلب است، بیرحم است چون توجیه اخلاقی ندارد، از سقوط انسانیت لای چرخ دندهایش شکل گرفته با هوشی منفی و غیر معنوی، سوار بر ارابه سودگروی، آز و طمعی که چشم این ماشین را کور کرده و به هویتها و ملیتها و باورهایشان چون قاطری کور و مست لگد میزند! خر دجالی که شیطان بر او سوار است، پس نیازمند جهاد تبیین هستیم،
در هر شاخهای که کسب معرفت کردهایم و صد البته که هنرمند نمایش مجموعهای از آگاهیهای اجتماعی را در کنار مهارتهای هنری باید بداند، این باید وصل به هستی هنر تئاتر است و ضرورت اجرایی آن نیاز فرهنگی جامعه است، ضرورتی فرهنگی، که باید از جنبه سرگرمسازی رها شود و روشناییبخش باشد، ما نیازمند تبیین نیکیها و زیباییهای ایران معاصر هستیم و در آن به شکل کلی کمکار بودیم، پس جهادیتر باید کار کنیم، البته با نگاهی صحیحالطبع و دقیقالنظر و مستطرف به رسوم و سنتها و باورهای ملی مذهبی که طی قرون متمادی جلا پیدا کرده است.
یکی از این باورها (ایثار) است؛ از ایثار جامعه ایران معاصر هر چه بنگارند و تعریف کنند باز هم گوشههای ناشناخته فراوان دارد، کتاب (حوض خون) به قلم بانو فاطمهسادات میرعالی یک نمونه از آن است که قلب آدمی را فشرده میکند، منشأ پیدایش این ایثار در کجاست؟ جایگاه نیت این افعال معنوی در چیست؟ به نظرم در اعمال اختیاری به الزام باورهای ارزشی ما ایرانیان مسلمان است که جبر شیطانی زمانه را خنثی میسازد به قیمت شهید شدن که این شهد شیرین شهادت ضمانت برقراری عدل است در تنگنای محدودیتها در تنگنای تحریمها و تنگنای توطئههای دشمنان، جهاد تبیین حکم اخلاقی است که هنرمند نمایش از درون ملازمت با آن را اگر احساس کند کارش تاثیرگذار میشود. این ملازمت در توصیف واژها به تنهایی کارآمد نیست، باید در معناشناختی مفاهیم را تبیین کند با شیوهای که گزارههای مورد تبیین او فقط انشایی نباشد، زیر و بم تشریح ایثار، مقاومت، شجاعت، در توصیف واقعه مورد نظر اهمیت اساسی دارد؛ در واقع تامل عقلانی اهمیتش از نگاه اجمالی بیشتر است، هنر بیانگیزه و بیهدف و مستاصل و هنر تقلیدی هنری صادق نیست، چون هیچ هنر اصیلی از انگیزه بشری تهی نیست، هدف هنرمند گفتن یا نشان دادن نکتههای تازه است خاصه هنر نمایش، نکتههای تازه از نادانستههایی که عموم از آن آگاه نبودند و این نیازمند جهاد در حوزه نمایش است که باید قبل از شروع حرکت جهادی در تبیین با وسیله هنر دقیقالنظر بود چون هنر متضمن بسط حقایق است.
دامنه این بحث وسیع قطعا در این سطور که حقیر نگاشتم نمیگنجد، اما به دلیل آنچه اخلاقا باید بسط پیدا کند چند سطری عرضه شد .