لب کلام هنرمندان در گفت و گوهای هفته 75
ضرورت ایجاد جنب و جوش در تمام عرصهها با هنر انقلاب
ایران تئاتر: در آستانه سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و هفته هنر انقلاب هنرمندان به ارائه نظر در راهبردها و کاربردهای هنر انقلاب کردند. بازخوانی این نظرات در استمرار باگویی و تکرار است که می تواند به عمل درآید و بر فضای فرهنگی کشور تاثیر بگذارد. خاصه در این روزگار که کشورمان بیش از گذشته به فعل انقلابی در همه عرصه ها نیازمند است .
در هفته ای که گذشت ایران تئاتر در کنار گزارشهای روزانه متنوع ، به انتشار گفت و گوهایی اختصاصی به موضوعات مختلفی در حوزه نمایش پرداخت. گفت و گوهایی از محمود فرهنگ مدیر کانون تئاتر دینی ، داود فتحعلیبیگی پیشکسوت نمایشهای آیینی و سنتی ، معصومه احمدی نویسنده کتاب امیرخسرو دهلوی و نمایش ، پریسا کهکش پور کارگردان فعال استان اصفهان ، علی طربی کارگردان نمایش شهر آشوب ، ایرج راد رئیس هیئت مدیره خانه تئاتر ، پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج و...
در ادامه متن مهمترین گفتوگوهای کوتاه و بلندی که با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاریها و سایتها منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آوردهایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخشهای گفت و گوها قرار بگیرد.
حمید ابراهیمی ؛ هنر انقلاب از گذشته تا به امروز به دلایل مختلف رو به افول بوده است
حمید ابراهیمی نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما با بیان اینکه از هنر انقلاب خیری ندیده است، گفت: هنر انقلاب شکل گرفته اما متاسفانه امروز مسئولین فقط راجع به هنر انقلاب شعار میدهند و هیچ تعهدی نسبت به آن ندارند.
حمید ابراهیمی میگوید:هنر انقلاب شکل گرفته و مدتی در مرکز توجه خیلی از افراد بوده است، اما امروز متاسفانه مسئولین فقط راجع به هنر انقلاب شعار میدهند و هیچ تعهدی نسبت به آن ندارند. به طور مثال یک حمید ابراهیمی نامی، یک نمایشنامه راجع به شهدای مدافع حرم و انقلاب کار میکند. هیچ ارگان و سازمانی پای کار او نمیایستد اما ما نمایشهایی را میبینیم که بهتر میدانید چه نمایشهایی هستند. این نمایشها علاوه بر داشتن اسپانسرهای خصوصی از طرف ارگانها و سازمانها نیز حمایت میشوند.
وی خاطرنشان کرد: مثلا ما نمایشی با عنوان "یک ماه، هزار آسمان" با موضوع انقلاب و شهدای مدافع حرم را در برج آزادی اجرا کردیم و سپس با هماهنگی رئیس مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری آن را در حوزه اجرا کردیم اما نه تنها کمکی از طرف زارعی ندیدیم، هیچ کس برای دیدن نمایش مذکور نیامد و این برای من خیلی جالب است. این نشاندهنده این است که هنر انقلابی دیگر برای مسئولان ما مهم نیست زیرا اگر مهم بود، حتما مثل ۱۰ یا ۱۵ سال پیش که جشنوارههای دفاع مقدس و نمایشهای انقلابی برگزار میشدند، اقدامات حمایتی انجام میشد.
او افزود: ما نتیجه میگیریم که امروزِ روز، کارهایی از جنس هنر انقلابی در میان مسئولان و هنرمندان خواهان ندارند اما من شخصا تجربه کردهام که مردم آثار انقلابی که شعاری نباشند و حقیقت را بگویند، دوست دارند مثلا یکسری از جانبازان کار من را دیدند و من از میزان استقبال آنها حیرت کردم. وقتی شوق دیدن آثار انقلابی در مردم هست اما مسئولان اهمیتی به چنین آثار نمیدهند، من دفعه دیگر آن آثار را تولید نمیکنم زیرا سه ماه از جیب خودم پول گذاشتم و ضرر کردم تا تئاترم را روی پا نگه دارم و اکنون جز حسرت چیز دیگری بر دلم نیست.
ابراهیمی ادامه داد: بنابراین هماکنون وضعیت هنر انقلابی ما حداقل برای من نامناسب است. من اگر جای مسئولان بودم تکلیفم را مشخص میکردم و وقتی شعار انقلاب میدهم و پشت مسائل انقلاب خودم را پنهان میکنم، در عمل نیز از آثار انقلابی حمایت میکردم زیرا در غیر این صورت جز نفاق کار دیگری نمیکنم. من از هنر انقلابی خیر ندیدم؛ من که از اوایل جشنوارههای دفاع مقدس، مسجد، سوره و هر جشنواره مذهبی دیگری کار هنری انقلابی کردم بعد از این همه کار کردن در این حوزه، دیگر کار نمیکنم.
این بازیگر تئاتر افزود: هنر انقلاب از گذشته تا به امروز به دلایل مختلف رو به افول بوده است. یکی از دلایل آن وجود مسئولانی است که شناخت کافی از هنر انقلاب ندارند و با کارها و اقداماتشان به آن ضربه میزنند. آنها پیکره هنر انقلاب را نابود میکنند. من که در این مملکت نماینده هیچ کس نیستم و فقط نماینده خودم هستم، دیگر برای دلم کار نمیکنم زیرا با توجه به جنس تبلیغات معلوم است که به کدام سوی میرویم.
او درباره شهید آوینی گفت: من شخصا چند سال پیش با گروهی تشکیل شده از افرادی چون علی سلیمانی، آرش دادگر و الوند به مناطق جنگی رفتم و وقتی به منطقه شهادت شهید آوینی رسیدیم غروبی دلتنگ را دیدم. آنجا خیلی پر درد است و حس عجیب و غریبی را به آدم میدهد. آدم در آنجا حس میکند عدهای از افراد حضور دارند اما دیده نمیشوند. من واقعا وجود آنها را حس میکردم. مرتضی آوینی آدم بزرگی بود زیرا از زیست راحت خودش گذشت و به سراغ سختیها رفت. او میتوانست مثل خیلی از دوستان ما پشت میز بنشیند و راحت حرف بزند اما دوربینش را برداشت و به مناطق پر از مین، چنگ و خشونت رفت تا عاشقانه و عارفانه لحظاتی را ثبت کند که بچه من امروز روز، با دیدن آنها معنی رشادت را درک کند.
گفتگو از ایسنا
هادی حوری ؛ انقلاب به معنای ایجاد جنب و جوش در تمام عرصههاست
هادی حوری پژوهشگر، نویسنده و کارگردان تئاتر، به تعریف هنر انقلاب پرداخت و گفت: ما چیزی به نام هنر انقلابی که یک ژانر به حساب بیاید، نداریم اما هر از گاهی به دلیل تحولاتی که در یک جامعه رخ میدهد مسلما هنر در کنار جریانات اجتماعی قرار میگیرد و در مقاطعی سعی میکند با داشتههای خودش ذیل ایدئولوژی که پذیرفته است، قرار بگیرد. ما این را در هنر فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، مکزیک و هرآن جایی که انقلابی رخ داده باشد، دیدهایم. هنرمندانی چون «فرانسیسکو گویا» و «برشت» در مقاطعی در کنار انقلابیون قرار گرفتند. «آگستو بوآل» نیز چنین شرایطی را تجربه کرده است. او برای قرار گرفتن در کنار انقلابیون نمایش ستمدیدگان را راه انداخت. در بخشی از تاریخ نیز هنر در اعتراض به شرایط موجود به سمت دادائیسم و پوچ گرایی رفت.
حوری با بیان اینکه «در سال ۱۳۵۷ نیز هنرمندان ما در زمینههای شعر، هنرهای تجسمی، خوشنویسی، مجسمهسازی و نقاشی در کنار بخشی از فضای ایدئولوژی قرار گرفتند.» خاطرنشان کرد: بعضی مواقع هنر حامی ایدئولوژی میشود، گاه دیگر منتقد آن جریان است و گاهی نیز مخالف آن خواهد بود. حتی هیتلر، موسیلینی و استالین هم نویسندگانی را در اختیار گرفتند تا بتوانند نظامشان را تبلیغ کنند.
حوری در پاسخ به این سوال که «آیا انقلاب در هنر تأثیر گذاشته است؟» گفت: باید بگویم این اتفاق افتاده است؛ زیرا انقلاب به معنای ایجاد جنب و جوش در تمام عرصههاست. وقتی در منِ هنرمند تغییری ایجاد شود حتما اثر هنریام نیز تغییر میکند، همانطور که شعر و داستان ما پس از شکوفایی انقلاب اسلامی تغییر کرد. در تئاتر نیز چنین اتفاقی افتاد. خیلی از تئاترهای ما ایدئولوژیست شدند و بعدها به دلیل گسترده شدن مباحث انقلابی و تنوع موضوعات اجتماعی در این بخش شاخه شاخه شدند. سپس مسئله جنگ پیش آمد و بخشی از گروههای تئاتر صرفا سراغ مباحث دینی رفتند و درباره آن مباحث گفتگو کردند و تعدادی دیگر از گروهها به مباحث مرتبط با دفاع مقدس پرداختند.
او در ادامه درباره اینکه «آیا این تغییرات و تاثیرات محتوایی در فرم اجرایی در کشور ما اثرگذار بوده یا نه؟» گفت: تقریبا هیچ؛ زیرا ما در شرق همچنان وابسته به قصه هستیم بنابراین چگونگی روایتمان تغییر نمیکند و فقط محتوای روایت عوض میشود ضمن اینکه ما هرگز در بخش فرم صاحب هیچ شاخصه و مولفهای نبودیم که آن را تغییر دهیم مگر در نمایشهای خاص خودمان که متاسفانه نگرش جامعه روشنفکر نسبت به این نمایشها با نوعی حقارت همراه است.
این کارگردان تئاتر تصریح کرد: جامعه روشنفکر ما تصور میکند کسی که تعزیه و نمایشهای تخت حوضی کار میکند، از هیچ دانش روزی آگاهی ندارد. در صورتی که وقتی ما به سمت نمایشهای آیینی خودمان میآییم چون صاحب اثر، فکر و اندیشه هستیم، میتوانیم در فرم هم تغییر ایجاد کنیم و کردهایم. در حالیکه در سایر بخشها ما مقلد بودیم و اگر کسی در کشورمان در فرم تغییر ایجاد کرده، بلافاصله سرکوب شده زیرا فهمیده نشده است.
او در پاسخ به این سوال که «آیا اتفاقی که با پیروزی انقلاب اسلامی در هنر کشور ما رخ داد، جریانساز بوده است؟» توضیح داد: چهل سال از جریان انقلاب میگذرد و اگر یادتان باشد تا چند سال بعد از انقلاب ۵۷ در همه هنرها بسته بود چون نمیدانستیم میخواهیم چکار کنیم و هر روز دچار درگیری بودیم. کششهای ایدئولوژیک تا سال ۶۰ ادامه داشت. هیچ ثباتی وجود نداشت و جامعه نمیدانست به کدام سمت میرود. بنابراین ما در واقع دچار اغتشاش بودیم نه تحول. زیرا جامعه چند سویه بود و تا بخواهد یک دست شود، در همه چیز بسته بود.
حوری با تاکید بر اینکه ما نمایش آزمایشگاهی در کشور نداریم، گفت: زیرا آثارمان باید از موانعی چون شورای نظارت بگذرد و اکثر اعضای این شورا به آثار و قواعد کلاسیک متعهد هستند. در چنین شرایطی به سختی میتوان به سمت آثار نو رفت. بنابراین من اعتقاد دارم که ما در فرمهای اجرایی همچنان در حال در جا زدن هستیم و حرکتمان بسیار بسیار کند است و استثنائات، نمیتوانند جریانی را بسازند.
او ادامه داد: ما نمیخواهیم انقلابی یا حتی ضد انقلابی شناخته شویم. در حقیقت اصلا نمیخواهیم شناخته شویم چون میخواهیم کار و زندگی کنیم.
این کارگردان تئاتر همچنین به هفته هنر انقلاب اشاره کرد و گفت: عنوان هفته هنر انقلابی باید به ما یاد بدهد انقلاب چیزی نیست که آرام بگیرد بلکه پیوسته باید در حال حرکت باشد و این به معنی تغییر مدام به سمت بهتر شدن است. پس اگر ما آن را هسته کار خودمان میدانیم خوب است که مدام در حال تغییر باشیم و به سمت بهتر شدن برویم.
حوری در پایان خاطرنشان کرد: هیچ تغییری امکانپذیر نیست مگر اینکه بتوانیم با مطالعه ذهن خودمان را تغییر بدهیم و پالایش بکنیم. اما کمی از اینها دور شدهایم زیرا گرفتار زنده ماندن شدهایم. من از همه دعوت میکنم بار دیگر نفس عمیق بکشند، به کتابخانههایشان برگردند، آثار جدید بخوانند و گفتگو کنند. در واقع بهتر است خانهتکانی کنیم و حس کنیم که انقلاب متعلق به همه است زیرا زندگی فردی را هم که مخالف من است، تغییر داده.
گفتگو از ایلنا
رضا فیاضی ؛ امیدوارم در سال جدید شاهد پایان کرونا باشیم
رضا فیاضی بازیگر پیشکسوت عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون که معتقد است سال ۱۴۰۰ علی رغم دشواری هایش ، سال خوشایندی به لحاظ کاری برایش بوده ، بزرگترین آرزویش در سال جدید را شادی مردم کشورش ، حل مشکلات معیشتی سرزمینش و پایان جنگ در جهان می خواند.
فیاضی که سال ۱۴۰۰ تقریبا از بازیگران پرکار تلویزیون شناخته شد، درباره اینکه سالی که گذشت به لحاظ کاری برایش چگونه بود و تمرکزش بیشتر روی چه کاری بود؟ خاطرنشان کرد: امسال به لحاظ موقعیتهایی که داشتم شخصاً برایم سال خوبی بود. بعد از اینکه درگیر کرونا شدم، از کیش به تهران برگشتم. همانطور که می دانید به مدت پنج سال آنجا زندگی کردم، کتابفروشی ام را اداره میکردم و تدریس میکردم اما بعد از ابتلاء به کرونا دیگر نتوانستم بمانم و به تهران برگشتم. بعد از بازگشت از کیش تمام تمرکزم را روی کار گذاشتم و الان خداروشکر جزو پرکارترین بازیگران تلویزیون شدهام . طبیعتاً این اتفاقات برایم خوشایند است.
فیاضی همچنین درباره اینکه طی این دو سال، دوران کرونا را چطور سپری کرد؟ اینگونه گفت: همانطور که مطلع هستید من خودم سال گذشته علی رغم اینکه واکسن هم زده بودم، درگیر این بیماری شدم و حدود یک ماه واقعا اذیت شدم. زمانی که سریال «خانه پرتقالی ها» را بازی میکردم مدتی کار تعطیل شد، راستش نمیدانم از کجا کرونا گرفتم، در کیش یا پروژه «خانه پرتقالیها»، اما خدا را شکر میکنم که به خیر گذشت و خداوند مرا کمک کرد. امیدوارم در سال جدید شاهد پایان کرونا باشیم.
بازیگر سریال های "قصه های تا به تا"، "دنیای شیرین"، "تهران ۱۱"، "کلاه پهلوی" و "معمای شاه" در ادامه درباره اینکه مهمترین آرزویش در سال جدید برای مردم کشورش و خودش چیست؟ خاطرنشان کرد: برای من، اصل مردم کشورم هستند. آرزویم شادی مردم سرزمینم است. وقتی مردم شاد باشند و دستشان در جیبشان باشد طبیعتا من هم خوشحالم چون من هم جزو مردم کشور هستم. ای کاش می شد جنگ در تمام جهان تمام شود و شادی نصیب همه شود. مهمترین آرزویم در سال ۱۴۰۱ توقف جنگ در جهان و شاد بودن مردم کشورم است ان شاءالله در سال جدید ما کمتر شاهد اتفاقات تلخ باشیم.
او سپس درباره کارهای جدیدش در تلویزیون توضیح داد: سریالی تحت عنوان «جزر و مد» به کارگردانی علی عبدالعلی زاده در صداوسیمای خوزستان تولید شد که من در آن حضور داشتم و قرار بود از شبکه دو سیما پخش شود ولی گویا اتفاقات دیگری برایش افتاد و نمی دانم کی و از کدام شبکه پخش شود. این مجموعه کار خوبی است امیدوارم مخاطبان هم دوستش داشته باشند. همچنین سریال «خانه پرتقالیها» را داشتم که ایام نوروز به روی آنتن رفت. سریال طنز «خوشنام» را دارم که اکنون در شب های ماه مبارک رمضان در حال پخش است که این کار هم خوب بود. همچنین سریال «عقرب عاشق» ساخته حسین سهیلی زاده از دیگر فعالیت هایم در سال ۱۴۰۰ بود که برای شبکه نمایش خانگی ساخته شد. یک تله فیلم هم با سیامک خواجه وند کار کردم. در کل ۱۴۰۰ خیلی پر کار بودم و خدا را شکر میکنم. من به لحاظ مالی مشکلی ندارم و خداراشکر به لحاظ هزینه تامین هستم اما اگر کار نکنم زنده نیستم و می میرم. من عاشق کارم هستم، حالا اگر پروژهها پولم را هم به موقع بدهند، قطعا روند زندگی ام بهتر می چرخد و انگیزه بیشتری پیدا می کنم ولی متاسفانه برخی پروژهها بازیگران را اذیت می کنند.
رضا فیاضی در پایان گفت: بیشترین دغدغه و عشقم، کار برای بچههاست. اساسا کار در حوزه کودکان را خیلی دوست دارم و خیلی برایم ارزشمند است. امیدوارم ما در سال جدید برای کودکان کارهای بهتر و بیشتری داشته باشیم. در پایان آرزو می کنم سال خوبی برای همه به همراه سلامتی و موفقیت باشد.
گفتگو از ایسنا
فریده سپاه منصور ؛ برای نقشهایم وقت زیادی میگذارم
فریده سپاه منصور گفت : همیشه فکر میکنم هرکاری که انجام می دهم آخرین کارم است و تصور میکنم این کار، قرار است از من به یادگار بماند و آیندگان با دیدن این فیلم درباره من را قضاوت میکنند. اصلا فکر نمیکنم در سابقه کاریام چه کارهایی وجود دارد تصورم این است که با آخرین کار قرار است قضاوت شوم.
فریده سپاه منصور درباره علاقه خود به سینما و تئاتر گفت: در دبستان تئاتر بازی میکردم و در دبیرستان دکلمه میکردم، پدرم دیوان اشعار شعرای مختلف را برایم میخرید اما زمانیکه به بازیگری علاقمند شدم، می دانستم خانواده مخالفت میکنند اما از همان کودکی عشق به هنر و بازیگری داشتم.
وی درباره همکاری خود با داریوش مهرجویی در «مهمان مامان» نیز گفت: یادم میآید آقای مهرجویی میآمد سکانسها را برای ما میخواند و میگفت بروید ببینم چه کار میکنید و من با خودم گفتم چقدر خوب است که چنین کارگردانی هم پیدا میشود که از خلاقیتهای خود بازیگر درباره نقش استفاده میکندو
سپاه منصور خاطرنشان کرد: داریوش مهرجویی به من گفت نقشم را در «آسمان محبوب» به خوبی بازی کردم و من در پاسخ به او گفتم؛ هنر نکردم هر بازیگری که با شما کار میکند کارش بهترین است. یکی از مشخصههای کارهای آقای مهرجویی این است که برداشتها در فیلمهای او کم است، زیرا حس زندگی در نقش را میخواهد.
وی ادامه داد: زمانیکه نقش «مش مریم» در «مهمان مامان» را میخواندم اشک از چشمانم سرازیر شد زیرا «مش مریم» سمبل تمام زنان جنگ زده ما بود . در زمان جنگ هشت ساله خودم را مدیون زنان جنوب می دانستم که زیر بمباران زندگی میکردند . "مش مریم" زنی بود که هست و نیستش را از دست داده بود، او را از ایلام به تهران آورده بودند و ماهی ۱۰ هزار تومان هم به او میدهند و دلخوشی های او فقط همان مرغ و خروسها بود . طبیعی بود که با اطرافش ارتباط نداشته باشد و من باید بخشی از آن را تخیل میکردم، زیرا بخشی از بازیگری خلاقیت و تخیل است یعنی باید تمرکز میکردم و فکر میکردم که اگر هیچ کسی را نداشته باشم، عکس العملهایم در نقش باید به چه شکلی باشد. حدود یک ماه و نیم بر روی نقش "مشمریم" کار کردم تا بتوانم به بهترین شکل آن را اجرا کنم.
سپاه منصور بیان داشت: مخاطبان زیادی سوال میکردند که من از چه کسی برای نقش "مش مریم" الگو گرفتم و من تصور میکنم تحلیلم در مورد این نقش درست بوده است. من معتقدم زمانیکه تحلیل نقش صحیح باشد و هدایت کارگردانی مانند داریوش مهرجویی وجود داشته باشد، غلوهای نقش گرفته میشود.
سپاه منصور با بیان اینکه دوست دارد اغلب نقشهایش را ایده آل بازی کند بیان داشت: همه نقشها میتواند ایدهآل باشد اما مهم این است که بازیگر آنها را به چه شکلی بازی کند. همیشه فکر میکنم هرکاری که انجام می دهم آخرین کارم است و تصور میکنم این کار قرار است از من به یادگار بماند و آیندگان با دیدن این فیلم درباره من را قضاوت میکنند. اصلا فکر نمیکنم در سابقه کاریام چه کارهایی وجود دارد تصورم این است که با آخرین کار قرار است قضاوت شوم.
این بازیگر با بیان اینکه نسبت به مخاطب مسئولیت دارد در پایان بیان کرد: تماشاچی که من را در خیابان میبیند و ابراز احساساست میکند مسئولیت من را سنگین تر میکند و من نمیتوانم در مقابل مخاطبان بیتفاوت باشم به همین دلیل هم برای نقشهایم وقت زیادی میگذارم.
گفگتو از موزه سینما
مژگان خالقی ؛ جشنواره تئاتر دانشگاهی همچون پیکری بیجان
مژگان خالقی، استاد دانشگاه تاکید دارد که وزارت علوم حتما باید پاسخگوی اتفاقاتی که برای جشنواره تئاتر دانشگاهی رخ داده باشد و اصلا نمیتوان از این حقخواهی کوتاه آمد.
تعریف سمتی به عنوان «دبیر علمی جشنواره تئاتر دانشگاهی» و انتصاب رحمت امینی به این عنوان، از اواخر اسفند سال گذشته سبب شد نام این جشنواره در یک ماه گذشته بیش از پیش، بر سر زبانها بیفتد و دانشجویان تئاتر و بخشی از جامعه تئاتری که دغدغه تئاتر دانشگاهی و جشنواره آن را دارند، در این مدت در این باره مطالب گوناگونی را بیان کردهاند.
مژگان خالقی هم از جمله استادانی است که در سالهای نه چندان دور به عنوان دانشجو در جشنواره تئاتر دانشگاهی شرکت داشته و اتفاقا دانشجوی پر شر و شوری هم بوده و حالا از جایگاه استاد دانشگاه به این جشنواره مینگرد. هرچند او در جای جای سخنان خود، دوره دانشجویی خویش را به یاد میآورد.
خالقی همچنین تاکید دارد که مساله اخیر جشنواره، فراتر از اشخاص است و صِرف انتقاد از رحمت امینی برای پذیرش عنوان دبیر علمی جشنواره، کوچک کردن مسائل جشنواره تئاتر دانشگاهی است بلکه مساله اصلی پرسشگری از وزارت علوم است که چرا با تعریف یک عنوان تازه میکوشد نظارت خود را بر این جشنواره بیش از پیش گسترش دهد.
مژگان خالقی جشنواره تئاتر دانشگاهی را همچون پیکری بیجان توصیف میکند که اجزای آن تکه تکه شده و دیگر چیزی از آن باقی نمانده است
او که بشدت خواهان پاسخگویی وزارت علوم در این زمینه است، یادآوری میکند: وزارت علوم نه امسال بلکه سالیان است که به این جشنواره نگاه طفیلی دارد و فقط از سر رفع تکلیف آن را برگزار میکند و در دورههای گوناگون هر زمان که توانسته در آن دخالت کرده است.
این مدرس تئاتر تاکید میکند: بحث من فراتر از اشخاص است. اگر تنها مشکل جشنواره را حضور دکتر رحمت امینی به عنوان دبیر علمی بدانیم، بحث اصلی را کوچک کردهایم. در حالیکه وزارت علوم سالیان پیش هم تلاش کرد کسانی را از خود این وزارتخانه به جشنواره دانشگاهی تحمیل کند.
خالقی دورهای را یادآوری میکند که دانشجو و در مجمع کانونهای دانشگاهی فعال بوده و اتفاقا در آن دوره هم اسلامی، مدیر کل فرهنگی وزارت علوم تلاش داشته شخصی را از این وزارتخانه به عنوان دبیر جشنواره منصوب کند. اما تلاش این معاون با تحصن دانشجویان و فشاری که تحمیل کردند، سبب پیشگیری از آن اتفاق شد.
او میگوید: خوب به یاد دارم که روی صحنه رفتم و از دانشجویان خواستم در مقابل این اتفاق غیرقانونی بایستند. جالب است که صدا و نور سالن را قطع کردند ولی ما حق خود را گرفتیم و بدین ترتیب در آن دوره هم یک دانشجو دبیر جشنواره تئاتر دانشگاهی شد.
این فعال دانشگاهی خاطرنشان میکند: بحث روشن است و کاملا مساله نظارت مطرح است چراکه جشنواره تئاتر دانشگاهی هنوز به جشنوارهای تبدیل نشده که به شکل مرسوم تحت نظارت آقایان باشد بلکه هنوز با طراوت است و همچنان گامهایی خلاقانه، متفاوت، معترض و جسور برمیدارد و از آنجاکه این نسل تازه، صدای جدیدی با خود میآورد، وزارت علوم دوباره دچار همان ترس عجیب و غریب خود شده و با تعریف یک عنوان جدید، میکوشد این ترس را برطرف کند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر با انتقاد از گسترش دخالتهای وزارت علوم در جشنواره تئاتر دانشگاهی میگوید: باید سیستمی را که هر روز فربهتر میشود، به چالش کشید چراکه اساس رشد و سازمان یافتگی بر مبنای چالش است ولی ما هرگز نمیتوانیم ایجاد پرسش کنیم چون به مسئولان این وزارتخانه دسترسی نداریم. بنابراین باید بحث را فراتر از افراد برد.
او که بعد از پذیرش این سمت از سوی رحمت امینی با او گفتگو کرده است، ادامه میدهد: از ایشان پرسیدم چرا در جایگاه مشاور قرار نگرفتهاند که پاسخ داد اگر در جایگاه مشاور قرار میگرفتم، اقدام عملی نمیتوانستم بکنم و پاسخ دیگر ایشان بود که دست به هیچ عملی نمیزنم تا اساسنامه تغییر نکند و کانونها به شکل اولیه خود برنگردد.
خالقی با این حال معتقد است که امینی خود نیز به تعریف دبیری علمی آگاهی چندانی ندارد.
او همچنین باور دارد که اگر سمت دبیری علمی جشنواره یا هر سمتی از این دست به هر استادی پیشنهاد میشد، آن استاد میپذیرفت چون جشنواره تئاتر دانشگاهی به دلیل تازگی، خلاقانه بودن و جایگاه بالایی که دارد، بسیار وسوسه انگیز است.
خالقی که سالهاست با این جشنواره سر و کار دارد، تاکید میکند: مساله اصلی جشنواره، این است که در این شکل فرسایشی، روند رشد جشنواره تئاتر دانشگاهی مدام کم و کمتر میشود و در واقع هم اکنون این جشنواره فقط به یک طفیلی تبدیل شده و جایگاه واقعی خود را از دست داده و دانشجویان هم کمانگیزهتر شدهاند.
مژگان خالقی سخنان خود را این گونه به پایان میبرد: سالها از دوره دانشجویی ما گذشته. نسل عوض شده و میکوشند دوباره این جشنواره را تحت فشار بگذارند. درواقع این اهرم فشار همیشه وجود داشته ولی آقایان با خود میاندیشند چه زمانی میتوانند فشار بیشتری تحمیل کنند و حالا یکی از همان مقاطع تاریخی است که میخواهند حداکثر فشار را به دانشجویان تحمیل کنند. بنابراین از آن سو باید واکنشهای ما خیلی پرقدرت باشد و اجازه ندهیم این فشار مضاعف بر پیکر بیجان تئاتر دانشگاهی تحمیل شود.
گفتگو از ایسنا
علیرضا حنیفی ؛ متاسفانه یا در اقتباس تنبل هستیم یا نمایشنامه نویس نداریم
علیرضا حنیفی نویسنده و بازیگر پیشکسوت تئاتر درباره برنامه تئاتری اش در سال جدید عنوان کرد: در سال ۱۴۰۱ اگر شرایط خوب پیش برود، قرار است نمایشنامه «خاتون میرزا» را کارگردانی کنم.
او افزود: «خاتون میرزا» نمایشنامه پایان نامه تحصیلی من است که در سال ۱۳۷۴ به نگارش درآورده ام.
بازیگر و نویسنده نمایش «دمی در بازار هیزم فروشان» اظهار کرد: «خاتون میرزا» براساس یکی از داستان های بلند منظوم کردی است که در کتابی به نام «بیت» توسط زنده یاد قاضی محمد جمع آوری شده است.
نویسنده و کارگردان نمایش «سرباز شال بلند» مطرح کرد: شخصیت خاتون میرزا همان «لیرشاه» کردی است و داستانی شبیه به «لیرشاه» شکسپیر با این تفاوت که در اینجا شخصیت لیر یک بانوست و به خونخواهی همسر و پسر کوچکش برمی آید.
این هنرمند پیشکسوت توضیح داد: جالب است بدانید داستان هایی چون «لیرشاه»، «سیندرلا» و…به شکل دیگری در روایت های فولکلور و شفاهی کردستان وجود دارد.
بازیگر نمایش «برادرها نمیمیرند » با اشاره به شکل گیری زمان دقیق این قصه های فولکلو اعلام کرد: نمی توان تاریخ دقیق این فولکلورها را مشخص کرد چراکه وقتی این ادبیات بررسی می شود هر منطقه ای بنا به موقعیت جغرافیایی خودش شکلی از این قصه را داراست ولی اصل قصه یکی است.
بازیگر فیلم کوتاه «دستهایی که بوی عروسک میداد» مطرح کرد: در داستان «سیندرلا»ی انگلیس کفش به عنوان جزوی از لباس فاخر است و داستان «سیندرلا» با یک کفش بلورین ادغام می شود ولی در قصه کردی با پشم و پوست گوسفند که نشانه ای از تفاخر و مکنت در گذشته به حساب می آمده، عجین شده است.
نویسنده نمایشنامه «قطار جنوب» خاطرنشان کرد: در نظر دارم تا فایل ها و سی دی هایی که از ادوار گذشته جشنواره نمایش های آیینی و سنتی موجود است، دسته بندی کنم و با مرور داستان ها، رابطه قصه های سنتی و فولکلور را با هم پیدا کنم.
علیرضا حنیفی در پایان گفت: با پیدا کردن خط داستانی مشترک نمایش های آیینی و سنتی تلاشم کمک به تئاتر ایرانی است زیرا در تئاتر ایرانی قصه و داستان برای اجرا زیاد داریم اما متاسفانه یا در اقتباس تنبل هستیم یا نمایشنامه نویس نداریم.
گفگتو از صبا
رهام مخدومی ؛ در سالنهای خصوصی وضعیت بسیار نامطلوبی حاکم است
رهام مخدومی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار تئاتر صبا درباره فعالیت های هنری خود عنوان کرد: در بهمن و اسفندماه سال ۱۴۰۰ نمایشی با نام «صلیب سفید» را به عنوان بازیگر و کارگردان در پردیس شهرزاد روی صحنه بردم.
او افزود: این کار در بیست شب روی صحنه رفت ولی متاسفانه به دلایل مختلف از جمله بیماری امیکرون و ویروس کرونا استقبال از آن به حدی که مدنظر بود، اتفاق نیافتاد.
کارگردان نمایش «روزهای به یادماندنی» اظهار کرد: نمایش «صلیب سفید» را بعد از سالها روی صحنه بردم اما متاسفانه شاهد برخوردهایی بودم که باعث شد تصمیم بگیرم به این زودی کار دیگری کارگردانی نکنم.
کارگردان نمایش «اسیر بند مخالف» درباره اجرا در سالن های خصوصی مطرح کرد: در سالنهای خصوصی وضعیت بسیار نامطلوبی حاکم است برای مثال در تماشاخانه ای که نمایش «صلیب سفید» اجرا می شد، در یک سالن و در یک شب سه اجرا وجود داشت.
کارگردان نمایش «آرسنال» توضیح داد: نمایش «صلیب سفید» ۱۸ بازیگر داشت اما هر شب ما بین کار قبلی تا نمایش «صلیب سفید» حدود سی دقیقه فرصت آمادهسازی وجود داشت که این زمان اصلا برای آمادگی قبل از اجرا کافی نبود.
این هنرمند ادامه داد: مشکل دیگر در سالنهای خصوصی مبلغ اجاره بسیار بالای آنهاست.
کارگردان نمایش «خانه عروسک» درباره دیگر فعالیت هایش مطرح کرد: در سریال «آکتور» نیما جاویدی هم همکاری دارم. این سریال برای شبکه نمایش خانگی و در ۲۶ قسمت تولید میشود.
بازیگر سریال «تبریز مه آلود» اظهار کرد: نوید محمدزاده عهدهدار نقش نخست سریال «آکتور» است و فیلمبرداری این سریال تا ۷ الی ۸ ماه دیگر ادامه خواهد داشت.
بازیگر سریال «روزهای مه آلود» درباره دیگر کارهایش اعلام کرد: در بخش مربوط به ایران باستان سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری بازی می کنم.
گفتگو از صبا