گفت و گوی ایران تئاتر با کارگردان نمایش«29» حاضر در ویژهبرنامه هفته هنر انقلاب:
هنر انقلاب همچنان دچار خلأ
بودجههای فرهنگی بسیاری از نهادها صرف هنرمندان نمیشود
ایران تئاتر: مهدی صالحیار نویسنده و کارگردان فعال در عرصه نمایشهای محیطی و خیابانی که سابقه چندین حضور موفق در جشنوارههای مختلف از جمله رویداد صاحبدلان را در کارنامه هنری خود دارد، با نمایش«۲۹» در ویژهبرنامههای نمایشی هفته هنر انقلاب اسلامی حضور داشت.
نمایش ٢٩ اشاره به قیام مردم تبریز در سال ١٣٥٦ دارد که بهنوعی جرقه اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد. در این موضوع تا کنون نمایشی اجرا نشده و صالحیار این رویداد و شخصیتهایی را که در رخ دادن آن تأثیر داشتند، دستمایه تولید یک کار خیابانی قرار داده است. شخصیتهایی که مثل خود این اتفاق، مهم و تأثیرگذار بودند اما نسبت به همکیشان خود، مطرح و معروف نشده اند. این نمایش در جشنواره تئاتر روحالله اصفهان حضور داشت و رتبههای برتر بازیگری مرد و زن را کسب نمود. علی مجیدپور، سما سیمرغی و پویا معصومی بازیگران این نمایش هستند.
صالحیار هنرمندان را آماده و پای کار این جهاد هنری میداند و میگوید باید شرایط را برای فعالیت آنان مهیاتر کرد. با او در مورد شرایط این سالهای هنر انقلاب و مقاومت و نیز شرایط هنرمندان متعهد و فعال در این عرصه و نیز مرور راه طی شده در سالهای پس از انقلاب به گفتوگو نشستیم.
هنرهای نمایشی بستری جذاب و پرمخاطبی برای علاقهمندان هنر انقلاب است و میتواند برای تبیین مفاهیم انقلاب و مقاومت نقشی مؤثر ایفا کند. به نظر شما هنرمندان متعهد برای تبیین وقایع و بزنگاههای انقلاب و مقاومت تا چه حد کوشیدهاند و آیا بستر مناسب برای کار هنرمندانه آنان فراهم بوده است؟
همانگونه که گفتید هنرمندان برای تبیین مفاهیم انقلاب و مقاومت و هنر انقلابی، نقش مؤثری ایفا میکنند؛ اما سؤال بسیار اساسی این است: آیا هنرمندان برای رسیدن به شناخت و آگاهی از جزییات و خرده اتفاقات و شخصیتهای کمتر شناختهشده یا ناشناخته، تلاشی نیز کردهاند؟ و در مقابل متولیان امور چه بسترهایی برای نیل به این درجه از آگاهی برای هنرمندان فراهم آوردهاند؟
شاید یکسری جشنوارههای تخصصی این حوزه مدعی تمرکز بر حوزه مقاومت و انقلاب باشند، اما واقعیت این است که پرداختن به موضوعات کلیشهای و تأکید بر موضوعات تکراری و عدم توجه به هنرمندان تازهکار با اندیشههای نو و بهروز، شرایط تأثیرگذاری جشنوارهها را کمتر کرده است.
از سویی دیگر سرمایهگذاری صفر تا صد برای هنرمندان متعهد لازم است تا از مرحله تفکر و اندیشه تا مرحله اجرا، هنرمند خود را ملزم بداند تا اثری درخور تولید کند.
معمولاً در حوزه تئاتر خیابانی، این تمرکز بر اندیشه و طرح و تولید فکر سرمایهگذاری نمیشود و هنرمندان صرفاً برای ورودیه جشنوارهها با مبالغ اجراهای عمومیِ سفارشی دلخوش هستند که قطعاً هردو طرف (هنرمند و متولیان) را بسته نگه میدارد و مانع رشد خواهد شد.
نکته دیگر اهمیت کارکرد هنرهای نمایشی در ایجاد سؤال برای نسل جوان و جلبتوجه آنها به حوزه عملکرد انقلابی است. تا چه حد فعالیتها را در این حوزه موفق میدانید؟
نسل جوان همه گونه به فضای مجازی وصل است. برای تأثیرگذاری بر تفکر و اندیشه او، نیاز به تولیداتی است که جذابیتش از رنگ و لعاب فضای مجازی بالاتر رود. هنرهای نمایشی میتواند حتی با یک دیدگاه و نظر متفاوت و جذاب، این نسل را به خود مشغول دارد. در مرحله بعدی به شیوههای ارائه و سبک و سیاقها میرسیم که بتوانیم جوان را جذب و او را علاقهمند سازیم. به رغم همه سرمایهگذاریها و تلاشها در این امور، به نظر میرسد سرعت رشد برنامههای فضای مجازی بسیار بالاتر از سرعتی است که در سرمایهگذاریهای فرهنگی انجام میشود. لذا هرچقدر بگوییم بسترسازی و فعالیت در عرصه فرهنگ انقلابی بیشتر بوده است متأسفانه باید اذعان کرد کافی و لازم نبوده و همچنان خلأ داریم. موضوع تزریق متناسب و بجای بودجه در بدنه ارگانهای فرهنگی و هنری و تأکید بر تولیدات فاخر و قابل دفاع و اینکه این بودجه به دست هنرمند برسد، از موارد بسیار مهم و حساس است.
با نگاه به مسیری که در این 43 سال پیموده شده، درمجموع، قوتها و دستاوردها را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعاً برگزاری رویدادهای هنری در کشور و در استانهای مختلف و همچنین وجود بخشهای موضوعی در تمامی این رویدادها در کنار رویدادهایی که بهطور تخصصی محتوای موضوعی و انقلابی را دنبال میکنند، نشان از دغدغه و علاقهمندی و تمرکز بر تولیدات با هنر انقلابی است. وجود این رویدادها بهانهای برای تولید اثر است؛ بهانهای برای ذهن مخاطب که همیشه دنبال موضوعاتی نو باشد و همچنین تأکیدی بر بدنه فرهنگی و انقلابی جامعه امروز؛ اما همانطور که پیشتر اشاره کردم به رغم همه فعالیتها و تلاشها، حفظ دستاوردهای این رویدادها و تأکید بر اندیشهها و فرهنگهای مرتبط با هنر انقلابی، در مواجهه با هجوم فرهنگ بیگانه که بیشتر با فضاهای مجازی رخ میدهد، کماثر است. این کماثری بیشتر نه به خاطر کیفیت رویدادهاست، بلکه به خاطر عدم تداوم و توالی تولید و اجرا و نهایتاً حفظ فرهنگ و فرهنگسازی است. به نظرم بزرگترین نقطهضعف در این دوران، با عنایت به همه فعالیتهای تأثیرگذار و مهم و برگزاری دورههای مختلف رویدادهای فرهنگی و انقلابی، عدم بسترسازی و حمایت از هنرمندان تولیدکننده و شرایط اجرایی آنها در اقصی نقاط کشور است که باعث تمرکززدایی از پایتخت و گاهی برخی مراکز استانها شود.
چه کارهایی در عرصه هنرهای نمایشی و آموزش و مبانی فرهنگی در سطح کشور باید صورت بگیرد که مفاهیم و آرمانهای انقلاب و مقاومت به بخشی از فرهنگ و پایههای تربیتی نسل جوان و عموم جامعه تبدیل شود بهگونهای که شاهد رفتار و عمل باورمندانه و مؤثر به این مبانی باشیم؟
سرمایهگذاری در این حوزه در دو بستر قابلتوجه است. تزریق حمایتهای مالی از طریق ارگانها و نهادهای فرهنگی به هنرمندان تولیدکننده و ایجاد بسترهای اجرایی در تمامی شهرهای کشور و همچنین مدارس و دانشگاهها، تأثیر بسیار بالایی بر این امر دارد.
متأسفانه بودجههای فرهنگی بسیاری از ادارات و نهادهای کشور صرف هنرمندان نمیشود یا به بهانههای دیگر، صرف تبلیغات و رزومه سازی برای مسئولان میشود و قانون و چارچوب مشخصی برای تزریق این بودجه به هنرمندان وجود ندارد و همچنین در ایجاد شرایط اجرایی نیز بسیاری از شهرها در گیروبند سلیقهها و قوانین مرتبط به مجوزها هستند که این امر نیز شفاف نیست و همه هنرمندان بهنوعی با این مسائل دستوپنجه نرم میکنند. برای فرهنگسازی و زنده نگهداشتن تفکرات موضوعی و هنر انقلابی، حذف موانع تولید و درآمدزایی هنرمندان بسیار اساسی است.
و سخن پایانی...
از همه عزیزانی که بهانه اجراهای اینچنینی را فراهم میآورند و عزیزانی که منعکسکننده این اخبار و بستر بازتاب آن در جامعه را مهیا میکنند، تشکر میکنم.